شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

آتش زدن زندان اوین برگ دیگری از جنایات رژیم! – سحر صبا

آزادی فوری و بدون قید و شرط هزاران زندانی سیاسی

شنبه شب، ۲۳ مهر ماه، خبر هولناکی مبنی بر آتش سوزی در زندان اوین همراه با تصاویر ویدئوئی در فضای مجازی پخش شد. مردم با شنیدن این خبر همراه با خانواده و بستگان زندانیان بلافاصله به سمت زندان اوین راهی شدند. خبر این حمله سازمان یافته و وحشیانه، چنان تکان دهنده و هولناک بود که اکثر مردم ایران را تکان داد و انعکاس آن در سطح جهان هم بسیاری را در نگرانی و ماتم فرو برد.

طبق خبرگزاری هرانا، از آتش سوزی در زندان، شماری از زندانیان از اوین خارج شده اند که اطلاعاتی در خصوص انتقال تعدادی از آنان به زندان رجایی شهر وجود دارد. تعدادی از زندانیان هم که مورد هدف گلوله ساچمه ای و گلوله جنگی قرار گرفتند، بدون درمان به بند بازگردانده شده اند.

گفته می شود دست کم ۴۲ زندانی سیاسی به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده اند با اینحال تا زمان تهیه گزارش تنها مشخصات چند نفر آز زندانیان اعلام شده ، اما از بقیه زندانیان و اینکه چند نفر آنها به زندان جدید منتقل شده اند خبری در دست نیست.
قوه قضاییه کماکان شروع آتش سوزی تعمدی توسط زندانیان متهم به سرقت در بخش تولیدی اوین را مبنای این فاجعه اعلام نموده است. بر اساس آخرین آمار منتشره توسط این نهاد حداقل ۴ زندانی کشته و ۶۱ زندانی دیگر مجروح شده اند که حال ۴ تن از آنان وخیم گزارش شده است. مزدوران رژیم تا کنون اخبار دقیق از میزان کشته شدگان و زخمیان را اعلام ننموده اند، اما وسعت آتش سوزی و بی توجهی به نجات زندانیان حاکی از این است که تعداد قربانیان این فاجعه بسیار بالاتر از خبرهای مندرج شده است.
بررسی های هرانا نشان می دهد زندانیان اندکی پیش از شروع درگیری ها در هواخوری های اندرزگاه ۷ و ۸ اقدام به شعار دادن می کنند و پس از انتشار خبر سرکوب خشونت آمیز زندانیان اندرزگاه ۸، سایر اندرزگاه ها از جمله اندرزگاه ۷ و ۴ به اعتراض ها می پیوندند. مرکز اصلی خشونت ها اندرزگاه ۷ گزارش شده است.

نیروهای گارد برخلاف اندرزگاه ۴ برای به کنترل درآوردن شرایط اندرزگاه ۷ از نارنجک های دودزا و نورزا و سلاحهای سنگین استفاده کردند، وضعیت زندانیان این بند به همین دلیل نامناسب تر از سایر زندانیان در بندهای دیگر گزارش شده است.

نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی از بدو سر کار آمدنش تا به امروز از طریق سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام به عمر ننگین خود ادامه داده است. در دهه ۶۰ و ۶۷ با قتل عام هزاران انقلابی و کمونیست و با شعار بکُشید هر آن که با ما نیست، نسلی را از صحنه سیاسی جامعه ایران حذف نمود، نسلی اگر سرکوب نمی شد میرفت تا با ادامه مبارزه انقلابی ریشه های ارتجاع اسلامی و جهالت را ریشه کن نماید. اما امروز بعد از چهار دهه نسل جدیدی به میدان آمده است که با جسارت و مبارزه بی امان خود هدف را خاتمه دادن به این جهالت و بربریت قرار داده است.

تا به امروز تاریخا ثابت شده است که نظام‏های طبقاتی زندان‏ها و استفاده ازانواع و اقسام شکنجه ها بر مخالفین خود را با این قصد ایجاد نموده اند که بقاء خود را تضمین نمایند. هدف از زندان، در هم شکستن و خُرد کردن روحیه مقاومت و آرمان کمونیست‏ها، مبارزین و مخالفین می‏باشد. همه‏ی زندانیان و بویژه زندانیان سیاسی در سرتاسر دنیا و ایران بخوبی می‏دانند که در مبارزه طبقاتی زمانیکه مبارزه به نفع توده های مردم گسترش می یابد و زمینه های اتحاد و همبستگی قوی تر میشود، شکنجه در حق زندانیان با قساوت بیشتری اعمال می‏گردد. در این جنگ نابرابر طبقاتی‏ دشمن در تمامی عرصه‏ها سعی بر این دارد که دست بالا را داشته باشد. در طول حاکمیت جمهوری اسلامی ما شاهد بوده ایم، که پاسخ مزدوران سرکوبگر به هر اعتراض، اعتصاب و خیزش، سرکوب شدید، کشتار، دستگیری ، زندان و شکنجه و اعدام بوده است، این جانیان تا به امروز فجایعی آفریده اند که در تاریخ حکومتهای دیکتاتوری بی سابقه بوده است.

بحرانهای اقتصادی-سیاسی و تعرض حاکمان سرمایه جمهوری اسلامی به سطح معیشت کارگران و مردم تهیدست که آنها را با فقر مطلق روبرو نموده و سلب حداقل ترین خواستهای انسانی از زنان، جوانان و کودکان سبب شد جامعه با قتل فجیع مهسا امینی از خط قرمز عبور نموده و با یک خیزش سراسری به نام “زن، زندگی، آزادی” جمهوری اسلامی را به مصاف بطلبد. تا به امروز که بیش از یکماه از این خیزش میگذرد، علیرغم بازتاب جهانی اش و برخورداری از حمایتهای بسیار ارزنده، اما مقاومت و جسارت توده های معترض بویژه زنان، جوانان در این مبارزه و مقابله با دشمن تا دندان مسلح جان تازه ایی به جامعه ایران و مبارزاتش بخشیده است.

 این مبارزین راه آزادی و برابری بدون کمترین تزلزلی در مبارزه با دشمن سرافرازانه مرگ را به سخره گرفته اند. آنها بخوبی و آگاهانه دریافته اند که تنها راه مقابله با اینهمه جنایت رژیم اتحاد و همبستگی و تداوم مبارزه است. بهای سنگینی از زندان و شکنجه و کشتار تا کنون داده شده است. حاکمان فاشیست سرمایه جمهوری اسلامی مستاصل از مهار کردن این خیزش، فرمان تیراندازی به مردم بی سلاح ، دستگیری و زندان را داده اند. تا کنون صدها نفر از این مبارزین از منازلشان ربوده شده اند. با محاصره دانشگاهها و حمله به دانشجویان و بستن راه خروجیها تعداد بیشماری را دستگیر نموده اند، که خانواده هایشان در بی اطلاعی مطلق از آنها بسر میبرند. در اعتصاب کارگران پروژه ایی پتروشیمی بوشهر واقع در عسلویه حدود صد نفر از کارگران دستگیر شده اند.  

فعالین کارگری سندیکای شرکت واحد رضا شهابی، حسن سعیدی و داوود رضوی در زندان بسر میبرند، اخیرا دو نفر از آنها رضا شهابی و حسن سعیدی به ۶ سال حکم تعزیزی و دو سال تبعید بدون دادگاهی محکوم شده اند. بدنبال این احکام ظالمانه، معلمان زندانی رسول بداقی، جعفر ابراهیمی و محمد حبیبی هم هر کدام به چهار و سه سال زندان بدون محاکمه محکوم شده اند. اما این مرتجعین متوحش و جهالت که بقاء خود را بر سرکوب و زندان بنا نهاده اند هنوز نمی خواهند بپذیرند که فعالین کارگری، معلمان آزادیخواه و دیگر مبارزین سیاسی راه آزادی و برابری هراسی از زندان و اینهمه قساوت نیست. زندانها در طول حکومت جمهوری اسلامی عرصه ایی واقعی از مقاومت و ایستادگی و مبارزه طبقاتی بوده است. مزدوران سرکوبگر هر چند بخواهند با انواع ترفندها از شکنجه های روحی و جسمی، سناریوسازیهای نخ نما، حکمهای طویل المدت و غیره….روحیه زندانیان سیاسی را درهم شکنند، اما در مقابل این توحش، نیروی بیشمار مبارزین و روحیه تسلیم ناپذیری آنها در مقابل هر دستگیری، شکنجه و زندان نه تنها سرکوبگران و حاکمان سرمایه را به ریشخند گرفته اند، بلکه رژیم مستاصل و نا امید از اینهمه مقاومت، باز هم به سرکوب بیشتر ادامه میدهد. پتانسیل قوی و ماهیت آشتی ناپذیری این جنبش و ضربات ناشی از آن که بر حکومت جمهوری اسلامی وارد شده، یک راه بیشتر برای رژیم برای عبور از این بحران باقی نگذاشته است، آنهم سرکوب عریان و خشن است. بهمین دلیل است، برخورد با فعالین کارگری پیشرو و معلمان مبارز زندانی و هزاران زندانی رزمنده دیگر که در این مدت کوتاه دستگیر شده اند خشن تر و امنیتی تر شده است. نظام جهل و سرمایه جمهوری اسلامی برای مهار کردن و به شکست کشاندن این مبارزه از متوحش ترین نیروها و خشن ترین حربه ها استفاده می نماید تا انسجام این مبارزه را درهم شکند. آنها با برنامه ریزی زندان اوین را به آتش کشیدند که افکار عمومی جامعه را به این جنایت جلب کنند و با ایجاد ترس و ارعاب، مبارزه را تقلیل داده یا متوقف نمایند. اما شاهد بودیم که مردم بدون ترس از این جانیان راهی زندان اوین و محل آتش سوزی شده و با اعلام همبستگی و نگرانی از این واقعه خواستار آزادی زندانیان سیاسی شدند. به آتش کشیدن زندانیان از نمونه فجایعی است که فقط از عهده حکومتهای فاشیستی بر می آید. این فاجعه آتش سوزی زندان اوین یادآور” حمله نئونازیهای ” رایت سکتور” بندر آدسا واقع در شمال غربی دریای سیاه و جنوب غربی اوکراین است.

در تاریخ دوم ماه مه سال ۲۰۱۴ در اُدسا عملیات به اصطلاح “پاکسازی شهر” از “جدایی طلبان” انجام گرفت، که به یک قتل عام خونین، با عواقب بسیار سنگینی تبدیل گردید.
نئونازی «رایت سکتور» که در قالب سازمانی به نام «گارد ملی» از سوی دولت موقت کی یف قانونی اعلام شده تظاهرات مخالفان دولت کی یف را مورد حمله قرار داد و ده ها نفر را کشتند و زخمی کردند. اراذل و اوباش فاشیست درهای ورودی و خروجی مقر اتحادیه را مسدود نموده، با بطری های آتش زا که در همان محل تهیه شده بود، کاخ را آتش زده و مانع ورود نیروهای آتش نشانی به داخل ساختمان شدند. بسیاری از مردم داخل کاخ بدون امکان فرار از ساختمان در حال سوختن، از وجود دود شدید خفه شده و برخی دیگر زنده در آتش سوختند، برخی از طبقات بالای کاخ خود را به بیرون پرت نموده، که بطرز وحشیانه ای توسط این حیوانات درنده، کشته شدند.”
از مشخصه های حکومتهای فاشیستی این است که مرتب دست به سرکوب و قتل عام میزنند و بر تعداد قربانیان می افزایند. بر این تلاشند است که ” جنایات بُعد وسیعی پیدا کند،  تا مردم را در مقابل توحش و جنایات بیشمار خود به سکوت وادارند. فاشیسم جمهوری اسلامی در روند مبارزات اخیر خشونت را در مدارس بر علیه اعتراض دانش آموزان دامن زده، که به ضرب و شتم و دستگیری و زندان ختم شده است. دربهای دانشگاهها را بروی دانشجویان مبارز بسته و آنها را به گروگان گرفته و عده ایی زیادی را هم دستگیر نموده است. از طریق ربودن آزادیخواهان و مبارزین و به بند کشیدن آنها خشونت مطلق را در شکنجه گاهایش افزوده، زمانی که زندانیان در مقابل آنهمه شقاوت و ددمنشی به اعتراض بر خاسته اند، آنها را به آتش کشیده است. اما خواست جامعه در مقابل اینهمه درنده خوئیها، خواست برابری و آزادی و جامعه ایی عاری از هر گونه  دستگیری، شکنجه ، زندان و اعدام می باشد. که این در گرو سرنگونی جمهوری اسلامی و مناسبات سرمایه داری و محو مالکیت خصوصی است. از زوایه منافع طبقه کارگر، توده مردم زحمتکش ایران، و کلیه اقشار و جنبش هایی که خواهان آزادیهای سیاسی و مدنی هستند، آلترناتیو طبقه کارگر تنها تضمین کننده راه برون رفت از شرایط موجود است. اما این آلترناتیو تنها زمانی تبدیل به یک نیروی اجتماعی و مادی میشود که طبقه کارگر ایران بطور عینی بازیگر اصلی صحنه سیاست ایران شود و با متشکل نمودن خود و سازمان دادن اعتصابات و اعتراضات سیاسی، دیگر اقشار و جنبشهای اجتماعی را با خود متحد نماید. با اعتصابات گسترده کارگران نفت در سال ۵۷ با شعار ” کارگر نفت ما، رهبر سر سخت ما” بود نه تنها قیام را به پیروزی رساندند بلکه حکومت سلطنتی را هم به زباله دان تاریخ سپردند، در آن شرایط بود مردم ایران موفق شدند که درهای زندان­های رژیم دیکتاتوری شاه را بشکنند و تمامی زندانیان سیاسی را از زندان­های مخوف سلطنتی آزاد نمایند. با توجه به دستگیریهای هر روزه و تعدادی بیشمار زندانیان بدون مطرح کردن شعار ” آزادی فوری و بدون قید و شرط زندانیان سیاسی ”  که به شعار محوری جامعه در مبارزات اخیر تبدیل شود و بتواند با سازمانیابی، نیروی ایی اجتماعی را با خود همراه سازد، نمی توان در آزاد نمودن زندانیان و یا ممانعت از دستگیریها دشمن را وادار به عقب نشینی نمود. بنابراین، آزادی زندانیان سیاسی مستلزم آنست که این خواست هر چه سریعتر به خواست اصلی و محوری مبارزات جاری در داخل و خارج تبدیل شود.

https://akhbar-rooz.com/?p=176146 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کیا
کیا
1 سال قبل

تصویر صورت ودست نقش بسته شده بر زمین آن زندانی اوین را بخاطر بسپاریم!
زندانیان سیاسی در خطرند با تمام قوا ودر اولین فرصت بسمت باز کردن در های زندان ها بشتابیم.

حمید
حمید
1 سال قبل

من به عنوان یک ایرانی این عملیات تروریستی را مه توسط خامنه ای و سپاه پاسداران به انجام رسیده محکوم میکنم!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x