اکبر گنجی دیگر «مرخصی استعلاجی» نمی خواهد، «آزادی بی قید و شرط» می خواهد. او جانش را در مبارزه برای آزادی به گرو گذاشته است. اکبر گنجی در جامعه ای فریاد «مرگ یا آزادی» را با اعتصاب غذای نامحدود خود سر داده است، که هشت سال با افکار تسلیم طلبانه ای که «آزادی» را بدون «هزینه» می خواست، مسموم شده است. او در آخرین مرخصی کوتاه خود، هر جا که امکان یافت تکرار کرد: آزادی هزینه می خواهد. و حالا وجود خود را، هزینه ی آزادی ساخته است. آیا جامعه ایران و جامعه ی جهانی، فریاد اکبر گنجی را خواهد شنید و آن گونه بسیج خواهند شد که بتوانند او را نجات دهند؟ در روزهایی که لحظه به لحظه اش با بیم چیرگی «مرگ» بر «آزادی» می گذرد، هر تلاشی که برای نجات اکبر گنجی می تواند صورت بگیرد، و صورت نگیرد، لطمه ای بر وجدان انسانی و آرمان آزادی خواهانه در جامعه ی ماست.
گنجی چه بماند، چه برود، در نبردی که بر حکومت اسلامی تحمیل کرده، شکست را برای زندانبانان خود رقم زده است. آن ها که خواستند «توبه» را وسیله ی «آزادی» او سازند، اکنون در شرایط دشواری قرار گرفته اند. هر چند که بخواهند خود را بی تفاوت نشان دهند، اما لحظات، برای آن ها نیز آسان تر از اکبر گنجی و خانواده اش نمی گذرد. اگر به خواسته ی گنجی تسلیم شوند، خواست «آزادی همه ی زندانیان سیاسی»، که اکنون به بی واسطه ترین خواست جنبش آزادی خواهانه در ایران تبدیل شده است، نیرو و توان بیشتری خواهد گرفت و نام های دیگری برای «آزادی بدون قید و شرط» در برابرشان قرار خواهد گرفت. اگر «آزادی» را از او دریغ دارند و «مرگ» را برایش رقم زنند، خود را درگیر ماجرایی کرده اند بزرگ تر از ماجرای «زهرا کاظمی» و حتی «قتل های زنجیره ای»، در شرایطی که دنیا، به دنبال بهانه ای از آنان می گردد تا حلقه ی فشارها را افزون تر کند، و نتیجه ی انتخابات «هدایت شده» را به کام رهبر حکومت اسلامی تلخ گرداند.
اخطارهای دولت آمریکا و اتحادیه اروپا به حکومت ایران برای آزادی اکبر گنجی، که در نوع خود بی سابقه بوده است، محکومیت جهانی حکومت به خاطر سلب آزادی و درخطر قرار گرفتن جان گنجی از سوی بزرگترین سازمان های حقوق بشری بین المللی، مساله گنجی را از ابعاد داخلی فراتر برده و به یک موضوع بین المللی تبدیل کرده و بحرانی در کنار بحران های دیگر، برای او رقم زده است. با این حال، این فشارها، تنها زمانی موثرتر می شود که خواست آزادی بدون قید و شرط اکبر گنجی – و دیگر زندانیآن سیاسی – از سوی نیروهای آزادیخواه ایران بی وقفه پیگیری شود. تجربه مبارزه ای که برای آزادی ناصر زرافشان صورت گرفت و به نتایج معینی رسید، و گام هایی که برای اعتراضات موثرتر جهت آزادی اکبر گنجی برداشته می شود و – فراخوان روز سه شنبه یک نمونه ی آن است – حلقه ی فشار بر حکومت اسلامی را بیش از پیش تنگ خواهد کرد.
مبارزه برای نجات جان اکبر گنجی – که اکنون در یک سوی آن حکومت ایران قرار گرفته است و در سوی دیگرش نیروهای آزادی خواه ایران و جامعه ی بین المللی، پیش درآمد وضعیتی است که با انتخابات نهم ریاست جمهوری و غصب کامل قدرت توسط ولایت فقیه، در آینده چه بسا، بارها تکرار شود. پیروزی آزادی خواهان ایران در این نخستین نبرد، آب سردی است بر ولع ولایت فقیه و همدستانش، که خیال چیره کردن تام و تمام «دولت اسلامی» و سفت کردن بندهای اسارت و استبداد بر دست و پای جامعه ی ایران را دارند، و هم، نشانه ی امیدبخشی است که جنبش آزادی خواهی ایران تسلیم استبداد نشده و حرکت خود به سوی جامعه ی دموکراتیک را متوقف نخواهد کرد.
اکبر گنجی با ایستادگی قابل تحسین خود، اکنون وظیفه ی بزرگی بر دوش همه ی ما قرار داده است، تا دست در دست هم کمک کنیم تا او در ایستادگی خود پیروز شود و استبداد به عقب بنشنید.
اکبر گنجی نباید از دست برود، نه فقط به خاطر آن که زنده ماندن او و آزادی اش، موفقیت جنبش دموکراسی در کشور ماست، بلکه همچنین به خاطر این که او یک انسان است. یکی از شجاعترین انسان هایی که زندگی خود را وقف آزادی کرده است و هر انسان و هر آزادی خواهی وظیفه دارد، از ادامه ی زندگی او پاسداری کند.
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- خامنه ای یا احمدی نژاد، کدام یک اشتباهی آمده اند؟
- «لات و لوت»ها در برابر روحانیت! – اختلاف در میان «اصولگرایان» بر سر چیست؟
- حکومتی که نمی خواهد اصلاح شود – پیرامون بی دادگاه سران احزاب اصلاح طلب
- از حق زندگی و انسانی عباس لسانی دفاع کنیم! – دفاع از حقوق زندانیان سیاسی هیچ شرط سیاسی و ایدئولوژیکی ای ندارد