دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

مردم در ایران چه میخواهند؟ – امیرحسین لادن

برای رسیدن به پاسخ واقعی، باید، تنها بر اساس آمار و اسناد و با اتکا به افشاگری و اعتراف دست اندرکاران رژیم گام برداشت، و فریادهای مردم را نیز شنید. نخست میخواهیم ببینیم، از منظر اجتماعی – سیاسی، هم میهنان مان در کجا قرار دارند؛ با آمارها آغاز می کنیم.

بخش هائی ار نتایج یک نظرسنجی در رابطه با اعتراضات اخیر (۱۴۰۱) را مرورو می کنیم:

در پاسخ به پرسش جمهوری اسلامی: آری یا نه؟

۸۱% از پاسخ دهندگان داخل کشور به جمهوری اسلامی نه گفتند.

۹۹% از پاسخ دهندگان خارج از کشور به جمهوری اسلامی نه گفتند.

در پاسخ به پرسش کدام نظام سیاسی دموکرات را به عنوان جایگزین نظام جمهوری اسلامی ترجیح می دهید؟

۵۷% از پاسخ دهندگان داخل کشور و ۶۱% از پاسخ دهندگان خارج از کشور 

جمهوری ریاستی – پارلمانی و سکولار را به عنوان جایگزین

نظام جمهوری اسلامی ترجیح می دهند.

در میان پاسخ دهندگان 

۸۱% در داخل کشور با اعتراضات موافق هستند؛

 67% از آنها معتقدند که اعتراضات به نتیجه می رسد.

در  میان پاسخ دهندگان خارج از کشور

۹۰% مواق اعتراضات هستند و فکر می کنند به نتیجه می رسد. (۱)

برای یادآوری، ۹۸.۲ در صد از مردم (بدون کوچکترین شناختی از جمهوری اسلامی)، به همه پرسی خمینی، جمهوری اسلامی: آری یا نه؟ پاسخ مثبت دادند. امروز، پس از بیش از چهار دهه تجربه ی زندگی در جمهوری اسلامی، ۸۱% از مردم (آگاهانه) در داخل و ۹۹% در خارج به جمهوری اسلامی پاسخ نه می دهند.

سیاست مالی، فساد و شکاف طبقاتی

بهزاد نبوی، معاون نخست وزیر (در سه دولت) و فعال سیاسی اصلاح ‌طلب، می‌گوید ۶۰ درصد از ثروت ملی ایران در اختیار چهار نهاد “ستاد اجرایی فرمان امام”، “قرارگاه خاتم”، “آستان قدس” و “بنیاد مستضعفان” است که هیچ یک از آنها ارتباطی با دولت و مجلس شورای اسلامی ندارند. این سه نهاد، زیرنظر مستقیم علی خامنه‌ای بوده و تنها به وی گزارش می‌دهند. قرارگاه خاتم نیز از زیرمجموعه‌های سپاه پاسداران است که فرمانده آن را رهبر منصوب می‌کند. بهزاد نبوی می گوید از سوی این نهادها، در ۴۰ سال گذشته هیچ آماری منتشر نشده است. مجلس خبرگان که بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی وظیفه نظارت بر رهبر ایران را برعهده دارد، نیز گزارشی از عملکرد نهادهای زیرنظر خامنه‌ای ارائه نکرده است.

وزارت کار و کمیسیون اجتماعی مجلس: آمار فقر در ایران، ۳۲ در صد جمعیت و تعداد گرسنگان ۵ میلون تن می باشد!

بر اساس گزارش مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی، جمعیت زیر خط فقر مطلق در ایران طی سه سال گذشته، دو برابر شده است و به ۲۵ میلیون تن و در دوران رئیسی به ۲۹ میلیون تن رسیده است. این بحران زائیده ی مشکلات مزمن تورم، رکود و رشد منفی، بیکاری و فساد فراگیر بوده است. در نشست علمی این مؤسسه، گزارش پژوهشهای فقر و نابرابری حاکی از آنست که یکی دیگر از مشکلات رفاهی در ایران، “عدم تعادل منطقه ای” است بترتیبی که در استان سیستان و بلوچستان فقر درآمدی بالای ۷۰ در صد است. 

نقش حکومت

نوشته ها و سخنان (اعترافات) عده ای از دست اندرکاران رژیم و کارشناسان داخل کشور، این تصویر را کامل تر می کند. با آماری از داخل سپاه پاسداران، آغاز می کنیم:

گروه “پاداش سیاه”، بولتن ویژه ی فرمانده سپاه را هک و منتشر کرده است. یکی از آمارهای این بولتن می گوید: “۸۴ در صد مردم، اعتراضات خیابانی را عاملی برای کاهش مشکلات می دانند. … در بخش دیگری از آمارها، گزارش شده که بزرگترین دستاورد اعتراضات، ریزش ترس مردم از نیروهای نظامی و انتظامی است.”  (2)

بر اساس آمارهای فاش شده: – ۵۱ در صد مردم خواستار حجاب اختیاری اند؛ ۵۳ در صد هم از عملکرد نیروهای انتظامی ناراضی اند؛ ۵۶ در صد مردم به استمرار روند اعتراضات معتقدند؛ و همانطور که اشاره شد، ۸۴ در صد مردم، اعتراضات خیابانی را عاملی برای کاهش مشکلات می دانند.

سرلشگر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: “جمعیت اندکی به هر دلیلی فریب خوردند، کمتر از سه دهم درصد کشور بودند.” (۳)

این آمارها، از یکسو دروغگوئی سران رژیم را آشکارا به نمایش می گذارد؛ و از سوی دیگر نشان میدهد که زمینه برای پس گرفتن کشور مساعد است.

علی اکبر صالحی، وزیر خارجه پیشین و رئیس سابق سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی که بخشی از اصول گرایان حکومت است، اقرار می کند و می نویسد:

در حال که شعار “نه شرقی، نه غربی” بر سر در وزارت خارجه ایران است، سیاست خارجی جمهوری اسلامی تحت رهبری علی خامنه ای به “نگاه به شرق” تغییر کرده و تهران به دنبال نزدیکی با مسکو و پکن بوده است. هر چند نشانه هائی وجود دارد که این نزدیکی دو سویه و از موضع برابر نیست. برای نمونه: دو هفته پیش، روسیه در بیانیه ای رسمی مشترک با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در خصوص جزایر سه گانه همراهی کرد. پیشتر چین هم موضع مشابهی گرفته بود.

در رابطه با آمریکا، او همچنین انتقاد می کند که طرف ایران در استقبال از بعضی قدم های آمریکا، فرصت شناسی نکرده است. با اشاره به سخنان مادلین آلبرایت، وزیر خارجه در دولت بیل کلینتون، در باره کودتای ۲۸ مرداد با هدایت سازمان سیا علیه دولت مصدق می گوید: “خانم آلبرایت گفت قبول داریم این کار را کرده ایم و اینکه این کار درستی نبوده. صالحی می گوید: ما باید همان موقع آن را یک عذرخواهی تلقی کی کردیم. اما ما اصرار داشتیم که کلمه عذرخواهی هم باشد.” … همچنین میگوید نقش تاریخی آمریکا نسبت به ایران همیشه منفی نبوده است. شوروی بعد از جنگ جهانی دوم در بخشی از ایران حضور داشت. این تهدید ترومن علیه شوروی ها بود که باید خاک ایران را ترک کنید. این خودش یک نکته مثبت است.”  (4)

سعید حجاریان، تئوریسین رژیم و یکی از شخصیت های مطرح حکومت اسلامی است، آشکارا می گوید:

مردم در تنگنای شدید هستند و هر از گاهی مطالبات شان را به اشکال گوناگون بروز می دهند. بعضی از رویدادها واجد اهمیت اند و کوتاه مدت نیستند. مثل بحرانی شدن وضعیت صندوق های بازنشستگی، بحران آب، فرار سرمایه ها، و همین طور مسائلی که به طور مستقیم به تبعیض مربوط می شود از جمله موضوع مشخص زنان. در ضمنی که حکومت با این بحران ها دست و پنجه نرم می کند، نیک می داند هر یک از آن ها قادرند به شدت زمین سیاست را بلرزانند.

پرسشگر از حجاریان می پرسد: به نظر شما سیاست آلترناتیو در زمین فعلی سیاست ایران حول چه محورها و مسائلی می تواند شکل بگیرد؟

حجاریان: من زمانی نوشتم دوز جمهوریت برای ما زیاد است. ولی امروز یکی از این موارد جمهوری خواهی محض است، یعنی جمهوری بدون پسوند و پیشوند. سوسیال دموکراسی هم طرفدارانی دارد.  

پرسشگر: ما تا کنون پروژه ای تعریف شده که مستقیما بتواند مردم را درگیر کند نداشتیم؟

حجاریان: گمان نمیکنم چنین چیزی رخ داده باشد. من فکر می کنم حتی اساسا پروژه هایی با دال مرکزی آزادی و عدالت هم تا زمانی که ملموس نشوند، انضمامی نمیشوند. مثلا معلمان، آن ها بر مسئله تبعیض حساس هستند و عدالت برای شان انتزاعی است. برای رتبه بندی به خیابان می آیند و هزینه می دهند اما لزوما از درگاه عدالت سخن نمیگویند. اما در مقابل می بینیم خداناباوری دارد به پروژه ای همه گیر تبدیل می شود. یعنی الیت و توده هم داستان شده اند. این مسئله به دلیل ایدئولوژیک شدن دین از سوی حاکمیت از یکسو و تحولات جامعه از سوی دیگر است. …

پروژه خداناباوری از توده مردم برخاسته است.”  (5)

آیت اله شریعتمداری که به دستور خمینی خلع لباس و محکوم به حصر خانگی شد، این پدیده را پیش بینی کرده و گفته بود: “اگر روحانیت وارد سیاست شود، نه تنها خود بل که دین را از بین خواهد برد.”

پاسخ به پرسش “مردم در ایران چه می خواهند؟” را در لابلای آمارها، اقرارها، و سخنان و نوشته ها دیدیم. مبارزان میهن مان نیز خواسته هایشان را، بارها فریاد زده اند: “اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا”؛ “نه سلطنت، نه رهبری، دموکراسی برابری”؛ “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر”؛ تا رسیده اند به “زن، زندگی، آزادی”.

چگونه از ۹۸.۲ درصد رأی آری به جمهوری اسلامی، به “زن، زندگی، آزادی” رسیدیم؟ انسان با آگاهی از مسائل و شناخت شرایط، از ابهام و تاریکی به شفافیت و روشنائی میرسد؛ از قدرت بیشتری برخوردار می گردد و انتخاب می کند. دانش و آگاهی، قدرت می بخشند؛ قدرت، اختیار میدهد؛ انسان تنها در پرتوی شناخت و آگاهی از اسارت جبر و شعور کاذب رها میشود. امروز مردم مان میدانند چه می خواهند.

اکنون می رسیم به مسئولیت ایرانیان برون مرزی بطور کلی، و وظیفه ی مخالفان رژیم (آپوزیسیون) بطور مشخص. البته روی سخن با هم میهنانی است که هم به آزادی، برابری و مردمسالاری باور دارند، و هم می خواهند کاری بکنند و گامی بردارند.

مسئولیت هم میهنان خارج از کشور، در درجه نخست آنست که در کشورهای اقامت شان، پیوسته صدای ملت ایران باشند؛ در اعتراضات شرکت کنند؛ و در حد توانائی از خانواده های اعتصابیون، زندانیان سیاسی، و جانباختگان جنبش زن، زندگی، آزادی، پشتیبانی مالی کنند.

وظیفه مخالفان رژیم در خارج از کشور، “از خود گذشتگی” است که نه کار آسانی، و نه کار هر کسی است. “از خود گذشتگی” یعنی داشتن آمادگی لازم برای غلبه بر “خود محوری و خود بزرگ بینی” و “مطرح بودن”؛ و تنها برای برقراری عدالت، آزادی و مردسالاری در ایران مان گام برداشتن. مخالفان راستین رژیم، آنهائی هستند که تنها برای رهائی مردم و سربلندی ایران، گام بر میدارند.

براندازی و جایگزینی

امروز، هم امکان یورش نظامی وجود دارد و هم احتمال  فروپاشی و درگیری های جدائی طلب ها برای تکه پاره کردن ایران. برای نخستین بار در تاریخ نه چندان دور میهن مان، راهی به جز براندازی برای مردم ایران باقی نمانده است.

از تجربیات گذشته مان، آموخته ایم که براندازی به تنهائی کافی نیست و باید همراه با برنامه جایگزینی باشد. برنامه جایگزینی ما برپائی جمهوری سوسیال دموکرات و لائیک ایران است.

جمهوری

با این باور که جمهوری نظامی برخاسته از حاکمیت ملت و مبتنی بر عدم تبعیض، دموکراسی، عدالت و شرافت و منزلت انسان، ما جمهوریخواه هستیم.

سوسیال دموکراسی

سعادت ملت ایران، رفاه، آزادی، دموکراسی، سرفرازی شهروندان و تحقق ارزش‌های جهان‌شمول انسانی، عدالت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و برابری همه شهروندان در مقابل قانون بخشی از  اهداف ما هستند که در برنامه اجتماعی و سیاسی ما تنظیم و تدوین شده‌اند.

لائیسیته

لائیسیته اصلی ایجابی و لازم برای اداره جوامع مدرن است، که نه تنها با دین و مذهب و ایدئولوژی ضدیت ندارد بلکه بر آزادی آنها احترام می‌گذارد، مشروط بر اینکه در امر خصوصی بمانند و در حکومت و دولت و همه نهادهای وابسته به آن دخالت نکند. اگر قلب جامعه‌ی مدرن جمهوری باشد، شکی نیست که مغز آن لائیسیته است.   

ایران

در جمهوری ایران، استقلال، یکپارچگی و همبستگی ملی و تمامیت ارضی کشور، بایستی از نفوذ و دخالت بیگانگان در امان باشد. روابط مسالمت‌آمیز با ملل و دول جهان، پذیرفتن منشور جهان‌شمول حقوق بشر و ملحقات آن و سایر قوانین بین المللی را، که برای صلح در جهان و حقوق انسانی تدوین و تصویب شده‌اند، حفاظت کرد. جمهوری اسلامی را بایستی تنها با نیروی مردمان ایران سرنگون کرد. (۶)

    می دانیم که

بدَلِ خودکامگی و خداسالاری، حق انتخاب و مردمسالاری است. و

بَدلِ وابستگی، استقلال و ملی گرائی است.

برنامه ی براندازی مان بر این باور استوار است که در ایران فردا،

“همه چیز باید برای زندگی مردم، و در خدمت مردم باشد”.

امیرحسین لادن

دوشنبه نهم مرداد ۱۴۰۲

[email protected]

 (1) گروه مطالعات افکارسنجی گمان  

(۲) بلاک ریوارد، خبرگزاری فارس 

(۳)  و (۴) بی بی سی

(۵) زیتون

(۶) مبانی همسازی ملی جمهوریخواهان ایران

https://akhbar-rooz.com/?p=211074 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کیا
کیا
8 ماه قبل

آمار و مقاله بسیار امیدوار کننده هستند ولی نکته چگونه به هدف رسیدن را کم دارد.
نکته اصلی دمکراسی بین نیروهایی است که به این هدف باید برسند و نه فقط جمهوری خواهانی که هم منسجم نیستند!
دمکراسی هم باید اکنون و در پروسه مبارزه تبیین و فملی شود و نه بعد از براندازی!
مثال
سلطنت‌طلبان و مجاهدین و تقریبا همه احزاب بعد از گرفتن قدرت دم از اجرای دمکراسی می‌زنند و این مشکل سر راه است!
چون اکنون دمکرات نیستند.

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
8 ماه قبل

این توهمات است که آقای لادن را به ایجا رسانده است ناموزونی توسعه در سرمایه داری بدلیل انگیزه ی سود حداکثر است همان انگیزه ای که توهمات زیادی برای خصوصی سازی اقتصاد است اما سرمایه داری ایران دارای یک سیستم منسجمی ست که چنان سودی کسب می کند که حاضر نیست راههای دیگری را امتحان کند هر حکومتی که بر مبنای سازوکارهای سرمایه داری از جمله نوع آقای لادن است معنایش عدم تغییر است و شکاف طبقاتی موجود نشان می دهد که طبقه ی سرمایه دار ایران هیچ حقی برای مردم قائل نیست وغارت مردم چنان است که حتی میزان کالری غذای آنها را تامین نمی کند لذا به سمت سرمایه ی صنعتی که ضرورت توسعه دموکراسی و حکومت قانون است گام برنخواهد داشت و لذا توهمات شما بر اساس منطق خودتان در دفاع از سرمایه باطل است شما هم فقط القاب جدید به حکومت رانتخواران و نئولیبرالیسم خواهید داد سیستم شما همین الان همین تفکرات شما را پیاده کرده که دچار بن بست شده است نه تنها ایران که دنیای سرمایه هم سالهاست توهمات سوسیال دموکراسی را کنار گذاشته است

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x