جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

کمیته یادمان کشتار زندانیان سیاسی دهه شصت در ایران مونترال _کانادا: جنایت در بلوچستان

چهارم اسفند ماه سال جاری شهر مرزی سراوان در بلوچستان را تیرباران کردند. بلوچستان منطقه ای محروم از کمترین امکانات در هر دو نظام شاه و شیخ اما برخوردار از ستم مضاعف. اوج تبعیض ستم ملی و مذهبی در همچون مناطقی از ایران یافت می‌شود. در چنین شرایطی اسفبار، مردم فرو رفته در فقر و بیکاری مطلق که برای لقمه‌ای نان، روی به سوختبری آورده اند و هر روزه در معرض حملات جانیان اسلامی حامی سرمایه قرار دارند، اما این بار رسما مورد هجوم قرار گرفتند .وقتی غم نان هست وحق حیات دریغ داشته شده است، سخن از زندگی و راه و رسم آن بی معنی می گردد.سوختبر بلوچستان تنها نیست.کولبری، گور خوابی،کارتون خوابی،بیکاری، فروش اعضا بدن، تن فروشی و…همه برسر یک سفره اند،سفره های پر از خالی.

وقتی سوختبر بلوچ فرو افتاد، آن گاه فوران خشم سالیان بود که سرباز کرد. تفنگ و دفاع از خود در مقابل یورش اسلامی به تنها راه ممکن تبدیل گشت. چاره دیگری نبود. حق دفاع از خود لازمه زندگیست. اینجاست که رژیم به صرافت افتاد و کمیسیونی ویژه از طرف مجلس طرح بررسی وقایع را به عهده گرفت. مولوی های بلوچستان به تکاپو افتادند تا که یکبار دیگر زهر این مبارزه طبقاتی و خشم فروخفته عصیان سالیان را از رژیم دور سازند اما نمی دانندکه بلوچستان و مردم در جای جای ایران این رژیم را باعث و بانی این خرابی می‌دانند.

مافیای سپاه را سردمدار قاچاق میدانند که حق از بین بردن منابع طبیعی ایران، اختلاس و ویرانی ایران را از آن خود میداند و سپاه یعنی بازوی اصلی رژیم، رژیمی که سبب اصلی گرسنگی و فقر و فلاکت روزانه در ایران است. چهل و دو سال در این زمینه تجربه دارد و هرگاه که قلمی و قدمی در از بین بردن این فقر و گرسنگی ببیند، با تیربار پاسخ خواهد داد.

سراوان این را در همان روزهای اولیه حس کرد. بلوچستان به تنگ آمد و به تجربه دریافت که سرنوشت خود را باید خود به‌ دست گیرد. با این نگاه بود که دست به اسلحه برد و فریاد زد که روزگارمان سیاه است و روزگارتان را سیاه خواهیم ساخت. به همین سادگی. فریاد زندگی. ایران دیگر بار یاد گرفته است که برای داشتن حق حیات، باید حاکمیت الله را به زیر گرفت، راه دیگری نمانده است. تصویر گویاست، مذهب و سرمایه، دشمن رفاه و شادی و آینده است. امروزمان سیاه است و تنگدستی و فردایمان می‌تواند رفاه و نیک بختی و فراخ دل باشد اگر در از بین بردن این رژیم، ساز و کار خود را به هم پیوند زنیم. ما نیز در این سوی آبها وظایف سختی داریم چرا که این خیزش های مردمی و هر چند پراکنده، پیامی دارد. آن را دریابیم و تنهایشان نگذاریم. وظایف مبارزان راه آزادی و دمکراسی تنها چاپخش اطلاعیه های حمایتی نیست. این یک وظیفه است. این اولین وظیفه است.

اما همه آنی نیست که میتوان انجام داد.تجمع های اعتراضی ،آکسیون های تعرضی ،صندوق‌های کمک مالی  ،بررسی استراتژی جنبش های اعتراضی، نور افشانی بر زاویه های کور در مبارزه ،همدلی برای حق زندگی و…. مواردی است که‌ میتوان بدانها پرداخت. ما که خود داغ دیده ایم و هنوز این داغ را با خود داریم نمی توانیم نظاره گر باشیم و بی تفاوت در نبرد کار و سرمایه. بغض فروخفته خود را با شادی خیس در چشمان همراه خواهیم ساخت در فردای سرنگونی جمهوری الله. این اتفاق نخواهد افتاد مگر با دست های پیوند خورده. زمان را دریابیم. ۴۲سال عمر مفید یک انسان است که از ایران و ایرانی دریغ داشته اند .فرصت دیگری باقی نمانده است. لحظه ها را در یابیم.

سرنگون باد جمهوری اسلامی

زنده باد انقلاب _زنده باد آزادی

کمیته یادمان کشتار زندانیان سیاسی دهه شصت در ایران مونترال _کانادا

 ۱۳ مارس ۲۰۲۱

https://akhbar-rooz.com/?p=107197 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x