سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

تندیس یک کارگر جنسی، جاذبه مهم گردشگری در یک شهر آلمانی – ترجمه ی: شهریار پارسا

در تاریکی شبی در میانه اوت ۱۹۹۳، زمانی که مردم کنستانز ِ آلمان در خواب بودند، یک تندیس ۹ متری(۲۹.۵ فوتی) به ­وزن ۱۸ تن به ­این بندر آورده و نصب کردند. این تندیس را پیتر لنک ِ تندیس­ ساز طراحی و خلق کرده و به­ مدت پنج روز تا ۲۴ آوریل که به­ نمایش عمومی گذاشته شد، “در پرده” مانده بود.

آن روز مردم در بندر کنستانز Konstanz گرد آمدند و پرده سیاه ذره ذره از روی تندیس برداشته شد، و زنی جذاب با پستان­ های درشت که پوشش چندانی نداشت، از پس آن نمایان شد. هرچند مفتضحانه ­تر آن بود که وی دو تندیس کوچک دو شخصیت عریان را در دستان خود داشت: پاپ مارتین پنجم و سیگیس­ موند، امپراتور مقدس رم.

فقط می ­توان تصورش را کرد که مردم ِ تماشاگر این تندیس گردان، که هر چهار دقیقه یک دور کامل روی محور خود می ­چرخید، چه در فکرشان می­ گذشت. شاید با فهمیدن اینکه تندیس مذکور کارگری جنسی بنام ایمپریا بود، منطق این کار را دریافتند.

تندیس ایمپریا Die Imperia در حاشیه بندر کنستانز منطقه ای بین آلمان، سوئیس، اتریش و در کنار دریاچه کنستانس، یا به ­زبان آلمانی­ بودنسی Bodensee، قرار دارد، این تندیس یکی از نخستین مناظری است که مردم هنگام ورود با کشتی می­ بینند و گردش­گرانی که به صورت زمینی به آنجا سفر می­ کنند، مشتاقانه به­ جستجوی آن بر می­ آیند. در ۲۰۱۸، مدیر عامل سازمان بازاریابی و گردشگری کنستانز به نشریه زودکوریر گفت که از ۶ میلیون مسافری که از این شهر دیدن کردند، ۱.۶ میلیون نفر ایمپریا را دیدند.

 تئا موستین، عضو هیئت گردشگری کنستانز به دیلی بیست گفت، “این یک اثر هنری­ست که کنجکاوی­ را بر می­ انگیزد و نادیده­ گرفتنی نیست. این تندیس قطعاً زیباست و داستانی جالب توجه و آموزنده در پس خود دارد.”

در دهه ۱۹۹۰، شرکت کشتیرانی بودنسی و انجمن گردشگری کنستانز کار ساخت یک تندیس را به پیتر لنک سفارش دادند. لنک یک تندیس­ ساز آلمانی­ست که بیشتر شهرتش را مدیون خلق تندیس­ ها و آثار هنری طنزآمیز است­ــ که اغلب با عریانی یا آلت تناسلی انسان سر و کار دارد. یکی از آثار وی، درود بر تو (Freide sei mit Dir )است که آلت تناسلی بزرگ سردبیر پیشین یک روزنامه را در کنار ساحتمانی در برلین، و دیگری  لودویگز ارب(Ludwigs Erb) است که سیاستمداران آلمانی، ازجمله آنگلا مرکل، را در حالت عریان به ­نمایش می ­گذارد. این کارها بحث و جدل­ هائی را در سراسر آلمان برانگیخت.

موستین افزود، “پیتر لنک جزئیات آنچه را که دقیقاً[این تندیس] در بر­ دارد، فاش نکرده بود. وی به مجوز هنری استناد و پیشنهاد کرد که اگر کار وی مورد علاقه واقع نشد، آن را کنار می­ گذارد.”

 تندیس ۹ متری ایمپریا، کار هنری پیتر لنک ِ پیکره ­ساز، در ورودی بندر کنستانز بر کرانه دریاچه کنستانس و کنار کشتی تاریخی کنستانز بر روی محور خود می ­چرخد. به­ گواهی اسناد ۲۰۱۸، زودکوریر گزارش داد که هورست آیک­ مه ­یر، شهردار کنستانز در ۱۹۹۳، که از شهرت لنک خبر داشت، به ­این هنرمند گفت، “هر کاری می ­خواهی بکن، اما لطفاً تندیس زنی عریان را نساز.” لنک قول داد اما پنهانی به­ کار روی تندیس پرداخت. پس از آن رونمائی شکوهمند، ایمپریا آشکارا ملبس بود، اما آن چیزی را که بازنمایی می کند بحث و کنجکاوی را در کنستانز برانگیخت.

 برای درک معنای پس ِ پشت ایمپریا باید نگاهی به ­گذشته بیندازیم. در ۱۴۰۹، کلیسای کاتولیک رم خودرا درمقابل سه پاپ و لذا دورانی یافت که به “نفاق بزرگ” شهرت پیدا کرد. در پی انتخاب پاپ در ۱۳۷۸، کلیسا به­ دو جناح تقسیم شد که هر یک از پاپ متفاوتی حمایت می­ کردند: گریگوری دوازدهم در رم و بندیکت سیزدهم در آوین یون(در فرانسه). کلیسا کوشید که این مشکل را در ۱۴۰۹ با انتخابی دیگر در شورای پیزا رفع کند، اما این خود به ظهور پاپی دیگر به نام ژان بیست و دوم منجر شد.

سیگیس موند، امپراتور مقدس رم که از این شکاف خشنود نبود، پاپ ژان بیست و سوم(دوم؟) را مجاب کرد که شورای کنستانس را درشهر کنستانز ِ آلمان فرا بخواند. از ۱۴۱۴ تا ۱۴۱۸، این شورا کوشید که پاپ جدیدی را برگزیند و در کلیسا اصلاحاتی به­ عمل آورد تا دیگر چنین شکافی پدید نیآید.

 به ­نوشته اولریش فون ریشنتال، که کار آن شورا را روزنگاری کرده است، طی آن چهار سال برگزاری شورای کنستانس، کشیشان و کاردینال­ های  کاتولیک حدود ۷۰۰ کارگر زن جنسی را به ­خدمت گرفتند(برخی منابع می­ گویند این شمار به ۱۵۰۰ نزدیک­تر بود). ایمپریا معرّف این کارگران جنسی­ است که برای خدمات­شان به­ مردان مقدس آن شورا دستمزد می­ گرفتند

لنک نام “ایمپریا” را از اونوره دو بالزاک، رمان­ نویس فرانسوی قرن نوزدهم گرفت که کتاب  ایمپریای زیبا(La Bella Imperia) را نوشت.این اثر داستانی طنزآمیز است و شرح می ­دهد که چگونه کشیشان و کاردینال­ های شورای کنستانس به ­فاحشه ­خانه­ ها سر می زدند و یک کارگر جنسی ویژه، به نام ایمپریا را سراغ می ­گرفتند.

بالزاک وی را چنین توصیف می­ کند: ” ایمپریا ارزشمندترین و شگفت ­انگیز ترین دختر در جهان بود، هرچند وی به­ عنوان خیره ­کننده و زیباترین زن جلوه ­نمائی می­ کرد، زنی که بهترین درک را از هنر اغوای کاردینال ­ها و نرم کردن دل جان­ سخت­ ترین سربازان و ستم­ پیشه ­گان داشت.”

ایمپریا یک شخصیت خیالی ­ست، اما لنک آن را نامی مناسب برای تندیس خود یافت. به­ هرحال، وی تندیس برهنه امپراتور مقدس رم  را در یک دست و تندیس برهنه پاپ مارتین پنجم(که در پایان کار شورا در ۱۴۱۷ برگزیده شد) را  در دست دیگر دارد، که ­کنایه­ ای به آن برهه تاریخی­ست  که مردان مقدس کارهائی می­ کردند که کلیسا “نامقدس” می­ شمرد.

در آغاز، نظر مردم شهر نسبت به کار لنک متفاوت بود. موستین می­ گوید، “اکثریت مردم با فکر باز به ­آن برخورد کردند و این تندیس را مناسب و زیبا یافتند. اما افلیتی نه ­چندان کوچک، به­ ویژه محافظه­ کاران و کاتولیک­ های مومن، از پذیرش آن سر باز زدند و خواستار آن شدند که `این تندیس زشت منظر`  پائین کشیده شود.”

هرچند “جنگ ِ نامه­ ها به سردبیران مطبوعات محلی” برای مدت کوتاهی ادامه داشت، اما اکنون پس از ۳۰ سال، ایمپریا بخش مهم و مشهوری از چشم­ انداز بندر کنستانز شده است. حضور وی بی ­تردید گفتگوهائی را پیرامون کار جنسی برمی­ انگیزد و اینکه چگونه این حرفه برای سده­ ها وجود داشته و حتا گه گاه به­ بالاترین سطوح کلیسای کاتولیک خدمت­ رسانی کرده است. تعجبی ندارد که وی یکی از ایستگاه ­های محبوب برای گردشگران ِ شهر است.

 به­ گفته موستین، “ایمپریا عنصری ضروری در چشم­ انداز شهر شده است. بیشتر مردم کنستانز(حتا آن­هائی که نخست مخالف حضور وی بودند) ایمپریا را در قلب خود گرامی می­ دارند. وی اشتیاق تقریباً هر مهمانی را برمی ­انگیزد.”  

نویسنده: الکس تمبلادور- ۱۴ اوت ۲۰۲۲

https://akhbar-rooz.com/?p=166802 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x

Discover more from اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading