جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

تلاش در راهِ شناخت و درک صحیح از دمکراسی – مارال سعید

با درکِ صحیح از دمکراسی ست که در می یابیم؛ چرا جریانهای سیاسی ایران از پسِ گذشتِ چهل و اندی سال از انقلاب بهمن ١٣٥٧ هنوز نتوانسته اند حتی در یک جبهه ی مُختصرِ ضدِّاستبدادی گردِ هم آیند. وضعیّتِ اَسفبارِ ایران و اوضاع آشفته و نگران کننده ی مخالفانِ نظامِ حاکم بَر ایران، آئینه ی تمام نمائی است از میزانِ درکِ...

با درکِ صحیح از دمکراسی ست که در می یابیم؛ چرا جریانهای سیاسی ایران از پسِ گذشتِ چهل و اندی سال از انقلاب بهمن ١٣۵٧ هنوز نتوانسته اند حتی در یک جبهه ی مُختصرِ ضدِّاستبدادی گردِ هم آیند. وضعیّتِ اَسفبارِ ایران و اوضاع آشفته و نگران کننده ی مخالفانِ نظامِ حاکم بَر ایران، آئینه ی تمام نمائی است از میزانِ درکِ مردم و بالتبع حاکمان و نُخبه گانِ سیاسیِ ایران

در پی اقدام پسندیده ی آقای تابان مدیر محترم “اخبارروز” در هفته ی گذشته، بر آن شدم تا بقدر وسع مَبحثِ دمکراسی را پی بگیرم، تا با کوششی چند جانبه بتوانیم درک صحیحی از “دمکراسی” که نیاز مُبرَمِ امروز و فردای جامعه ی ایران است، داشته باشیم.

پیش از شروع، پیشنهاد می کنم: دوستانی که بدنبال راحت الحلقوم و پاسخ های کوتاه و شُسته روفته می گردند، وقت خود را با خواندن این نوشته تلف ننمایند.

«تلاش در راهِ شناخت و درک صحیح از دمکراسی»

دمکراسی مبحثی ست قدیم، به قدمتِ تمدُّن بشری، با سَبَقه ای بالغ بر ۵٠٠٠ سال، اما در دویست سال اخیر، از قرن نوزده به اینسو، یک تمایز عمده در درک از آن به وجود آمده است. لیبرال‌ها که خود را میراثدارِ این دستآورد بشری میدانند، فکر می کنند؛ دموکراسی امری کاملا سیاسی است، و نباید آنرا به عرصه های اجتماعی و اقتصادی تَسرّی داد، و بایست اجازه داد؛ اقتصاد آزادانه با منطق و پویایی خودِ بازار پیشرَوَد و ادامه ی حیات دهد. از دیگر سو نیروهای جبهه ی چپ‌ معتقدند؛ دموکراسی باید شامل عرصه های اقتصاد و اجتماع نیز بشود، و در راستای عادلانه تر کردن توزیع ثروت و فرصتها در یک جامعه، دولت حق دارد؛ وارد این عرصه ها نیز بشود. این دو دیدگاه سالهاست که در جای جای جهان در تئوری و عمل، رودرروی هم صف آرائی کرده اند و هر کدام نیز موفقیت ها و شکست هایی را تجربه نموده اند. آنچه را در هر دو اردو، طرفدارانِ دمکراسی بر آن توافق دارند بر چهار اصل: انتخابات آزاد، قانون مداری، مشارکت شهروندان در زندگی سیاسی و اجتماعی و رواج حقوق بشر است. در این ساختار، گردش قدرت بر اساس انتخابات آزاد و مُنصفانه، برابری در مقابل قانون، مُشارکتِ فعّالِ شهروندان در زندگی سیاسی و اجتماعی و محافظت از حقوقِ شهروندان آن جامعه است.

هر دو طرف بَر مشارکت شهروندان در مناسباتِ سیاسی و اجتماعی پای می فِشُرَند و هر دو نیز بر این اعتقادند؛ مردمانی می توانند در عرصه های سیاسی و اجتماعی مشارکتِ فعّال داشته باشند که؛ از یک حداقل مَعیشتِ پذیرفته شده برخوردار باشند، والّا خواهند شد اَبزاری در دستِ ناصالحان سیاسی – اجتماعی. این دو دیدگاه در عمل نیز، هرکدام برای نیل به این مقصود یا متوسّل به مناسبات بازارِ آزاد می شوند یا دخالت دولت ها، هر دو رَوِش نیز دارای مشکلاتِ ویژه ی خود هستند. اما آنجا که توانسته اند؛ در یک آمیزش صلحجویانه در کنار هم قدم بَردارند، مردم هزینه ی کمتری در حلِّ مسائل پرداخته اند و در زندگی از راحتیِ خیالِ بیشتری بَرخوردار بوده و هستند.

با نگاه به موفقیّت ها و شکست های هر دو دسته، به راحتی می توان فهمید؛ ما ایرانیان دست اندر کارِ ساخت و تولیدِ پدیده ای بسیار پیچیده و چند لایه هستیم و عمیقاً نیازمندِ درکِ صحیح از معنی آنیم. پس نباید از کاوش و پویش و رفتن به عُمقِ مَعانی بهراسیم، باید  دریابیم؛ دقیقاً معنای دموکراسی چیست؟ و ما چه می خواهیم؟  

آما آنچه سازمان ملل متحد در تعریف شرایطِ ایجاد و حفظ دموکراسی بَر آن انگشت می گذارد: نظم حقوق بشری برای اینکه ایجاد بشود، برای این که حفاظت بشود، نیاز دارد  به؛ تاسیس دموکراسی، تاسیس نظامِ مُبتنی بر برابری حقوقِ مردم و بَر شایسته سالاری، به این معنی که؛ حاکمیّت بتواند دائماً خود را تغییر دهد، تجدید قوا کند و افراد، از هر نوع و با هر طرز تفکُّر، بتوانند تلاش نمایند وارد چرخه ی انتخابات آزاد شوند، تا چناچه شایسته بودند، بتوانند در جایگاه مُدیریّت های کلان جامعه قرار گیرند. بدون یک چنین نظمِ سیاسی، اینکه بگوییم؛ مَوازین جهانی حقوق بشر قابل اِجرا و حفاظت است، حرفی واهی است.

تجربه ی زیست بشر، می گوید: دمکراسی آن روش ها، مناسبات و قوانینی ست که یک جامعه بواسطه ی آنها کلیه ی مناسبات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و هرآنچه با بود و باشِ زندگی بشر سروکار دارد را سامان می دهد. این روش ها، مناسبات و قوانین لزوماً بهترین ها در جهان نیستند، لیک کم هزینه ترین آنها هستند. و تمامی تاروپود و توانمندی ها و ضعف های آن بستگی به “فرهنگ” جاری و ساری در جامعه ی مفروض دارد. و از همین روست که کمتر می توان دمکراسی های حاکم بر دو جامعه را طابق النعل بالنعل یکدیگر یافت یا دانست. دمکراسی یک موهبت قدسی و آسمانی نیست و همچون هر ساخته ی دستِ بشر در سیر تکوین و تکامل خود تغییراتی نموده و می نماید، و دارای این قابلیّت هست که خود را با فرهنگ های جغرافیائی-قومی مختلف انطباق دهد، بی آنکه اُس و اساسِ جهانشمول بودنِ خود را وانهد.

فراموش نباید کرد؛ دمکراسی ابزاری ست برای توانمند سازی و کم هزینه تر ساختن حلِّ مسائلِ اجتماعِ بشری. این ابزار صادراتی- وارداتی نیست، و مردمان هر جامعه باید بکوشند خود آنرا تولید نمایند. بدین ترتیب، هر جامعه ای برای تولید آن نیازمندِ موّادِ اوّلیّه و شرایطِ مناسب است، تا بتواند با توجّه به جمیعِ جهاتِ فرهنگیِ خود، و با کیفیّتی مطلوب، آنرا طرّاحی و تولید نماید. این کیفیّت بستگیِ مُستقیم با سطحِ فَهم و دانش و فرهنگِ مردمانی دارد که قرار است از مَزایایِ آن بَرخوردار گردند.  

بقول دکتر رِنانی: دمکراسی یک رفتار است نه فقط یک ساختار. دمکراسی یک خُلق و خو ست نه فقط گفت و گو.

پس باید دوباره تأکید کنم: دمکراسی روشی ست کاربُردی برای حل مسائل مبتلابه یک جامعه، که لزوماً بهترین نیست، اما کم ضررترین است. و همین گزاره پاسخی ست به دوستانی که می پرسند، با اینهمه تیر و تفنگ و فشنگ، با این همه تبعیض و بی عدالتی و ظلم، آیا صحبت از دمکراسی، گزافه گوئی نیست؟ پاسخ تِستیِ این پرسش، “خیر” است. زیرا دمکراسی همه ی آن چیزیست که بشریّت تاکنون برای حلِّ کم هزینه ی مسائل و مَصائبِ خود ساخته و پرداخته است. دمکراسی هیچ پَسوند و پیشوندی را بَر نمی تابد (لیبرالی، بورژوائی، سوسیالیستی یا …) این تولیدِ بشری، پدیده ایست قائم به ذات که نه در قالب شریعت می گنجد و نه در قالب ایدئولوژی. پدیده ایست پیشرونده و در حالِ شدن که شدیداً نیز تُرد و حَسّاس و نیازمندِ مُراقبت است. دمکراسی پدیده ایست که همگان از راستِ راست تا چپِ چپ می توانند از آن بهره گیرند. و بهمین خاطر است که مردم با آموختن و شناخت آن و با آگاهی به منافع خویش می توانند و باید آگاهانه و مُستَمِر از آن مراقبت و محافظت نمایند.

علیرغم آنکه دمکراسی ارزشمندترین دستآوردِ زیستِ اجتماعیِ بشر است، لیک نباید با دید ارزشی به آن نگریست. آنرا نباید همچون یک کالای ایدئولوژیک یا دینی-اخلاقی دید. دمکراسی با “مُمکِنات” سروکار دارد و چون زمینی ست دائماً در حالِ شدن است. لذا باید مَعذوراتِ اجرائی آن را درک کرد، و از آن توقُّع به میزان آنچه ممکن است داشت، نه آنچه که باید باشد.   

دمکراسی = روش زندگی اجتماعی. رَوِشی پیچیده، چند لایه و بَر پایه ی مُمکنات

میزان دمکراسی در هر جامعه ای، نسبتِ مستقیم دارد با جاری و ساری بودن حقوقِ شناخته و پذیرفته شده ی انسان از سوی سازمان ملل مُتّحد. هرچند نمی توان حقوقِ بشر را به تفکیک و اَرجَحیّتِ حقوقی بَرشِمُرد، ولی به جُرأت می توان گفت؛ بِسترسازِ تمامیِ حقوقِ اَبنایِ بشر، حقِّ آزادیِ بیان است، تا با بَرخورداری از آن بتوان بدونِ ترس از تعقیب و غُل و زنجیر و شکنجه، به طرحِ مسائل پرداخت.

اینک با در کنار هم قراردادنِ این حلقه ها پی خواهیم بُرد به آن اصل ساده که می گوید؛ “حقوق بشر” حلقه های درهم تنیده ی یک زنجیر هستند، و در هَمپوشانی هَم اند که می توانند مُنادیِ دمکراسی برای بشر باشند. فراهم آمدن این حلقه ها به راستی بَرساخته ی رفتار و یک فرهنگ است، که در تَسلسُل خود به یک ساختار و رَوِشِ مُدیریّتِ زندگی اجتماعی دمکراتیک مُنتَج می گردد.  

دمکراسی = ساختاراداره ی مناسبات و روابط دمکراتیک یک جامعه.  

این ساختار تشکیل شده است از: ۱- سیستمِ سیاسیِ دمکراتیک ۲- سیستمِ بوروکراسیِ دمکراتیک ۳- سیستمِ قضائیِ دمکراتیک ۴- سیستمِ اقتصادیِ دمکراتیک ۵- سیستمِ حفظِ مُحیطِ زیست و توسعه ی پایدارِ دمکراتیک ۶- عَدَمِ تبعیضِ جنسیّتی، قومی، مذهبی، زبانی و …  

با درکِ صحیح از دمکراسی ست که در می یابیم؛ چرا جریانهای سیاسی ایران از پسِ گذشتِ چهل و اندی سال از انقلاب بهمن ١٣۵٧ هنوز نتوانسته اند حتی در یک جبهه ی مُختصرِ ضدِّاستبدادی گردِ هم آیند. وضعیّتِ اَسفبارِ ایران و اوضاع آشفته و نگران کننده ی مخالفانِ نظامِ حاکم بَر ایران، آئینه ی تمام نمائی است از میزانِ درکِ مردم و بالتبع حاکمان و نُخبه گانِ سیاسیِ ایران.

مارال سعید

https://akhbar-rooz.com/?p=149500 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

14 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سوسن
سوسن
2 سال قبل

از کوزه همان برون تراود که در اوست!

۱-  در فرهنگ ممیزی “شیرین زبانی” از کلمات مگوست؟! و توهین به مقام آقای شکست خورده.  البته از جولان دادنهای آقای پیروز! برمیآید که خود کارمند همین شعبه ممیزی اخبارروز باشد

۲-  تعجبم که چرا این آقای پیروز! خود یک مقاله نمی نویسد و قال قضیه را نمی کند و اصرار عجیب دارد پشت آقای تابان قایم شود و کامنت گذار باقی بماند! 

peerooz
peerooz
2 سال قبل
پاسخ به  سوسن

سرکار سوسن خانم.
عزیز, هر کسی را بهر کاری ساختند, کار من هم اینست که مانند شما بجای افزودن گرهی بر گره ها, در فضای اخبار روز “سیر انفس و آفاق” کرده و هرکجا کژی دیدم به خیال خود آنرا تذکر دهم و “به هر چمن که رسیدم گلی بچینم و بروم”. همین. 

سوسن
سوسن
2 سال قبل

۱-    نمیدانم چه کسی آقای پیروز را مجبور کرده به آخبارروز سر بزند. خب دوست عزیز در همان توئیتر بمان

۲-    “دمکراسی با “مُمکِنات” سروکار دارد و چون زمینی ست دائماً در حالِ شدن است. لذا باید مَعذوراتِ اجرائی آن را درک کرد، و از آن توقُّع به میزان آنچه ممکن است داشت، نه آنچه که باید باشد.” اتفاقاً این همان نکته-ی گرهی بحث است که آقای تابان با قلبی پُر خون و انسانی به دنبال آن چیزیست از دمکراسی موجود که در ید قدرتش نیست. در ثانی اگر ما از همین ابزار موجود استفاده نکنیم، چه کنیم؟

آقای تابان درد را توضیح میدهد اما برای درمان بایست راه حل کاربردی داد تا بتوان با کمترین صدمات در جهت حل مشکل گام برداشت. اما متأسفانه او منکر کاربرد همین دستآورد که ارزشمندترین است می شود. ضمن آنکه روشی نیز ارائه نمی دهد. 

peerooz
peerooz
2 سال قبل
پاسخ به  سوسن

سرکار سوسن خانم, عزیز حالتان خوبه و ملالی نیست جز کامنت های ننوشته من در توییتر؟ که بیاد نمی آورم هرگز چنین گناهی مرتکب شده باشم؟ آیا مطمئنی در این مقاله یافته ای آنچه را که میجستی؟ همچنین گمان دارم بد خواهان آدرس های غلط داده اند چون اگر منظور هدایت جناب تابان است آدرس ایشان هم جای دیگر است. ضمنا من ره گم کرده ظاهرا توفیق شما در رسیدن به مقصود را تبریک میگویم. عمر و عزت زیاد.

peerooz
peerooz
2 سال قبل
پاسخ به  سوسن

ادامه,
سرکار خانم سعید آئینه تمام نمای واعظی ست که بر منبر از حضار سئوالی میپرسید و پس از بالا رفتن بعضی از دست ها میفرمود آنها که میدانند به آنها که نمی دانند توضیح دهند. به گمانم “دمکراسی های موجود” هم چیزی شبیه این پدیده اند, اربابان کار خود میکنند و بندگان کار خود.

peerooz
peerooz
2 سال قبل

“گفتا که یافت می نشود جسته ایم ما, گفت آنچه یافت می نشود آنم آرزوست”.

سرکار خانم سعید دانسته و یا ندانسته سنگ بزرگی بر داشته اند که نشانه نزدن است چون میخواهند مسئله ای را حل کنند که قرن هاست در حل آن “صاحب نظران حیرانند”. تنها سئوال من اینست که آیا این دموکراسی ۶ سیستمی آرمانی, قابل خرید است؟ که اگر هست همین دومکراسی “پول بده آش بخور” امریکا بهترین نمونه آنست و برای آگاهان احتیاج به توضیح بیشتر نیست.

کارگر کمونیست
کارگر کمونیست
2 سال قبل
پاسخ به  peerooz

ایشون جواب داده گفته سیستم بازار یعنی سیستم بردگی مزدی و قابل خرید. دموکراسی و سرمایه، همانطور که درست تشخیص دادید، با هم می آید. میگویند پسوند و پیشوند نداشته باشد تا سرمایه داری بودن آن دست نخورد.

کارگر کمونیست
کارگر کمونیست
2 سال قبل

چند نکته:
چپ دنبال اقتصاد عادلانه نیست، چپ دنبال از بین بردن روابط اقتصادی سرمایه داری است که نام دیگرش هست بردگی مزدی.
چپ دنبال دموکراسی هم نیست چون چپ معمولا معتقد است که دولت باید زوال یابد و دموکراسی بدون دولت بی معنی است.
چون در دموکراسی لیبرال کار مزدی جنایت علیه بشریت حساب نمی شود، آن چپهائی که دموکراسی های رایج را دموکراسی بورژوائی میدانند اصلا اشتباه نمیکنند چون روابط سرمایه داری جنایت علیه بشریت است.
سرمایه داران علاقه دارند که دموکراسی پسوند و پیشوند نداشته باشد تا جنایت علیه بشریت آنها پنهان بماند. سرمایه داری روابطی جنایتکارانه است و میتوان معنی واقعی آنرا با پسوند و پیشوند بهتر بیان کرد.
این جمله درست نیست:
“دمکراسی = ساختاراداره ی مناسبات و روابط دمکراتیک یک جامعه”
نمیتوان در تعریف یک واژه از همان واژه استفاده کرد.
نکات بیشتری هم هست اما نویسنده خواسته وقت تلف نکنم.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
2 سال قبل

بلی چپی چنین بود اما حاصل کارش کشتار و جنایت علیه بشریت شد
چپ های دیگر برای اینکه از شرمساری تاریخی بخاطر کشتارهایی که خوانشی از چپ‌ایجاد کرده بود رهایی یابند براساس واقعیات مراحل تحولات اجتماعی، چپ ها ی دیگری تعریف کردند.
جالبه فرد کارگر شده ظاهرن ماموریتی دارد که پلید اندیشی یک ایده از چپ اندیشی رابرجسته کند تا بیزاری از چپ را رواج دهد
همچنانکه طالبان القاده و داعش و آخوندهای خاص حکومت ایران معرف اسلام شده اند

امیر ایرانی
امیر ایرانی
2 سال قبل

مختصر و مفید
سپاس

نیک
نیک
2 سال قبل

با درود. مقاله شما چون همیشه متفکرانه و آموزنده است. به درستی نگاشته اید ” دمکراسی همه ی آن چیزیست که بشریّت تاکنون برای حلِّ کم هزینه ی مسائل و مَصائبِ خود ساخته و پرداخته است.” شما همچنان به درستی میفرمایید که “دمکراسی ابزاری ست برای توانمند سازی و کم هزینه تر ساختن حلِّ مسائلِ اجتماعِ بشری.” اما معتقداید که “این ابزار صادراتی- وارداتی نیست، و مردمان هر جامعه باید بکوشند خود آنرا تولید نمایند” شما خوب میدانید که در جوامع استبداد زده و مرد سالار تولید دمکراسی با مقاومت های جدی نه فقط از طرف حاکمیتی که پایه های اقتدار و منافعش بر آن قرار گرفته که متاسفانه با مقاومت خرده دیکتاتور هایی بنام پدر, شوهر, برادر, معلم و ناظم و بطور کلی هر که زورش بیش مواجه است. دمکراسی و حقوق موکراتیک اگرچه وارداتی نیستند اما همچون علوم, میتوان لایه های آن را از آنانی که برای تولیدش بسی هزینه داده اند و اشکالات و نقاط ضعف و قوت آن را تجربه کرده اند فراگرفت و حاکمیت و خرده دیکتاتور های خانگی را ملزم به رعایت آن کرد.

کارگر کمونیست
کارگر کمونیست
2 سال قبل
پاسخ به  نیک

ما کارگران کمونیست همیشه میگفتیم که دموکراسی خواهان سرمایه دارهستند و این مقاله اثبات آن است. خب، حالا هم میگوئیم این مقاله ارتجاعی است چون میخواهد ما بردگان مزدی همیشه برده بمانیم.

peerooz
peerooz
2 سال قبل

 “پیش از شروع، پیشنهاد می کنم: دوستانی که بدنبال راحت الحلقوم و پاسخ های کوتاه و شُسته روفته می گردند، وقت خود را با خواندن این نوشته تلف ننمایند.”.

از همین میترسیدم که پس از سر مشق از مقاله جناب تابان, پاسخ ها باید بحر الطویلی و احیانا مشقت الحلقومی و ناشسته و نارفته گردد. 

خانلر کوشکی
خانلر کوشکی
2 سال قبل

مطالبی بسیار ارزنده ، مفید و راهنما . در زمانی که عدهای با نداشتن درک درستی از دمکراسی موجود و قابلیتهای حال حاضر آن و روندرو به رشد آن ، با بر شمردن نواقص و طرح انتظارات زیاد به نفی آن پرداخته و یا انقدر اما و اگر می کنند که چیزی از آن باقی نمی ماند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x