جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

تایتانیک و سناریوهای مُحتمل – مارال سعید

مجموعه ی شرایط، دو سناریو را محتمل می سازد که هر کدام بازیگران خود را می طلبد. اول - حفظ تمامیّت ارضی ایران همراه با جمهوری اسلامی  دوم - تجزیه ایران بدون جمهوری اسلامی. چشم انداز اجرائی هر دو سناریو در افق در حال شکل گیریست. در هر دو چشم انداز...

مجموعه ی شرایط، دو سناریو را محتمل می سازد که هر کدام بازیگران خود را می طلبد. اول – حفظ تمامیّت ارضی ایران همراه با جمهوری اسلامی  دوم – تجزیه ایران بدون جمهوری اسلامی. چشم انداز اجرائی هر دو سناریو در افق در حال شکل گیریست. در هر دو چشم انداز نقش تعیین کننده را نیروهای خارجی بر عهده دارند

در ایران، داستان ورزش و در رأس آن فوتبال، موضوعی نیست که فقط اختصاص به فوتبال دوستان داشته باشد، مخصوصاً اینروزها که فردی جایگاه متهم را ترک کرده و برای رسیدگی به اتهام در جایگاه دادستان (مجری) ایستاده است. بله منظور انتخاب مهدی تاج ریاست جدید فدراسیون فوتبال ایران است.

شاید شما هم این دو (عکس بالا) را در گفتگوئی در کانال سه صدا و سیمای جمهوری اسلامی دیده باشید. من بعد از دیدن این گفتگو، اکنون فکر می کنم؛ اگر تا پیش از این فکر میکردیم؛ دست اندر کارانِ جمهوری اسلامی (فارغ از اینکه چه رده و سمتی دارند) نمی بینند، نمی شنوند و نمی دانند؛ تایتانیک در چه وضعیتی قرار دارد، کاملاً در اشتباه بوده و هستیم.  

در این گفت و گوی کوتاه که بین دو تن از کارکنان یک کانال تلویزیونی ست و هر دو شرکت کننده متولدین بعد انقلاب بهمن ١٣۵٧ و بزرگ شده در دوران جمهوری اسلامی هستند درباره ی یکی از هزاران معضلی که تایتانیک درگیر آنست به بحث نشسته اند. هر دو به وضوح می بینند و به زبان می آورند؛ تایتانیک در حال غرق شدن است و باز جالب تر اینکه؛ خوب میدانند برای نجات تایتانیک از دست کسی کاری هم بر نمی آید.

نمی توان تایتانیک را نجات داد، و تنها کاری که شاید بتوان در این گردونه ی جابجائی مسئولینِ متهم به جایگاه مسئولین مُنجی انجام داد، فقط و فقط خریدن وقت و به تعویق انداختن زمان فرورفتن کامل تایتانیک است. نمیدانم! شاید به این دلیل به دنبال تعویق هستند چون به معجزه اعتقاد دارند.  

مضحک بنظر می آید اما با حرفهای دیروز دائی جان ولی، انگار او تنها کسی ست که هنوز نفهمیده سوت کشتی بصدا درآمده و تایتانیک در حال غرق شدن است! چرا که او همچنان در حال دست و پا زدن در توهّمات کلیشه ای خویش است.

وضعیتِ بسیار ناگواریست، بسر بُردن در کشتی که همه به عینه می بینند در حال غرق شدن است! خب، همه نه توانائی آنرا دارند و نه ممکن است که خود را به آب بزنند و با تلاش به ساحل دیگری برای ادامه ی زندگی برسند.

جامعه در کلّیّتِ خود به استیصال رسیده و تقریباً کلیّه ی راه های نجات به بن بست رسیده است. و از هر دهانی نیز یک صدا به گوش میرسد: با این وضع ادامه ی زندگی ممکن نیست. اما آلترناتیو سیاسی هم نه موجود است و نه در چشم انداز.

نبود آلترناتیو در فضای سیاسی ایران، دو سویه دارد؛ از طرفی نقش پررنگ ضعف های مزمن فرهنگی در جامعه و در میان فعالین سیاسی است، و از طرف دیگر دد منشی حکمرانان جمهوری اسلامی که بی مهابا کوشیده و می کوشند هر صدای مخالفی را خفه نموده و هزینه ی فعالیتهای مطالباتی، حقوق بشری، محیط زیستی و سیاسی را چنان بالا ببرند که کسی رغبت به فعالیت در این عرصه ها را ننماید.

مجموعه ی شرایط، دو سناریو را محتمل می سازد که هر کدام بازیگران خود را می طلبد. اول – حفظ تمامیّت ارضی ایران همراه با جمهوری اسلامی  دوم – تجزیه ایران بدون جمهوری اسلامی.

چشم انداز اجرائی هر دو سناریو در افق در حال شکل گیریست. در هر دو چشم انداز نقش تعیین کننده را نیروهای خارجی بر عهده دارند. اما شرایط جهانی و منطقه فعلاً بگونه ای رقم خورده است که محتمل نیست یک یا چند نیروی خارجی بتوانند بدون همکاری جریاناتی در داخل، یکی از این دو سناریو را به اجرا گذارند.

به دلایل بسیار، شرایط زایمان طبیعی در عبور از جمهوری اسلامی برای ایران خانم مهیّا نیست و از اینروست که ایران خانم با درد و رنج به خود می پیچد. دول قدرتمند بین المللی و بازیگران منطقه ای به خوبی وضعیت ایران خانم را رصد می کنند و شرایط عینی و ذهنی برای تغییرات یا زایمان طبیعی را فراهم ارزیابی نمی کنند. از اینرو در صدد فراهم آوردن شرایط برای اجرای دو سناریوی فوق الذکر هستند.  

شرایط ذهنی – همان آماده سازی افکار عمومی ست تقریباً بدون دردسر پیش میرود چون جمهوری اسلامی خود عامل اصلی آماده شدن افکار عمومی برای آن دو سناریو است.

شرایط عینی – بدبختانه از سوئی و خوشبختانه از دیگر سو؛ دول قدرتمند جهانی خود درگیر بحران و تخاصمات میان خود هستند و بیشتر نگران اوضاع داخلی خوداند. اما این وضعیت آنها را به موقعیّت غفلت از ایران نکشانده است. آنها علیرغم اختلاف میان خود، با پیشبرد سیاستهای چند لایه، مشغول تضعیف غول یک چشم جمهوری اسلامی از طریق تحریم های چندجانبه هستند.

پرواضح است که رنج و درد مردم ایران جایی در سیاستهای چند لایه ی دول قدرتمند جهان، نه داشته و نه خواهد داشت. از اینرو آنها به دو روش می کوشند تا به اهداف خویش دست یابند: ۱- در راستای سناریوی اول؛ جمهوری اسلامی را رام کنند ۲- در راستای سناریو دوم؛ جمهوری اسلامی را به زیر کشیده و با تجزیه ی سرزمینی ایران حکومت هایی همسو با سیاست های خود بر سر کار آورند  

لازم به توضیح نیست؛ پیشبرد هر یک از این دو سناریو از سوی دول قدرتمند جهانی بیانگر حقانیّت و یا مشروعیّت ادامه ی حیات حکومت جمهوری اسلامی نیست. جمهوری اسلامی با یا بدون این دو سناریو هم یک غدّه ی سرطانیست که وجودش در هر صورت عاملی برای نابودی ایران و بی ثباتی منطقه است.

همانطور که مشاهده می نمائید؛ برای نیروهای مخالف جمهوری اسلامی در سناریوی اول همچنان جایی نمی توان متصوّر شد. اما در سناریو دوم شاید بعضی از مخالفین بتوانند کلاهی از این نمد برای خود بدوزند.

اما آنچه یقین می نماید؛ در تغییر و تحولاتِ محتملِ آتی در ایران هیچ جایگاهی نمی توان برای نیروهای ملی – دمکراتیک ایران متصوّر بود. چرا که این نیروها عملاً در فعل و انفعالات سیاسی – صنفی – حقوق بشری – زیست محیطی ایران محلی از اِعراب نیستند.

مارال سعید

https://akhbar-rooz.com/?p=167092 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

14 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Hadi Shahab
Hadi Shahab
1 سال قبل

وقتی مردمی در فقر و فلاکت زندگی میکنند کمتر از تجزیه نیست. خوشا به حال تمام مناطقی که جز ایران نیستند و تحت تمامیت حاکمیت حکومت اسلامی مورد ستم اسلامی واقع نمیشوند . راستی تمام ان کسانی  بواسطه این حکومت در داخل مرزهای ایران زندگی نمیکنند حافظ وحدت کشور هستند و یا نمیخواستند در این جغرافیا مورد ستم واقع شو ند. من که هر چی فکر میکنم نمیتوانم منطق نویسنده را بفهمم. وجود مرزها و وجود کشور فقط وقتی مثبت است که در جهت منافع مردمان ان سرزمین باشد. مردمان ایران مطمنا در جهت اتحاد و یکپا رچگی کشور حرکت میکنند ان روز در نیست که بتوانند کشور را از چنگ راهزنان و چپالولگران اسلامی آزاد کنند بله یک سناریوی سوم هم وجود دارد آنهم عدم تجزیه و سرنگونی حکومت اسلامی .
امیدوارم تصورش برای کسانی که مردم را از تجزیه میترسانند مشگل نباشد

س - ف
س - ف
1 سال قبل

“نیروهای شکولار ملی ، دموکرات ، لیبرال و چپ بهتر از سال ۵۷ عمل خواهند کرد”.

جناب نورآذر خدا کند این آرزوی نزدیک به محال شما تحقق پیدا کند و من روسیاه شوم.

من اصلاً بحث داخل کشور را نکردم و حرف شما در شرایط آزاد و دمکراتیک متین است. ولی شما به ما بگوئید؛ چرا در شرایط آزاد و دمکراتیک خارج از کشور، این نیروهائی که شما نام برده اید فعالیتی ندارند، و سال به سال آب میروند؟ و ایرانیانی که ساکن اروپا و آمریکا و استرالیا هستند به این جریانها نمی پیوندند؟

این واقعیت ها مبهم نیست دوست عزیز. واقع بین باشیم و دست برداریم از این کلیشه؛ تا کسی گفت بالای چشم-مان ابروست، فوراً بگوئیم: “جانبداری مطلق از حکومت های تمامیت خواه است.”

نشان بدهید نسبت به سال ۱۳۵۷ تغییر کرده اید و گفت و گو برایتان پایه-ی دمکراسی-ست. نه از میدان به در کردن طرف، همچون بحثهای جلوی دانشگاه آن سالها. 

سعید نورآذز
سعید نورآذز
1 سال قبل
پاسخ به  س - ف

پیش از اینکه جواب خود را بنویسم : در زیر هر کامنت « دکمه پاسخ » وجود دارد که پرسش و پاسخ ها را بهم مرتبط می کند.

مگر ما می توانیم بحث ها را بدون توجه به آن چه در ایران حاکم ست و جنبش های که مردم ۴۳ سال ست در آن جا زنده و پویا تکامل بخشیده اند و در جریان ست دنبال کنیم؟

بهمین دلیل برای شما کامنت اول خود را نوشتم.
در مورد سئوال جدید شما :«ولی شما به ما بگوئید؛ چرا در شرایط آزاد و دمکراتیک خارج از کشور، این نیروهائی که شما نام برده اید فعالیتی ندارند،..»

اگر منظور شما اشاره ی کلی من به «نیروهای سکولار ملی ، دموکرات ، لیبرال و چپ » ست باید بگویم که بنده اساسا
به فعالیت تمام نیروهای سیاسی که از ترس و وحشت حکومت اسلامی مجبور به ترک ایران شدند و در سراسر جهان ساکن شدند ارج می نهد و می داند که کار ، زندگی و فعالیت سیاسی در تبعید چه دشوار ست.انتظاری هم ندارم.

دلیل : هرگز انتظار ندارد که نیروهای باقی مانده از جریانات مختلف سیاسی در خارج از کشور و در سراسر جهان قادر به برگزاری جلسات و برنامه های حزبی و تشکیلاتی مانند داخل کشور و در شرائطی که امکان فعایت بود باشند.

از این مهم تر هزاران فعال سیاسی تبعیدی در میان میلیونها شهروند ایرانی که از پیش و پس از انقلاب بدلایل زیادی که ناشی از نبود امنیت و مراجمت های حکومت اسلامی مجبور به ترک ایران شدند. وضعیت خاصی بوجود آورده ست که ناشی از تبعات شکست فاجعه بار انقلاب ۵۷ می باشد.

بجز همایش های بزرگ سال ۸۸ که تمام شهرهای جهان شاهد حمایت مردم ایران از جنبش داخل کشور بود . مردم با هدف بزیر کشیدن محمود احمدی نژاد حتی به سفارت های جمهوری اسللامی رفتند و رای دادند. که هرگز تکرار نشد وبرای جمهوری اسلامی نخواهد شد.
مگر مردم تشخیص دهند که حرکت آنها کمکی به وضع مردم داخل ایران خواهد کرد.
البته درک این موضوع که فعالیت سیاسی در خارج ازکشورآمیخته به انواع تنش ها که همیشه بین طرفداران حکومت گذشته و مخالفان سیاسی آنها وجود داشته ؛ طرفداران رانده شد ی « اصلاح طلب حکومتی و جنبش سبز » که مجبور به مهاجرت شدند نیز بعداز شکست اصلاح طلبی به این مجموعه اضافه شد . این ها نه سلطنت طلبان را تحمل می کنند و نه دیگر مخالفان حکومت اسلامی را ….. از همه مهمتر شکاف عمیقی که بین نیروهای خارج از حکومت جمهوری اسلامی که بعداز انقلاب از حکومت بطرز جنون آمیزی حمایت کردندکه با دیگر نیروهای مخالف جمهوری اسلامی شدید در تعارضند . این ها زخمهای عمیقی ست بسادگی التیام نمی یابد . کل جنبش مخالفین علیه جمهوری اسلامی را تضعیف کرده ست که همه و همه بسود جنایتکاران حاکم شده ست. طنز تاریخ ست که بازماندگان حکومت پادشاهی مطلقه مدعی مشروطه خواهی و آزادیخواهی شده اند و با رسانه های بین المللی فارسی زبان از شاهکارها و دستاوردها حکومت پهلوی ها دم میزنند.تو گوئی اصلا اتفاقی نیفتاده ست .
این فضاسازی ها اجازه نمیدهند که ایرانی درگیر کار و زندکی مهاجرت ، خود را در دعواهای بی ارتباط با سرنوشت مردم ایران وارد کند.
فعالیت سیاسی و اجتماعی امری داوطلبانه ست نه فرمایشی و نه فریضه ی دینی؛ به باور من همانظور که در کامنت قبل نوشتم با حذف فشار های حکومت مانند شهریور ۱۳۳۲ و بهمن ۵۷ مردم آزادی را حس خواهند کرد . ما دیدیم که تمام کنفدراسیونی و تبعیدی ها آزادانه به ایران آمدند و به محض تشکیل ماشین نظامی و امنیتی حکومت جدید پرستوها دوباره مهاجرت کردند. نگارنده بار دیگر عرض می کند، در برابر تمام نیروهائی که با وجود مشکلات کار و زندگی در مهاجرت ، تلاش می کنند تا علیه حکومت دینی و برای آزادی ، استقلال ، پیشرفت و عدالت اجتماعی در ایران وقت و نیرو مر گذارند صمیمانه آرزوی موفقیت و ادامه کاری می کند.

میدان اصلی مبارزه ایران ست که امیدوارم تلاش مردم وسیعتر گردد و حکومت را وادار به پذیرش اساسی ترین حقوق شناخته شده در منشور جهانی حقوق بشر نماید . زندانیان سیاسی آزاد گردند تا پروسه ی فروپاشی شتاب یابد.
در تمام دوران بعداز مشروطه روحانیون و مذهبیون ، شاهزادگان و دربار، بازاریان و مالکین ، عوامل بیگانان ، نیروهای ملی ، مذهبی ، چپ ، دموکرات ، لیبرال ، قومی در جامعه حضور داشتند که امروز در ایران چنان نیست و تغییرات اساسی در صف بندی نیروها صورت گرفته ست . بهمین دلیل جنبش های موجود رنگ و کیفیتی متفاودت با گذشته دارد.
شما می توانید با استدلال . فاکت ، خوشبینی ها یا «کلیشه » ها را نشان دهید.

لطیف.
لطیف.
1 سال قبل

مجتبی بمیری،رهبری و نبینی.

سید حسن بمیری،رهبری و نبینی.

ربع پهلوی بمیری،رهبری و نبینی.

پ.ن.

بادکنکهای سبز و بنفش و قهوه ای شده های تحولی و اعتدالی را دوباره باد باید کرد.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل
پاسخ به  لطیف.

نتیجه گیری
برای اینکه قسمت پ ن شکل نگیرند
آن دسته بمیری ها نباید بمیرند.
عجب

س - ف
س - ف
1 سال قبل

ممنون از دوستان که به کامنت من عکس العمل نشان داده اند.

۱-  آقای ایرانی، اشاره-ی شما صحیح نیست، من نیز خود را از طایفه-ی تغییر خواهان میدانم ولی با کمی اما و اگر. هشدار که اگر “استبداد” و “مردم” را پر یا کم بها دهیم دوباره در چیزی شبیه چاهی که در انقلاب بهمن ۱۳۵۷ افتادیم، خواهیم افتاد.

۲-  کیای عزیز، در سیاست بر اساس اگر و مگر نمی توان برنامه ریخت. ولی میتوان رویابافی کرد. از احزاب و سازمانهای موجود فقط نامی باقی مانده و همگی سالهاست از مرز بازنشسته-گی گذشته اند. هیچ از خود پرسیده ایم چرا هیچ جوانی به این احزاب و سازمانها نمی پیوندد؟ غم انگیز است ولی واقعیت اینست ما هنوز به ضرورت کار جمعی و تشکیلاتی علیرغم ادعاهایم نرسیده ایم.  

۳-  جناب انوری، من نمیدانم بر اساس کدام پارامترها، شما تا این اندازه خوش بین هستید! اگر صحبت از رشد نایافته-گی و عدم توسعه می کنیم، من ابتدا و مقدم بر همه آنرا در بخش فرهنگ می فهمم. نمونه بارز این توسعه نایافته-گی را به راحتی میتوان در جریانهای سیاسی صد سال اخیر دید و آنرا با کشور همسایه ترکیه مقایسه کرد. آیا شما یک اتحاد نیم بند در این دوران سراغ دارید؟ آنچه شما برشمرده اید جنبشهای مطالبه محور بوده که چندان هم دوام و قوام نداشته است.

دوستان، فکرمیکنم جا دارد کمی به خودمان با مغزی سرد بنگریم نه با قلبی گرم و پراحساس. وقت آنست که از ادّعا کم کنیم و بر عمل بیفزائیم. 

سعید نورآدر
سعید نورآدر
1 سال قبل
پاسخ به  س - ف

سئوال :«هیچ از خود پرسیده ایم چرا هیچ جوانی به این احزاب و سازمانها نمی پیوندد؟ »
جواب : سئوال شما مبهم و جانبداری مطلق از حکومت های تمامیت خواه ست .
وقتی در در ایران فعالیت آزاد احزاب مطلقا وجو ندارد . هیچ جریانی علنی نمی تواند رشد کند.
مردم معمولا در شرائط باز به فعالیت اجتماعی روی میاوردند.

به محض رفع فشار ، تعقیب و مراقبت، زندان و شکنجه ، انرژی نیروهای مختلف اجتماعی در تمام زمینه ها آزاد می شود.
مثل بعداز سوم شهریور ۱۳۲۰ و ۲۲ بهمن ۵۷ که هرکدام بشکل خاصی برای فعالیت سیاسی ، صنفی ، فرهنگی ، مدنی مساعد گردید.
یکی با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و دیگری با کودتای ۱۳۶۰ تعطیل شد.
تردیدی نیست که حکومت اسلامی نیز مانند تمام حکومت های تمامیت خواه فرو خواهد پاشید. معلوم نیست که صف بندی نیروها این بار چگونه رقم بخورد و رهبری گذار و توازن قوای نیروهای موجود درصحنه چگونه باشد. ولی جنبش های واقعا موجود ایران حاکی از سطح بالاترا از مبارزات پیش از شهریور ۱۳۲۰ و بهمن ۵۷ می باشد و نهاد روحانیون نمی توند مانند جنبش مشروطه ، جنبش قانون ملی شدن نفت ایران و انقلاب بهمن اعمال اتوریته نماید.
نیروهای شکولار ملی ، دموکرات ، لیبرال و چپ بهتر از سال ۵۷ عمل خواهند کرد.

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  س - ف

اگر مگر همه جا حتی در فیزیک کوانتومی دخالت دارد تا چه برسد به سیاست که” پدر و مادر هم ندارد”
رفیق محترم حزب بازنشست نمی‌شود وهمیشه در تحول وتحرک و دریافت نیروهای جوان است.
من با نکات عنوان شده از طرف شما نه تنها مخالفتی آنچنانی ندارم بلکه موافق هم هستم ولی باید کمی بیشتر و عمیقر و همه جانبه تر به آنها در شرایط مختلف پرداخت و بحث کرد.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

با درود
سرکار خانم مارال گرامی یکی از کارپایه های نوشتارش را موضوع تجزیه ایران قرار داده است و نگرانی خود را از این موضوع ابراز داشتند که باید گفت این نگرانی را تمام ایرانیان میهن دوست دارند.
اما تجربه تاریخی به گفته با توجه به ساختار قومی و در هم تنیدگی قوم ها و ایجاد نسل ها جدید از درون جامعه ایران خطر تجزیه پررنگ نیست چون شرایط جامعه ایران چند قومی با شرایط جوامع دو قومی کشورهای دیگر فرق دارد که باید گفت
یک هویت فرهنگی ایرانی از گذشته در تمام ساکنان ایران ریشه دوانده است که ایرانیان در بزنگاههای تاریخی آنرا- در مقابل رفتار رقبا یا دشمنان ایران- از خود نشان می دهند.
تنها عاملی که تجزیه را پیش می آورد و باید نگران بود:
دخالت خارجی است و قوه قهریه قوای خارجی است که ممکن است تجزیه را عملی کند.
این نیروهای مسلحی که بعضی از تجزیه طلب ها به پشتوانه آنها مانور تجزیه خواهی می دهند
خودشان می دانند بقایشان به حمایت خارجی است
اگر حمایت خارجی برداشته شود در یک حرکت توسط سایر ایرانیان محو خواهند شدو….
پس تمرکز روی روش دایی ولی از ضروریات تحقق آزادی و دمکراسی در سرزمینمان است

س - ف
س - ف
1 سال قبل

نویسنده گرامی، من فکرمیکنم تمامی آن احزاب و سازمانهائی که شما با نام “ملی – دمکراتیک” از آنها یاد کرده اید خود میدانند که بود و باش-شان زیر سوآل است و ادامه دادن-شان!! یک عادت.

مثلاً میتوانیم نشریه-ی اخبارروز را با یکی از همین احزاب و سازمانها مقایسه کنیم. مطمئناً به این نتیجه خواهیم رسید اخبارروز یک سروگردن بالاتر از آنها می ایستد.

اما بیائیم به همین بقایای احزاب و سازمانها بگوئیم؛ ترک عادت کنید و رسماً اعلام انحلال نمائید، آیا فکرمیکنید تغییری حاصل می شود؟ صادقانه؛ خیر! چرا که از طرفی جامعه-ی ایران یک جامعه توده ای توسعه نیافته است که حداکثر میتواند مبارزاتی کوتاه، مقطعی و بر اساس موضوع مشخص؛ به شکل جنبشی داشته باشد. و از دیگر سو احزاب و سازمانهائی قرار دارند که بند نافشان با بستر اجتماعی-شان قطع است، و ارتباطی با همین توده بی شکل ندارند. خب پس سوآل خواهد شد: چگونه میخواهند تأثیر اگرچه اندک در مبارزات آنها داشته باشند؟

اگر به کسی بر نخورد باید بگویم: ما موجودات عجیب الخلقه ای هستیم که هیچ چیزمان به قرن بیست و یکم نمی خورد. نه ساکنان جغرافیای ایران یک ملت-اند و نه احزاب و سازمانهای سیاسی-اش به معنای واقعی کلمه سیاسی-اند.  

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  س - ف

نکات بالا در این شرایط واقعی بنظر می آیند!. ولی
تصور کن که حاکمیت موجود اجازه دهد که احزاب آزاد شوند درست در” فضای باز سیاسی زمان شاه بطور تقریبی” و یا اوایل انقلاب ، باز هم بر این کامنت پایدار می مانید!؟

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل
پاسخ به  س - ف

متوجه نمی شویم این نظردهندگان چه اصراری دارند ثابت کنند وضع موجود و حاکمیت موجود متناسب با شرایط جامعه است و نباید تلاشی برای عبور از این شرایط انجام داد

یحیی انوری
یحیی انوری
1 سال قبل
پاسخ به  س - ف

هموطن گرامی با عبارت”ما موجودات عجیب ………………”احتمالا قیاس به نفس کرده اند|چرا که گرچه بخش بزرگی از ایرانیان حالت توده وار و بی هویت دارند اما بخش قابل توجهی از این ملت اتفاقا از پیشروترین مردم جهان اند.جوامعی که غیر کلاسیک رشد کرده اند از پدیده ی “هم مکانی و نا همزمانی توامان” رنج میبرند به این معنی که در یک مکان مثلا ایران افرادی با افکار متعلق به ق اول هجری،ق دهم هجری،درصد کمتری در ق بیستم م،عده قلیلی در ق بیست و یکم م وجمعیت کثیری سرگردان در این ادوار تاریخی به سر میبرند.
اما همین ملت از ۳۰-۱۲۰سال پیش همواره پرچمدار تحولات مدرن در منطقه خود بوده است.کدامیک ازکشورهای منطقه و حتی جهان را سراغ دارید که در مدت فوق دو انقلاب،سرنگونی سه پادشاه و دو سلسله پادشاهی و جنبش های وسیع و متعدد ضد استعماری و ضد استبدادی را تجربه کرده باشد؟ اتفاقا چیزی در دل این ملت همچنان جوشان است که عبارتست از مطالبه حق آزادی،استقلال و عدالت اجتماعی.منتها به دلیل دخالت استعمار و مقاومت ارتجاع و سرکوب های عظیم ونداشتن رهبرانی در شان خود(به جز موارد قلیل) تاکنون به این حقوق خود نرسیده است.رهبران سیاسی در ایران علیرغم شعارهای مردمی و حتی فداکاری های زیادشان،همواره به مردم از بالا نگاه کرده و آدم حساب شان نکرده اند.

کیا
کیا
1 سال قبل

تشبیهی قابل درک و گزینه زنی های قابل فهم.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x