جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

دانشجویان ایران و سنت کتابخوانی- اسد سیف

عده دانشجویان کشور را سه میلیون و پانصدهزار نفر اعلام کرده‌اند. هر سال هزاران نفر از دانشگاه‌های ایران فارغ‌التحصیل می‌شوند. تحصیلکردگان هر کشوری مصرف‌کنندگان اصلی تولیدات هنری و ادبی آن کشور به حساب می‌آیند. هم آنان نیز در رابطه با حرفه خویش باید نخستین خریداران کتاب‌های تخصصی باشند. آیا دانشجویان ایران مطالعه می‌کنند؟

در پاسخ به این سؤال آماری وجود ندارد. تنها با اتکا به مقاله‌ها و مصاحبه‌هایی که در نشریات کشور منتشر می‌شوند، می‌توان اندکی بر موضوع واقف شد.

چند سال پیش محمدحسن شهسواری تحت عنوان “دانشجویان و میراث شهرزاد”[۱] مقاله‌ای تحقیقی منتشر کرد که قرار بود “نوع علاقمندی دانشجویان به مطالعه ادبیات داستانی” را نشان دهد.

نگاه به این مقاله می‌تواند بسیار روشنگر باشد. نخست آن‌که؛ آمار در جمهوری اسلامی غیرقابل اعتماد هستند. نویسنده از “اصول روش تحقیق” کمک گرفته تا موضوع را در میان ۵۰۰ دانشجو (۲۵۰ زن و ۲۵۰ مرد) از دوازده مرکز دانشگاهی بررسی کند. با این توضیح که میزان مشارکت زنان در آن بیشتر از مردان بوده است. (۹۰ درصد در برابر ۷۲ درصد مردان)

محبوب‌ترین آثار منتشرشده از نویسندگان داخلی عبارتند از: بامداد خمار ۱۹۷ امتیاز، پنجره ۱۱۶ امتیاز، کلیدر ۱۰۴ امتیاز، سووشون ۹۹ امتیاز، بوف کور ۷۳ امتیاز، مدیر مدرسه ۳۵ امتیاز، چشم­هایش ۲۴ امتیاز، آتش بدون دود ۲۱ امتیاز، جزیره سرگردانی ۱۸ امتیاز و شازده احتجاب ۱۷ امتیاز.

رتبه نخست و دوم را در این پاسخ‌ها ادبیات سرگرمی به خود اختصاص داده است. کلیدر محمود دولت‌آبادی با اختلاف  93 امتیاز کمتر از “بامداد خمار” فتانه حاج‌سیدجوادی، در رده سوم قرار دارد. و در این میان شازه احتجاب گلشیری تنها ۱۷ امتیاز آورده است.

محبوب‌ترین نویسندگان کشور از نگاه دانشجویان عبارتند از: صادق هدایت با ۱۸۴ امتیاز، فهیمه رحیمی ۱۷۶ امتیاز، جلال آل‌احمد ۱۵۴ امتیاز، سیمین دانشور ۱۳۱ امتیاز، محمود دولت‌آبادی ۱۰۱ امتیاز، نسرین ثامنی ۷۴ امتیاز، فتانه حاج‌سیدجوادی ۴۵ امتیاز، نادر ابراهیمی ۳۴ امتیاز، بزرگ علوی، محمدعلی جمالزاده، هوشنگ گلشیری ۲۹ امتیاز و ر. اعتمادی ۲۴ امتیاز.

اگر این تحقیق را مبنا قرار دهیم، باید بپذیریم که رمان “بامداد خمار” اثر فتانه حاج‌سید جوادی را بیش از یک میلیون و سیصدهزار دانشجو در ایران خوانده‌اند. در واقع نه عده دانشجویان کشور و نه تیراژ کتابِ مورد بحث این رقم را نمی‌تواند تأیید کند. در همین رابطه است رقم پانصد و یازده هزار برای “بوف کور” هدایت، هفتصد و بیست و هشت هزار برای “کلیدر” دولت‌آبادی و صد و نوزده هزار برای “شازده احتجاب” گلشیری، که هیچکدام نمی‌توانند واقعیت داشته باشند. 

در ادامه این تحقیق مشاهده می‌شود که محبوب‌ترین آثار خارجی در کلیتِ خویش آثار کلاسیک ادبیات جهان هستند؛ بربادرفته، بینوایان، کیمیاگر، پیمان، دزیره، ربه‌کا، مرغان شاخسار طرب، بلندی‌های بادگیر، جنگ و صلح، صدسال تنهایی و جین‌ایر. به روایتی دیگر، جهانِ امروز ادبیات داستانی جهان فاقد جذابیت است. 

نویسندگان خارجی محبوب دانشجویان ایرانی نیز عبارتند از؛ دانیل استیل، پائولو کوئیلو، ویکتور هوگو، ژول ورن، آگاتا کریستی، مارگارت میچل، لئون تولستوی، میلان کوندرا، فئودور داستایوسکی و الکساندر دوما.

این سیاهه را مشکل بتوان تحلیل کرد. آنچنان مغشوش است که مشکل بتوان ذوق‌ها را دسته‌بندی کرد و سلیقه‌ها را ازهم جدا نمود. ادبیات کلاسیک قرن نوزدهم و ادبیات سرگرمی در کنار ادبیات جدی و متعالیهی قرن حاضر و در این میان نویسندگان رمان‌های عامه‌پسند در رأس نویسندگان “محبوب”. و جالب این‌که؛ با توجه به آمار چاپ و نشر، آثاری چون “جنگ و صلح” تولستوی و یا “بینوایان” ویکتور هوگو اقبال چندانی برای تجدید چاپ در ایران، در سال‌های اخیر نداشته‌اند. این را نیز به یاد داشته باشیم ‌که از میان نویسندگان مورد اشاره دانشجویان، ویکتور هوگو، ژول ورن و الکساندر دوما از جمله کسانی هستند که آثارشان در دوران انقلاب مشروطیت، در گام‌های نخست ایرانیان در آشنایی با رمان، در ایران ترجمه شده و انتشار یافته‌اند. موضوع، محتوا و سبک این آثار امروزه برای خوانندگان رمان نمی‌تواند جذابیتی داشته باشد و بیشتر موضوع تحقیق است تا خوانش.

اگر این تحقیق ملاک واقع گردد، باید به سلامت فکری دانشجویان ایرانی در انتخاب کتاب شک کرد. اغتشاش نام‌ها و آثار را می‌توان با اغتشاش در فکر و یا شاید تضادهای موجود در تفکر جامعه نیز مربوط دانست. یک چیز را اما می‌توان پذیرفت و آن این‌که؛ در ایران ادبیاتِ عامه‌پسند بر ادبیات متعالی برتری دارد و دانشجویان کشور فرق ادبیات متعالیه و ادبیات عامه‌پسند را نمی‌فهمند.

در شکِ به داده‌های این تحقیق، می‌توان گمان برد که؛ دانشجویان در واقع این کتاب‌ها را نخوانده‌اند. اسم‌ها را شنیده‌ و برای خالی نبودن عریضه، چند نام ردیف کرده‌اند. در تأیید این نظر می‌توان سخنان پروین سلاجقه، نویسنده و استاد نقد ادبی را در دانشگاه، دلیل آورد. او می‌گوید: “در دانشگاه‌ها وضعیت مطالعه واقعاً فاجعه است. حتا در کلاس‌های نقد که فقط چند رمان برای تدریس و نقد و بررسی کلاسی مشخص می‌شود، نمی‌توان آن‌ها (دانشجویان) را به خواندن واداشت. هرچند بعضی از آن‌ها از دوره دبیرستان خاطره‌هایشان را از خواندن یکی دو کتاب از آن نوعی که ما اسمش را بازاری و عوامانه می‌گذاریم، دارند ولی از کتاب‌های مطرح داخلی یا جهانی هرگز. اصلاً بگذارید خیالتان را راحت کنم، دانشگاه در فرآیند خلق، خوانش و تولید رمان و به طور کلی سرنوشت رمان جایگاهی ندارد…بسیاری از استادان که نثر معاصر را هم درس می‌دهند، خودشان رمان نمی‌خوانند و فقط ممکن است نام چند رمان شاخص را به دانشجویان معرفی کنند…من استادان نقد ادبی را می‌شناسم که در عمرشان حتا یک رمان نخوانده‌اند و حتا بعضی‌شان از رمان متنفرند…و ادبیات معاصر و رمان را موضوعی وارداتی و کاملاً پرت می‌دانند.”[۲]

در چنین شرایطی‌ست که موقیعت ادبیات ایران را در “وضعیت صفر” برآور می­کنند.


[۱] – برای اطلاع بیشتر به سایت خوابگرد رجوع شود: http://www.khabgard.com/backwin/?id=-473095421 شکل کامل‌تر آن را می توان در شماره ۴۴ ماهنامه “ادبیات و فلسفه” مطالعه کرد.

[۲] – – دکتر پروین سلاجقه، نویسند و استاد دانشگاه در مصاحبه با اعتماد، دوشنبه پنجم اسفند ۱۳۸۷

https://akhbar-rooz.com/?p=107432 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x