
اعتراض مردم به قتل مهسا(ژینا) امینی، خیلی سریع به اعتراض علیه حجاب و یک هفتهای نگذشت که ماهیت آن بهطور کامل تغییر کرد و به یک قیام تمام عیار علیه جمهوری اسلامی تبدیل شد. همه چیز سریع پیش رفت و جمهوری اسلامی غافلگیر شد. قیام خیلی سریع بعد از خاکسپاری مهسا در سقز، به سراسر ایران گسترش پیدا کرد.
جمهوری اسلامی زمانی که متوجه جدی بودن قیام و ماهیت سرنگون طلبانه آن شد، برای جلوگیری از همگانی و میلیونی شدن آن، با برنامهای از پیش تعیین شده، آن را به خشونت کشاند و مسیر آن را تغییر داد که بتواند آن را سرکوب کند. خشونتی که جمهوری اسلامی در جریان قیام اخیر به کار گرفت، از چند جهت شدیدتر و وحشیانه تر از گذشته بود. این اعمال با هدف نمایش خشونت بی حد و پراکندن وحشت در جامعه انجام می گیرد که از آن میان می توان به حمله مزدوران جمهوری اسلامی به منازل و تخریب درب های وردی و شلیک به پنجره ها، تخریب اموال مردم از جمله آتش زدن مغازها توسط لباس شخصی ها، شکستن کرکره و شیشه مغازه ها، تخریب موتورسیکلت های پارک شده در کنار خیابان ها و کوچه ها، حمله به اتومبیل های در حال تردد و شکستن شیشه و خُرد کردن بدنه آنها و ضرب و شتم زنان به هنگام عبور در معابر عمومی، اشاره کرد.
به این جنایت ها باید شلیک مستقیم به مردم، کشتن صدها نفر و زخمی کردن هزاران نفر و دستگیری بیش از بیست هزار نفر و شکنجه و بدرفتاری با آنها و قتل چندین ده نفر در بازداشتگاه ها و زندان ها در زیر شکنجه و اعدام برخی از آنان، اضافه کرد.
طبق اطلاعات و شواهد میدانی و همچنین از خلال فیلم اعتراضات می توان دید، جمهوری اسلامی برای تغییر مسیر قیام، ضمن آنکه آن را با تمام توان به خشونت میکشد و در خیابان به کشتار مردم میپردازد، طی یک پروژه اطلاعاتی با هماهنگی وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران، بسیج و یگان ویژه، برخی عوامل اطلاعاتی را به عنوان نفوذی و تعدادی بسیجی را به عنوان طعمه به میان مردم میفرستد. آنها مانند مردم لباس میپوشند و همراه با مردم علیه خامنهای و جمهوری اسلامی شعار میدهند که کسی به آنان شک نکند.
عوامل نفوذی وظیفه دارند افراد فعال و موثر در تظاهراتها را شناسائی کنند و از مردم با دوربین های مخفی که به کمر بسته اند، فیلم بگیرند. مردم و یا حداقل بخشی از آنها را به هنگام فرار، به مکانهائی که نیروهای سرکوب در آنها مستقر شدهاند، هدایت کنند و به تله این مزدوران بیاندازند.
در ادامه سناریوی از پیش تعیین شده، برای به دام انداختن قیام کنندگان که بعدا بتوانند آنان را دستگیر و به اتهام ضارب و یا قتل محاکمه و اعدام کنند، نفوذی ها باید بسیجیها را لو دهند و خود نخستین کسانی باشند که برای تحریک مردم، به آنها حمله و نخستین ضربات را بر آنها وارد می کنند. در فیلمها دیده میشود، ضربات نخستی که بر بدن بسیجیها وارد میشود، آنان را از پای در میآورد و نقش بر زمین میکند. این صحنه ها از فیلم هایی که نفوذی های رژیم گرفته اند، حذف شده اند.
در فیلمی که در بیدادگاه کرج در رابطه با کشته شدن یک بسیجی بنام “روح الله عجمیان” به نمایش درآمد، این را به وضوع می توان دید. صحنه ای که “عجمیان” به زمین می خورد، از فیلم حذف شده است. به شهادت چند تن از جوانانی که در صحنه حضور داشته اند، یک نفر از وسط جمعیت داد می زند “بسیجیه بگیریدش” و خود او بلافاصه به بسیجی حمله می کند و چند ضربه کاری به او می زند و خیلی سریع ناپدید می شود. این یک نفر چه کسی جز فرد نفوذی که بسیجی را می شناخته می تواند باشد؟!
بسیجیهای بخت برگشته که به ابن ماموریت ها اعرام می شوند، نمیدانند که جمهوری اسلامی از آنها به عنوان طعمه استفاده می کند و آنها را برای مرگ به میان مردم می فرستد. اما نفوذیها، آنها را میشناسند و میدانند که باید از آنها به عنوان طعمه استفاده کنند.
بدین سان، دستگاه اطلاعاتی رژیم در یک سناریوی از پیش برنامهریزی شده، با قربانی کردن تعدادی بسیجی، زمینه را برای شکار طعمههایش برای اعدام آماده میکند و آخرین مرحله از سناریوی مرگبارش را با شکنجه طعمه هایش، آنها را مجبور می کند قتل بسیجی را به عهده بگیرند. زنده یادان، سید محمد حسینی و محمد مهدی کرمی با این توطئه دستگیر و به قتل رسیدند. در هیچ یک از محاکمات ساختگی که در رابطه با قتل بسیجی ها برگزار شده است، قاتل یا همان کسی که بسیجی را لو می دهد و او را نقش برزمین می کند، شناسایی نمی شود.
محمد حسینی و مهدی کرمی را بعد از آنکه وحشیانه شکنجه می کنند، برای “بازسازی حادثه”، به محل حادثه می برند. محمد حسینی حمله به بسیجی و دخالت در کشتن او را رد می کند. کاردهایی را که از منزل او مصادره کرده اند، به عنوان ابزار قتل بسیجی علیه او به کار می گیرند. محمد حسینی در محل حادثه می گوید که این کاردها برای ورزش است (او رزمی کار بود). او بعد از دیدن عجمیان که بر روی زمین افتاده بود، چون ناراحتی اعصاب داشته، از محل دور می شود. در فیلمی که از او در بیدادگاهش نشان می دهند، به وضوح دیده می شود که او حتی به عجمیان نزدیک نشده است و با فاصله به عجمیان که روی زمین افتاده بود، نگاه می کند. در فیلم به وضوح دیده می شود که او کاردی در دست نداشته است و در هر دستش یک سنگ بوده است. او را که در محل حادثه، کاپشن قرمز رنگی به تن داشته است، از همان ابتدا طعمه قرار می دهند و برای اینکه ثابت کنند که او عجمیان را به قتل رسانده است، محمد مهدی کرمی را به شدت شکنجه و او را مجبور می کنند داستانی را که شکنجه گرانش به او دیکته کرده اند، در محل حادثه بازگو کند و بگوید که او شخصی را دیده که کاپش قرمز به تن داشته و با کارد پنج شش ضربه به شکم عجمیان فرو کرده است.
نفوذی ها از چندین جهت از حادثه فیلم گرفته اند، اما چگونه است از صحنه ای که می گویند محمد حسینی با کارد چند ضربه به شکم عجمیان زده است، فیلمی نگرفته اند؟!
مهدی کرمی را مجبور می کنند بگوید چند ضربه به عجمیان زده است و او را به کناری کشیده است. کسی که در فیلم عجمیان را به کناری می کشد و به او چند ضربه می زند، به مهدی کرمی شباهت ندارد.
حتی اگر بیننده بپذیرد که مهدی کرمی همان کسی بوده که عجمیان را کنار کشیده و به او چند ضربه زده است، در فیلم مشخص است که عجمیان پیش از ضربات مهدی کرمی، بی جان نقش برزمین شده بود. در واقع، ضربات مهدی کرمی نمی تواند باعث مرگ او شده باشد.
بازجویان و شکنجه گران برای تکمیل این سناریوی مرگبار، چند عامل وابسته به رژیم را نیز به عنوان شاهد ماجرا، به محل حادثه می برند و مواردی را که از پیش به آنها گفته شده بود، بازگو می کنند. در ادامه هم، چند از دستگیرشدگان را به محل می برند و مجبور می کنند در رابطه با حادثه شهادت بدهند.
کشته سازی و یا به عبارت دیگر قربانی کردن چند بسیجی، یکی از مراحل پروژه اطلاعاتی رژیم برای استفاده از اهرم اعدام برای مرعوب کردن مردم و سرکوب قیام است. جمهوری اسلامی از طریق این پروژه اطلاعاتی، ده ها جوان را دستگیر و بدون هیچ سندی و تنها براساس اعتراف آنان که به زور شکنجه گرفته شده، به اعدام محکوم کرده است.
مردم اگر بخواهند جان جوانانی را که رژیم به اعدام محکوم کرده است، نجات دهند، باید نشان دهند که مرعوب نشدهاند. واقعیت این است که خیابان تنها جایی است که در آن میشود این پیام را به جانیان حاکم بر ایران رساند و جان جوانان را نجات داد.
پیروز باد قیام “زن زندگی آزادی”.
بخشی از توطئه !
توطئه ابعاد بزرگتری دارد.
حکومت نظامی و تعیین و تثبیت رهبری جدید!