اشاره: این شعر، مالِ ۲۴ سال پیش است که در جریان یک راهپیمایی در شهرِ “دورتموندِ” آلمان نوشته شده بود: یک راهپیمایی برای اعتراض به فاشیسم همراه با یادبودِ آتشزدنِ یک ساختمانِ مسکونی در شهرِ “زولینگِنِ” آلمان به دستِ فاشیستهای این کشور که در جریان آن، ۵ تن از یک خانهوادهی تُرک، که همهگی زنان و دختران بودند، در آتش سوختند.
و اکنون باز همان آتش در همان شهر. در روز دوشنبهی گذشته ۶/فروردین/۱۴۰۳ (۲۵/مارس/۲۰۲۴) در شهرِ “زولینگِن” در استان “نوُرد/راین/وِستفالِن” در آلمان، در پِیِ آتشزدنِ یک ساختمانِ مسکونیِ چند واحدی، یک خانهوادهی چهار نفری از بلغارستان (۲۹ساله، ۲۸ساله، سه ساله، و ۵ماهه) جانِ خود را از دست داد. آتشنشانی و پلیس و دادستانی میگویند این آتشسوزی عمدی بود. آنها ولی میگویند مدارکی برای خارجیستیزانه و نژادپرستانه بودنِ این آتشسوزی ندارند اگرچه چنین چیزی را منتفی نمیدانند. و این در حالی است که رویدادِ خونینِ نژادپرستانه و فاشیستی در شهرِ “زولینگِن” دارای پیشینه است: آتشزدنِ یک ساختمانِ مسکونیِ خارجینشین در این شهر در ماهِ مِهِ ۱۹۹۳ (خرداد ۱۳۷۲) که در اثرِ آن، ۵ تن از اعضای یک خانهوادهی تُرک در آتش سوختند.
دیروز، شنبه، یک راهپیمایی در شهرِ “زولینگِن” انجام شد که در آن ظاهراً به طور عمده خارجیهای شهر شرکت داشتند. به گفتهی پلیس۶۰۰ و به گفتهی برگزارکنندهگان ۱۰۰۰ نفر در آن شرکت کردند. شهردارِ سوسیال دموکراتِ شهر اعلام کرده بود که «از طرفِ خانهوادههای درگیر در این حادثه»، از شرکتکنندهگان خواسته میشود «از دادنِ شعارهای سیاسی خودداری شود»! (سایت کانالِ ۲ تلویزیون آلمان ZDF ).
.
اکنون بیش از ۳۱ سال از فاجعهی آتشزدنِ آن ۵ تن از یک خانهوادهی تُرک در “زولینگِن” و ۲۴ سال از تاریخِ این شعر و آن راهپیمایی – که راهپیمایاناش مخاطبانِ این شعر بودند – میگذرد. در طولِ این مدّت، فاشیسم در آلمان بسیار جدّیتر، رنگینتر، و نیرومندتر شده است. در دو سه ماهِ پیش، صدها هزار تن از آلمانیها بر ضدّ فاشیسم به خیابانها آمدند. مخاطبانِ این شعر، اکنون، فقط آن راهپیمایانِ آن راهپیماییِ ۲۴ سال پیش نیستند، بلکه همچنین، آن راهپیمایانِ صدها هزار نفریِ راهپیماییهای دو سه ماهِ پیش نیز هستند، راهپیمایانی که گویی نه در دو سه ماهِ پیش، بلکه در هزار سال پیش بود که به خیابانها آمده بودند!
ـــــــــــــــ
با راهپیمایان ([۱] )
[همراه با آلمانیها در راهپیماییِ ماهِ اکتبر۲۰۰۰ (مهر ۱۳۷۹) بر ضدِّ فاشیسم در شهرِ «دورتموند»، آلمان]
ـــــــــــــــ
.
فریادِ برکشیدهیتان به دشنهای میمانَد
زنگار بسته دیری در درونِ غلافِ کهنهی مرطوبِ
روحِ شما.
.
فریاد نیست این،
فریاد هم که باشد
فریادِ بیدرونِ پائول سِلاناست.
.
فریاد نیست این،
فریاد هم که باشد
فریادِ نَمگرفتهی اِنسِنزبِرگِر
فریادِ سَر به زیرِ گراساست.
.
فریاد نیست این،
فریاد هم که باشد
“فریادِ” تار و تیرهی مونکاست.
.
فریادِ عشق را میبینم
در بینِ تان بهجستجوی گلویی!
.
فریادهای برِشت([۲] ) را میبینم
در مسلخِ تماشاخانههاتان سر میبُرّند،
در زیرِ پای چشمِ شماها
که قهرمانِ بیبدیلِ تماشایید!
روحِ زولینگِن([۳] ) را میبینم
فریادِ آن هنوز
از دستِتان بلند؛
آنسان که سالهاست
فریادِ روحِ سرزمینِ من
از دستِ من بلند است،
از دستِ من که دیریست
خود، قهرمانِ بیبدیلِ تماشایم!
.
(ـ)
.
فردا دو باره در دهانِ هیولای روزمرّه بَلع میشوید،
در کامِ این هیولا
که خونِ سرزمین شما را
– همچون بهای آبی که آن را چو استخوانی پیشِ دشتِ شما میاندازد –
بلعیده بود و باز هم
چندین و چندبارِ دگر بلعیده است
و همچنان میبلعد.
ـــــــــــــــ
محمّدرضا مهجوریان، فروردین ۱۴۰۳
[۱]– اکتبر ۲۰۰۰ در شهر دُورتموند (آلمان). راهپیمایی بر ضدّ فاشیسم و با یادی از کشتار یک خانهوادهی تُرک در شهر “زولینگنِ” آلمان به دستِ فاشیستها در ۱۹۹۳م (۱۳۷۲خ).
[۲]– Paul Celan – 1920 – 1970 (خودکشی در پاریس)، شاعرِ معاصر آلمان.
– Günter Gras- 1927 نویسنده و شاعر آلمان [در ۲۰۱۵ درگذشت]
– H. M. Enzensberger – 1929. از شاعران معاصر آلمان [در ۲۰۲۲ درگذشت] .
– B. Brecht 1898 – 1956، نمایشنامهنویس و شاعر آلمان.
– «فریاد» نامِ یکی از نقاشیهای معروفِ ادوارد مونک (Edvard Munch)
– ادوارد مونک (E. Munch)، نقاش نُروژی (۱۸۶۳ – ۱۹۴۴) که سالها در آلمان زیسته است.
[۳]– Solingen (زولینگِن)، شهری در آلمان در استانِ نوُرد/راین/وِستفالِن، که در آن در ۲۹/ مه/ ۱۹۹۳م (۰۸/ خرداد/ ۱۳۷۲خ) ۵ عضوِ یک خانوادهی تُرک به دستِ فاشیستها در آتش سوختند.