دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

تاریخ مطبوعات آذربایجان جنوبی به روایت « پروانه ممداوا » – محمدحسین یحیایی

مدتی قبل کتاب پژوهشی دکتر پروانه ممداوا در رابطه با مطبوعات در بخش جنوبی آذربایجان ( ایران ) به زبان انگلیسی با عنوان :

The Press History Of South Azerbaijan ( Iranian )Monograph

در سوئد از سوی دیکتنیوس تکست منتشر شد و در دسترس علاقه مندان قرار گرفت، خانم دکتر پروانه ممداوا از اساتید آکادمی علوم جمهوری آذربایجان و از پژوهشگران پرکاری است که  رخداد های آذربایجان جنوبی ( ایران ) را در زمینه ها و حوزه های گوناگون ادبی، مطبوعاتی و اجتماعی را مورد رصد، بررسی و ارزیابی قرار می دهد. کتابی که به تازگی ترجمه به زبان انگلیسی شده سال ها پیش از سوی نویسنده به نگارش در آمده، از سوی وزارت آموزش عالی جمهوری آذربایجان مورد تائید قرار گرفته و برای استفاده دانشجویان و پژوهشگران تاریخ توصیه شده است، کتاب هم از نظر علمی و هم از نظر شکل و محتوا ویژگی های خاصی دارد، دارای نظم و یک پارچه است، از ابتدای جنبش های اجتماعی، دوشنگری و مطبوعاتی شروع شده، شرایط اجتماعی و سیاسی را موشکافانه شکافتته و تاثیر مطبوعات را در این حوادث جستجو کرده است. نویسنده در بخش های گوناگون به داوری می پردازد، گاهی جانبدارانه و یک سویه به قضاوت می نشیند تا باور های خود را به اثبات رساند، نویسنده دید انتقادی به این دوران پرآشوب دارد.شاید در مواردی از ابژکتیویسم و یا بی طرفی علمی گذر می کند، هرچند در هنر و پژوهش های علمی و تاریخی نمی توان کاملا  بی طرف ماند و بی طرف نوشت، زیرا در مواردی انگیزه تحقیق باور به یک موضوع است که محقق را به آن سو سوق می دهد

فهرست مطالب و پیوستگی آن نشان می دهد که نویسنده از سازماندهی فکری و آموزشی تحقیقی خوبی برخوردار است و می تواند به راحتی آن را ساماندهی کند در بخشی از پیشگفتار آن آمده است : در دو سوی  رودخانه « آراز » مطبوعات به شدت تحت تاثیر رخداد های سیاسی و اجتماعی قرار گرفته اند، در یک سو تزاریسم و سپس بلشویسم و در سوی دیگر استبداد بویژه در دوران رضا شاه موانع بسیاری در راه گسترش مطبوعات آزاد ایجاد کرده اند، در حالیکه می دانیم مطبوعات با آزادی توانایی های خود را نشان می دهد به رشد زبان، ادبیات و آموزش همگانی یاری می رساند و تاریخ هم بیانگر آن است که جنبش های اجتماعی و ادبی رابطه نزدیکی با مطبوعات آزاد دارند.

کتاب تاریخ مطبوعات آذربایجان جنوبی ( ایران ) از یک پیشگفتار، ۸ فصل و جندین ضمیمه تشکیل شده و بصورت پیوسته پیش رفته است، در پیشگفتار نویسنده به چرایی و هدف تحقیق خود اشاره کرده، به شرایط اجتماعی و اقتصادی منطقه پرداخته است . در فصل اول تاریخ و آغاز فعالیت های مطبوعاتی را از سال های دور ( ۱۸۵۸ ) در دست گرفته و هدف مطبوعات را در آن دوره که بیشتر ماهیت روشنفکری داشته بررسی کرده است .

در فصل دوم چگونگی مشروطه و مشروطه خواهی مورد بررسی قرار گرفته و فعالیت مطبوعاتی در داخل و خارج آذربایجان و تاثیر آنها بر انقلاب زیر ذره بین قرار گرفته است، آنچه مسلم است روشنفکران آذربایجان با فعالیت های مطبوعاتی و نوشتاری خود زمینه انقلاب مشروطه را فراهم کرده اند. روشنفکرانی که در مناطق قفقاز، اروپا، آسیا و استانبول اقامت داشتند و روشنگری، قانونگرایی و حقوق ملت را گوشزد می کردند، در نتیجه در فاصله و دوران مشروطه به انتشار مطالب مهمی که در اروپا در جریان بود پرداختند تا واژه های آزادی و حقوق مردم را بر استبداد تحمیل کنند هرچند این مدت عمر کوتاهی داشت و بار دیگر سایه سیاه استبداد بر جامعه و آذربایجان گسترده شد.

فصل سوم کتاب دوران آزادی های نسبی بین سال های ۱۹۱۷ و ۱۹۲۰ را در بر گرفته و قدرت مطبوعات را در این دوره کوتاه بررسی کرده است، در این سال ها جمهوری دمکراتیک آذربایجان به رهبری « محمد امین رسول زاده » در شمال و جنبش آزادی خواهی « شیخ محمد خیابانی » در جنوب شکل می گیرد و زمینه رشد دمکراسی و آزادی فراهم می شود، در سایه این آزادی مطبوعات رونق می گیرند و جناح های گوناگون سیاسی ارگان های خود را منتشر می کنند. در این سال ها « آچیق سوز ، حریت، آذربایجان جزء لاینفک ایران و ده ها نشریه دیگر منتشر می شود، در همه این روزنامه ها  « پیشه وری » قلم می زند تا نوبت به روزنامه « حقیقت » می رسد. در سال های بعد روزنامه « اکینجی » در باکو منتشر می شود، پروانه ممداوا ساختار اجتماعی و اقتصادی این دوران را هم چاشنی نوشتار خود کرده است.

فصل چهارم به سال های پر تلاطم جنگ دوم و مداخله نیرو های متفق پرداخته و آن دوران پر آشوب و پر هیجان را بخود اختصاص داده است، در این دوره که نیرو های اتحاد شوروی در آذربایجان جنوبی حضور داشتند و رضا شاه از اریکه قدرت پائین کشیده شده بود، هوای دیگری در مطبوعات آذربایجان وزیدن گرفت، در مدت کوتاهی چندین روزنامه به زبان ترکی منتشر شد و مورد استقبال مردم قرار گرفت، هرچند استبداد حاکم بر تهران به سنگ اندازی خود ادامه می داد و از توزیع انها در مناطق دیگر کشور که آذربایجانی های زحمتکش زندگی پر مشقتی داشتند، جلوگیری می کرد

فصل پنجم مطبوعات را در دوره حکومت ملی به رهبری پیشه وری ( ۱۹۴۵- ۱۹۴۶ ) بررسی کرده که دوران شکوفایی مطبوعات و هنر در آذربایجان بود، در این دوره نه تنها مطبوعات به زبان مادری ( ترکی ) منتشر می شد بلکه تدریس به زبان ترکی هم در مدارس آغاز شد که در تاریخ سیاسی کشور آغازگر دوران جدیدی بود و استبداد را به سرعت و شدت به وحشت انداخت. یکی از روز های شوم در تاریخ آذربایجان جشن تحمیلی کتابسوزان در جلو مدارس و « ساعت قاباقی » تبریز است که هرگز از تاریخ و خاطره ها زدوده نخواهد شد.در این روز شوم تاریخ انتشارات به زبان ترکی به پایان رسید و سایه سیاهی بر جامعه آذربایجان بار دیگر حاکم شد.

فصل ششم به دوران انقلاب ۱۹۷۹ می پردازد که اندکی پژواک آزادی بگوش رسید و بار دیگر روشنفکران و روزنامه نگاران به فکر بازسازی مطبوعات و انتشارات به زبان ترکی افتادند ولی دیری نپائید که این بار استبداد با پسوند و پیشوند اسلامی و دینی بر جامعه حکمفرما شد. شاید سیا ه ترین دوران مطبوعات آغاز شد که همچنان ادامه دارد، هرچند چند نشریه فرمایشی که از تیغ سانسور می گذرند و گاهی به مداحی رژیم می پردازند اجازه انتشار پیدا می کنند.

فصل هفتم به مجله « وارلیک » پرداخته که از سوی تعدادی از روشنفکران آذربایجان در تهران به سردبیری و مدیریت « دکتر هیئت » منتشر می شد. این نشریه در مدت کوتاهی جایگاه خود را پیدا کرد و در آن افراد شناخته شده ای مانند « حمید نطقی، فرزانه، ذهتابی، مفتون و دیگران » قلم می زدند و اندیشه های ملی گرایی را تشویق و یا تبلیغ می کردند. این مجله هم خشم رژیم را بر انگیخت و فرمان به تعطیلی آن داد.

فصل هشتم مطبوعات در دوران معاصر را در آذربایجان بررسی می کند، در این فصل به مطبوعات در مهاجرت پرداخته می شود که با سیل مهاجرین و پناهندگان سیاسی در خارج از کشور منتشر شده اند، برخی از این نشریات عمر کوتاه و برخی دیگر عمر طولانی تر داشتند ولی آنچه مسلم است ادامه کار مطبوعاتی در خارج از کشور مشکلات عدیده ای دارد و گاهی ادامه کار ناممکن می شود.

در بخش های ضمیمه عکس ها و اسناد به نمایش گذارده شده است که از سوی نویسنده برای پیشبرد تز و یا هدف خود گنجانده شده است. به نظر می رسد تلاش خانم دکتر پروانه ممداوا مورد تحسین خوانندگان قرار می گیرد، زیرا این نخستین اثر علمی و آکادمیک است که بطور مستقل به تاریخ مطبوعات آذربایجان جنوبی ( ایران ) می پردازد و ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه را مورد بررسی قرار می دهد. تردیدی نیست که آثار هنری، ادبی و گاهی مطبوعاتی از جامعه الهام می گیرند، آن را می پرورند و به جامعه تحویل می دهند که جامعه بتواند مسیر آزادی، خوشبختی، رفاه و رشد همه جانبه را پیدا کند و در همان مسیر با همه سختی ها پیش برود….

محمد حسین یحیایی

[email protected]

https://akhbar-rooz.com/?p=209435 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نادر
نادر
9 ماه قبل

آقاى یحیایى سوالى از شما دارم:واقعن اینگونه هست که انسان وقتى دچار بیمارى ملى گرائى محص منجر به برترى طلبى قومى و نژادى میشود، خود را حقیر میپندارد؟ اگر کوشش هم مهینان آذربایجانى تشکیل حکومت آذربایجان (بقول خودشان ترکان) ( وحتمن به رهبرى على اف و اردوغان) هست و بهمین جهت گویا برایشان مهم نیست که درایران چه فاجعه هاى دارد رخ میدهد و کاملا چشم و گوش شان کاملا مسدود شد و لام تا کام کلامى نمیگویند. چرا سرزمین اصلى آذربایجان را آذربایجان “جنوبى” خطاب میکنند؟ مگر هر تاریخى را ورق بزنیم، تبریز مرکز آذربایجان نبود؟ مگر آنچه که شما آذربایجان شمالى نام مینهید بزور جنگ و کشتار و زبونى و حماقت محص پادشاهان آذرى زبان (قاجاریه) آن سرزمین ها تحویل حکومت تزارى نداد؟ لقب دادن آذربایجان به آذربایجان جنوبى، نشان از آگاهى دارد یا نا آگاهى محص و احیانا

اسد قومسی
اسد قومسی
9 ماه قبل

آخه آدم در کار این دنیا حیران می شود! کسی که در این ور و آن ور با عنوان پروفسور(استاد تمام در دانشگاه های غربی) معرفی می شود به معرفی کتابی می پردازد که به بخشی از کشورمان نامی جعلی می دهد. بخشی که پیوستگیش به این آب و خاک به قدمت تاریخ شناخته شده آن است. نامش هم با تصریف همان نامیست که در ادبیات اوستایی (قدیمی ترین میراث فرهنگی این سرزمین) به کار رفته است. نام هیچ یک از مناطقی که با نام کلی قفقاز شناخته می شده و می شوند، هیچگاه آذربایجان نبوده است. این نام در جریان جنگ داخلی بعد از انقلاب اکتبر توسط برخی از فعالین ضد انقلاب قفقاز برای مناطقی شامل اران و شکی و … جعل شد و کاربردی تهییجی برای بسیج مردم منطقه علیه حکومت نوپای شوروی داشت (شاید انگلیس هم با توجه به فعالیتهای ضد انقلابی اش در همان زمان و همان مکان بی تاثیر نبوده باشد). به دلایل قطعا سیاسی بعد از سرکوب این فعالیتهای ضد انقلابی حکومت نوپای انقلابی این نام را برای جمهوری جدیدی از مناطق باقیمانده حفظ کرد. قطع به علت محدودیت فضا!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x