دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

چگونه بلشویک ها در پارس حکومت جمهوری شوروی سوسیالیستی ساختند! – برگردان: اردشیر قلندری

روسیه شوروی، با صدور انقلاب به شرق، به ایران شاهنشاهی رسید. شگفت اور اینکه، پارس ها، با وجود اوضاع پیچیده سیاست داخلی کشور خود، در راستای پذیرش اندیشه های سوسیالیستی آمادگی نشان دادند.

سرنگونی بورژوازی

در اپریل ۱۹۲۰ در استان گیلان ایران جنبشی تحت رهبری شیخ محمد خیابانی، در راستای سرنگونی دولت وقت ایران که مورد حمایت انگلیس بود، رخ داد. دیری نگذشت که قیام فوق همه شمال ایران را فرا گرفت- محلات یکی پس از دیگری در کنترل قیام کنندگان قرار می گرفتند. برهمین پایه، فتوحات نیروهای دمکراتیک پارس (هنوز در ان زمان به ایران پارس می گفتند، ما هم در ترجمه از همین نام استفاده خواهیم کرد م.) نمی توانست توجه دولت شوروی روسیه را به خود جلب نکند.

لیف تروتسکی اندیشه صدور انقلاب به آسیای صغیر را پس از قلع و قمع نیروهای اصلی ارتش سفید هنوزدر پائیز ۱۹۱۹ با اینکه در ان باز از زمان تحقق این امر ناممکن بود، در سر می پروراند. علیرغم این، در بهار ۱۹۲۰ زمانی که حکومت شوروی به اذربایجان رسید، فرصتی پیش آمدکه میشد دست ها را بازهم درازتر کرد!.  

در آغاز سال ۱۹۲۰ میخائیل فرونزه فرمانده جبهه ترکستان به شورای نظامی انقلابی مینویسد:”در رابطه با تشکیل ارتش انقلابی در خاک پارس انتظارمیرود هزینه های زیادی لازم شود”. فرونزه همچنین جهت انجام عملیات نظامی از مسکو درخواست محموله و مهمات نمود!.

در انتظار ورود یگانهای ارتش سرخ، رهبران جنبش کمونیستی شرق از ترکیه مصطفی صبحی و از ایران سلطان زاده با درخواستی به دولت شوروی مبنی بر ایجاد یگان انقلابی پارس در خاک روسیه مراجعه نمودند. در بخشی از متن درخواست آمده است “اگر امکان نیرویی به تعداد ۲۰-۳۰ هزار تن وجود داشته باشد، توده زحمتکش پارس نه تنها از امپریالیسم انگلیس رها می گردد، بل یکبار برای همیشه از ستم استثمارگران خود نیز رهاگشته و به عضویت خانواده برادرانه جمهوری شوروی در می اید”.

به زور خواهیم گرفت!.

با اینهمه در مسکو هیچ قاطعیتی دال بر رسیدن شبه نظامیان پارس به اهداف خود وجود نداشت. دولت شوروی موظف بود کلیه مساله انقلابی را به تنهایی حل نماید. از طرفی جهت اعزام ارتش به خاک پارس نیاز به بهانه بود. نیاز بود چنین بهانه ای پیدا شود. در بندر انزلی تعداد زیادی از کشتی های ناوگان انتون دنیکین، که از روسیه به انجا برده شده بودند، باقی مانده بود. ضرورت داشت هرچه سریعتر انها را برگردانند. همزمان تروتسکی تاکید فراوران داشت، که: “دریای کاسپین به هرقیمی باید از وجود ناوگان ارتش سفید پاک سازی گردد. اگر دراین راستا نیاز به اعزام سرباز باشد، پس باید اعزام کرد.چراکه، پارس توان خلع سلاح ناوگان ارتش سفید را ندارد”. لنین نیز در برابر انجام عملیات مخالفتی نکرد.

در ۱۷ ماه مه ۱۹۲۰ ناوگان نظامی ولژسک-کاسپین به فرماندهی فئودر راسکولنیکوف و سرکو آرژنی کیدزه  از باکو به مقصد انزلی به راه افتاد. پس از گذشت چند روز کشتی های کارد سفید تحت کنترل ارتش سرخ در آمدند.

عملیات انزلی هدفی بس بزرگتر در پی داشت. در آستانه ورود به بندر انزلی راسکولنیکف با رهبر جنبش ملی –ازادیبخش ایران میرزا کوچک خان دیدار نمود. تصمیم بر این شد، که تحت پوشش سربازان روسیه کوچک خان آتش انقلاب سوسیالیستی پارس را شعله ور کند.

یکم ژوئن ۱۹۲۰ اصلی ترین انقلابی ایران عملیات را آغاز کرد. در مبارزه با شاه و انگلیس حدود ۲۵۰۰ تن از ملوانان شوروی با دوازده عدد توپ و ۴۰ مسلسل با یاری وی امدند. در طی دو روز چریکهای کوچک خان رشت پایتخت استان گیلان را تصرف کردند. یک روز بعد پس از رایزنی با مسکو جمهوری سوسیالیستی گیلان اعلان موجودیت کرد. با این حال، از پیش توافق شده بود، که روسیه در امور داخلی دولت تازه تاسیس هیچ دخالتی نداشته باشد. در پی ان بلافاصله شورای انقلابی –نظامی، دولت و ارتش جمهوری تازه تاسیس ایجاد گردید. کوچک خان نیز به ریاست جمهوری رسید.

کودتا

 چند روزی نگذشته بود که میان کوچک خان و کمونیست های پارس اختلافاتی بوجود امد. کوچک خان به مخالفت با رفرمهای ارضی برخواست. در مقابل وی را ناسیونالیسم خردبورژوا نامیده، محکوم به خیانت نمودند. نوهم ژوئن کوچک خان مجبور به استفاء از کابینه انقلابی وزرا شد. در شب ۳۱ جون اعم طرفداران کوچک خان از دولت رانده شدند، قدرت بطور کامل بدست انقلابیون منطقه ای سازمان چپ افتاد. ریاست این کابینه به عهده طرفدار سابق کوچک خان- احسان الله خان افتاد. در این کودتا ارتش سرخ با ۸۰۰ تفنگ که روز گذشته به رشت امده بودند، نقش اصلی را ایفاء کرد.

روز بعد نیروهای تازه تاسیس ارتش سرخ پارس سنگر خود در شهر منجیل را مستحکم نمود. در همین رابطه کمونیست های ایران با شوق به مسکو نامه دادند، که “انگلیسی ها در حال عقب نشینی هستند، این پیروزی زمانی بدست امده است که به اراده توده های انقلابی و ارتش جمهوری پارس، دولت نیمه فئودالی کوچک خان، ناتوان از مبارزه، توسط کمیته انقلابی ایران با دولتی فعال و مبارز در ارتباط نزدیک به شوروی روسیه جابجا شده است”.

در اگوست همان سال، ستاد ارتش سرخ پارس به این نظر رسید، که زمان حمله به تهران فراهم گشته است. اگر چه در عمل، موضوع بی اندازه پیچیده بود. دسته های ارتش کارگری-دهقانی با تعلیمات بسیار ضعیف در پی جنگ های فرسایشی خسته گشته، پیش از این توان حمله را از دست داده بودند. مسکو نیز بخوبی درک می کرد، که در شرایط جنگ شوروی- لهستان توان حمایت بیشتر از انقلاب پارس را ندارد.

بخشی از یگانهای ارتش پارس وادار به عقب نشینی تا سرحد تصرفات پیشین گشته بودند. در همین زمان، دولت شوروی ضرورت همزیستی مسالمت آمیز با تهران را پذیرفت. در ماه مارچ ۱۹۲۱ میان شوروی روسیه و پارس قرارداد عدم تجاوز و همکاری که تقسیم دریای کاسپین و امکان اعزام ارتش شوروی درصورت اتخاذ سیاست غیر دوستانه و ضد شوروی از سوی تهران را به امضاء رساند. مسکو نیر به نوبه خود متعهد شد که از مناطق شمالی ایران خارج گردد.

در جون ۱۹۲۱ در پی خروج ارتش شوروی از پارس، اختلافات میان انقلابیون ایرانی شدت گرفت. و شاه، با بهره بردن از نزاع میان انها، قدرت خود بر سواحل دریای کاسپین را استوار ساخت. نگارش از تراس ری پین

https://akhbar-rooz.com/?p=127000 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خشایار ابراهیمی
خشایار ابراهیمی
2 سال قبل

هر کس که کمی به تاریخ ایران به خصوص بعداز مشروطه آشنا باشد می داند که؛
ـ در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ /۴ اگوست ۱۹۰۶ میلادی فرمان مشروطه صادر شد.
ـ در سوم اسفند ۱۲۹۹ / ۲۳ فوریه ۱۹۲۰ کودتای سید ضیاء ـ رضا خان صورت گرفت.

به همین دلایل نویسنده ی مطلب( تراس ری پین) و مترجم آقای قلندری به اتفاقاتی که اشاره کرده اند و در سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۱ ادامه داشته است……. بی توجه به کودتای مهم انگلیسی رضا خان در ایران
بوده ست که در ادامه به قرار داد تاریخی ۱۹۲۱ ایران و روسیه منجر میشود.
این نوشته هیچ ارتباط منطقی با رویدادهای بعداز کودتای ۱۲۹۹ ندارد و حتی اسمی از کودتا برده نشده ست.

کارو
کارو
2 سال قبل

ضمن تشکر از مترجم گرامی بابت زحمتی که برای ترجمۀ این مطلب کشیده اند، به شخصه فکر میکنم نام نویسنده خیلی مهمتر از نام مترجم باشد! جالب است که نام مترجم در تیتر مطلب آمده و حتی عکس وی نیز درج شده است، در حالی که نام نویسنده در پایین مقاله با فوتی هم اندازۀ متن، در جایگاهی نامناسب و بدون هیچ گونه شخصیت بخشی نوشته شده است!!! این شکل از آرایش مطلب اصلاً کاری حرفه ای نیست و نه تنها توهین به نویسندۀ مطلب است، بلکه پوزخند خوانندۀ آگاه را هم به دنبال خواهد داشت! لطفاً این آرایش نادرست را تصحیح کنید و به این روند عجیب هم ادامه ندهید. علاوه بر این به نظر من بهتر بود که مترجم چند جمله ای در معرفی نویسنده در ابتدای متن می نوشت تا خواننده پیش زمینه ای برای ورود به متن داشته باشد. اظهار نظر دربارۀ کیفیت ترجمه و واژه گزینی و ویرایش آن را نیز به افراد شایسته تر واگذار میکنم.

نسیم
نسیم
2 سال قبل

متن مقاله کاملا” آشفته، نامشخص و در مواری این سطر متضاد با چند سطر بعدی است.
روایت رویش انقلاب سوسیالیستی توسط نیروی خارجی بسیار عقب مانده تر از سوسیالیسم تخیلی قرن ۱۷ است.
قضاوت نویسنده در باره میرزا کوچک خان بعنوان “اصلی ترین انقلابی ایران” بسیار مرتجعانه تراز نوشته ۶۰ سال پیش مرحوم رضازاده ملک در کتاب حیدرخان عمواغلی چکیده انقلاب است.
نا مفهوم، ناروشن، بدون هدف و بالطبع بدون هرگونه نتیجه گیری و آموزش.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x