شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

در آینه زندگی چه می بینی؟ – علی اردلان

هنگام
که یاس و وحشت
چونان درفشی
برسینه می نشست
و خورشید
در غرقآب درون فرو میرفت،
فراتر از خواب،
دری گشوده شد
که درسکوت آبی لحظه هائ خود
چنگ میزد.

وقتی از لابلای آن “در”
دریای توفانی
به دیده میآید،
چشمان خسته،
پرنده ای را ماند
که در میان ابیات سحر
ابرها را میخواند.

از دیوار سکوت بالا میرود
تا موسیقی را
به هنگام عریان شدن
درقاب پنجره
نظاره کند.

ترس
چهره میگشاید و میخندد.
در لبخندش
شهوت موسیقی پیداست.

رنگ را از دستان باد میگیرد
چون شاخه گلی
بر سینه می آویزد.
دراز میکشد
و چون نقاشی را از یاد برده
نفس نمی کشد.

اندیشه
در تاریکی حادثه
ترانه میسراید،
و نور
در بی ثباتی لحظه  ها
نمی آساید.

او دیگر نمی ترسید
از خواب
و ازعمق آب
نمی ترسید.

آنقدر نگاه کرد و شنید
تا آنکه
صدایی از هیچ رسید
و در خاطره اش
سایه شد.
صدایی از گریزگاه عشق بود
که به دام میکشید
و در درون
می پیچید.

 آنگاه
که نگاه
 در تصویرها
میگشت تا آئینه ای
آنرا به خود بازگرداند،
سکوت قبل از انفجار
یا رازهماهنگی
صداها و ضربه ها،
در
ماه بود.

۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲

https://akhbar-rooz.com/?p=241058 لينک کوتاه

4 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x