این روزها دولت حسن روحانی در سال پایانی کابینه خود، طرحی به نام «طرح گشایش اقتصادی» را رونمایی کرده و تبلیغات گسترده ای حول آن به راه انداخته است تا چند صباحی دیگر چرخ اقتصاد ورشکسته را بچرخاند و مهم تر از آن فریبکارانه مردم را به «گشایش اقتصادی» امیدوار کند. مانعی روانی بر سر راه اعتراضات کارگری و مردمی که هر دم گسترده تر می شود.
این طرح آن طور که از توضیحات مسئولان حکومت بر می آید عبارت است از فروش نفت به مردم، تا صندوق خالی دولت را کمی پر کند. آن طور که دولتیان گفته اند، ابزار این «گشایش اقتصادی» مردم عادی ای نیستند که امروز در خیابان ها در پی حقوق های معوقه ی خود و نجات از گرسنگی فریاد می زنند. کسانی که قرار است پنجاه شصت هزار بشکه نفت بخرند و کشتی اجاره کنند و نفت صادر کنند، قشر کوچکی از جامعه، یعنی همان غارتگرانی هستند که مردم ایران را به این روز نشانده اند و این «گشایش اقتصادی» را اگر هم صورت بگیرد، تبدیل به میدان تازه ای برای غارت و چپاول خواهند کرد. روحانی و کابینه اش باز هم به کسانی امید بسته اند که عامل غارت و فقر مردم هستند.
«گشایش اقتصادی» مورد نظر دولت در خود حکومت با مخالفت هایی روبروست. مخالفت ها از طرف مجلس و قوه ی قضائیه است که می گویند دولت می خواهد برای گذران این یک ساله ی آخر عمر خود، راه فراری پیدا کند و تعهداتی ایجاد کند و به گردن دولت بعدی – که اصولگرایان از هم اکنون خود را صاحب آن می دانند – بیاندازد.
حسن روحانی در پاسخ به این مخالفت ها روز گذشته، آن ها را بچگانه و دروغ و فریب خوانده و از رقبا پرسیده پس راه حل چیست؟ آن را بگویید.
موضوع بر سر همین راه حل است. رقبای روحانی نیز مثل خود او راه حلی برای برون رفت از چاله ای که برای مردم کنده اند و اکنون خود دارند در آن سقوط می کنند ندارند. آن ها همگی از اصولگرای سنتی تا جوان و اصلاح طلب سازشکار تا رادیکال، دست در دست هم چهل سال است که کشور را به این نقطه رسانده اند و هیچ کدامشان هم راه حلی جز دروغ و سرکوب اعتراضات و نارضایتی های مردم، زندان و شکنجه و اعدام، در برابر وضع موجود نداشته اند.
راه حل اما هم در عرصه ی اقتصاد خرد وجود دارد و هم اداره ی کلان کشور. کارگران هفت تپه، صنعت نفت، فولاد اهواز، هپکو و بسیاری از کارخانه ها که چرخه ی تولید آنها را حکومت از کار انداخته است، همیشه راه حل داشته اند. همین امروز این کارگران، بازنشستگان، فرهنگیان و… در شعارهای خود می گویند که راه حل وضعیتی که با آن درگیر هستند، چیست. اما حکومت به سخن این مردم گوش نمی دهد و رئیس جمهور پاسخ سوال خود را نه از این مردم بلکه از کسانی می خواهد که بارها خودش بر مسئولیت آنان در ایجاد وضعیت فعلی کشور تاکید کرده است.
سوال روحانی از رقبای حکومتی، و تاکید وی بر ناکارائی و فریبکاری آنان، ساده ترین بیان ناتوانی حکومت از زبان رئیس جمهور برای برون رفت از وضعیتی است که جمهوری اسلامی مسبب اصلی به وجود آمدن آن است. پاسخ روشن ما به این سوال این است که راه حل وجود دارد. اما این راه حل را باید خارج از این حکومت و همه ی جناح های آن جستجو کرد. کشور ایران گرفتار استبداد، سرکوب، بحران های اقتصادی، فقر و فلاکت و تحریم و تبعیض و فساد بی پایان است. تجربه به مردم یاد داده است با این حکومت و رفتن این جناح و آمدن آن جناح، نه تنها مشکلی از آن ها حل نخواهد شد، که وضعیت همچنان رو به وخامت بیشتر خواهد رفت.
برکناری این حکومت مستبد، دزد، فاسد و غارتگر، راه حل است. کشور ما به حکومتی احتیاج دارد که با برقراری دموکراسی و جمهوری بر پایه ی رای آزادانه ی مردم، حل مشکلات ایران با جهان، پایان دادن به سیاست های ماجراجویانه ی خارجی و رفع تحریم ها و سمت گیری در جهت کاهش فقر و فاصله ی طبقاتی و ایجاد عدالت اجتماعی راهی تازه را پیش پای مردم و کشور قرار دهد.
مردم ایران چند سال است به این راه روی آورده اند، سرکوب، اعدام و شکنجه و زندان، قدرت سازمانگری و بسیج را در این جهت به حداقل رسانده است. اما حکومت اسلامی هر چقدر هم «ویژه» باشد، در این مورد که ماشین سرکوبش در برابر اعتراضات کارگری و مردمی سرانجام به گل خواهد نشست، ویژه نیست.
امروز نه تنها کشور ما، که بسیاری از کشورهای منطقه از عراق و لبنان تا سوریه درگیر حکومت های فاسد و سرکوب گر و مبارزات مردمی برای پایان دادن به این حکومت ها هستند. این مبارزه ی مشترک قدرت اعتراضی و روحی مردم را تقویت می کند و به همه ی کسانی که برای پایان دادن به حکومت های فاسد و جنایتکار در خاورمیانه به پا خواسته اند، انگیزه و امید مشترک می بخشد.
اعتراضات مستمر خیابانی و اعتصابات گسترده ی کارگری در ایران که این روزها شاهد آن هستیم، و بیش از پیش مورد پشتیبانی جهانی قرار می گیرد، آن بستری است که پاسخ رئیس جمهور فریبکار اسلامی از درون آن در حال شکل گیری است. مردم برای تحقق مطالبات خود دیگر به راه حل های دزدان و غارتگران و عاملان بدبختی و فلاکت خود که می خواهند از هر گرفتاری مردمی فرصتی برای غارتگری بیشتر بسازند، گوش نمی دهند و راه نجات خود را در اعتراض در خیابان و اعتصاب در کارخانه دنبال می کنند.
خیابان و کارخانه اکنون یک راه حل را پیش پای کارگران، معلمان، دانشجویان، بازنشستگان، فرهنگیان و همه ی آزادی خواهان ایران قرار داده است. جمهوری دموکراتیک و اداره ی شورایی و نظارت کارگری بر اقتصاد و کارخانه ها!
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- انتخابات – عروج و افول یک سیاست «راه دموکراسی از صندوق رای می گذرد»
- هاشمی، خامنه ای و جنبش مردم – پیرامون رویدادهای دو جمعه ی تاریخی
- زمان انتخاب – نگاهی به سیاست های انتخاباتی نهضت آزادی و ملی مذهبی ها
- بازگشت به دامان پدرخوانده؟! – جستجوی آینده اصلاح طلبی در سایه هاشمی رفسنجانی، یکی از نمونه های انحطاط جریان دوم خرداد بعد از اول اسفند است
حرف ندارد