سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

در مرگ غم انگیز مهسا – رقیه دانشگری

مهسا امینی دختر جوان سنندجی در جریان ارشاد به رعایت حجاب اسلامی در تهران، جان باخت. خبر این واقعه ی دردناک  این بار نه تنها در رسانه های اپوزیسیون داخل و خارج، بلکه در اکثر مطبوعات و رسانه های رسمی کشور بازتاب یافت. این نشان از رشد جامعه دارد. جامعه ای که در دهه های پس از انقلاب به بسیاری از رویدادهای مشابه و حتی اعدام ها و ترورهای دولتی و غیردولتی کم اعتنا بود. حساسیت جامعه، واکنش مسئولان طراز اول کشور را نیز برانگیخت و دستور رسیدگی به موضوع از طرف ریاست جمهوری صادر شد.

همه ی آنچه در ۴۸ ساعت گذشته پیرامون مرگ غم انگیز مهسا امینی در کشور ما پیش آمد، نشان از بازگشت ناپذیری روندی دارد که در جامعه جاری است. روند دفاع از حقوق شهروندی و آزادی های فردی. روند آگاهی و مطالبه. روند آگاهی به ضرورت احترام متقابل دولت و ملت، و اکثریت و اقلیت به حقوق همدیگر. ایران کشور پهناوری است با ادیان و آیین ها و سنت ها و فرهنگ های متفاوت. اگر اکثریت ایرانیان باورمند به اسلام شیعی هستند، گروه های بزرگی از  باورمندان به ادیان دیگر و عده ای ناباور دینی هم از مردمان همین کشورند. احترام متقابل میان این گروه های بزرگ ایرانی، از شرایط جدی حفظ امنیت ملی در داخل کشور است. حساسیت جامعه در مورد رویداد اخیر نشان داد که کسب موفقیت های دولت در عرصه ی بین المللی، مادام که با رضایت اکثریت قاطع مردم کشور در امور زندگی عادی، توأم نباشد، تأمین و حفظ امنیت ملی دچار دشواری خواهد بود و می تواند حتی ناممکن باشد.

از جنبه های تاریخی موضوع هم که به صحنه بنگریم، قطع روندهای طبیعی زندگی در جامعه ، موجب رشد ناهنجاری و تشتت و انباشت خشم در میان ملت می شود. تحمیل بی حجابی و یا حجاب به جامعه در دو بُرهه از تاریخ ایران، قطع روند طبیعی شیوه ی زندگی مردم ایران بوده است. در حالی که رشد روندهای طبیعی در امر حجاب در بسیاری از کشورهای مسلمان منطقه، حجاب اسلامی را به عرف جامعه بدل کرده که بنا به علاقه و تمایل و انتخاب فردی به آن عمل می شود. هر چند که بخشی از سرمایه داری این کشورها از راه ارائه ی مدل های مختلف حجاب، سودهای نجومی به جیب می زنند، اما بسیاری از دولت های شیعی در تبدیل حجاب به اجبار جامعه مداخله ی جدی ندارند.

امروز دیگر کمتر ایرانی است که نداند، در قانون اساسی جمهوری اسلامیِ مُلهم از انقلاب ۱۳۵۷، حجاب اسلامی گنجانده نشده و تنها یک دستورالعمل حکومتی، بوده است. آنچه در قانون اساسیِ برخاسته از انقلاب می خوانیم عمدتاً تجلی خواست های اصلی انقلاب ناظر بر استقلال، آزادی، عدالت و جمهوریت بوده است و بس. مخدوش و یا پایمال کردن حقوق و آزادی های فردی شهروندان ایرانی، نقض قانون و زیر پا گذاشتن یکی از خواست های اصلی انقلاب دایر بر آزادی است. این یک بدعهدی از طرف مسئولان حکومتی و مجریان قانون نیز به حساب می آید که به ویژه در روزهای اربعین حسینی که سمبل وفای به عهد شیعیان است، ظهور و بروز پیدا می کند.

پس از درگذشت مهسا امینی، خبرگزاری های رسمی کشور فیلم دوربین های مدار بسته ای را علنی کرده و اعلام نمودند که علت مرگ این دختر جوان در دست بررسی است. این ادعا بر انتظار جامعه از مسئولان کشور و مطالبه ی آن ها جهت اقدامی همه جانبه، جدی و مؤثر در بررسی جوانب موضوع و شناساندن علل و عوامل این واقعه ی تکان دهنده، می افزاید.  به جز آن به شکاف بیش از پیش میان ملت و حکومت خواهد انجامید که در این برهه ی حساس کشور نه به سود ملت و مملکت است و نه به سود دولت و حکومت.

https://akhbar-rooz.com/?p=169113 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

25 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
زهره
زهره
1 سال قبل

رقیه جان،
جای بسی تاسف است که در جای جای ایران زخم و تاول های فقر و استبداد دینی، آدمی را می سوزاند و شما مینویسید:« به جز آن به شکاف بیش از پیش میان ملت و حکومت خواهد انجامید که در این برهه ی حساس کشور نه به سود ملت و مملکت است و نه به سود دولت و حکومت»
چرا نمیتوانی شکاف عمیق پرنشدنی بین ملت و حکومت را هنوز احساس کنی؟!
قتل یک دختر جوان بی گناه را هم «مرگ» می نامی!
دیگر هیچگاه و هیچگاه نه تنها باوری به تو نیست بلکه تو در جبهه مخالف مردم گام نهاده ای!

سلمان
سلمان
1 سال قبل

کدامیک از ما در شهر محل اقامتمان در صورت برپایی تظاهرات به مناسبت آخرین جنایت (تا این لحظه) حکومت آدمکشان شرکت کرده ایم ؟
به جای مچ بگیری از یکدیگر به خیابانها برویم و در افشای جنایات رژیم اسلامی شرکت کنیم  ولو در بلاد خارجه. 

یحیی انوری
یحیی انوری
1 سال قبل

نه تنها خدای دهه ۶۰ همان خدای ۱۴۰۱ است بلکه رقیه دانشگری دهه ۶۰ هم همان رقیه دانشگری ۱۴۰۱ است.در تک تک کلماتش دقت کنید هیچ نشانه ای از محکومیت ج ا در آن نمیتوان یافت جز قدری نصیحت به خانواده!

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
1 سال قبل

حقیقت و همسوی آن بودن برترین چیز در زندگی انسانی ست…

پیداست که برای بخشی از ایرانیان خردورزی، سامانمندی، گوش دادن و یادگیری در گفتگو هنوز در برابر پیش-انگاری، “تکه پرانی”، بیراهه زدن، آوردن جملات کلیشه ای دل خنک کن و “ضدیت سنتی” با نگرش های دیگر، رنگ می بازد… تردید نباید داشت که تا زمانی که ما راه و روش گفتگوی منطقی، متمدنانه و ارجگزارانه را فرا نگرفته و پایبند آن نباشیم، در تاریخ میهنمان، همان پدید خواهد آمد که تا کنون آمده است…
آیا پراکنش دردآور و فزاینده ی نیروهای سیاسی برون از کشور در چهار دهه گذشته جای شگفتی دارد؟ 
آیا به قدرت رسیدن حکومت تبهکار اسلامی در قرن بیست و یکم و برجامانی دراز دامن آن در ایران از کم-سامانی و پراکنش نیروهای مردمی از یکسو و پس ماندگی تاریخی فرهنگ ایرانیان از سوی دگر مایه نمیگیرد؟

نمونه های زیر از برخوردهای هم میهنان، در همین زنجیره ی نظرات، گواه مدعای من است:

آقای “حبیب” می گوید:
“باز آقای شیرازی؛ ‘نگهدار’ شرمگین همراه با بیرق ‘رهبری’ و برخوردهای عاقل اندرسفیهانه اش به سایر نظردهندگان همراه با پند و اندرزهایش پیدا شد.”

نمیدانم که چنین جمله ای چه کمکی به پیشرفت گفتگو می رساند. اما آیا در اینجا غیبت یک ذهنیت جستجوگر و صادق که بخواند (آنچه را که در یادداشت پیش، در زیر نوشته بودم) و روی مفاهیم مطرح شده گفتگوی سازنده را پیش ببرد پیدا نیست؟ 
آیا برچسب زنی و گفته های نامربوط در همین یک جمله ی “حبیب” موج نمی زند؟
اگر “حبیب” نمونه ای راستین از مردم ایران باشد، فقر کتاب خوانی مردم ایران از یکسو و کم-ارزشی باورهایشان را که “میگن این و میگن آن” را به نمایش نمی گذارد؟

آقای سعید صالحی میگوید:
که من “در نقش ریش سفید وارد بحث شده(ام) اما بی طرفانه قضاوت نکرده(ام)”!

آیا رنگ ریش نداشته ی من ربطی به موضوع گفتگو دارد؟ اینکه بگوییم کسی “در نقش ریش سفید وارد بحث شده”، از همان آغاز، منطق بحث آن کس را کنار نمیگذارد و جایگاه او را به یک “زد و بند کن” و “مشوق صلوات” پایین نمی آورد؟ 
یادداشت پیشین من (که در زیر آمده است) دو سوی داشت: ۱) درک منطق سخن خانم دانشگری و ۲) طرح نگرش خودم که با خانم دانشگری، در سوی هایی و از آن میان محکوم کردن سرراست جنایت حکومت، متفاوت است. نمیدانم که هم میهنمان، آقای سعید صالحی، چگونه نتیجه گرفته که من “بی طرفانه قضاوت نکرده(ام)”! 
آقای سعید صالحی، نکته کلیدی نوشتار خانم دانشگری، یعنی “احترام متقابل میان… گروه های بزرگ (و رنگارنگ) ایرانی، از شرایط جدی حفظ امنیت ملی در داخل کشور است” را از نگر دور میدارد اما با آوردن نکاتی از نوشتار دلاورانه خانم دانشگری در سال ۹۲، گفتار او در باره “مرگ غم انگیز مهسا” در سال ۱۴۰۱ را برای بار دوم وارونه تعبیر میکند!
آیا درازنویسی و بی اعتنایی به مفهوم ارائه شده از سوی نویسنده، گونه ای بازی بیهوده در گستره ی بی مرز واژه ها نیست؟

من با سازمان اکثریت همراهی ندارم و برجامانی آنرا پس از تشکیل حزب چپ پرسش برانگیز میدانم. همچنین نمیدانم که آیا خانم دانشگری عضو سازمان اکثریت است یا نه. اما میکوشم که گوهر مباحث از هر سو را دریابم. چنین برخوردی میتواند یاری رسان ما برای نزدیک شدن به حقیقت باشد. بر همین بنیاد، بگفته ی درست هم میهنمان، آقای حبیب، “به (-/+) مجازی زیاد (دل) خوش” نباید کرد چون حقیقت و همسوی آن بودن برترین چیز در زندگی انسانی ست.  

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل

در تیتر دیگری در همین سایت علی خامنه به درستی و به طور تلویحی یا قاتل یا مسبب قتل مهسا معرفی شده است. چطور بعد از ده ها سال سابقه قتل و استبداد بی نظیر در ایران کسانی که تا دیروز مجیز رژیم ضد امپریالیست را میگفتند امروز حتی یا حاضر نیستند به این قتل یا اشاره ای کنند یا آنرا “درگذشت یا فوت” اعلام کنند؟ همین افراد پس از قتل فلوید آمریکایی یا دختر فلسطینی پیرهن عثمان به تن کردند اما از ذکر بجا در کشور خودشان عاجزند.

معما در همان ریشه گیری ایدولوژیک توازن قدرت در ضمیر نخود آگاه اینان است. کینه دیرین از غرب و ستیز ظاهری رژیم با ابر قدرت ها این افراد را از موضعگیری حتی بر علیه جنایات مبرا میکند. چنین موردی در هر کشور دیگر به سهولت قابل پیگیری و مجازات میبود.

آرش
آرش
1 سال قبل

با درود به خانم دانشگری و دوستان کامنت گذار
از خانم دانشگری به عنوان یکی از رهبران سازمان اگثریت که بخشی از سازمان را با مشی اصلاح طلبی هدایت می کند سوالی دارم .
شما می فرمایید.
“حساسیت جامعه در مورد رویداد اخیر نشان داد که کسب موفقیت های دولت در عرصه ی بین المللی، مادام که با رضایت اکثریت قاطع مردم کشور در امور زندگی عادی، توأم نباشد، تأمین و حفظ امنیت ملی دچار دشواری خواهد بود و می تواند حتی ناممکن باشد.”
لطفن در مورد این “موفقیتهای دولت در عرصه بین الملل” اگر می شود, بیشتر توضیح دهید.
با آرزوی سلامتی

تقی
تقی
1 سال قبل

؛پس از درگذشت مهسا امینی؛ !!!
درگذشت؟ وقتی قتل و جنایت به درگذشت تقلیل پیدا می کند دیگر باید چه گفت! البته باعث تعجب نیست چرا که همین رقیه دانشگری در سال ۶۰ در نشریه سازمان اکثریت جانانه از اعدام جوانان آن زمان در دفاع از خط امام سخن گفت. انگاری زیاد فرقی با آن زمان نکرده و جای خوشوقتی هست که این قتل و جنایت را مثل آن زمان در جهت شکوفایی جمهوری آدمکشان توجیه نکرده هست.

حبیب
حبیب
1 سال قبل
پاسخ به  تقی

آقا تقی ؛ 

سالهای ۵۷ تا ۶۲ اگر بارها تکرار شود رقیه دانشگری ها و آموزگاران آنها (حزب مشهور)همان راه و روش را در پیش خواهند گرفت .



نیش عقرب نه از ره کین است  

اقتضای طبیعتش اینست 

با احترام 

کیا
کیا
1 سال قبل

“به جز آن به شکاف بیش از پیش میان ملت و حکومت خواهد انجامید که در این برهه ی حساس کشور نه به سود ملت و مملکت است و نه به سود دولت و حکومت.”
این ادعا در این برهه نمی‌تواند صادق باشد ‌.
این دولت و حاکمیت دقیقا علیه ملت و مملکت عمل می‌کند و مردم با هزینه بالا با آن درگیرند .
نکته مثبتی در این حاکمیت ولایی که در گام سومش در قهقرا قرار خواهیم یافت جز “داعش بقوه دو” چیزی برایمان به ارمغان نخواهد آورد.

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل

کشتن جورج فلوید آمریکایی نه دقیقه طول کشید و توسط بسیاری که در صحنه حضوز داشتند به شکل آزاد و بدون ممانعت پلیس فیلم برداری شد. تمامی ان کلیپ ها در دادگاه به نمایش گذشته شدند و پلیس مزبور به بیست و پنج سال زندان محکوم شد. در آخر همان پلیس دو دست را به جلو آورد تا به ان دستبند بزنند.

این همان آمریکایی است که امثال خانم دانشگری به خاطر مبارزه ۵۰ ساله با ان از حقوق مردم ایران عدول کرده اند.

نصرت درویش
نصرت درویش
1 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

آقای مهرداد

این همان آمریکائی است که سرنوشت زنان افغانستان را در نهایت به طالبان سپرد.
همان نیروهائی که زنان را در گودال می انداختند و سنگسار می کردند.

حتی خانم مادلین آلبرایت هم مانند شما از آمریکا دفاع نمی کند.
مادلین آلبرایت، در مقام وزیرامور خارجه آمریکا، به دلیل نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد از مردم ایران عذرخواهی کرد.
بگذریم از بیشمار تجاوزهای نظامی و کودتاها و کشتار مردم غیر نظامی که شمارش همه آن ها تبدیل به مثنوی صد من کاغذ می شود.

مرگ خوب است اما برای همسایه.

تفاوتی نمی کند که بحث در ارتباط با چه مسئله ای باشد. به هر حال فیل آقای مهرداد یاد هندوستان، عذر می خواهم، یاد آمریکا می کند و از «بشردوستی» آمریکائی ها می گویند.

این استدلال ها را شاید بشود در رسانه هائی مانند من و تو و ایران اینترنشنال یا تلویزیون میهن و امثال آن بکار بست.تصورم این است که سایت اخبار روز محل مناسبی برای تبلیغ عموسام نیست.

نسیم
نسیم
1 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

درست مانند متن شما که حتی کلمه در ارتباط غیر مستقیم هم با قتل مهسا امینی و دفاع خانم دانشگری از این قتل ندارد.
خوشبختانه سایت اخبار روز به حداقلی از انتشار نظرات مخالف اعتقاد دارد ولی باور کنید دیکتاتوری و سانسور در این پیشرفت علم و تکنولوژی نه امکان استقرار دارد و نه می توان استالینیسم (بعنوان شکل عریان تر بلشویسم و لنینیسم) را در مغز جامعه امروز سرنگ کرد. چه فرقی می کند مردم نظر مخالف را اینجا بخوانند یا در ایران اینترنشنال، شما پاسخی جز تکرار کلیشه ها دارید؟

حبیب
حبیب
1 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

سینه زدن  زیر پرچم آمریکا با آن همه جنایت های بیشمارش همانقدر رسوایی ست که قمه تیزکن ولایت فقیه باشی (بخصوص در سالهای ۶۲-۵۷) برای سرکوب مهسا امینی ها و آن نسل شجاع بی بازگشت؛ یقه دری برای “انتخاب ” خلخالی و خامنه ای به عنوان رئیس جمهورو…… در ۴ دهه پیش و حال هم کف زدن و هورا کشیدن برای پوتین . 

نصرت درویش
نصرت درویش
1 سال قبل
پاسخ به  حبیب

قمه تیزکن ولایت فقیه!!!

شاید خودتان ندانید.اما ادبیات شما شباهت زیادی به ادبیات یکی از چهره های حقوق بشری دارد.

ایشان در هیئت یک روشنفکر، تصویر شاملو را پست سرش می گذارد، اما امان از آن زمانی که دهان می گشاید.

باقی هم بقای شما

حبیب
حبیب
1 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

آشفته نشوید. مراجعه شود به آن “جبهه متحد خلقی” که می خواستید به “رهبری امام خمینی ” تشکیل دهید و اینکه در آن روزی نامه “وزین” با آ ن ادبیات “فاخر” برای مجازات “چپهای آمریکایی “؛ “گروهکهای ضد انقلاب” و…..چه سینه ها که چاک ندادید. میراثی است که شما به جای گذاشته اید تا جنایا ت درمورد مهسا امینی ها رقم بخورد . خوبست آن مدعی حقوق بشر عکس شاملو را پشت سرش نصب کرده بود. آنان که به دیواردکان خود عکس مارکس و لنین را نصب کرده و مردم فروشی و چپ فروشی پیشه کردند چه ؟ سالها زحمت لازم است تا آن خاطره زشتی را که به نام چپ درمیان نسل جوان ایجاد کردید از بین برود (اگرمارکس و لنین میدانستند چه اعجوبه هایی نام آنان را یدک میکشند سر به بیابان میگذاشتند).
در خاتمه : دلتان را به (-/+) مجازی زیاد خوش نکنید. درنزد وجدان خود صادق باشید از امثال من و شما سنی گذشته و این نیز بگذرد.

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

کامنت یک به نعل و میخ زن در باره به نعل و میخ و سم زن دیگر. روزگار غریبی نیست, نازنین!

“این استدلال ها را شاید بشود در رسانه هائی مانند من و تو و ایران اینترنشنال یا تلویزیون میهن و امثال آن بکار بست.تصورم این است که سایت اخبار روز محل مناسبی برای تبلیغ عموسام نیست.”

“آیا اینجانب نظر بقیه خوانندگان را سانسور می کنم و مانع انتشار سایر نظرات شده ام؟”
از کامنت زیر مقاله اخبار روز “کوششی برای رمزگشایی بحران تایوان – سیاوش قائنی”.
https://www.akhbar-rooz.com/165395/1401/05/26/

نصرت درویش
نصرت درویش
1 سال قبل
پاسخ به  peerooz

آقای پیروز

منظور شما این است که بنده متانقض برخورد کرده ام؟

به نظر اینجانب شما قیاس مع الفارق می کنید.

شما در ارتباط با مقاله آقای قائنی به بنده تذکر دادید که یک بار نظر داده ام و دیگر بس است .
بنده هم به جنابعالی عرض کردم که مگر اینجانب جای کسی را تنگ کرده ام و مانع نظر دادن دیگران شده ام؟

آنچه بنده خطاب به آقای مهرداد نوشتم این نبود که چرا نظر می دهید و دیگر کافی است و دیگر نظر ندهید.
یعنی همان توصیه ای که جنابعالی به بنده کردید.

من خطاب به آقای مهرداد نوشتم که فکر نمی کنم سایت اخبار روز محل مناسبی برای تبلیغ آمریکا باشد.

بنده به ایشان نگفته ام که دیگر کافی است و قبلا نظر داده اید و دیگر نظر نده.
در مورد تفاوت ماهوی سایت اخبار روز با رسانه هائی مانند اینترنشنال نوشته بودم.

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
1 سال قبل

میتوان هرگونه سخن گفت، تند و تیز یا کژدار و مریز…

چند نکته با خوانندگان، با درود و آرزوی بهروزی: 
۱ – بسیار امیدوار کننده است که اینبار کلام “نسیم” آهنگ خردورزانه تر و ارجگزارانه تری دارد و خواننده را به گفتگوی همراهانه فرامیخواند…
شایان توجه است که، در نگاهی همراهانه با خانم دانشگری، “قانون اساسی مُلهم از انقلاب ۱۳۵۷” همان “قانون اساسیِ برخاسته از انقلاب” است. اما، “خانم دانشگری آن را انقلابی” نمی خواند. وانگهی، نیک پیداست که آن مفهوم پاکیزه ای که در ذهن شما و من از “انقلاب” میتواند باشد با انقلاب ۱۳۵۷ ایران سازگاری ندارد چرا که نیروی عظیم شرکت کننده و رهبری منتخب آن، به دلیل چرخش در مدار قرن پنجم، از آرزوهای شما و من دور بود… جدا از این دوری اما قدرت حکومتی را از این قشر یا طبقه ستاند و به آندیگری سپرد. بگفته دیگر یک انقلاب سیاسی بود که به راه انقلاب اجتماعی (آزادی، برابری و عدالت اجتماعی) گام ننهاد و در محاق قرن پنجم گم شد…

۲ – خانم دانشگری مرگ مهسا (ژینا) را رخدادی “غم انگیز”، “دردناک” و “تکان دهنده” میخواند، اما سرراست و آشکار آنرا محکوم نکرده است! هر چند چنین برخوردی نیاز بی کم و کاست لحظه کنونی ست بویژه اگر سخنرانی خامنه ای بازآورده در همین اخبار روز را ببینیم که چگونه کشتن ژینا را با ساختارمندی حکومت اسلامی میتواند توجیه کند. او میگوید “(برداشتن) روسری… در خیابان… یک کار اجتماعی… (و) یک حرام الهی است که برای حکومتی که به نام اسلام بر سرِ کار آمده است تکلیف ایجاد می‌کند. حرام کوچک و بزرگ ندارد؛ آنچه حرام شرعی است نبایستی به‌صورت آشکار در کشور انجام بگیرد» و اگر هم انجام شود تکلیف حکومت اسلامی زندان و شکنجه و کشتن “خطاکار” است! 
امروزه کدامین کس نمیداند که حکومت اسلامی در اجرای تکالیف خود در سالهای هستی ننگینش “خطاکاران” پر شماری را به گورهای آشکار و نهان در سراسر ایران فرستاده است؟

۳ – پیداست که خانم دانشگری چشم انداز دوربردتری را در نگر دارد که تنها برخاسته از خشم انسانی به این و آن تبهکاری حکومت اسلامی نیست. ازینرو، سوز لحظه را هزینه گذار از آتشی میکند که میداند راه را در خود گرفته است. با ارجگزاری به او اما باورم اینست که همراهی و همگامی با مردم در شادی و غم، بویژه در برابر حکومت تبهکار و ویرانگر اسلامی، بهترین راه ارتباط گیری با آنان است مگر آنکه این همگامی سر به کژراه داشته باشد مانند آنکه بخشی از مردم ایران زمانی آرزو میکردند ترامپ (فاشیست) بیاید و آنان را از دست حکومت اسلامی نجات دهد! 
محکوم کردن این قتل نفرت انگیز دولتی اما، گام زدن در کژراه نیست، پیمایش در راه حقیقت است!

۴ – برماست که گفتگوها را ارجگزارانه پی بگیریم و از پرخاش و برچسب زنی بپرهیزیم. شوربختانه، هم میهنمان آقای سعید صالحی ارجاع خانم دانشگری به “اربعین حسینی” را خارج از متن و نادرست بکار گرفته است. از نوشتار خانم دانشگری پیداست که او میخواهد حکومت اسلامی را با دروغ و فریب خود رویاروی کند و عدم پایبندی گردانندگان حکومت را به قانون خود برای پیشگیری از “پایمال کردن حقوق و آزادی های فردی شهروندان ایرانی” حتی در روزهایی که ادعای صداقت شان اوج میگیرد نشان دهد. اینکه روش او چه اندازه با انتظارات ما همخوان است، موضوع دیگری ست. 
بیگمان میتوان هرگونه سخن گفت، تند و تیز یا کژدار و مریز… اما هرگاه گفتار ما با آهنگ زندگی روزانه مردم همخوان و همگام نباشد اثر بخشی بالایی نخواهد داشت. 

سعید صالحی
سعید صالحی
1 سال قبل

آقای شیرازی شما خودتان می گوئید که : خانم دانشگری مرگ مهسا (ژینا) را رخدادی “غم انگیز”، “دردناک” و “تکان دهنده” میخواند، اما سرراست و آشکار آنرا محکوم نکرده است.

آقای شیرازی، خانم دانشگری خطابش به حکومت است و حکومت را نصیحت می کند که چرا در اربعین حسنی جنایت می کنی.

شما از یک طرف می گوئید خانم دانشگری سر راست مرگ مهسا امینی را محکوم نکرده و از طرف دیگر می گوئید که خانم دانشگری با زبان مردم حرف زده که اثربخشی داشته باشد.

شما در نقش ریش سفید وارد بحث شده اید.اما بی طرفانه قضاوت نکرده اید.

من برچسب زده ام؟

مگر مقاله سرکار خانم رقیه دانشگری در سال ۹۲ را نخوانده اید؟

در مقله «مسئولیت فردیء ابراز شرم می کنند از همراهی با جمهوری اسلامی. امروز می گویند چرا در اربعین این جنایات را انجام می دهید؟

وقتی در سال ۹۲ ابراز شرم کرده اند از همراهی با این حکومت ، چرا الان این حکومت را نصیحت می کنند؟

مگر غیر از این است که دوست را می شود نصیحت کرد، نه کسانی را که از همراهی با آنان ابراز شرم کرده اید؟

حبیب
حبیب
1 سال قبل

باز آقای شیرازی؛ “نگهدار” شرمگین همراه با بیرق “رهبری” و برخوردهای عاقل اندرسفیهانه اش به سایر نظردهندگان همراه با پند و اندرزهایش پیدا شد.
خوبست این دفعه ازسایه؛ مایه نگذاشته است .

سلمان
سلمان
1 سال قبل

هنرمندها و فوتبالیست ها داخل ایران به مراتب رادیکالتر و منطقی تر از خانم “فدایی” و “چپ” هستند.

حمید
حمید
1 سال قبل

خانم دانشگری تفاوت شما با خانم خزعلی معاون رییسی چیست؟

سعید صالحی
سعید صالحی
1 سال قبل

خانم سرکار رقیه دانشگری در سال ۹۲ مقاله ای از شما را در وب سایت « جنبش سکولار دموکراسی ایران» دیدم  با تیتر «مسئولیت فردی» . ابراز شرم کرده بودید از یک دوره زندگی سیاسی خودتان.

شوربختانه امروز دیدم که باز با زبان رژیم حرف می زنید و به «اربعین حسینی » ارجاع می دهید.

چی شد؟ باز هم به سران این رژیم امید بستید و آن ها را نصیحت می کنید؟

« این یک بدعهدی از طرف مسئولان حکومتی و مجریان قانون نیز به حساب می آید که به ویژه در روزهای اربعین حسینی که سمبل وفای به عهد شیعیان است، ظهور و بروز پیدا می کند.»

سرکار خانم دانشگری کجا رفت «مسئولیت فردی»؟

چه شد آن ابراز پشیمانی و شرم در سال ۹۲؟

« من هنوز شرم دارم. از آنکه یک دوره از زندگی سیاسی ام در توهم به نظام جمهوری اسلامی گذشت. این که در روی آوری و باور شماری از نسل انقلاب به این نظام خود کامه، آزادی ستیز، واپسگرا، و بی باور به استقلال ملی و عدالت اجتماعی سهم داشتم. از آنکه ولایت فقها را جمهوریت و گامی به پیش در تاریخ میهن ام پنداشتم. از آن که در جبهه نیروهای مردمی بر آمده از انقلاب بهمن ۱٣۵۷ دشمن را به جای دوست نشاندم. از آن که آزادی را، در آن هجوم هولناک اردوی مرگ ولایت به فردیت، آدمیت، مدنیت مدرن، هویت ملی، جان و خرد آدمی و به اختیار بر گزیدن مردمان، قربانی یک پندار کردم.»

سلمان
سلمان
1 سال قبل
پاسخ به  سعید صالحی

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش

نسیم
نسیم
1 سال قبل

خانم دانشگری می نویسد:
“در قانون اساسی جمهوری اسلامیِ مُلهم از انقلاب ۱۳۵۷، حجاب اسلامی گنجانده نشده …. آنچه در قانون اساسیِ برخاسته از انقلاب می خوانیم عمدتاً تجلی خواست های اصلی انقلاب ناظر بر استقلال، آزادی، عدالت و جمهوریت بوده است و بس.”
قانون اساسی جمهوری اسلامی برپایه ولایت فقیه و یکی از ارتجاعی ترین قوانین اساسی دنیاست، چرا خانم دانشگری آن را انقلابی می خواند؟
ایشان از مسئولان جمهوری اسلامی (قاتلین) انتظار شناسایی (ولابد برخورد به) عوامل حادثه را دارند تا شکاف بین ملت و دولت بیشتر نشود. مگر این سیاست همیشگی و اعلام شده جمهوری اسلامی نیست؟ مگر خامنه نگفت آتش به اختیار منتظر عوامل حکومتی هم نباشید؟ دره ای از قتل و غارت و جنایت را چرا شکاف ارزیابی می کنید؟
خانم دانشوری! حقیقت اینکه شما دوران کوتاهی از زندگی سیاسی تان اشتباه نبوده همیشه بر این پاشنه حمایت آشکار و پنهان از جمهوری اسلامی چرخیده اید، شاید اشتباه آن دوره کوتاه فدایی بودن تان بود!
حداقل این یک قتل دلخراش را بدون حمایت از جمهوری اسلامی محکوم می کردید، انتظار زیادی است؟

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


25
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x

Discover more from اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading