سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

مسئولیت ما – رقیه دانشگری

 آنچه در دو هفته ی گذشته در میهن ما گذشت، بار دیگر نشان داد که وقتی دو نیروی افراطی در مقابل هم صف آرایی می کنند، همه چیز به ضرر مردم و قطبی شدن جامعه می انجامد. در مدت ده روز اعتراضات به حق جوانان علیه مداخله ی عوامل حکومتی و از جمله گشت ارشاد در زندگی فردی شان که منجر به جان باختن مهسا امینی شد، بنا بر آمار دولتی بیش از ۴۰ کشته و طبق آمار غیر رسمی بالای ۷۰ کشته، هزینه ی جانی از ملتی بود که در ۴۴ سال گذشته، صدها هزار کشته در جنگ و ترور و اعدام های سیاسی را متحمل شده است. در میان جان باختگانِ التهابات اخیر، افرادی از هر دو طرف بوده اند که برخی نیز به اشکال فجیعی جان خود را از دست دادند. تا کنون عده ای از اعضای احزاب کرد ایرانی نیز بر اثر عملیات موشکی و پهبادی و توپخانه ای سپاه در  حمله به مقرهای آن ها در اقلیم کردستان، کشته شده اند.

فضای رعب و وحشت و بگیر و ببند و انسداد جهان مجازی، پی آمد عملکرد خشونت آمیز طرفین در کشور است. تجربه ی چندین برآمد مردمی در سال های گذشته، نشان داده است که هیچکدام از این جنبش های مطالباتی و مدنی و اعتراضی در ابتدا توأم با خشونت نبوده است. با مداخله ی پاره ای از نیروهای افراطی از هر دو سو، خیابان های تهران و شهرستان ها به خون مردمان کشور آغشته گشته است.

آقای ابراهیم رئیسی در هفتمین دور گفتگوی تلویزیونی خود با مردم در روز چهارشنبه ششم مهرماه، از مشروعیت انتقادات و اعتراضات مردم سخن گفت و ضمن تمیز قائل شدن میان اعتراض و اغتشاش، علل این برآمدهای اجتماعی را مسکوت گذاشت. او اغتشاش آفرینی را کار دشمن خواند و علت اصلی آن را مقابله با اقتدار رژیم و رشد و توسعه ی کشور در همه ی زمینه ها، دانست. اما بر علل نارضایتی فزاینده ی مردم ایران و گسل های موجود در کشور، نپرداخت. گسل هایی که به ویژه بر اثر غارت و چپاول مردم توسط سرمایه داران دغلباز و رانت خواران و مفسدین اقتصادی و فاصله ی عظیم طبقاتی در ایران حاصل شده است. باید گفت که در کشور ما هیچ چیز زشت تر از چهره ی کاخ ها و کوخ هایی نیست که در کنار هم به چشم می خورند. حتی فقر برابر به اندازه ی این همه نابرابری در فقر و ثروت، زشت و رنج آور نیست. افزون بر فقر و بیکاری و استیصال که هم حاصل چپاول در پناه قانون و دولت های داخلی بوده و هم حاصل تحریم و مداخلات خارجی، محدودیت ها و بی عدالتی ها و تبعیضات، تحمیل حجاب به زنان و فرایض دینی به جامعه، انسداد سیاسی و عدم امکانات قانونی برای تجمعات و تظاهرات و مداخله ی خشن نیروهای انتظامی و امنیتی در اعتراضات، آن زمینه ها و عللی است که راه را برای بهره برداری عوامل خارجی از این گسست ها، فراهم می کند. 

در جهانی که زندگی می کنیم، ایران جزیره ی جدا مانده ای نیست. آنچه در جهان می گذرد، بر سرنوشت ایران اثر می گذارد. صدور بحران قطب های آمریکایی و اروپایی به سوی قطب های چینی و روسی و ایرانی در جهانی که وارد مرحله ی چند قطبی شده است، قابل فهم و پیش بینی است. آمریکا و متحدانش، با پروژه ی درگیر کردن رقبا و مخالفان خود – روسیه و چین و ایران – با مسائل داخلی شان، قصد کاهش قدرت رقابت و مقاومت آن ها و حل بحران های همه جانبه ی خود را دارند. همچنین توسط جنگ نرم گسترده و پر خرجی که توسط برخی رسانه های فارسی زبان خارج از کشور و برخی خود فروختگان ایرانی به پیش می برند، قصد بهره برداری از تعارضات داخلی کشور ما را کرده اند. پروژه ای که در کشورهای همسایه و یا نقاط دیگر جهان به پیش برده و به موفقیت هایی هم دست یافته اند.

اما مادام که یک کشور در اوضاع داخلی خود دارای گسست های فراوان نباشد، مداخلات خارجی در دستکاری سرنوشت مردمان آن کشور بی اثر و یا کم اثر خواهد بود. خوراک جنگ شناختی جهانخواران غربی، نارضایتی ها و گسست ها و گسل های داخلی کشورها است. مادام که حاکمان کشور در دو عرصه ی اقتصاد و معیشت مردم و آزادی های دموکراتیک جامعه به وظایف خود عمل نکنند، زمینه برای مداخلات خارجی فراهم تر خواهد بود.

در این میان بر نیروی عاقله ی کشور و به ویژه فعالان عدالت باور و آزادیخواه ایران است که در برآمدهای اجتماعی از دامن زدن بر قطبی شدن کشور و آتش خشم و خشونت پرهیز کنند تا کشور در آتش جان های از دست رفته به خاکستر بدل نشود. رشد جنبش های مدنی و مطالباتی و همه گیر شدن مبارزات حق خواهانه، تنها در محیطی تفاهم آمیز و به دور از ترس و وحشت امکان پذیر است. کم دامنه بودن اعتراضات خشونت آمیز گواه بر آن است که عده ی کثیری از مردم مطالبه گر و ناراضی از پیوستن به این گونه اغتشاشات پرهیز می کنند.

برآمدهای عظیم انقلابی تنها زمانی میسر است که مردم نخواهند و حکومت نتواند. این یک واقعیت است که حکومت ایران در چهار دهه ی گذشته به تدریج مقبولیت خود در میان مردم را از دست داده و آراء آن از ۹۸،۲ درصد در سال ۱۳۵۸،  به پایین تر از۵۰ در صد در انتخابات سال ۱۴۰۰ رسیده است. اما این هم واقعیت است که همین حکومت از  پایگاه اقتصادی، سیاسی، نظامی، ایدئولوژیک و ناسیونالیستی نسبی در کشور و طرفداران ایدئولوژیک و نظامی در منطقه برخوردار است و نیروی ذخیره ی نسبتاً ثابتی از میان باورمندان به اسلام و جبهه ی مقاومت در برابر آمریکا و اسرائیل دارد. این حکومت با حکومت پوشالی و وابسته ی شاه، تفاوت دارد. حکومت تجربه ی چهل سال مصاف با انواع توطئه ها و ترورها و جنگ را نیز دارد. در سال های اخیر موفقیت هایی در تجهیز به تکنولوژی مدرن نظامی و مناسبات بین المللی هم به دست آورده است. در کشور جوانانی هم بار آمده اند که معادلات و مناسبات جهانی را درک می کنند و از انرژی وطن دوستی و ضد سلطه گرایی، سرشارند.

بی برنامگی، گسست، رقابت، اختلافات، نفاق و نفرت در میان اپوزیسیون راست و چپ حکومتی، گرایش به راست در برخی محافل اصلاح طلب، بی امکانی نیروهای دلسوز مردم در تبلیغ و پیشبرد نیات و افکار ملی و مردمی خود، فرصت طلبی های برخی از چهره ها ی هنری و ورزشی و شکاف میان آن ها، رهبر تراشی از میان تشنگان قدرت و مزدوران ایرانی الاصل توسط قدرت های امپریالیستی و اکراه مردم ایران از پذیرش چنین رهبران ضعیف و سرسپرده ای، از عوامل جدی دیگری هستند که فرصت و امکان شرکت سازنده ی منتقدان و یا مخالفان نظام در روند تغییر و تحولات کشور به سود مردم و منافع ملی را از بین می برد. 

بنا به این واقعیات، مقابله ی خشونت آمیز و نظامی با چنین حکومتی در کشوری با مختصاتی متکثر، با مقاومت سخت و سنگین طرفداران حکومت روبرو شده و به جنگ داخلی و برادرکُشی خواهد انجامید. از آن حمام خون و ایران تجزیه شده به هیچ کس چیزی نخواهد رسید جز سال ها و دهه ها جنگ و کشتار میان امروزیان و دشمنی و کینه و نفاق میان آیندگان. هیچ ایرانی مردم دوست و باورمند به منافع ملی و تمامیت ارضی کشور تن به چنین فاجعه ای نخواهد داد. اما بی تردید جامعه در رشد تدریجی و طبیعی مبارزات خود به تصمیم نهایی در تعیین سرنوشت خود خواهد رسید. چپ متعهد، عدالت خواهان مذهبی و همه ی نیروهای ملی و مردمی تنها با شرکت خردورزانه و مسئولانه در این روند است که می توانند نقش تاریخی خود را ایفا کنند.

https://akhbar-rooz.com/?p=170995 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

41 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
amir khadir
amir khadir
1 سال قبل

دلواپسی خانم دانشگری در باره مداخله امریکا و همپیمانانش را درک میکنم و با ایشان مشترکم . اما نگرانی ایشان و غصه خوردن برای روسیه و چین , تنها از دیدگاه اردوگاهی campist قابل فهم است.
هم پیمانان سابق خانم دانشگری , رهبری و تشکیلات حزب توده , بر خلاف ایشان, رفته رفته از دیدگاه فرسوده دو قطبی campism بیرون آمده و به عمق اشتباهات استراتژیک و تحلیلی خود در گذشته پی برده اند. اینان , جواب خانم دانشگری را یک سال پیش چنین میدهند:

” مردم فهمیده‌اند که عملکرد ضد ملی ولی فقیه کنونی، مانند سلفش خمینی،چه در عرصه سیاست های داخلی و چه با تصمیم‌ها و حکم‌های فصل‌الخطابی‌اش در زمینۀ روابط بین‌المللی و به‌ویژه در سطح فعالیت‌های شبه‌نظامی برون‌مرزی در منطقه، کشورمان را همچنان در چنبرۀ پیامدهای مخربِ این سیاست‌های ضد ملی و خطرناک گرفتار نگه داشته است. واقعیت امر آن است که دورۀ اعمال سیاست خارجی بر اساس صدور “انقلاب اسلامی” به‌لحاظ تاریخی به بن‌بست رسیده و منسوخ شده است. ادامه دادن به این سیاست اکنون صرفاً در راستای “تداوم نظام” با هدفِ بده‌بستان و تأثیرگذاری بر مذاکرات فرستادگانِ ولی فقیه با دولت آمریکا در پشت درهای بسته است. رسیدن شرایط به چنین مرحلهٔ حساسی امپریالیسم آمریکا را گستاخ‌تر از پیش کرده و تعیین تکلیف کردن برای مردم کشورهای منطقه و دخالت در امور کشورمان را حق مسلم خویش دانسته و می‌داند.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۲۳، ۲۷ بهمن ۱۳۹۹
دشواری های روز افزون اقتصادی، سیاست های مخرب رژیم و فشار خرد کننده تحریم های امپریالیسم

به عبارت دیگر مبارزه جدی برای پایان رنج مردم از تحریم ها و رفع خطر مداخله نظامی امریکا ( البته پر واضح است چنین امری در شرایط فعلی منطقه و امریکا و جنگ در اوکراین به هیچ وجه منطقی قابل تصور نیست ) راهی ندارد جز کوشش برای سرنگونی رژیمی که رفقای سابق خانم دانشگری در بالا خطراتش را برای امنیت ملی ایران توصیف کردند
امیر خدیر – مونترال

حمید فرح
حمید فرح
1 سال قبل

آن از فروخ نگهدار و اینهم از خانم دانشگر…………

نصرت درویش
نصرت درویش
1 سال قبل

خطاب به کامنت گزارانی که به خانم دانشگری توهین کرده اند:

در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد

احسان
احسان
1 سال قبل

همینکه مقاله های خانم دانشگری این همه مخاطب داردگواه برهمه چیزاست.باسپاس ازخانم دانشگری بابت مقاله تان.

حمید
حمید
1 سال قبل
پاسخ به  احسان

با این حساب خامنه ای هم بخاطر اینکه هر اراجیفی سر هم میکند تعداد کثیری جوابش را میدهند باید اراجیفش اهمیت داشته باشد!!!

اصغر
اصغر
1 سال قبل

این خانم شوخی می کند؟ دو طرف افراطی یعنی چه؟ ببخشید ولی اگر این را گذاشتید که خوانندگان کمی به این خانم ناسزا بگویند باور کنید موفق شدید.

ندا تهرانی
ندا تهرانی
1 سال قبل

مردم ایران در خیابانها در مقابله با سرکوبگران آنها را بی شرف خطاب می کنند. رقیه دانشگری بعد از دستگیری و اعدام هزاران جوان ایرانی در سال ۶۰ در نشریه متعلق به سازمان شان که از حکومت حمایت می کرد جانانه از آن اعدام ها و زندانی کردن هزاران انسان حمایت کرد و خود را در خط امام خمینی می دانست و آن جنایت ها را لازم می دانست زیرا رژیم هیولاهای اسلامی را انقلابی و ضد امپریالیستی و به حق می دانست. او همان است که بود و خواندن نوشته او ملال آور هست. شاید اگر جوانان جانفشانی که اکنون در خیابانهای ایران با هیولاهای اسلامی که رقیه این چنین درحقشان بذل و بخشش می کند همان را که به سرگوبگران فریاد می نند به او نیز بگویند!

هرمز همتی
هرمز همتی
1 سال قبل

این سال‌ها از جشن پیروزی میدان تحریر قاهره به قتل عام انقلابی‌ها در کودتای خونبار عبدالفتاح سیسی رسیدیم.

از شادی تانک سواران بنغازی به بازارهای برده‌فروشی طرابلس.

از شعارهای ضد استبداد نوجوانان شجاع حلب به داعش و النصره و لواء داوود و هزار و صد گروه دیگر.

رسیدیم به داستان اسپایکر، به تصاویر بردگی زنان ایزدی، به استخوان‌های بیرون آمده‌ی کودکان یمن.

از وعده‌ی دموکراتیک شدن غرب آسیا و شمال آفریقا رسیدیم به نابودی سوریه، لیبی، یمن، رسیدن داعش به پنجاه کیلومتری بغداد و تخریب بیشتر عراق.

امری که گفتنش یک جمله طول می‌کشد اما معنایش نابودی چهار کشور است.

مرگ حداقل صدها هزار نفر. بی‌خانمانی بیش از ده میلیون نفر و نابودی زیرساخت‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کل منطقه.

بهرام خراسانی
بهرام خراسانی
1 سال قبل
پاسخ به  هرمز همتی

ما سالها است که در همه‌ی آن بدیهایی که شما نوشته اید رسیده‌ایم و در آن زندگی میکنیم. هنوز هم میفرمایید که باید ما و لیبی و دیگران همین وضعیت را تحمل کنیم که سوریه‌ای نشویم؟ نقشهی راه شما چیست و بکجامیخواهید بروید؟

امیرشکاری
امیرشکاری
1 سال قبل

فرق یک فعال سیاسی واقعی با افرادی تازه به دوران رسیده وسر دل در ره غوغاگران نهاده همین است که مشاهده می کنیم ، رفیق فران (ر. دانشگری ) به عنوان یک چپ پیشرو مانند دیگر احزاب وسازمان های چپ قدرت طلب وسطحی نگرنیست وبا توشه ای گران بها ازسال ها مبارزه بی ادعا ، بی خود وبی جهت زیر علم و کتل این یا آ ن جریان راست وافراطی و واپسگرا و ضد مردمی قرار نمی گرد وقصد هیچ سهم خواهی از این جریانات توتالیتر و تبعیض آمیز را ندارد، شما ها راه خود بروید وکاری به کار ما نداشته باشید ، ما را با شما کاری نیست.

مهدوی
مهدوی
1 سال قبل
پاسخ به  امیرشکاری

فکر نکنم کسی با شما کاری داشته باشد. این شما هستید که وسط هر معرکه ای می پرید و می خواهید اظهار نظر کنید و دنبال حفظ نظام هستید. راست افراطی و دنبال رو ارتجاع همیشه مرغ اش یک پا دارد.

هرمز همتی
هرمز همتی
1 سال قبل
پاسخ به  امیرشکاری

آقای شکاری بعضی وقت ها باید صبر کنیم تا زمان بگذرد تا معلوم شود که چه اتفاقی دارد می افتد
نمی دانم چرا دوستان به این وچه ماجرا بی توجه اند که چرا ایران اینترنشنال که پولش را عربستان سعودی می دهد اینقدر به تکاپو افتاده است.

م. حسین
م. حسین
1 سال قبل

نوشته: ” چپ متعهد، عدالت خواهان مذهبی و همه ی نیروهای ملی و مردمی تنها با شرکت خردورزانه و مسئولانه در این روند است که می توانند نقش تاریخی خود را ایفا کنند.” اما ننوشته خوب شرکت خردورزانه و مسولانه در این روند چیست. مردم چه کاری کردند که نباید می کردند و چه نکردند که باید می کردند. اینکه عده ای در تلویزیون های خارجی چه می کنند, به مردم چه ربطی دارد. تفکر اصلاح طلبانه ی به ظاهر چپ ایشان, مبنایش بر سفسطه است. دارد از رژیم محور مقاومتی?! دفاع می کند و حالا یک سری حرف هایی که سهمی هم از واقعیت دارند را به صورت نا به جا خرج آن می کند. این رژیم باید برود و مردم همه روشنفکرانی را که در کنارش می ایستند و یا به مردم توصیه می کنند تنها در چارچوب های زندان مانند آن مبارزه کنند, پشت سر می گذارند.

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  م. حسین

دقیقا
۱.این اعتراضات با شعار ” زن زندگی آزادی” از مبارزان کوبانی ” بخصوص زنان مبارز کرد “علیه داعش گرفته شده است.
یعنی از یکطرف رادیکال و چپ است و از طرفی دیگر ضد حکومت اسلامی است چه خلیفه ای ، چه ولایتی و چه جمهوری اسلامی باشد.
از طرفی اکثر شرکت کنندگان جوانان ۱۷ تا ۲۲ ساله هستند که در زمان حرکت بزرگ ” جنبش سبز ” کودکانی بیش نبودند و حامی ” جمهوری اسلامی ” رهبر جنبش سبز هم نیستند.
این جنبش ارزش ، اعتبار و حمایت بین المللی هم دریافت کرده است و می‌رود که در کشور های اسلامی جا پای خود را ثبت کند.
در نتیجه تحلیل به شیوه محافظه گرانه نویسنده محترم را اعتباری نخواهد داد و مرتبا به قدرتش آفریده خواهد شد تا به نتیجه برسد.

تقی اکبری
تقی اکبری
1 سال قبل

من شرم می کنم از خواندن این سطور خانم دانشگری که خیزش عمومی زنان و جوانان و حمایت اکثریت قریب به اتفاق مردم از آن را اغتشاشات یک طرف افراطی می نامند. آن هم بنام یک فدایی . این فقط خودکشی سیاسی است. خانم در مبانی تحلیل هایتان کاملا شک کنید که شما را به این نتایج می رسانند. از راه فرخ نگهدار ها و ملیح محمدی ها دوری کنید. یا لااقل به احترام رقیه دانشگری ، مبارز فدایی ، هیچ نگویید. خوشبختانه نزدیک به همه فداییان مانند خیلی از میهن پرستان و عدالت جویان ، علیرغم نظرات متفاوت ، از همراهان پیگیر این جنبش هستند.

مهسا امینی
مهسا امینی
1 سال قبل

البته سایت اخبار روز همه کامنت های مثبت و سازنده رو اجازه انتشار نمیده و تنها کامنت های رفقای خودشون رو برای انتشار تائید میکنه. اما چه میشه کرد، دمکراسییه دیگه!
مقاله خانوم رقیه دانشگری در عین داشتن خطاهای فاحش، اصلا تعجب انگیز نیست. ایشون زمانی که جوان و در اوج دوران شکوفایی وجدان بودند، پیرو خط امام خمینی بودند و از جمهوری نکبت اسلامی دفاع تمام عیار میکردند؛ الان که دوران سالمندی و محافظه کاریست چرا نباید در امتداد همون “خط امام” قیام زنان و مردان و جوانان بجان آمده ایرانمون رو ” اغتشاشات” قلمداد نکنن؟ چرا ایشان با آن سابقه مشعشع از دفاع از حکومت اسلامی در آن سالیان سیاه که هزار هزار میکشت، الان بیاد و از جنبش دلاورانه زنان و مردان جوان ما دفاع کنه؟ البته که از چنین شخصی نمیشه چنین انتظار شرافتمندانه ای رو داشت. بخاطر همین هم من اصلا از این مقاله مخدوش و نا عادلانه و بی وجدان این خانوم شگفت زده نیستم، اصلا.

پروین
پروین
1 سال قبل
پاسخ به  مهسا امینی

خانم مهسا
شما میتونید نظرتون رااعلام کنید ولی اجازه توهین به کسی را که عمرش را در راه مبارزه گذاشته ندارید .
در رابطه با نکاتی که در مورد نطرات و گرایش سیاسی ایشون در رابطه با جمهوری اسلامی ،ذکر کردین ،ایشون طی مقاله ای با صداقت تمام و با برشمردن آن نطریات، خود را مورد نقد قرار داده اند و به شدت از خود انتقاد کرده اند .

سیروس
سیروس
1 سال قبل

خانم دانشگری واقعا جای تأسف است که روزگاری نام شما همتراز با نامهای شیرین معاضد و مرضیه احمدی اسکویی بود و امروز حتی با جرثومه‌های جمهوری اسلامی هم قابل قیاس نیستید . تحلیل کردن بلد نیستید ، تحلیل نکردن که بلدید . تحلیل نکنید .

Rudin
Rudin
1 سال قبل

با سلام و ارادت…تحلیل نسبتا اشتباهی است. در تحلیل شما مقوله اساسی آزادی و غرور پایمال شده مردم ایران (بخصوص دختران و زنان ایرانی) نادیده گرفته شده است. شما تنها به مصلحت اندیشی فکر میکنید ، کاشکی اینجوری بود ولی غرور انسانی رانمی‌شود همیشه قربانی مصلحت سنجی کرد… مسئوایت بیشتر بحرانهای کنونی ایران با حکومت اسلامی ایران است وتا فشار حداکثر ی سیاسی اعمال نشود حتی یک مطالبه ای مثل لغو کردن گشت ارشاد و یا آزادی انتخاب پوشش بدست نمیاید‌. موفق باشید

محمود کرد
محمود کرد
1 سال قبل

مطلبی بسیار جالب و همه جانبه و با نتیجه گیری های بسیار درست .

جعفر بهکیش
1 سال قبل

بیست روز پیش، پیش از آنکه ژینا (مهسا) امینی در بازداشت گشت ارشاد به قتل برسد، از برخی از مسئولان اصلی فدائیان خلق – اکثریت در ۱۳۶۰ پرسیدم:
امکان دارد لطف کنید و برایم بنویسبد که نویسنده مقاله “چرا گروهک ها مضمحل می شوند” در کار شماره ۱۴۹ مورخ ۲۸ بهمن ۱۳۶۰ کیست؟ 
https://www.iran-archive.com/sites/default/files/2021-08/fadaiian-aksariiat-kar-61-150-149.pdf
خواندن این مقاله را به همه دوستان پیشنهاد می‌کنم.
این مقاله از این نظر برایم اهمیت داشت که نه تنها اعتراف در زیر شکنجه را محکوم نکرده بلکه آنرا یکی از دستاوردهای انقلاب قلمداد کرده است.
در این مقاله که بدون نام است و طبیعتا نظر رسمی فدائیان خلق- اکثریت را منعکس می‌کرد بر این نکته تاکید شده است که توبه و اعترافات علنی اعضای “گروهک‌های” ضد انقلابی (یعنی هواداران بنی‌صدر، اعضای کانون نویسندگان و کانون وکلا، مجاهدین حلق، فدائیان خلق- اقلیت، پیکار، رنجبران، احزاب کرد و دیگر منتقدان و مخالفان “خط مردمی و ضد امپریالیستی امام خمینی”) بر علیه خود نه به دلیل شکنجه بلکه به دلیل روبرو شدن با واقعیت مترقی و انقلابی جمهوری اسلامی در زندان است.
 
این مقاله خانم دانشگری نشان داد که در نزد برخی از رهبران فدائیان خلق- اکثریت در دهه شصت هنوز در بر همان پاشنه می‌چرخد.

مهدوی
مهدوی
1 سال قبل
پاسخ به  جعفر بهکیش

آقای بهکیش چه ضرورتی دارد که بدانید آن مطلب را چه کسی نوشته است؟ این خود آزاری و یا متفاوت نشان دادن ها برای چیست؟ همین امر را مگر در اوایل دهه هفتاد نکردید ؟ جوابی گرفتید که سی سال بعد دنبال اش هستید؟ چه در سر دارید ؟ می خواهید نشان دهید که این مطلب فردی بوده است و شاید نگهدار نوشته و در سازمان اکثریت نظرات متفاوت هم بوده است؟ از این نوع نگاه باید دوری کرد. خط عمومی بوده است و بسیاری هم از ان حمایت کردند.الان وضعیت چیست؟ نگهدار و محمدی ها و بسیاری بدون نام هنوز هم همان خط را دنبال می کند. اگر مخالف اش هستید سازماندهی کنید در مقابل این نوع مکایاولیزم . نبش قبر نیاز نیست. نسل جوان حتی نمی داند سازمان اکثریت چیست.

جعفر بهکیش
1 سال قبل
پاسخ به  مهدوی

خانم یا آقای مهدوی، با شما موافق هستم که اکثریت قریب به اتفاق جوانان و کسانی که در داخل کشور فعال هستند احتمالا تنها نام فدائیان خلق را شنیده اند و چیزی از انشعابات این سازمان و بالطبع فدائیان خلق- اکثریت نمی دانند. اما من آموخته ام که یکی از راه های ممکن برای ممانعت از تکرار خطاها و جنایتی که در تاریخ یک ملت اتفاق افتاده یادآوری و تحلیل آن است. من و احتمالا شما به سن بازنشستگی رسیده و یا نزدیک می شویم و شاید تنها کار مفیدی که بتوانیم انجام دهیم بازگو کردن تجربیاتی باشد که از سر گذارنده و اگر بضاعت نظری داشته باشیم بررسی علل آن است.
اتفاقا برای من مهم است که بدانم الف) هر چند همانطور که شما نوشته اید و من در در کامنت خودم بر ان تاکید کرده ام که این نظر رسمی این سازمان بوده (احتمالا این بخش از کامنت را نخوانده بودید) اما برایم جالب توجه است که بدانم چه کسی این مقاله را نوشته است و امروز چگونه فکر می کند و آیا از نوشتن چنین مقاله ای شرمسار است، ب) آیا انتقادی به آن وارد شده است و یا مقاومتی در برابر انتشار ان وجود داشته است؟ و ج) آیا مسئولان این سازمان در برابر انتشار چنین مقاله شرم آوری که همدستی آشکار با جنایتکاران است شرمسار هستند؟
به گمان من شرمساری به یک معنی به منزله درک عمق فاجعه و تلاش برای تغییر است.

مهدوی
مهدوی
1 سال قبل
پاسخ به  جعفر بهکیش

بهکیش عزیز، اولا نمی دانم که چه تجربه گرانبهای نسل ما دارد برای انتقال آن؟ نسلی که وقت یک شبه ره صد ساله رفت و آنچنان غرق در توهم بود که هنوز هم نتیجه مثل روز روشن است ، کافی است نگاهی به نشریات اتحادیه کمونیست ها، رنجبران، رزمندگان ، راه کارگر ، پیکار ووو را یکبار دیگر ببینید و نگاه کنید به نظرات بزرگان آنها در این دوره و عمق فاجعه را ببینید دوما مگر همین مقاله رقیه نشان نمی دهد که این خط هنوز پا برجا هست و بسیار هم از خود راضی و شرم برای نهاد و افرادی است که از تاریخ درس گرفته باشند. رقیه حتی کتابی را که نوشته پر از روایت نادرست است و شما خودتان بهتر از هر کسی می دانید . از قدیم کفته اند خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج.

جعفر بهکیش
1 سال قبل
پاسخ به  مهدوی

مهدوی عزیز، ما (منظورم ملت ایران است) بهائی گران برای این تجربیات پرداخته‌ایم. اعدام‌ها تنها گوشه‌ای کوچک از این بهای گزاف است. شما از محتویات نشریات اتحادیه کمونیست‌ها، رنجبران، رزمندگان ، راه کارگر ، پیکار ووو نام می‌برید و من بر آنها نشریات فدائیان خلق- اکثریت/اقلیت، توده امت وووو نشریات حکومتی را اضافه می‌کنم، می‌بینید که بضاعت فکری ما به عنوان یک ملت همین مقداربوده است. شاید متوهم بودن تجربه مشترک همه ماست. البته و صد البته حتما بوده‌اند متفکرانی که دیگرگونه می‌اندیشیده‌اند. اما آنان، با هزار افسوس، نقشی مهم بازی نکردند.

مرداویج
مرداویج
1 سال قبل
پاسخ به  جعفر بهکیش

بنظر شما تا مقطع ۶۰-۶۱ در حالی که کودتای ۲۸ مرداد را پشت سرداشتیم و همه فضا مملو از نگرانی از کودتا بود ، کودتای نوژه – و انواع تحرکات کودتایی فرعی تر – و واقعه آمل و و فاز نظامی بعضی گروهها و شروع جنگ و عملیات ایذایی گروههای موسوم به گروهک که همه بر علیه جمهوری اسلامی بود مشروعیت داشت ؟. اگر نداشت درستترین موضع در آن مقطع مشخص مواضع همین دانشگری ها و دوستانشان بود . مقطع ۶۰- ۶۱ نقطه عطف در تاریخ انقلاب بود راست مذهبی وجه غالب تحولات شد و و باقی ماجرا تا کنون . شرایط مشخص آنروز را نباید با معیارهای امروز سنجید .اگر همه گروههای مدعی دنبال تحلیلها و عملکرد واقع بینانه آنروز رفته بودند چنین اوضاعی بعید بود ظهور کند . به عنوان یک فکت در روزهای پرهیاهوی بعد از وقعه آمل افراطی ترین قاضی یعنی گیلانی به مسئولین دادگاه میگوید این جوان را (اشاره به یکی از جوانهای در حال محاکمه که یک یا چند نفر را در واقعه جنگل کشته بود ) که به اشتباه خود پی برده سعی کنید از اولیای دم رضایت بگیرید و آزادش کنید ویدئوی آن در نت موجود است . فضای قبل از ۶۰ چنین بود حالا بعد از چهل و چند سال نباید امور ناهمزما ن را همزمان کرد و هر دو را در یک زمان سنجید .

جعفر بهکیش
1 سال قبل
پاسخ به  مرداویج

زمانی برای یکی از مسئولان آن زمان اکثریت نوشتم، به عنوان یک نمونه من هویدا یا خسروداد را به ارتکاب جنایت‌های گسترده متهم کردن و به همین دلیل آنان را جنایتکار نامیدن و خواستار مجازات آنها شدن را جنایتکارانه نمی‌دانم (همانطور که من علی خامنه‌ای را جنایتکار می‌دانم و آنرا با صدای بلند اعلام می‌کنم)، این حق من و شما به عنوان یک شهروند است که کسی را به ارتکاب یک جنایت متهم و به همین دلیل به دادگاه مراجعه کنیم (توجه داشته باشید که بسیاری از ما به این نتیجه رسیده‌ایم که اعدام و یا دیگر مجازات‌های غیرانسانی جنایتکارانه است)، خطای هولناک ما آن بود که حق هویدا و خسروداد (و امروز علی خامنه‌ای) برای محاکمه در یک دادگاه عادلانه را به شرم‌آورترین شکل ممکن پایمال کردیم و خواستار گسترش دامنه فعالیت دادگاه‌های انقلاب که زمانی خلخالی و زمانی دیگر گیلانی قاضی شرع آن بودند، شدیم.

فریدون بی بیان
فریدون بی بیان
1 سال قبل
پاسخ به  مرداویج

امروز در مورد سال ۶۰ و فجایع آن حرف زدن و ربط آن با کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ از آن حرفهای حکومت پسند ست. مرد حسابی خمینی بعداز اشغال سفارت آمریکا ۱۳ آبان ۵۸ همه‌ی نیروهای چپ و ضد امپریالیست، را گول زد چون در پشت پرده با حزب جمهوریخواه معامله کرد تا جیمی کارتر را شکست دهد. ۴۴۴ روز گروگان ها را نگاه داشت تا ریگان در سال۱۹۸۰ برنده شد. این معامله ادامه یافت تا در ۱۹۸۶ فاش شد. تمام شعارها و مطالبی که نوشتید قلابی و مصرف داخلی و کلاهبردار ی بود. امروز گفتن این حرفها خیلی خیلی دور از منطق ست.

مرداویج
مرداویج
1 سال قبل

من سعی کردم فضای اون موقع را ترسیم کنم و نتیجه گیری کنم . جو ضد امپریالیستی آن زمان ناشی از ماهیت انقلاب به مثابه اراده روح جمعی مردمان ایران بود نه اراده این شخص یا آن شخص در رهبری یا غیر رهبری حکومت خود رهبری تسلیم اراده روح جمعی بود . نمونه آن لغو قراردادهای نظامی و مستشاری و برچیدن پایگاههای نظامی بیگانه ناشی از جو ضد امپریالیستی در فضای انقلابی بود . و خیلی مسائل دیگر .
در آن فضا هر مبارزه ای خارج از به برسمیت شناختن حاکمیت برآمده از انقلاب وخارج از چارچوب اتحاد و انتقادبه انحراف از اهداف انقلاب می انجامید که انجامید . حالا میوه تلخ آنرا میل بفرمایید .

فریدون بی بیان
فریدون بی بیان
1 سال قبل
پاسخ به  مرداویج

بجای کلی گوئی بهتر ست از نقل و انتقال قدرت از حکومت پادشاهی مطلقه و وابسته به روحانیون و بازار بطور مشخص و به استناد فاکت ها صحبت کنید. مبارزات دائمی بعداز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با شرکت نیروهای مختلف سیاسی و نیروهای روشنفکری وقتی به بحران اقتصادی سیاسی ۱۳۵۵ رسید با وجود تمام سرکوب های خونین نتوانست حکومت کودتا را نجات دهد. اوضاع بین المللی ، تعارضات خاورمیانه و کشمکش های افغانستان نیز موقعیت حکومت بی پایگاه اجتماعی پادشاهی مطلقه را متزلزل تر از همیشه کرده بود. سرمایه گزاری روی مذهب و واپسگرائی در ایران نیز از قبل صورت گرفته بود و در آن شرائط تحریک و تحرک آنها تصادفی نبود که بعداز ۱۰ شب کانون نویسندگان در انجمن فرهنگی ایران و آلمان و اعتراضات دانشجوئی سال ۵۶، طلبه ها و روحانیون را از پستو ها به میدان آوردند تا جابجائی قدرت به زعامت کارتر ، ژنرال هایزر ، سالیوان با رفتن شاه ۲۶ دیماه و ورود خمینی ۱۲ بهمن ادامه داشت و همه چیز تمام شد. وقتی مردم در شرائط حکومت نظامی در شهرها تظاهرات می کردند. صاحبان قدرت در حال مذاکره و و جابجائی قدرت و اسباب کشی بودند . طبیعی ست که در استراتژی امپریالیسم جهانی بر خلاف طرفداران جبهه سوسیالیسم همیشه سازش و عقب نشینی برای اهداف دراز مدت وجود داشته ست و رفتن مستشار های خارجی از ایران فضیلتی برای خمینی ، دولت موقت و شورای انقلاب نبود. جنگ سرد مهم تر از مردم ایران بود. آن فضا ها ی باشکوه بتدریخ رنگ باخت و دوامی نداشت و مردم بتدریج به ماهیت حکومت دینی و صاحبان قدرت جدید پی بردند. دستاورد های حکومت اسلامی در برابر خسارات آن اصلا دفاعی ندارد. این یعنی شکست انقلاب مردم ایران. از ۵۷ بیاموزیم که ظاهر و شعار ها را ملاک قرار ندهیم به کسانی که در این برهه برای مردم و حاکمیت آنها و پیشرفت و عدالت اجتماعی تلاش می کنند توجه کنیم.

Arash A
Arash A
1 سال قبل

با درود

خانم دانشگری شما باز هم روی دولت شرطبنندی کردی,مثل آقای نگهدار .هردوی شما دولت جمهور اسلامی را با دولت شاهنشاهی مقایسه کردید ونتیجه گرفته اید که جمهوری اسلامی قوی تر از رژیم قبلی است .ولی قدرت مردم را از نظر دور نگه داشته اید .
شجاعت و از جان گذشتگی , مقاومت , وسعت و شدت مبارزه مردم بخصوص زنان ایران که به مدت ۴۳ از مبارزه دست بر نداشته اند را نادیده می گیرید. مثل اوایل انقلاب که شما هیچوقت از آنها دفاع نکردید . زنان آزادی خواه که برای مبارزه با حجاب اجباری به خبابانها آمدند را تنها گذاشتید, و روی حاکمیت شرط بندی کردید؟
امیدوارم که واقعیات جامعه را خارج از ایدیولوژی و تفکرات گذشته خود , بررسی کنید و خود را هم سطح مردم دردمند و مبارز تلقی کنید .

ساسان
ساسان
1 سال قبل

خانم رقیه دانشگری با احترام به سابقه مبارزات دیرین شما با رژیم ستمشاهی وهمدردی با شما به واسطه ی ظلمی که از جانب همین جمهوری اسلامی متحمل شدید و غم کشته شدن عزیزترین رفیق زندگیتان به دست این حکومت خودکامه را دهه ها بر دوش می کشید متاسفانه نقددیدگاه شما تنها راهی میدانم که شاید به آن وسیله به بازنگری در آنچه که فکر می کنید و می نویسید بپردازید . راستش دیدگاه متکی به دوقطبی بودن جهان و قرار گرفتن در یک قطب نه تنها علمی و منطقی نیست که بلانسبت شما فرصت طلبی ارتجاعی است چرا که این دوقطبی که نام میبرید یعنی امریکا و امپریالیستها و متحدانش به ویژه در ناتو و قطب دیگر یعنی چین و شوروی هر دو متعلق به جهان سرمایه اند و هیچیک آنچنان که شایدشما می پندارید و در مقابل شما کسانی دیگر ؛ نه دوست که دشمن تمامی کارگران و زحمتکشان جهانند . اگر شما هنوز هم به عدالت و آزادی اعتقاد دارید که امیدوارم چنین باشد و اگر دغدغه شما کارگران و زحمتکشانند که آرزو می کنم که کنار آنها بمانید باید بدانید که در مبارزاات این دوقطب جایی به مردم زحمت کش کشورها تعلق ندارد جز آنکه در میان چرخ های تانک های آنها، ذهنی برای تحت تاثیر قرار دادن فریب کاری آنها و جبیی برای عارت آنها حسابگرانه رزرو شده است . اگر کارگران و زحمتکشان و مردم شرافتمند هر کشوری تصور کنند که سمت گیری به یک طرف و یک قطب خوشبختی و سعادت و رفاه می آورد، سخت در اشتباهند بدتر از آن فکر کنند که با رژیم خودکامه و مستبد و دیکتاتور کشورشان چون در قطب مخالف است کنار بیایند در واقع خودکشی محض و پذیرش نابودی داوطلبانه است که تنها نظام سرمایه داری را فربه تر می کند . این تخم لقی که برخی از احزاب در دهان برخی ها کاشته اند که گویا چین و روسیه قطب مترقی جهان سرمایه داری هستند و از آن بدتر تبلیغ می کنند کهاین قطب راه عدالت و برابری انسان ها را میروند و به اصطلاح راه رشد غیر سرمایه داری و چیزی شبیه آن را طی می کنند فریبکاری محض است و متاسفانه تحلیل شما نیز به این توهم دامن میزند .

در بهترین حالت یک سه قطبی در جهان می تواند وجود داشته باشد دوقطب سرمایه داری که شما آنها را پایه تحلیل تان قرار دادید و قطب دیگر کارگران و زحمتکشان سراسر عالم و اینکه ممکنست در جنگ بین دوقطب مردم کشورهای متحد در هریک آسیب ببینند و یا تمامیت عرضی کشورشان از دست برود و یا خسارات جدیتری ببینند نباید موجب شود که آنها را به پذیرش ستمگری و دیکتاتوری و استبداد و پذیرش هر آنچه غیر انسانی و قرون وسطایی است دعوت کرد . شما اگر پایبند به همان مولفه های ناسیونالیستی که برشمردید هم هستید ؛ قاعدتا بایددریابید که راه حفظ کیان یک مردم تمکین به بیعدالتی و بردگی نیست و راه در برابری و آزادی از هر ستم از سوی سرمایه داری خودی تا بیگانه است چه در پوشش دین حکومت کنند و چه در پوشش سلطنت و یا هر پوششی که حقوق و آزادیهای مردم را نادیده انگارد . برایتان سلامت در اندیشه و تندرستی آرزو دارم

حمید
حمید
1 سال قبل

حکومت اسلامی یک دختر جوان را به بهانه بیرون بودن چند تار مویش به قتل میرساند و این خانم دانشگری که تصور میکند در حال مبارزه با این حکومت است میگوید افراطی های دو طرف کار را به اینجا کشاندند!!! شما مگر وکیل و وصی مردم ایران هستید که خود را موظف میدانید در هر موردی اظهار فضل کنید؟

نوروز امید
نوروز امید
1 سال قبل

با درود
خانم رقیه یک بار دیگه پیامت را خودت بخوان حتما شرمنده و خجل خواهی شد که فریاد اعتراض مردم ستم دیده را برابر. با جنایت حاکمان می بینید آقا شما را حتما به وطن دعوت خواهد کرد. تشریف ببرید

هرمز فاضلی
هرمز فاضلی
1 سال قبل

هیچ تغییری در افکار شما رخ نداده است. در بر همان پاشنه می چرخد که پنجاه سال پیش می چرخید!

ماه فرید
ماه فرید
1 سال قبل
پاسخ به  هرمز فاضلی

جسارتا اجازه بدید عرض کنم، خیر ایشان درست ۱۸۰ درجه تغییر کرده ن. پنجاه سال پیش خانم دانشگری، فدایی مردم بودند و در سوی درست تاریخ ایستاده بودند. امروزبا تاسف و در کمال حیرت، بعد ازعمری تجربه، راه گم کردند و کاملا بریده از شرایط فعلی ایران و موقعیت خطرناکی که این حکومت برای کشور ایجاد کرده، مردم شریف را با عبارت “دو نیروی افراطی” همسنگ آدمکشان ضدوطن قرار میدن که کشور را در خاورمیانه ملتهب و زیر دماغ عربستان و اسراییل، به انبار باروت تبدیل کرده ن.

هرمز همتی
هرمز همتی
1 سال قبل
پاسخ به  ماه فرید

خانم محترم شما گویا متوجه نیستید که وضعیت خاورمیانه از چه قرار است و چه خطراتی ایران را تهدید می کند.

خانم دانشگری مردم را همسنگ آدمکشان قرار نداده اند.خانم دانشگری به نیروهائی اشاره می کنند که بر موج اعتراضات مردم سوار شده اند.نمونه سوریه و لیبی را فراموش نکنید.

ماه فرید
ماه فرید
1 سال قبل
پاسخ به  هرمز همتی

آقای همتی، کاملا متوجهم.اتفاقا و دقیقا به خاطر وضعیت خاورمیانه ست که فکر می کنم باید از این جنبش تمام قد حمایت کرد. حکومت، بزرگترین خطر امنیتی برای آینده ایران است. ترکیب سرکوب سیاسی، فقر لجام گسیخته، بحران کم آبی و محیط زیست و حکمرانی ناکارآمد حقیقتا مانند بمبی است که این حکومت زیر پای مردم و کشور گذاشته. تا همین الان هم برنده ادبار و بدبختی کنونب کشور و مردم، امپریالیسم، عربستان و اسراییلند. به گمان من جنبشی که در خیابانها جاریست، تنها راه امید و نجات کشور ازاین مهلکه خطرناک است.

هرمز همتی
هرمز همتی
1 سال قبل
پاسخ به  ماه فرید

ماه فرید خانم موافق هستم با شما که عربستان برنده است.
شما تاویزیون ایران اینترنشنال را که بودجه اش را عربستان سعودی تامین می کند در جریان نیستید که چه سر و دستی می شکند این روزها؟
عربستان هم امید به همین به قول شما جنبشی که در خیابانها جاریست دارد.البته اعتراضات حق مردم و بخصوص جوانان است.اما چرا باید اینقدر بی توجه باشیم که این اعتراضات یک پیچ کوچک است در یک موتور بزرگی که به راه افتاده.شما فقط پیچ را می بینید.

کیا
کیا
1 سال قبل

این راهی است که حکومت ولایی به مردم تحمیل کرده است و انتظار داشتن از این حکومت تلاشی بیهوده است.
سیر وقایع به جهتی می رود که شما بیان کرده اید.
متاسفانه باید خود را برای هر احتمالی آماده کنیم و جمعی برای نجات کشور بکوشیم.

مهدوی
مهدوی
1 سال قبل

ایکاش یاد می گرفتید سکوت کنید. این چه فرهنگ سیاسی است که شما فکر می کنید رسالت ابراز نظر در هر زمانی را دارید. افراط دو طرفه ، چهل سال خوش نشین سیاست و تحلیل گری بس است.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


41
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x