سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

خیابان از آن ماست، آن را سنگر مبارزه خود سازیم – امیر جواهری لنگرودی

نظربه اینکه باردیگرمردم دربیش از۱۵۰ و اندی شهربه خیابان آمده و آنرا از آن خود کرده اند نظربه اینکه خیابان باردیگردربرابرکلیت نظام اسلامی، سپر سیاست و زمینه تغییرازپائین تعریف می گردد.جای دارد که حول آن تمرکز ویژه ای داشته باشیم

تبلور شعار پر طنین « زن- زندگی- آزادی» که بدل به راهبرد مبارزه عظیم توده جوانان جامعه ماشده ، تنها در کف خیابان و خیابان را به سنگر بدل ساختن ، خود را به نمایش می گذارند .  همانطور که توده زحمتکشان مطالبه گر، پیشتر فریاد میزدند: « تنها کف خیابون / به دست میاد حقمون »   !

می بینیم که عظمت توده های به پاخاسته وتحت ستم را که برعلیه شکاف طبقاتی حاد درون جامعه، نبودن آزادی یه نشانه گزاری علیه حاکمیت ارتجاعی ومرد سالاررژیم اسلامی، چه به لحاظ ساختاری وچه ازلحاظ محتوای قیام و خیزش گر جامعه ما به سنگراصلی رودررویی بدل کرده وجامعه ی تغییرپذیر، فارغ ازهرگونه ستم ساختارشکنانه خود را به پیشواز تغییر می برد. راه باز می کند و چون بلدزری خروشان فرو می افکند و به جلو مییبرد. جنبش خیابان وفراوریی مبارزه درآن را بازشناسیم وبدان چشم بدوزیم!

  امروزهمچون دیروز، خیابان است که انحصار رودررویی درپهنه سیاست و مقابله با استبداد حاکم  و همه‌ی عمله نظام و قوای سرکوب آن قد علم کرده است درخیابان ماندن همه‌ی قدرت توفنده‌ی دختران و پسران ودیگرنیروهای اجتماعی، دربرابر نظام پوسیده‌ی اسلامی وفروریزاندن آنها بربسترخواسته ها ومطالبات بی واسطه‌ی مردم یعنی آزادی و رهایی  و دیگر خواسته ها تعریف می گردد. طی هیجده روز، هیجده هزارقدم به جلوآمده ایم .

این تحول غیرقابل پیش بینی با قتل حکومتی وضد انسانی #مهسا_امینی دختر جوان سقزی ما ازکردستان آغاز به یکباره همچون آواری سهمگین برنظام پوسیده اسلامی  فرود آمد وازاستانی به استانی و ازشهری به دیگر شهر و نقاط متعدد کلان شهرتهران ودانشگاههای سراسر کشور را به جلوه‌ی زنده‌ی زندگی بدل کرد – از یاد نبریم  که حاکمیت مرگ اندیش  در دوره‌ی کرونا، روزانه مرگ بیش از صد ها را نفر را با ممنوعیت واردات واکسن و آموزش مراقبت‌های بهداشتی گرفت و کشور را به گورستان تبدیل کرده بود – خشم فرو خفته‌ی توده جوانان با آتش کشیدن ماشین‌ها و موتورهای قوای سرکوب و مراکز امنیتی و دنبال کردن قوای ضد شورش و بسیج در خیابان‌ها همه و همه جسارت وجودی نسل دهه‌ی هشتادی ما را به نمایش می‌گذارد. امروز خیابان هم عرصه‌ی سیاست، درمفهوم رویارویی، و هم محکمه‌ی مسئولیت کیفری فردی در قبال جنایت علیه بشریت است. این خیابان است که سیاست کنونی و آتی را در مصاف دیروز و امروز باید به امر تغییر پیوند زند!

  ازاینرو این خیابان است که سیاست کنونی وآتی را درمصاف دیروزوامروزباید به امرتغییربکشاند! اما آیا صرفِ خیابان آمدن وماندن و بدون سلاح اندیشگی وداشتن اطاق فکری درخور برای پیشروی، دربرابرسلاح خون چکان حاکمیت کافی است؟!

باید به ظرفیت مقاومت نسلی بیندیشیم که پس از دی ماه ۹۶ خود را از توهمات گذشته رها ساخته، و پیگیر شعار پایان دوره‌ی اصلاح طلبی واصول گرایی و علیه کلیت حکومت جهل و جنون و جنایت است.

از اینرو امروز در پهنه‌ی خیابان‌های ایران، شعار می‌دهند:

نه روسری ، نه توسری/ آزادی و برابری!

این آخرین پیامه / هدف خود نظامه

   برما است که برای درهم شکستن تهاجم قوای سرکوب ، امروز با قدرتی تمامتر ، بر فقدان سازمان یافتگی شهری – محلی و سراسری چیره شویم و با تشکیل«  کمیته های محله ها »  به سامان یابی و کمک های لازم اقدام ورزیم! .

 آنچه در درگیری های موضعی کنونی میان نیروهای سرکوب و مردم در شهرهای مختلف، می تواند از نظر حفظ پیوند میان شکل های مختلف مبارزه موثر و نقش آفرین باشد وجود کمیته های مستقل مقاومت در مناطق و محلات است تا از این طریق حداقل گامی در مسیر پایان دادن به  کمبود «  سازمان یافتگی محلی و سراسری» برداشته شود.

یاری رسانی  به خانواده های دستگیر شده گان، سازماندهی خدمات و پوشش های لازم برای پناه دادن به فراریان، زخمی ها ، برنامه ریزی برای حرکت های اعتراضی موضعی با هدف پراکنده سازی نیروهای سرکوب، سازماندهی خبر رسانی در سطح محلی به روش های مقتضی در شرایط قطع اینترنت، سازماندهی کمک های فوری در سطح محله های شهری و رفع نیازهای عاجل از طریق همکاری و همیاری، یاری رسانی در سطح منطقه ای با کمیته های دیگر محله ها  در هماهنگ سازی اعتراضات شبانه، شناسایی و افشای سرکوبگران و منزوی کردن آنها در میان مردم، شعار نویسی در خیابان و مناطق مختلف شهر و روستا و تهیه بنر و دست نوشته و غیره، تجلیل از جانباختگان خیزش اعتراضی و سازماندهی مراسم بزرگذاشت آنان ، برخی از وظایف مبرم  و پیشروی این کمیته هاست.

مبارزه برحق وآینده ساز مردمان جامعه‌ی ما، آنجا تجلی می یابد که دربرابرگلوله باران قوای سرکوب به ناگزیر از سنگ بهره می گیرند وخیابان را می بندند ولاستیک آتش میزنند، سنگر می سازند و به شکل های گوناگون و شگفت آور، دست به ابتکارهای ویژه ای میزنند که نشان از خردمندی و باور به عمل خویش دارند . نظام منحوس اسلامی که خود را جانبدارجنبش ” انتفاضه ” فلسطین که فرزندانش با سنگ دربرابراشغالگران اسرائیل می ایستند.همواره مشروعیت مقاومت ودفاع آنان را علم و عثمان می کنند تا خود را طرفدارفلسطین جا بزنند،چگونه است همین مقاومت وپایداری فرزندان ایران دربرابر سلاح سرد قوای سرکوب که اززمین وهوا بررویشان نشانه می رود را به حضور«اشرار» درکف خیابان یادمی کنند؟ با این دیدگاه بیمار و معیوب، خامنه‌ای قوای سرکوب خود را برای درهم‌شکستن مقاومت مردم توجیه می‌کند، تهدید می‌کنند، می‌کشند و از درون خانه‌های‌شان می‌ربایند و دستگیر و روانه‌ی بازداشتگاه‌ها می‌سازند.

خیابانها را نباید پس داد؛ چرا که برای جمهوری اسلامی تنها و یگانه راه ، سرکوب و سرکوب – به گلوله بستن ، بازداشت شبانه و دزدانه فرزندان مردم جامعه ما باقی مانده است و نه غیر!

 امروز یگانه راه اینکه؛ خودمان را سازمان دهیم و متشکل عمل نماییم . راه سازمانیابی و متشکل نمودن توده عظیم جوانان ، با کشاندن جنبش خیابان با دیگر کنشگران اجتماعی و به جان آمده سراسر کشور که از وجود این نظام نابهنگام و قعر تاریخ برآمده  در رنج اند ، پیوند برقرار کرده و راههای تازه و نو را بیازمایند. هرچند که نشانه هایی از شکل گیری این نوع کمیته های محله محور، را در سطحی از مبارزه درون جامعه شاهدیم ، امید آنکه عمق بیشتری یابد و در استمرار مبارزه بتواند با دیگر گروههای مطالبه گر جامعه پیوند یافته  تا بتواند به جنبش سراسری و اعتصاب های عمق یافته تری فرا روید !

حاکمیت اسلامی  هنوز و درهمه جای کشور، ساندیس خورها ، زنجبروقمه بدستان بسیجی را به میدان نیاورده اند بلکه درآب نمک برای لحظات موعود، خوابانده است .حاصل کلام آنکه؛ ما برای بودن وماندن درخیابان، بایدخودمان را سازمان بدهیم ومتشکل بسازیم. ازهمه تجارب تاکنونی بهره گیریم وبا زنجیره ارتباطات محله به محله وشناسایی همه عوامل سرکوب درمحلات اعم ازبسیج و سپاه وکمیته مستقردرمحلات، قوای سرکوب امام جمعه ها ، انجمن های سرکوبگر اسلامی ، قوای متشکل خود را در محلات به خیابان بکشانیم وبا حمله وگریز، به هر چه فرسوده تر شدن این نیروهای سرکوب بیافزاییم .

ما باید با سازماندهی جنبشی درمحلات به فلج سازی نیروهای سرکوب، درتقابل باکلیت حاکمیت اسلامی خود را برای دست یابی به « زن – زندگی – آزادی » ، « شادی- رفاه – آبادی» ، بسان یک نیروی عظیم اجتماعی درصحنه رقابت ها بدل به آلترنیو قدرتمند مبارزات طبقاتی کنیم. اینبارنباید با از دست دادن سنگر خیابان و نوعی عقب نشینی، فرصت به صاحبان قدرت دهیم تا نتوانند به بازسازی نیروی فرسوده خود بپردازند و اعتراضات و مبارزات واقعی مان را دچار وقفه کنند !

درامرسازماندهی محلات ما نباید همه قوای آماده وسازمانگرخود را به پیش صحنه بکشانیم ونیروی خود را به شکل لخت وعور در برابرقوای سرکوب و عمله خون آشام حاکم به سردست ببریم. برای اینکه بیشتروقدرتمند تردرخیابان بمانیم، باید خود را سازمان بدهیم . ما تنها با سازمانیافتگی هرچه بیشترمی توانیم، از حق ماندن، زیستن وداشتن زندگی بهترتا سرحد وصول آزادی، برابری و رهایی همگانی، درمقابل زنجیرهای اسارت و بندگی، شجاعانه دفاع  نماییم!

 تجربه ها به ما آموخته  است که ما می توانیم چنین کنیم، چنین بادا!    

       

https://akhbar-rooz.com/?p=171737 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x