لوسین سو (۲۰۲۰-۱۹۲۶)، فیلسوف و کمونیست و فعال سیاسی فرانسوی، در ۹۳سالگی بر اثر ابتلا به ویروس کرونا درگذشت. او از سال ۱۹۵۰ تا ۲۰۱۰ یکی از اعضای فعال حزب کمونیست فرانسه بود.بعد از مرگ او روزنامه فرانسوی اومانیته نوشت: «لوسین سو، فیلسوف بزرگ مارکسیست بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت. او در طول زندگی طولانی و پربار خود میراثی ارزشمند برای نسلهای آینده بر جای گذاشت که قدرشان را خواهیم دانست». این روزنامه در گذشته مقالههای سو را منتشر میکرد. اتحادیه حزب سوسیالیست «بوش دو رون» نیز در بیانیهای درباره او نوشت: «حضور فعال او در رأس حزب کمونیست فرانسه در حد فاصل دهههای ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ تأثیری قابل توجه بر مبارزان آینده گذاشت». البته لوسین سو در افکار عمومی نسبت به سایر متفکران حزب کمونیست فرانسه، مثل لویی آلتوسر و روژه گاردوی، کمتر شناختهشده بود.
لوسین سو در سال ۱۹۲۶ در شهر شامبری، در شرق فرانسه متولد شد. او تحصیلات خود را در رشته فلسفه در سال ۱۹۴۵ در اکول نرمال سوپریور به پایان رساند. سو در سال ۱۹۶۰ به عضویت کمیته مرکزی حزب کمونیست فرانسه درآمد. او مدافع سرسخت اندیشههای مارکسیستی بود. آرای او با انتشار کتاب «مارکسیسم و نظریه شخصیت» بیشتر شناخته شد. این کتاب در سال ۱۹۶۹ منتشر شد. او در این کتاب تفسیری جدید از مارکس ارائه داد که با آنچه آلتوسر، از فیلسوفان همدورهاش، در دفاع از مارکس نوشته بود تفاوت زیادی داشت. سو در حد فاصل سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۲ ریاست انتشارات حزب کمونیست فرانسه را نیز بر عهده داشت.لوسین سو در سال ۱۹۹۰ کتاب «کمونیسم: کدام جریان دیگر؟» را منتشر کرد که در این کتاب خواستار بازنگری جدی و تجدید نظر در اندیشههای کمونیسم شده بود که همین امر باعث شد از سال ۱۹۸۴ تاحدودی از حزب کمونیست فرانسه فاصله بگیرد. تا اینکه در سال ۲۰۱۰ تصمیم گرفت حزب کمونیست فرانسه را ترک کند. ولی انتشار آثارش را ادامه داد و به رشد اندیشههای مارکسیستی کمک کرد. در اوایل سال ۲۰۰۰ انتشار چند مجلد مهم را آغاز کرد تحت عنوان «امروز با مارکس بیندیشیم» که اولین مجلد آن با عنوان «مارکس و ما» در سال ۲۰۰۴ و به همت انتشارات لا دیسپوت منتشر شد و مجلد چهارم این مجموعه با عنوان «کمونیسم؟» در سال ۲۰۱۹ به چاپ رسید.لوسین سو در سال ۲۰۱۹، در سیامین سالگرد سقوط دیوار برلین و به مناسبت انتشار آخرین اثرش، مصاحبهای با روزنامه اومنیته انجام داد و در آن از ضرورت تحقق کمونیسم گفت: «ما هیچ انتخاب دیگری نداریم… سرمایهداری خودبهخود از هم نمیپاشد، هنوز اینقدر قدرت دارد که همه ما را به کام مرگ بکشاند. اما یک راه سومی در اینجا نادیده گرفته میشود که هرچند تاکنون مطرح نبوده ولی در حال گسترش است: کمونیسم در همهجا در حال شکلگیری است… کمونیسم امروز مطرح است و کارل مارکس قرنها از زمان خود جلوتر بود». او در مقاله «پشتسرگذاشتن سرمایهداری و مسئله کمونیسم» – که با ترجمه ویدا حاجبیتبریزی در فارسی موجود است – مینویسد: «فروپاشی سوسیالیسم استالینزده یا کمونیسم به تعبیر روزنامهها، درغلتیدن سوسیالدموکراسی به مدیریت نولیبرالی امور و اینکه اقدامهایی که تاکنون برای ارائه بدیل انجامشده چندان قانعکننده نبوده است، در برابر همه زنان و مردانی که در جهت پشتسرگذاشتن سرمایهداری میکوشند پرسشی سترگ قرار میدهد: اینکه آیا دگرسانی اصیل اجتماعی انجامشدنی است؟ از آنجا که جنبش تاریخیای که از زمان مانیفست مارکس و انگلس آغاز شده و به انقلاب اکتبر و سپس به انترناسیونال سوم و پیامدهای آن انجامیده، در تلاش برای پشتسرگذاردن سرمایهداری در این قرن نقش محوری داشته است، پرسش چندگانه امروزین ما درباره انجامپذیربودن این دگرسانی، ضرورتی را به همراه میآورد که مسلما کامل و همهجانبه نیست، اما به قدر کافی تعیینکننده است: ضرورت بررسی عمیق و انتقادی مسئله کمونیسم. […] کمونیسم در درجه اول، نه از یک پاسخ به آرزوی بشری، بلکه از حرکت تاریخی واقعی (به مفهوم ماتریالیستی-انتقادی) سرچشمه میگیرد. کمونیسم برخلاف ایدهآلی که واقعیت باید خود را منطبق با آن تنظیم کند، صرفا هدفی آگاهانه است که بر پایه حرکت صورتبندی اجتماعی کنونی استوار است. کمونیسم بدون ما بنا نمیشود، اما ما تنها میتوانیم آن را بر اساس پیشفرضهای عینی خودش که در حال شکلگیریاند بنا کنیم».