دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

ترفند چادر، تردستی رسول – بهنام چنگائی

اسلام واقعی، تنها در افشای بی حقوقی مطلق انسان برابر الله، و بسی سهمگین تر بی حقوقی مطلق زن برابر مرد و آنهم بفرمان خدائی ست که مردسالارمی باشد و تنها ازین راه و سبک می شود قوانین ناروای اسلام را قابل تعریف و بررسی بی طرفانه و تنقید روشنگرانه قرارداد تامگر با این کار و شیوه بشود پشتوانه آگاهی و بیداری اجتماعی را بهتر فراهم کرد و هرچه بیشتر گستراند. چراکه این اسلامِ الهی، دین ترس و شب و تاریکی و نادانی، و همزمان دشمن روز و نورافکنی و و خردورزی وآگاهیرسانی هاست.

اسلام، دین دیگران ستیز، و باوری فرسوده و واپسگراست که همیشه با ایده نوآوری های اعصار پیشین و اکنون انسان های مستقل، خودباور و دگرگونجو هیچگاه سازگار نبوده و هنوز هم نیست. تاریخ اسلام درین ۱۴۰۰ سال روند پیدائیش با اینهمه دیگرستیزی ها و جنگ های پوچ و ویرانگر عقیدتی که در میان خود و ادیان الهی داشته، همچنان و پیگیر مخالف هرگونه دگرگونسازی های انسانمدار بوده، مانده، و باور خود را بی کم و کاست برتردانسته، و از همینرو نیز پیوسته درجا زده و واپسمانده تر از دیگر ادیان ابراهیمی و یا شاید به نوعی از وهابیگرائی دچار و یا سردرپی بازگشت به آغاز پیدائی خود است. اسلام وامانده گرفتار قوانین مردسالار می باشد که آن نیز یکدست ضدزن و ضدبشری و سرشار از نابرابری ها می باشد.

اسلام، در پهنه ی پاک مهر و دوستی نوع انسان ها به هموندی فراآرمانی تن نداده، و در ژرفای همبستگی سرزنده ی زن و مرد نیز جز سرکشی مردانه نیست، و در چارچوب تابناک عشق خانوادگی، و پاسداری و تلاش برای حفظ ارزش های حقیقی و والای آن، این اسلامی که ما می شناسیم هرگز چیزی برای گفتن بسود خوشبختی مشترک زن و مرد نداشته و ندارد؛ مگر همین سرکردگی همیشگی و ۱۴۰۰ ساله مردانه ی آن و ناگزیر، به بازی گرفتن حرمت خانواده و در ستیز یکدست با تک همسری ست. و از همینرو سرشاراست از تباهی مهر خانوادگی، و پشتوانه ای ست برای ویرانگری های بی شمار و پیگیر در روابط نابرابر خانوادگی توسط احکام اسلام که همه جا حرف آغاز و پایان را جارمی زند. دست درازی، اجحاف و ستم بلندی که از دوران پیامبری خود محمدِ رسول الله آغازید!

در پیوند و پیوست خودکامگی های اسلامی ـ ولائی، نابرابری های عقیدتی و بیگانه ستیزی های واقعی این دین با حقوق انسانی، دیگر چه می توان گفت و شنید و نوشت که ما درین ۴۴ سال گذشته ندیده و ردپای تبهکاری جیره خواران ولایت در سرکوب و نابودی آنرا با خون و جان خویش نچشیده باشیم؟! آری اسلام و این رژیم با حقوق نوع انسانی ما و نوع انسانی بیگانه است و در همین اسلام کنونی که ما آنرا بخوبی می شناسیم و می بینیم اینان سراپا رسوا، چه تهمت ها، چه کنایه ها و چه  سرزنش های بی جائی که به دیگر ادیان و آرمان ها و نگرش های موجود و غیر اسلامی ندارند!؟ و چه نقدهای چندش برانگیزی از آنان در باره ی مخالفان خود وجود چندش انگیز فراوان ندارد؟!

در حالیکه در همین دین، و در عرصه حقوق زناشوئی و روابط سالم جنسی در بنیاد اسلام رحمانی، و بویژه در بیان نیازمندی طبیعی زن و مرد از رابطه جنسی، آشکارا هیچ امکان یکسانی از سوی خالق زن خلق نشده و وجود همخوانی نه تنها میان زن و مرد منطقی نیست، بل هویت این پدیده الهی دچار تفاوت، تناقض و تناسخی بسان مقایسه پرکاهی برابر کوه می باشد! درین دین تضاد های حل ناشدنی فراوان وجوددارد که باورکردنی نیستند. برای نمونه خود پیامبر که منادی ارزش های معنوی و رهبانی ست او در زمان رسالت اش اسیر مادیت و نشانه ی آن زنبارگی ست. وی همزمان ۱۱ زن رسمی داشته است و البته منهای صیغه کردن های بی شمار و به تصرف درآوردن بی پروای زنان دشمنان و…! این پیامبر که ۱۱ زنه برای زنان خود این حق طبیعی را میسرنگذاشته بود که زنانش پس از مرگش دوباره حق ازدواج و زندگی داشته باشند، حتی با یاران خود! برای این خودخواهی و مرزبندی برتریجویانه و مغرورانه چه نامی یافت می شود که پاسخگو این یکسویگی باشد؟

پیروزی

پرسیدنی ست! چرا اینگونه نابرابری های ناپسند از محمد رسول خدا سرزده به نحوی که او همان را که خود داشته برای زنان و خویشان نیز جایز نمی دیده است؟! و چرا خود پیامبر اینگونه برای رابطه جنسی ولنگار و در برابر زدودن ارزش های انسانی برای امیال جنسی اینچنین بی پروا و سنت شکن بوده است؟ البته در برابر چنین پرسش هائی بنا به پاسخ روایت ها و آیات موجود سوره نسا و در قرآن چنین می گویند که در ایجاب آن زنبارگی ها و برای رفاه و تلذذ مردان امر خدا چنین بوده است و محمد تنها فرمانبر خداست. پرسش دیگر! آیا با وجود چنین ستم ها، نابرابری ها و تبعیض های دینی و حقایق تلخ و بازتاب های دردآوری از گفتار و کردار محمد می توان از عدالت و بصیرت خدا چیزی گفت و باوری برداشت؟

این رفتارها و کردارهای ناراست راهبران و فقدان های ارزشی امروزی رژیم اسلامی ـ ولائی و تک تک نارسائی های زندگی و درهمریختگی اخلاقی رهبر کوچک و بزرگ دینی گذشته و اکنون آنها آشکارا برای حرمت هم و برای بقای اسلام درهم تنیده شده اند و بازتاب های ویرانگرانه ی آنها برای هستی گذشته و امروزمان هزینه های گزافی داشته و دارد. و شگفت انگیز اینکه ما می باید تاوان ناسازگاری های ساختار دینی و ستیز آنها را با خواسته برحق خویش بی کم و کاست برتابیم وگرنه کافر و ضد خدائیم و مستوجب سرزنش و ستم و مرگ می باشیم. بنابرین همچنانکه گفته شد و می بینیم، مصلحت خدا در خلق زن چنین نبوده که او برای حفظ حقوق برابر انسان ها و بویژه زناشوئی به زن هم حق برابر کامجوئی داده شود. و درین راستا چنین می نماید که خدا در همین اسلام “عدالت دوست” برابری بین خواست زن و مرد واجب ندیده است؛ وگرنه یکطرفه و بسود زنبارگی مرد همسو با مردسالاری نمی شد که شده است.

وگرنه ترفند چادر ولایت، با تردستی رسول زنباره را چگونه می توان بررسی منطقی کرد؟ درین گستره اسلام برای مرد مسلمان اصول زناشوئی بسیار ولنگار، ارزش ستیز، نابرابر و بشکل هولناکی زناشوئی مردگرا می باشد. و نگرش های ناموسی اسلام هم جز در خدمت زنبارگی، یکسویه گرائی و پرت و پلائی ارزش های انسان گریزی بیش نیست. وزینرو این و آنگونگی متناقض اسلام نیز با زندگی و خواسته های دیروز و امروز بیگانه و یکدست با تاریخ فرهنگی ما ایرانیان و جهانیان نوعدوست و مترقی دشمن جاودانه است.

این رژیم مکار و فرمانبر به اصطلاح خدا جز ریا، دروغ و چرند نمی بافد و همه می دانیم که بیکاری و گرسنگی و زمینگیری میلیونی ما برآمد دیگرستیزی برای برتریجوئی جهان اسلام شیعی و آنهم برای دکان پرسودی ست که ولایت به بزرگی ایران و “جهان اسلام خودش” در زهن خرافیش واگشوده، و فکرمی کند که همچنان و بسادگی و روزانه می تواند میلیاردی به جیب زده و بزند. و هیچکدام از خود خامنه ای گرفته تا مزدورانش نمی خواهند این کسب و درآمد هنگفت به هر قیمتی که باشد از دست شان بیرون رود. و آشکارا نیز همگی هم بخوبی می دانند که دور پایانی ساده دلی و باورمندی مذهبی مردمی ست؛ زیراکه زنان، توده ها و کارگران دیگر گول وعده های پوچ آنها را نمی خورند. یعنی ضامن و پشتوانه ی آن غارت ها پشت رژیم را خالی کرده اندف در خالیکه بقای ساختار ضدبشری اسلامی جز با برده و امت پروری، جز با انکار استقلال انسانمداری، جز با انسان کار ستیزی و جز با سرکوب خرد اجتماعی و طبقاتی میسرنیست؛ ترفندی که شکست خورده و راهبری مبارزه امروزی آنرا زنان مبارزه ما در همه عرصه ها بدست گرفته اند. خیزش انقلابی ایکه فراروئی و گذر از رژیم را بدست قدر زنان سپرده است. ترفند رژیم ولائی با چماق چادر به سرکردن زوری زنان بی آبرو شده و کارآمدی ندارد. این دسیسه حجاب رژیم تنها بهانه ای ست برای سرگرمی توده ها و گمراهی مبارزه گارگران که با ایستادگی زنان برابرش از کارافتاده است.

چنین که امروزه سران رژیم از ضرورت حجاب و چادر می گویند اینگونه برمی آید که اگر پوشش اسلامی می بود آن حکم الهی، جز یاور پاکی و حفظ حرمت زنان نمی شد و گریزناپذیر مانع دلگی مردان هم نمی بود. خوب اگر چنین بود پرسیدنی ست که در دوره رسول خدا زنان که همه پوشیده بودند او چنین بی پروا زنباره بوده است؟!

بهنام چنگائی چهاردهم مرداد ۱۴۰۲

https://akhbar-rooz.com/?p=211596 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x