اگر کتاب عصر جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه پنج فصل داشته باشد، اینک اوراق فصل پنجم و نهایی آن است که ورق میخورد. فصلی که هر چند نه در هفتهها یا ماههای آینده اما دست کم در آیندهای نزدیک با فراهم شدن تمام شروط لازم و کافی به ورق پایانی خود خواهد رسید
هاشم آقاجری با انتشار بیانیه ای در اعتراض به اعدام های اخیر نوشته است:
بیانیهی زیر را در آغاز جنبش اعتراضی زن-زندگی-آزادی منتشر کردم و از حاکمیت خواستم که به صدای مردم گوش فرا دهد و ماشین سرکوب را متوقف کند اما اکنون پس از چهار ماه آشکار شده است که گوش شنوایی برای شنیدن صدای مردم نیست. به نظر میرسد که دیگر امیدی به گشودن باب گفتگو باقی نمانده است؛ به ویژه آن که پس از سرکوب و کشتارهای خیابانی چندین صد نفره از زنان و مردان، جوانان و کودکان در سراسر ایران، اینک شاهد قتلهایی حکومتی هستیم که به نام اعدام جوانان معترض ایرانی در زندانها صورت میگیرد. اعدامهایی که نه وجدان عمومی ایرانیان و جهانیان را اقناع کرده و میکند و نه حقوقدانان و وکلای مستقل و شرافتمند ایرانی آنها را مطابق با موازین قانونی و آئین دادرسی عادلانه میدانند.
هر انقلابی دو مرحله دارد. در مرحلهی اول مردم سخن میگویند اما حکومتها نمیشنوند و در مرحلهی دوم که حکومتها سخن بگویند دیگر مردم به آنها گوش نخواهند داد. به نظر میرسد که اکنون مرحلهی دوم آغاز شده است، مرحلهای که هر چند فرآیندی زمانبر خواهد بود اما در منطق خود میتواند رودهای خونهای به ناحق ریخته شده را در آیندهای نه چندان دور به دریای پر تلاطم و طوفانی کین و خشمی تبدیل کند که هستی نظام حاکم را در خود غرق سازد.
اگر کتاب عصر جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه پنج فصل داشته باشد، اینک اوراق فصل پنجم و نهایی آن است که ورق میخورد. فصلی که هر چند نه در هفتهها یا ماههای آینده اما دست کم در آیندهای نزدیک با فراهم شدن تمام شروط لازم و کافی به ورق پایانی خود خواهد رسید. پایانی که امید میرود با گذاری حتیالامکان کم هزینه و بدون به خطر افتادن استقلال و وحدت و تمامیت ارضی ایران و فرو رفتن در هاویهی آشوب کور و وضعیت هابزی جنگ همه علیه هم همراه باشد، گذاری از نظم کهنه به نظم نو، دموکراتیک و عادلانه برای ایرانی که مِلک مشاع شهروندانِ برابرحقوق ایرانی، صرف نظر از هر گونه نابرابری، تبعیض و ستم دینی، مذهبی، ایدئولوژیکی، سیاسی-اجتماعی، اتنیکی، جنسیتی، پیرامونی و طبقاتی باشد.
سید هاشم آقاجری
۱۸/۱۰/۱۴۰۱
سالروز سرنگونسازی جنایتکارانهی پرواز ۷۵۲ هواپیمای اکراینی و کشتار ۱۷۶ نفر انسان بیگناه
بیانیه پیوست:
ماشین سرکوب را متوقف کنید
به صدای مردم گوش فرا دهید
خشم و کین کنونی انفجار مطالبات انباشته و سرکوب شدهی سالیان است. اعتراض نسلیست که به استخفاف، استحمار، استبداد و استثمار «نه» میگوید و خواهان آزادی، عدالت، برابری و زندگی در شرایطی شرافتمندانه و عاری از انواع ستمها، نابرابریها و تبعیضهای ایدئولوژیکی و مذهبی، جنسیتی، اتنیکی، طبقاتی و سیاسی-اجتماعی است. به صدای مردم گوش فرا دهید. سرکوب و خشونت راه حل خروج از بحران نیست بلکه بحرانهای مرکب و انباشته را انباشتهتر، پیچیدهتر و انفجاریتر خواهد کرد.
تا پیش از سقوط در هاویهی فروپاشی سیاسی و اجتماعی و ملی از کجراههی دههها بازگردید. ماشین سرکوب را متوقف کنید. رود خون جاری شده را با سرکوب و کشتار بیشتر به دریای خونی که همه چیزتان را در خود غرقه میسازد تبدیل نکنید. باب گفتگو با مردم را بگشایید و ارادهی عملی خود را برای تحول ساختاری و معنادار و گذار بدون خونریزی به آنان نشان دهید.
نسل امروز –زن و مرد- زندگی میخواهد. زندگی بر پایهی کرامت، آزادی و عدالت. تا پیش از فرا رسیدن مرگ، حق زندگی این نسل را به رسمیت بشناسید.
سید هاشم آقاجری
۳/۷/۱۴۰۱
در شرایط فعلی این نیرو ها مانند آقای آقاجری باید این احساس درشان پررنگ شود – چون خامنه ای با توجه به اینکه در پی اجرای سیاست های مخرب خودش بوده و هست و باعث شرایط چپاولگرانه اقتصادی و در حوزه سیاست روش سرکوب و کشتن را اتخاذ کرده است و باعث انحرافت مختلف شده است-
برای نجات جامعه از این وضعیت متحدن نامه های سرگشاده خطاب به خامنه ای در جامعه پخش کنند و کلیت نیروهایی که در تاسیس این نظام نقش داشتند و می بینند خامنه ای باعث انحراف شده است اعلام راهپیمایی اعتراضی در سراسر کشور کنند
در این صورت خامنه ای و بیتش و وابستگان خاصش در مقابل کسانی قرار می گیرد خودشان بانیان این نظام بودند
و خامنه ای دیگر متوجه می شود این مزدوران خاصش که چپاولگران و لمپن های جامعه بیش نیستند نمی تواند بعنوان انقلابیان جدید جابزند و…
این معترضان درون نظامی بدانند اقدامات آنها با همراهی سایر ایرانیان خواهد بود
مقاله ایشان یک کهکشان از چپ های سنتی که هنوز امید به رژیم در یک جهان چند قطبی دارند جلو تر است. با امتنان از اخبار روز که با چاپ عقاید حتی ملی مذهبی های داخل کشور که زیر فشار از هرگونه توهم اصلاح طلبی دست کشیده اند.