سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

تحریم فعال انتخابات مهندسی شده مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی – حسن نادری

 انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی برای یک دوره  چهار ساله در تعمیق بحران و اقتدار نظام و همزمان انتخاب ششمین دوره چیدمان مجلس خبرگان رهبری پر هزینه بر دوش ملت ایران برای ۸ سال است در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ برگزار می شود. این مجالس هم همانند دیگر  نهادهای ارتجاعی حکومت اسلامی هستند که وظیفه اصلی آنها  تایید برنامه های حاکمیت دردستگاه مقننه، و «انتخاب»  رهبر جمهوری اسلامی و «نظارت »بر عملکرد او است که تاکنون چنین نبود!.

 اگر اولی شرط احراز صلاحیت تبعیت از نظام ولایت فقیه است، دومی شرط حضور داشتن توانایی اجتهاد در حد تجزٌی است.  یعنی در حد فقیه مطلق در اجتهاد نیست ،حق اجتهاد فقط متعلق به ولی فقیه است که احکام را از «امامان» خود میگیرد! این مجلس نخستین بار در سال ۱۳۶۲ خورشیدی تشکیل و در۷ اسفند  ۱۳۹۴  پنجمین دوره آن برگزار شد. مجلس خبرگان بعد ازفوت خمینی، در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸،سید علی خامنه ای را برای رهبری نظام اسلامی برگزید. طنز تاریخ در اینست که سید علی در روز انتخابش به رهبری گفت: «أولا واقعأ باید خون گریست در جامعه اسلامی که حتی احتمال کسی مثل بنده در آن مطرح میشود…. ». من با حرف او کاملا موافقم زیرا نتایج عملکرد او چیزی جز فاجعه برای ایران ببار نیاورد. گرچه هاشمی رفسنجانی در آن جلسه روحانیون همه تلاش و ترفندهای همیشگی خود را به کار برد تا خامنه ای رهبریت را بپذیرد، در غیر اینصورت شیرازه حکومت در آن زمان در خطر قرار میگرفت. براساس قطعنامه مجلس خبرگان،خامنه ای به طور«موقت» رهبر نظام شد.اما در پس فکری این دو مرد مقتدر نظام چیزهایی پیش می رفت که همسو نبود و هر یک برای دیگری نقشه میکشید. و سر انجام خامنه ای با دست های نامریی استخر سعد آباد رقیب خود را از شطرنج قدرت حذف کرد. این عمل نه تنها بحران های نظام حاکم را حل نکرد،بلکه میدان مبارزه را تنگ تر و حاکمیت «تفکر واحد» و حذف و تصفیه درونی نظام را هم بر جامعه تحمیل کرد. خامنه ای اینک نه تنها رهبر سیاسی، بلکه مجتهد و ولی فقیه « امت اسلامی» شد.

اما مجتهد یا فقیه، کسی است که در علم فقه به رتبه احتهاد  رسیده و توانایی استنباط احکام شرعی از منابع معتبر را دارد. بر اساس دلایل شرعی مجتهدانِ جامع الشرایط،حاکم شرع «شًر»است. و وظایف و اختیاراتی مثل حق قضاوت و تصرف در اموال عمومی و اوقاف و حتی اعلام جنگ و صلح را دارد. رهبری دینی جوامع شیعی  بر عهده مجتهدان است. در تفکر شیعی، مجتهدان جامع الشرایط جانشینان امامان «معصوم » خودهستند و به آنان نایب عام گفته می‌شودو بسیاری از وظایف و اختیارات امامان مورد ستایش خود مثل قضاوت و اجازه تصرف در وجوهات شرعی را دارا هستند.

مکارم شیرازی،یکی از رانتخواران ولایت فقیه به اختیارات هفت‌گانه فقیهان اشاره میکند که در علم فقه بحث می‌شود و از جمله عبارتند از:

ـ ولایت بر اموال محجوران مثل غایبان و صغیرانی که ولیّ ندارند، و بعضی از اقسام مجنون و سفیه.

ـ ولایت بر گرفتن و خرج کردن وجوهات شرعی  مثل خمس،زکات و وقف های عام. 

ـ ولایت بر اجرای حدود شرعی  خارج از منصب قضا.

ـ ولایت بر امر به معروف و نهی از منکر  در مواردی که نیازمند زدن و مجروح کردن یا کشتن کسی باشد.

ـ ولایت بر امور سیاسی و حکومت و حفظ مرزها و دفاع در مقابل دشمنان و کلیه اموری که به مصالح عمومی مرتبط است.

ـ ولایت بر جان‌ و اموال مردم.

ـ ولایت بر تشریع و حق قانون‌گذاری.  

در معانی کلی،یعنی مردم محجورند و دخل و تصرف بر أموال مادی و معنوی آنان از وظایف عام فقیه یعنی عقل کل جامعه است. آنچه که در طی سالهای حکومت اسلامی  می گذرد اجرای کم و بیش این احکام  از ابتدای ظهور پدیده حکومت ارتجاعی و شکل تکامل یافته کنونی آنست.

پس دغدغه خامنه ای و همه دستگاههای حکومتی از نمایش تبلیغات برای مشارکت قوی چیست؟ آیا نتایج هر دوره از انتخابات منجر به بهبود شرایط زندگی مردم و ترمیم و گسترش روابط بین المللی  در سیاست خارجی شد؟ قدرمسلم نه.

بیکاری، تورم، احساس عدم امنیت اکثریت ایرانیان، نابرابری و ارتقای جایگاه زنان در جامعه، گسترش فسادهای میلیارد دلاری و میلیاردها تومان از ثروت کشور، تاراج کشور و حذف اداره حسابرسی در وزارت نفت به نفع تامین مالی گروهای نیابتی در تشدید تنش خاورمیانه،مهاجرت نخبگان و سرمایه انسانی، تعدیل ارزش های فرهنگی به مداح خوانی، تبعیضات دینی و قومی .. نا امیدی از فردای کشور.

با این أوضاع،خامنه ای پا به میدان گذاشت تا مبادا میزان مشارکت مثل دوره های اخیر بیش از پیش کمتر شود و اقتدارنظام به خطر افتد.او به یقین واقف است پایه های نظام به کمتر از ۱۰ درصد رسیده است. ملت با گوشت و استخوان و از طریق آزمون و خطا، دریافت که «انتخابات» وسیله ای در مشروعیت بخشیدن نظام نامشروع است و تاثیری بر بهبودی زندگیشان ندارد و سرشت و آینده شان به کام نظام ولایت فقیه و خامنه ای فرو رفته است.

او بار دیگر پا به میدان گذاشت تا اعلام میکند « ملت خود را برای برگزاری انتخابات به بهترین  شکل یعنی همراه با چهار خصوصیت مشارکت قوی‌‌‌ و پرشور، رقابت واقعی جناح‌‌‌ها و دیدگاه‌‌‌های مختلف، سلامت حقیقی و امنیت  کامل» آماده کند. پرسش اینست که او از کجا میداند ملت خود را برای شرکت در نمایش انتخابات آماده میکند، آن هم با خیزش اعتراضی سراسری زن،زندگی و آزادی. آیا اکثریت مردم با کمبود حافظه روبه رو هستند که شرایط و مسبب اصلی نا امیدی را به راحتی قراموش کنند؟ او از مشارکت قوی و رقابت واقعی جناح ها صحبت میکند. در حالیکه انتخابات یک موضوع فراجناحی و حضور همه أحزاب موافق و مخالف است. او به نحوی اعتراف می کند که سرفصل خطاب انتخاب بین خودی ها و غیرخودی ها ،انقلابی و غیر انقلابی ،خالص سازی نیروهای پیرامون اوست و بقیه احاد ملت نفش مشارکت در نمایش را دارند و شرکت جناح های حاکم شریک بودن و سهم بردن از أموال ملت است و بس.

با یک مثال میتوان تفاوت مشارکت و شرکت را بهتر درک کرد. مسابقه فوتبال را در نظر بگیریم. عده ای مردم را تشویق به حمایت از یک تیم در مقابل تیم مقابل میکنند. بدون آنکه بدانند برندگان واقعی مسابقه دستگاه های برگزارکننده حاکمیت هستند،اما همه زد و خوردها و سرگرمی ها بین هواداران دو تیم. این هواداران سهمی در درآمدها ندارند. اما موضوع شرکت یعنی یار گیری در میزان سرمایه گذاری و سهم بری از برد است. حتی اگر یک جناح هم برنده شود،هیچ تغییر کیفی صورت نمی گیرد.

چنانکه تاکنون چنین بود. به مثال فوتبال برگردیم. تعیین صلاحیت بازی کنان در دست شورای نگهبان، سوت داور در دست حاکمیت، حل مناقشه در باره خطا و پنالتی در دست حاکمیت، حتی ناظر بر بررسی خظا از طریق دوربین زیر نظر مرد تیزبین ۹۷ ساله جنتی… پس نتایج مهندسی شده از نظر حاکمیت معلوم و غافل شدن از نتایج مشارکت در نمایش!. به طور اخص می توان نتایج انتخابات ۱۳۸۸ را به یاد آورد.

طیفی از اپوزیسیون در خارج و «داخل» در طی دوره های انتخابات چنین کردند. اما پس از مشارکت به جان هم افتادند و علیه هم فریاد میزدند که ببیند میزان مشارکت «وسیع مردم»!. شگرد ماهرانه نظام و حاکمیت آنچنان موثر واقع شد که به این زودیها اختلافات و کینه ها از بین نخواهند رفت. خوشبختانه نیروهای بالنده در بطن جامعه به دور از هیاهوهای همیشگی،سیاست گام به گام گذار نظام را با شعار نه شاه و نه رهبری پیش میبرند.

افزون براین،جناح دیگر نظام معروف به «جبهه اصلاحات ایران» هم پس از  سالها و ماه‌ها مماشات با  بررسی و رصد تحولات سیاسی کشور به این نتیجه عینی رسید که «عملکرد حاکمیت و دست‌اندرکاران انتخابات و دریافت نظرات کارشناسان و احزاب در سراسر کشور و به خصوص با توجه به رویکرد مردم، راهبرد انتخاباتی خود را براى انتخابات پیش رو بر مبناى این که نمى‌تواند در انتخاباتی تهی از معنا، غیررقابتی، غیرمنصفانه و غیرمؤثر در اداره کشور شرکت کند،اعلام می‌کند که متأسفانه امکان ارائه فهرست در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان در تهران را نداریم»!!.

این سیاست حاکمیت بیش از ۴۰سال در کشور ادامه دارد و امروز این سیاست با نهایت رذالت فعالیت می‌کند.

عدم شرکت آگاهانه طیف وسیعی از مردم را از دسیسه های آمریکا و اسرائیل می داند و نبوغ مردم در رد نمایش انتخابات مهندسی شده را به حساب محجوران میگذارد.

حسن روحانی،از مهره های مهم نظام قبل از رد صلاحیتش برای مجلس خبرگان، مهم‌ترین دغدغه خود را حفظ صندوق رأی عنوان کرد و گفت: «همه تلاش ما باید این باشد که صندوق رأی به عنوان مرجع اصلی برای تحول جامعه حفظ شود. اگر صندوق رأی آسیب جدی ببیند و مردم به این نتیجه برسند که صندوق بی‌اثر است، دیگر چیزی برای ما باقی نمی‌ماند. وقتی صندوق رأی و انتخابات کنار گذاشته شود، فاجعه رخ می‌دهد، آن زمان شاهد هرج‌ومرج خونین و ناامنی خواهیم بود. باید بدانیم این نظام آلترناتیو و جایگزین ندارد. تنها راه اینست که این نظام اصلاح و اشکالاتش برطرف شود. هنوز به نقطه ناامیدی نرسیده‌ایم که بگوییم تغییر و تحول امکان ندارد و تلاش ما بی‌تاثیر است. البته صندوق رأی تخریب شده و باید آن را احیا کنیم. البته این صندوق رأی فعلی، صندوق قبلی نیست». «باید به تدریج برای احیای آن همه ما به صحنه بیاییم. اگر علامت مثبتی دیدیم در این ایام باقی‌مانده ولو علامت مثبت حداقلی، آن وقت باید همه تلاش کنیم، اگرچه می‌دانیم این تلاش سخت و پیچیده است و بازگشت مردم به صف رأی و پای صندوق کار آسانی نیست».

او با بیان اینکه براندازی صندوق رأی و براندازی نظام دو روی یک سکه است، اظهار داشت: هر تلاشی برای براندازی صندوق رأی منجر به براندازی نظام می‌شود. خواست معاندین نظام هم از اول براندازی صندوق رأی و مردم‌سالاری نظام بوده است تا نظام پشتوانه مردمی خود را از دست بدهد و دچار فروپاشی شود؛ بنابراین هر نوع تلاش برای بی‌اعتنایی به انتخابات، بازی در زمین مخالفین نظام و کمک به خواست و اهداف آن‌هاست».

حسن روحانی، رئیس‌جمهور در دولت‌های یازدهم و دوازدهم به موضوع انتخابات مجلس خبرگان رهبری و شورای اسلامی اشاره کرد و گفت: «مبنای انقلاب اسلامی و تاکید امام از آغاز بر این بود که اداره کشور اسلامی باید متکی به آراء عمومی مردم باشد».  حسن روحانی و همفکران او به عمد شرایط  مغشوش رفراندم و رای به نظام اسلامی در سال ۱۳۵۸ را فراموش میکند. اما امروزه جامعه ایران به اعتلای فکری رسیده و آگاهانه عمل میکند وبا کلیت نظام جهل و جنایت مخالف است.  وی با تأکید بر اینکه قدرت جمهوری اسلامی ایران صرفا متکی به ملت است، گفت: «اگر مردم از نظام جدا شوند و فاصله بگیرند، دیگر هیچ قدرت بازدارنده‌ای برای کشور(نظام) باقی نمی‌ماند».

حسن روحانی «فراموش» میکند بگوید چه کسانی و با چه بنیان فکری مردم را از صندوق های رای گریزان کردند. هنگامیکه مجتهدان نظام رای مردم برای نظام را زینت بخشیدن بر مشروعیت نظام می دانند نه دخالت بر أمور زندگیشان، پس چه انتظاری از مقوله انتخابات در محاسبات درونی حاکمیت است.

البته  در کنار نمایش تبلیغات در مشارکت برای تداوم نظام با عنوان مبارزه با «امپریالیست و صهیونیست»،سردمداران و ذینفعان نظام،عده ای هم در«اتاق فکر بسته» برجای مانده از دوران طفولیت «جبهه مشترک ارتجاع روحانیت و چپ ضد امپریالیسم» تلاش به تشویق در مشارکت میکنند تا «محور مقاومت پان اسلامیست به رهبری نظام ولایت فقیه» را به بهانه دفاع از منافع ملی، پا به عرصه نهادند. این درحالیست که دکترین ولایت فقیه در راستای عمق استراتژی خود همه ثروت های کشور را در نگهداشت تنش منطقه ای و کمک به جنگ های نیابتی هدر داد و نتیجه این سیاست های مخرب،مهاجرت اجباری سرمایه های انسانی،ابتذال فرهنگ ملی،فساد و فقر،.. سرکوب کارگران،زنان و جوانان،زندگی فلاکتباربازنشستگان، اخراج اساتید و معلمان معترض… و ادامه اعدام هاست. این افراد بدانند که دیگر تملق و مماشات یارای نظام رو به زوال نیست. دهه شصت سپری شد و نسل کنونی،نسل سرکش برای آزادی،سکولاریسم،برای رفع همه تبعیضات برخاسته است و خواهان صلح و پیشرفت و همزیستی مسالمت آمیز است.  

اما خامنه‌‌‌ای در توصیف جایگاه مهم انتخابات مجلس خبرگان می گوید: «جمهوریت و اسلامیت نظام هر دو به انتخابات وابسته است؛ چرا که تحقق جمهوریت و مردم‌‌‌سالاری و حاکمیت مردم در اداره کشور هیچ راهی جز برگزاری انتخابات ندارد». این حرف او نهفته در حیله است زیرا تاکنون به تجربه تاریخی و جاری اثبات شد که اسلامیت و جمهوریت دو مقوله متضاد هستند و پیوند دادن آنها ترفتدی بود و هست برای فریب جمهوریخواهان و همراهی موقت آنها در «جبهه ضد امپریالیستی». خامنه ای اضافه میکند: « با انتخابات است که ولی فقیه از طریق «منتخبان ملت» در مجلس خبرگان تعیین می‌شود؛ ضمن اینکه نمایندگان مجلس هم باید طبق مقررات و معارف اسلامی، قوانین را مصوب کنند».

تحریم فعال و آگاهانه را یک صدا به پیش ببریم.

انحلال باد نظام جهل و جنایت.

https://akhbar-rooz.com/?p=233753 لينک کوتاه

5 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x