سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

زنان و نبرد برای تسخیر فضای عمومی – مهدی ابراهیم زاده

حس تعلق به شهر، از جمله از طریق استفاده از فضاهای شهری بوجود می آید. در حالیکه حس ترس و عدم امنیت بدلیل تسلط قدرت مردسالارانه از یک سو و از سوی دیگر طرد شدگی از فضاهای عمومی بدلیل باور ها و هنجار های فرهنگی-مذهبی، حضور زنان در فضاهای عمومی را دشوار و حتی مانع آن می‌شود. امکان استفاده از فضای شهر از حقوق اولیه شهروندی محسوب می‌شود. 

چالش های روزانه زنان

زیر این عنوان باید به این سؤال پاسخ دهیم که؛ چگونه، علیرغم تلاش حکومت برای حذف زنان، آنها می‌توانند و یا تاکنون توانسته اند در فضای عمومی حضور یابند؟  فضای عمومی چیست؟ من آنرا اینگونه تعریف میکنم؛ حوزه های خارج از خانه؛ خیابان ها، محلات و مراکز خرید و تجمع شهری، مدارس و مرکز آموزشی و پرورشی، ورزشگاه ها و مراکز ورزشی، سالن های تأتر وموسیقی و مراکز هنری، کافه ها، رستوران ها، همچنین رسانه های صوتی، تصویری، کاغذی و شبکه های اجتماعی.

حق بر شهر، حق به شهر

مبتنی  بر فهم چپ و عدالت محور از حق بر شهر، زنان بعنوان نیمی از جامعه باید بتوانند به یکسان از امکانات شهری به شکل حضور و یا استفاده از آن  بهره مند شوند. اما آنها امکان بهره مندی برابر از امکانات شهری را نسبت به مردان ندارند. این در حالی است که فضاهای شهری اثر بیشتری در زندگی روزانه زنان نسبت به مردان دارد، زیرا زنان نه تنها بدلیل اشتغال بلکه بواسطه خرید های روزانه، بردن کودکان به مهد کودک، مدرسه، مراجعه به پزشک‌، بردن کودکان به کلاسهای هنری ویا ورزشی و یا به پارک ها، اوقات بیشتری در خارج از خانه سپری می‌کنند و در تماس بیشتر و نزدیک تری با محیط های شهری قرار میگیرند. از این‌رو باید بتوانند بعنوان نیمی از مردم به یکسان از امکانات شهری بهره مند شوند، اما اینگونه نیست!

هنری لوفور جامع شناس فرانسوی قرن ۲۰ شهر را بازتاب کثرت گرائی میداند؛ امروزه فضاهای عمومی می‌توانند شکل دهنده تمایلات و مناسبات اجتماعی باشند و زمینه دستیابی به توسعه پایدار اجتماعی در شهر ها را فراهم کنند.

از اواخر سال‌های ۱۹۷۰ و اوایل ۱۹۸۰ به موضوع جنسیت در مطالعات شهری توجه شده و تفکیک فضائی بین جنسیت ها در مراکز ورزشی، باشگاه هاو مراکز بدن سازی صورت گرفته است. می‌توان اثرات مثبت و منفی جدا سازی را در پارک ها، اتوبوس ها و مترو و حتی بگونه ای در تاکسی ها در ایران دید. تمرکز این نوشته بر نشان دادن نتایج مثبت حضور زنان در حوزه‌های عمومی، حتی با تفکیک جنسیتی است. اینکه چگونه زنان گام به گام در چالش های روزمره با محوریت ها و تبعیض های حکومت نسبت به زنان، به پیش می‌روند و بر موانع به اشکال مختلف  غلبه می‌کنند.

حس تعلق به شهر، از جمله از طریق استفاده از فضاهای شهری بوجود می آید. در حالیکه حس ترس و عدم امنیت بدلیل تسلط قدرت مردسالارانه از یک سو و از سوی دیگر طرد شدگی از فضاهای عمومی بدلیل باور ها و هنجار های فرهنگی-مذهبی، حضور زنان در فضاهای عمومی را دشوار و حتی مانع آن می‌شود. حتی گاهی ساختار مردانه این امکانات باعث شده، زنان مجبور به تغییر دادن خود به نفع محیط ‌شوند و یا از استفاده از آن صرفنظر کنند. در حالیکه امکان استفاده از فضای شهر از حقوق اولیه شهروندی محسوب می‌شود. نبرد با تسلط مرد سالارانه در جامعه و علیه موانع منتج از میدان دهی به هنجارهای فرهنگی و مذهبی، از چالش های روزمره زنان است.

یک مثال: نابرابری جنسیتی در ورزش،

نابرابری جنسیتی در ورزش تأثیری دوچندان دارد. از این‌رو بررسی راهیابی و موفقیت زنان در این حوزه دارای اهمیت است. ورزش در طول تاریخ همواره قلمرو مردانه محسوب شده و استانداردها و ارزش های آن همگی با معیار و نگاهی مردانه شکل گرفته است. دهه اول قرن بیستم نقطه چرخشی در توسعه ورزش زنان است. زنان از تماشگران منفعل به نقش آفرینان فعل تبدیل شدند و در رشته های تنیس، گلف و فوتبال به رقابت پرداختند.

هرچند در دهه ۶۰ جنبش فمینیستی با نام “آزادی زنان” سنت ها و تفکر غالب بر ورزش را به چالش کشید، اما بهانه هایی همچون “ضعف جسمی زنان” مانع از شرکت آنها در رقابت های بسیاری از رشته های ورزشی بود. از جمله تصور می‌شد که زنان نمی‌توانند بیش از ۲۶ مایل بدوند. از المپیک ۱۹۷۲ مونیخ زنان اجازه رقابت در ماده ۱۵۰۰ دو و میدانی را بدست آوردند. همزمان در کنگره ایالات متحده قانونی به تصویب رسید که همه نهاد های ورزشی و آموزشی ملزم به اجرای آن بودند. طبق این قانون زنان نباید از شرکت در ورزش و کسب عایدات حاصل از آن، مورد تبعیض قرار گیرند.

در ایران از دهه ۱۳۲۰ شمسی فعالیت ورزشی زنان با شرکت در مسابقات دو و میدانی آغاز شد. و بتدریج سایر رشته ها ازجمله ورزش های رزمی مانند کاراته در طول دهه ۴۰ از سوی باشگاه‌ های ورزشی زنان ارائه شد. دهه ۵۰ و ۶۰ فعالیت جدی ورزشی زنان بعلت تحولات در کشور به سایه می‌رود. دهه ۷۰ برای تاریخ ورزش زنان مهم است. در این دهه تیم های ملی فوتبال، فوتسال، والیبال و بسکتبال تشکیل شد همچنین رشته هایی همچون تکواندو و ووشو، به ورزش زنان افزوده شد. این روند در دهه های ۸۰ و ۹۰ شمسی بیشتری بیشتر شد. باید توجه داشت که در بیشتر جوامع زنان از فرصت های برابر برای شرکت در فعالیت ها و رقابت های ورزشی برخوردار نیستند. آنها با محدویت های ساختاری و مدیریتی، محدودیت مالی و امکانات، محدودیت فرهنگی و اجتماعی مواجهند. در ایران بویژه بدلیل شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی حاکم این محدودیت ها برجستگی بیشتر دارند. لازم به اشاره است که مهاجرت بخش بزرگی از قهرمانان زن هم موضوعی است که بعنوان‌ عواقب سیاست های نادرست نباید فراموش‌ شود. اثرات منفی این مهاجرت ها تا سالها بر تن ورزش ایران خواهد ماند.

نابرابری دستمزد، نابرابری امکانات در دسترس برای ارتقای  زنان ورزشکار، عدم پوشش رسانه ای ورزش بانوان، حضور کمتر مسؤلان زن در ارگانهای ورزشی، اختصاص درصد پاین بودجه‌ به ورزش‌ زنان، وجود قوانین که به‌ مردان بعنوان پدر و همسر اجازه دخالت در میزان فعالیت ورزشی زنان تا جلوگیری از آن را می‌دهد!

توجیهاتی همچون “ورزش متعلق به مردان است” و یا عدم اجازه  حضور زنان در بساری از رشته ها به بهانه “مغایرت با موازین شرعی” !

چند آمار

تعداد ورزشکاران شرکت کننده در المپیک ۱۰۱۶ ریودوژانیرو و بازی‌های آسیایی ۲۰۱۸ مجموعأ ۱۱۵۵۴ که ۴۷۰۰ ورزشکار زن یعنی ۴۵ درصد را شامل می‌شود. از ۶۴ ورزشکار شرکت ایران در المپیک ۹ ورزشکار زن یعنی ۱۴ درصد که نشان دهنده حضور بسیار کمتر زنان ایران نسبت به حضور کل زنان جهان در رقابت های جهانی است. در سال ۱۳۹۴ تعداد ورزشکاران مرد سازمان یافته کشور ۱۶۷۳۱۶۲ نفر که دو برابر تعداد ورزشکاران زن یعنی ۸۹۹۹۲۱ نفر است. آمار و ارقام بالا بیانگر تبعیض جنسیتی در ورزش جهان و مشخصا در ورزش است.

چند پژوهش در حوزه ورزش

نتیجه یک پژوهش در سال ۲۰۰۱ در آمریکا در بین ۴۰۰ زن نشان می‌دهد؛ زنانی که در فعالیت های ورزشی شرکت می‌کنند، به طور کل اعتماد به نفس بالائی دارند و مربیان می‌گویند که آنها افرادی اجتماعی تر هستند و کمتر خجالتی و گوشه گیر هستند و اهمیتی به تفاوت های جنسیتی نمی دهند. *

در عین حال در پژوهشی که در پرو در میان ۸۰۰ نفر با عنوان ” تصویر زن و باور ها در باره ظاهر دختران کالج و مادرانشان” صورت گرفته‌؛ نتیجه این بود که تصویر ذهنی آنان از خود و ظاهر بدنی خویش، عامل باز دارنده از فعالیت ورزشی است.

در پژوهشی که بر زنان مسلمان صورت گرفته، اعتقادات‌ مذهبی در مشارکت بانوان در فعالیت‌های  ورزشی آشکارا دیده میشود؛ بعضی از زنان مسلمان ورزش را آنری مردانه دانسته و در آن شرکت نمیکنند، اما دسته دیگربه جنبه کسب سلامت بدن در اسلام توجه دارند و بسیار علاقمند و جدی در ورزش مشارکت می‌کنند.

این سؤال مطرح می‌شود که،  فراهم آوردن امکان برای تسخیر فضاهای عمومی توسط زنان، با جدا سازی جنسیتی میسر تر است، یا عکس آن؟

مکث بر یک مدل، پارک ویژه زنان

در سال ۱۳۸۱ در اصفهان  ۶ پارک ویژه زنان ایجاد شد. این پارک ها دور از مرکز و در کمربندی شهر واقع شده است. در آن وسایل ورزش و بدن سازی قرار دارد و زنان مجازند در آنجا بدون حجاب اجباری باشند. مکث روی این مدل بعنوان، اقدامی با جدا سازی جنسیتی، جالب خواهد بود.**

 با پژوهشی که بر روی ۴۰۰ زن و با متغیرهایی همچون؛ امنیت، در دسترس بودن پارک، امکان جابجایی در آن، آشکار شدن یعنی بی حجابی در پارک و داشتن صدا یعنی با صدای بلند و آزادانه حرف زدن و یا اواز خواندن و به تعبیری سروصداکردن،  صورت گرفته، این نتیجه حاصل شده که؛ به ازا یک واحد حضور بیشتر زنان در این فضای زنانه، معادل ۳/۲ واحد حضور زنان در شهر (فضای عمومی شهر) افزایش داشته است. یعنی این اقدام به حضور زنان در فضاهای شهری در اینجا اصفهان کمک کرده است. باید تاکید کنم، مثبت دانستن اینگونه تدابیر را باید نقش موقت‌ و انتقالی آنها در شرایط کنونی ایران دانست و نه طرح ایده‌آل برا حضور بیشتر زنان.

بدون شک در کشور و جامعه ای که تبعیض جنسیتی کمتر و مشکل حجاب نداشته باشند، اینگونه تدابیر کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما درعین حال در کشور های غربی در کنار باشگاه های‌ ورزشی و مرکز بدن سازی مختلط، شاهد ایجاد مراکز زنانه هم هستیم. هر دو مدل مورد استفاده زنان قرار می‌گیرد.

نتیجه اینکه، حضور زنان در همه عرصه های عمومی دارای اهمیت و اولویت و نحوه و شکل حضور با توجه به تفاوت های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، می‌تواند متفاوت باشد. مثال های روشن آن حضور هنرمندان و ورزشکاران در صحنه ها و رقابت های جهانی، با پوشش های گوناگون از جمله پوشش اسلامی است. نبرد با پوشش اجباری همراه است با تلاش برای حضور بیشتر، پررنگ تر و مؤثر تر زنان در همه حوزه‌های فضای عمومی باید باشد. به تصمیم زنان در انتخاب پوشش و نحوه حضور در میادین و گردهمایی های مهم باید احترام گذاشت. نباید سلیقه و خواست خود را، گرچه ترقیخواهانه بدانیم، از آنها انتظار داشته باشیم.

حضور زنان در استادیوم های ورزشی

تاکنون به نقش و میزان عاملیت زنان در فضاهای عمومی و مشخصا در ورزش، در استاندارد های جهانی و در ایران پرداختیم. اینک مکثی داشته باشیم بر حضور زنان بعنوان تماشاگر در استادیوم های ورزشی. حضور زنان و مردان و کودکان در استادیوم ها برای تماشای رقابت های ورزشی در بیشتر نقاط جهان بخشی از تفریحات روزمره زندگی است. هرچند در اکثر استادیوم های فوتبال جهان فرهنگ مردانه و غیر فمینیستی غالب است، اما شرکت و حضور زنان در آنجا مجاز و ممکن است.

در ایران تحقق امکان حضور زنان در استادیوم‌ها از چالش های جدی روزمره زنان به شمار میرود. تا چندی پیش حضور آنها در استادیوم ها نه مجاز و نه ممکن بود. خود سوزی غم انگیز “دختر آبی” در اعتراض به این ممنوعیت هنوز از خاطره ها فراموش نشده است. اهمیت این امر از آنجاست که ” استادیوم فوتبال بعنوان یک فضای مردانه، اما این قابلیت را دارد که حامل هویت یابی ها، نماد سازی ها و نمایشی از رفتار ها و کردار زنان باشد”. یافته ها نشان می‌دهد که “فتح فضاهای مردانه و نمایش رویای زنانه” از جمله اهدافی است که زنان در این چالش دنبال می‌کنند. در واقع دختران با تماشای فوتبال مردان در استادیوم، ضمن برساخت تفاوت خود با مردان، با به نمایش گذاشتن عناصر زیبائی شناختی با هویت جنسیتی به چالش با تناقضات ارزش های سنتی و مدرن در فضاهایی مانند استادیوم می‌پردازند. ***

در نتیجه تلاش پیگیر زنان، پشتیبانی نهاد های جهانی آسیائی ورزش و اجبار مقامات ورزشی ایران به رعایت مقررات مربوطه و تجهیزات ضرور در استادیوم ها، عملا حضور زنان در برخی از استادیوم‌های فوتبال ایران میسر شد. طبعا با بسیاری از محدویت ها، اما سد جلوگیری از حضور زنان شکسته شد. امروز شاهد حضور زنان ودختران با لباس ها و شعار های خاص خود در استادیوم ها هستیم. باید اشاره کرد که چالش ها در این زمینه وجود دارد و نیروهای تندرو در جمهوری اسلامی، هنوز روی برگشت پذیر بودن این حق حساب می‌کنند.

نتیجه ۱

بر پایه نظریه های نابرابری های جنسیتی در ۴ مقوله زیر:

-نخست؛ موقعیت متفاوت زنان و مردان در جامعه، در عین  حال موقعیت نابرابر آنها، حتی در یک جایگاه یکسان!

-دوم؛ سرچشمه نابرابری در سازمان جامعه است، و نه به دلایل تفاوت زیست شناسانه و یا شخصیتی،

-سوم؛ مضمون نظریه نابرابری این است که، هرچند انسانها استعدادها و ویژگی های گوناگون دارند، اما هیچگونه تفاوت مهم طبیعی آنها را از هم متمایز نمی‌کند!

-چهارم؛ هم مردان و هم زنان می‌توانند در برابر ساختار ها و موقعیت هایی که احساس برابری بیشتری داشته باشند، واکنشی آسان و طبیعی نشان دهند،

می‌توان نتیجه گرفت که؛ دگرگون کردن موقعیت زنان امکان پذیر است!

نتیجه ۲

 حضور زنان در حوزه های مختلف اجتماعی منجمله در محیط های کار، دانشگاه، ورزش، هنر و سینما، به هر شکل ممکن، همراه با مردان و یا حتی با جدا سازی جنسیتی، در خدمت حضور بیشتر و مؤثرتر آنها در فضاهای عمومی شهر و جامعه  خواهد بود. تجربه نشان داده است که از این طریق می‌توان در بطن جامعه مردسالارانه بشکل بهتری، هنجار های فرهنگی-مذهبی مردانه و ضد زن که در جامعه غالب است را، به چالش کشید. انتخاب شکل این چالش به خود عاملان اصلی آن یعنی زنان و  دختران بستگی دارد. برداشتن و یا “عقب رفتن” روسری یک ورزشکار و یا هنرمند زن در حین ورزش و یا ایفای نقش و یا اجرای کنسرت، یا حضور آنها با رعایت حدودی از “پوشش اجباری ” در صحنه های نمایش و یا سکوهای قهرمانی، همه و همه گونه های مختلف چالش زنان است، که به تشخیص و تصمیم خود آنها بستگی دارد و نه انتظارات جامعه.

حضور، موفقیت و درخشش هنرمندان، ورزشکاران و نمایندگان فرهنگی جامعه، در اینجا زنان، در میدان های بین‌المللی و جهانی بیش از هر کس موجب خرسندی مردم و دوستداران آنها خواهدشد. در عین حال طبیعی است که کشور متبوع، در اینجا جمهوری اسلامی، نیز از اینگونه درخشش ها سود برده و از این طریق به آرایش چهره خود می‌پردازد.**** اما این امر نباید موجب ترغیب اپوزیسیون به تحریم اینگونه مراسم و نمایندگان فرهنگی ورزشی کشور بشود.

بدون شک جایگزینی یک جمهوری سکولار و دمکرات که از جمله خواسته‌ های فمینیستی جنبش “زن، زندگی، آزادی ” را برتاباند، بجای جمهوری اسلامی، می‌تواند هرچه بیشتر امکان راهیابی و تسخیر فضاهای عمومی را برای زنان فراهم کند. در عین حال تجربه تحولات دمکراتیک با عاملیت زنان در آنها نشان داده است، که حتی تحول سیاسی دمکراتیک بطور اتوماتیک به تغییر و عقب راندن کامل هنجارهای مردانه در جامعه ما نخواهد انجامید.

اشارات کوتاه

در پایان چند اشاره و مثال از تیم ها و ورزشکاران زن که صاحب مدال های المپیک، جهانی، آسیائی شده  و یا در تورنمنت های بین‌المللی خوب درخشیده اند. آنها هم اندازه مردان مدال آور و افتخار آفرین هستند، اما بسیار کمتر از مردان، از پشتبانی مالی، پاداش و دستمزد برخوردار می‌شوند و  در رسانه ها مثل تلویزیون و مطبوعات حضور دارند. از این جمله اند؛

تیم های ملی فوتسال و فوتبال زنان، تیم ملی والیبال زنان، تیم ملی بسکتبال زنان، قهرمانان و مدال آوران زن در رشته  ورزش های رزمی همچون، کاراته، تکواندو، ووشو و کیک بکس مثل خواهران منصوریان، کیمیا علیزاده، ناهید کیانی، قایقرانان زن قهرمان آسیا، وزنه برداران زن قهرمان آسیا، دوچرخه سواران قهرمان آسیا، در رشتته دو و میدانی فرزانه فصیحی قهرمان آسیا و از دونده های مطرح جهان در ۶۰ متر، وحیده اسماعیل پور، مریم طوسی قهرمانان مطرح در آسیا..‌  و بسیاری دیگر. این زنان نه تنها با شایستگی و علیرغم موانع دائم به کسب بالاترین افتخارات در سطح کشور و آسیا و حتی جهانی و المپیک نائل شده اند، بلکه در کسوت مربی و معلم و داوران ممتاز به انتقال دانسته ها و تجارب خود به دختران و زنان جوان ورزشکار مشغول هستند. آن‌ها در عین حال امکانی برای کسب درآمد و استقلال بیشتر اقتصادی برای خود فراهم کرده اند.

در سینما و هنر نیز با همین‌ کیفیت روبرو هستیم و از جمله میتوان به این نام ها اشاره کرد؛ سوسن تسلیمی، لیلا حاتمی، گلشیفته فراهانی، مهدیه محمدخانی، صبا پاشایی، ستاره احمدی …‌‌‌ در داخل و یا خارج کشور، با پوشش ویا بدون پوشش اجباری، با خلق آثار ارزنده و حضور احترام‌ انگیز در محافل هنری در کشور و عرصه های بین‌المللی، تاثیر تعیین کننده و ماندگاری در گستردگی و جدیت حضور زنان در فضای عمومی جامعه گذاشته اند.

……..‌‌…..‌‌‌‌….

 پانوشت ها:

*تحلیل جامعه شناختی از نابرابری جنسیتی در ورزش؛ معصومه نظری آزاد، مجید کاشانی

**تأثیر حضور در فضای زنانه، پروانه‌ شاه حسینی، علی موحد

***استراتژی زنان برای تماشای فوتبال در استادیوم؛ احمد غیاثوند

****آیت‌الله خمینی درمقابله با آیت‌الله های عظمای دیگر از حضور سیاسی زنان در میدان، خیابان، دفاع کرد و با مشارکت و رأی آنان در فضای انقلابی اوایل انقلاب رقبا را شکست داد.(استفاده ابزاری از رأی زنان) در عین حال با تصور زن محجبه محدودیت های بیشماری برای فعالیت های اجتماعی زنان ایجاد شد. فضای حاکم بر جامعه پدر سالار – مرد سالار و فرهنگ برخاسته از آن، مزید بر چالش های روزمره زنان با حکومت‌ اسلامی و محدودیت های ناشی از آن شد. اینکه زنان چگونه طی ۴۵ سال گذشته با تداوم مبارزه و چالش های خود با حکومت قدم به قدم به دستاورد های تازه رسیدند، یک طرف قضیه است، طرف دیگر اما عوامل متعددی ازجمله نیاز حکومت به حضور در صحنه های بین‌المللی و نشان دادن چهره “طرفدار زن” از خود است. همچنین تفاوت فضای سیاسی در دوره معینی باعث گشایش هایی در فضای سیاسی تنفس جامعه شد، تغییر نسل ها، امکانات ارتباطی جدید، تبادل اخبار و اطلاعات، اینترنت و شبکه های اجتماعی شرایط جدیدی را بوجود آوردند. چالش های زنان بر بستر این امکانات جدید صورت میگیرد. رژیم‌ با انگیزه و دلایل مشخص به ورزش زنان میدان داد، ازجمله با جدا سازی جنسیتی و فراهم کردن امکان ورزش برای زنان محجبه اسلامی. اما همین امکانات در اختیار همه زنان قرار گفت و فضای جدیدی برای آنها گشوده شد. زنان ورزش را به خدمت خود درآوردند.

https://akhbar-rooz.com/?p=236038 لينک کوتاه

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
1 ماه قبل

امروز دیگر تسخیر فضاها امری عادی شهروندان و بخصوص زنان و سایر جنبشها شده است شهرها با یکشنبه های و سه شنبه های اعتراضی شکل دیگری به خود گرفته است و گروههای اجتماعی دائما در جوش و خروش در جای جای شهرها هستند اما مهمترین اتفاقی که هنوز نیفتاده مسئله ی بسیج حکومتی ست با توجه باینکه ما با یک بی اعتنائی ۹۵ درصدی به انتخابات روبرو بودیم و نشان دادیم که ۹۵ درصد با رژیم نبوده و توهمی نداریم و رژیم تنها نماینده ی متوسط مجلس ۴/۷ درصدی ست ولی هنوز رژیم توانائی بسیج این کمتر از ۵ درصد را دارد امروز علاوه بر تسخیر فضاها باید چنان قدرت برتری پیدا کنیم که توانائی رژیم در بسیج این یک یا دو درصدی ها را نداشته باشد باید هزینه ی این درصد کم را چنان افزایش دهیم که قدرت واقعی ما را ببیند و یکی از دلائلی که رژیم از انقلاب زن زندگی آزادی وحشت دارد شهامت وجسارت یورش و تار و مار کردن این نیروهای اندکش است ولی یکی دیگر از روشها ایزوله کردن این نیروی اندک رژیم است بی اعتنائی و انجام کارهای خودمان بدون توجه به آنها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x