دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

همه با هم نیستیم؛ در انقلاب سوسیالیستی ما مبارزان طبقه کارگر و راه آزادی و برابری با هم هستیم! – امیر عسگری

شعار؛ «نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم» شعاری است که مردم در میدان مبارزه جهت تشویق یکدیگر در امر اعتراض و نشان دادن پیوستی اعتراضات توده ای در برابر حکومت فریاد میزنند تا در ادامه بتوانند شعارهای سرنگونی طلبانه خود را بیان کرده و همراه با هر عمل میدانی موثر در میدان مبارزه پیاده کنند. شعار مردم کف خیابان که توده‌های به تنگ آمده از حکومت اسلامی هستند قطعاً نمی‌تواند شعار اپوزیسیون چپ و راست باشد. فعالین سوسیالیست و کمونیست و هرآنچه با مارکسیسم و طبقه کارگر تداعی میشود نمی‌تواند به لحاظ تفکر سیاسی و دغدغه های طبقاتی و سیاسی با دشمنان خود که خواهان رسیدن به سیستم چپاول‌گر دیگر با شکلی معتدل بعد از جمهوری اسلامی است و آزادی را در سایه سرمایه داری دیده و دزدی طبقاتی و تبعیض در چرخه سرمایه را امری عادی تلقی می‌کند متحد شود. در مبارزه سرنگونی طلبی با هم بودن میتواند به معنی حمایت از فعالین سوسیالیست و پذیرش نقدهای سازنده چپ و کمونیستی در جهت ارتقاء سطح کیفی مبارزات طبقاتی جهت رسیدن به انقلاب سوسیالیستی و کارگری معنی پیدا کند نه در اتفاق با جریاناتی که همین دیروز کمر به قتل کمونیستها بسته و اگر به قدرت برسند انواع تبعیض و کشتار را بر جامعه و سوسیالیسم روا خواهند داشت.

جامعه مبارزات طبقاتی خود را پیش برده، چه در خیابان و چه در مدیای اجتماعی در کلاب هاوس و هر پلتفرم ممکنی میگوید خواهان اتمام تبعیض طبقاتی است و این امر را با سرکار آمدن نظامی مردمی، کارگری، چپ و سوسیالیستی میتواند تداعی کند، نه جریانات پوسیده اپوزیسیون راست که به دنبال تغییر اندک و به دست گرفتن قدرت و ثروت جامعه با اندیشه های شوونیستی و عظمت طلب فارس می‌باشد.

 با هم بودن گرایشات راست و چپ معنی ندارد زیرا کمونیسم دغدغه خلاصی از سرمایه داری را داشته و خواهان سلب هرگونه تبعیض از جامعه بوده ولی نیروهای راست خواهان گذر مسالمت آمیز و یا در بهترین وضعیت ممکن خواهان رژیم چنج و انقلاب دموکراتیک در چارچوب تناسبات بورژوازی هستند، چرا که مستلزمات طبقاتی اش مجاب میکند که اینگونه باشند.

در واقع «ما همه با هم هستیم» را فقط یک شعار در راستای هدف کنار زدن جمهوری اسلامی آن هم در کف خیابان می توان دانست و در جریانات مختلف اپوزیسیون با امر سیاسی مختلف کاملا نامفهوم بوده و رو به جامعه آدرس غلط نشان میدهد.

خواست نهایی کمونیسم خلاصی از مناسبات سرمایه داری است و کمونیسم کارگری منصور حکمت به عنوان یکی از جریانات مهم در کمونیسم ایران سرنگونی و سلب قدرت سیاسی از سرمایه داری اسلامی حاکم بر ایران را بطور مستقیم با انقلاب طبقه کارگر و انقلاب سوسیالیستی فرمول‌بندی میکند. در این راستا هرگونه نان قرض دادن به جریانات راست که به واسطه چپ بودن اعتراضات جامعه قصد کشیدن نیروهای کمونیستی را به خود دارند تا بلکه بتوانند فردای سرنگونی از کیک انقلاب سهمی ببرند کج روی از خط انقلاب سوسیالیستی و راضی شدن به انقلاب دموکراتیک و بسنده کردن به لیبرال دموکراسی خواهد شد.

وقتی سخن از همه با هم بودن و یا متحد شدن بر سر سرنگونی جمهوری اسلامی و هر نظام افسارگسیخته سرمایه داری میشود اتحاد با جریانات سیاسی که امر سیاسی مشترکی را دارند را باید اساس گرفت که در این صورت احزاب و جریانات سیاسی چپ و سوسیالیستی موضوعیت پیدا میکنند. اگر هدف جریانی چپ و کمونیستی در پی امر سیاسی خود که به قدرت رساندن طبقه کارگر و خط بطلان کشیدن به سرمایه داری در جغرافیای ایران و منطقه است، سر اقدامات مشترک باید هرگونه تفرقه بین احزاب کمونیستی و فعالین آن کنار گذاشته شود و در جهت انقلاب سوسیالیستی همه با هم بودن را در همگرایی چپ و کمونیست فرمولبندی و اجرا کرد.

همه با هم بودن اصولا شعاری کلی است که در فضای سیاسی و احزاب مختلف سیاسی حاضر در اپوزیسیون هیچ معنی درستی ندارد، بطور مثال؛ نمی توان به عنوان یک نیروی کمونیستی با مخالفین خود که شاید از احزاب فاشیستی و راست میباشند همگرایی داشت زیرا میتواند بعنوان خیانت به خط کمونیست و اندیشه مارکسیستی جهت خلاصی نه تنها طبقه کارگر بلکه خلاصی جامعه تلقی شود.

مسئله فقط به احزاب نیز خلاصه نمیشود، در دل مبارزات جامعه حتی با گرایشات مشترک و دغدغه سیاسی مشابه نمیتوان توده مردم معترض را با هم جمع و تفریق کرده و یک همه با همی کلی را ارائه داد. طبقه کارگر، توده های ناراضی جامعه، طبقه متوسط و یا خرده بورژوا و بورژوا که تعداد زیادی از آنها از دست جمهوری اسلامی به تنگ آمده و خواهان سرنگونی آن هستند را نمیتوان همه با هم دانست زیرا طبقه بورژوا به دنبال دوام زدوبندها و روابط سرمایه داری خود در دولت بعدی است. طبقه کارگر که در دل آن کارگر، معلم، دانشجو، مهندس، پرستار و تمامی مزدبگیران جامعه قرار دارند خواهان خلاصی از سرمایه داری حاکم در جغرافیای ایران بوده و در به قدرت رسیدن حکومتی تا حدی سوسیالیست هم نظر هستند و این بخش از جامعه است که موتور انقلاب میباشد. خرده بورژوا در فضای ایران به واسطه سیاستهای دزد سالارانه جمهوری اسلامی و خصلت دیرینه افسارگسیختگی سرمایه داری هر روزه رفته رفته به طبقه کارگر اضافه میشود نیز هم دغدغه با طبقه کارگر برای رسیدن به فردایی بهتر با امر سیاسی طبقه کارگر همراه خواهد بود.

حال شاید سوالی بوجود بیاید که اگر طبقه کارگر و متوسط (خرده بورژوا) با هم هستند و عموم جامعه را تشکیل میدهند پس همه با هم هستیم با این شرایط خوانایی دارد؟ جواب یک نه بزرگ است. زمانی که حزب سیاسی از همه با هم هستیم سخن میگوید به معنی با هم بودن طبقاتی اعتراضات مردم خیابان نیست بلکه به امر سیاسی احزاب مربوط میشود و یا این تصویر را به جامعه میدهد. کمونیست و سوسیالیست حزب مردم کف خیابان و طبقه کارگر بوده و اساس آن گرد آمدن این طبقه در جهت خلاصی از سرمایه داری و رسیدن به حکومت شورایی و سوسیالیستی است. احزاب سیاسی مختلف اپوزیسیون از سلطنت طلب گرفته تا شورای گذار قصد چپاول کارگران را دارند که اصلا نمی توان با این احزاب گرد هم آمد و با هم بود.

مسئله به سادگی قابل مشاهده است فقط کافیست به رویکرد رهبران این احزاب ارتجاعی نگاه کرد. بطور نمونه؛ وقتی حسن شریعتمداری در یکی از میزگردها میگوید که اگر سرمایه دار و سیستم سرمایه داری پیشرفته و بازار آزاد در قدرت نباشد کارگر هم نمیتواند زندگی کند و زیست کارگر را در سایه سرمایه داران مفت خور دیده و با نگاهی تحقیر آمیز اشاره دارد که کارگر با دستهای کثیف در شرایط کنونی باید کار کند ولی در شرایط بهبود یافته سرمایه داری بازار آزاد این وضعیت در لیبرال دموکراسی بهبود خواهد یافت، اوج ارتجاع شورای گذار و دشمنی این جریان را با طبقه کارگر و تمامی مزدبگیران را به وضوح نشان میدهد.

کارگران، معلمان و تمامی مزدبگیران و زحمتکشان جامعه در حال اعتراض به نابرابری و تبعیضی هستند که از شکل غیر متعارف و سراسر ارتجاعی سرمایه داری تحت عنوان جمهوری اسلامی نشات گرفته است. این بخش از جامعه که بیش از ۸۰ درصد جامعه را تشکیل میدهند، خواهان خلاصی از هرگونه ارتجاع اسلامی و در کنار آن رهایی از هر چپاولگری هستند که قصد ثروت و قدرت اندوزی از پس مردم را دارد.

ما همه با هم نیستیم بلکه ما کمونیستان، ما آزادیخواهان، ما برابری طلبان، ما دانشجویان سوسیالیست، ما تمام افرادی که از چپاول، استثمار، دزدی، تبعیض، فاشیسم دینی، قومی و ملی به تنگ آمده ایم با هم هستیم. در یک کلام آزادیخواهان و برابری طلبان با هم هستیم. این عباره یک معنی خاص و روشن دارد و آن لزوم همگرایی نیروهای سوسیالیستی و کمونیستی در جهت خلاصی از جمهوری اسلامی و برقرار کردن حکومت سوسیالیستی است، مستقیم و بدون اجازه دادن به نیروهای راست که خواهان دوام سرمایه داری و تعویض عمامه با کراوات هستند.

https://akhbar-rooz.com/?p=135588 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x