سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

دستانی مرموز در پشت حملات حماس – اردشیر قلندری

حمله برق آسای نیروهای حماس، فاجعه افرینی در فستیوال موسیقی، موشکباران شهرهای مرزی و پایتخت اسرائیل از یک طرف و هجوم ارتش اسرائیل به غزه، شخم زدن این شهر توسط این ارتش بهمراه بسیاری از شاخ و شانه کشیدنهای دو طرف نشان میدهد که در پشت پرده این سناریو مغز ناقص سپاه که در نهایت خود توان ساختن سرپوش مستعان ۱۱۰ ویروس یاب را دارد، هیچ کاره است، برنامه در جای دیگر با داده ها و منابع مالی بیشتر و اهداف پیچیده تری تدوین شده است.

اگرچه تلاش های رسانه ای در راستای ربط آن به سپاه پاسداران-خامنه ای صورت میگیرد، اذعان عمومی جهانیان را توانسته است روی این موضوع متمرکز کند و با توجه به تحریکات منطقه ای رژیم بهمراه تامین مالی-نظامی نیروهایی مانند حزب الله، … که امریست بدیهی، کارساز افتاده است، با اینهمه باید اذعان داشت که سیاست بزرگتر در مراکز قویتری رقم میخورد.

از سویی هم، در صورت نگرش سطحی به این موضوع و حتی دیده شدن جای پای حقیقی رژیم ولایی با تاکید کلیه شواهد برآن، نباید فراموش کرد که برپایه منطق وضعیت وخیم کشور و روند فرپاشی اقتصادی- اجتماعی و مهمتر از همه دیالک تیک مبارزات سیاسی حاکم بر ایران، رژِیم ولایی تحت هیچ شرایطی ذینفع اصلی این کارزار خودزنی سیاسی نباید باشد. از این روی بهتر است، ردپای شراکتهای اسلحه سازی، بازیگران بورس، فروشندگان نفت و گاز و مابقی را از یاد نبریم، که در چنین رویکردهایی ذینفع اصلی بحساب می آیند، دستگاه ولایی همانند بسیاری از نوکران، مجری اجرای سیاست اربابان توانمند هستند. برپایه چنین رویکرد فکری، اقتصاد و سیاست جهان در دست انحصارات مالی-صنعتی کنترل میشود، دولت ها در چنین جهانی تنها حربه اجرایی بوده، نمی توان برای رژیم حاکم بر ایران جایگاهی خارج از این مقوله، بازیگری توانمند، درنظر گرفت.   

بن بست تجاوز روسیه در اکرائین، خالی شدن انبار مهمات اروپا و امریکا از سلاح های سده بیستمی، سفارشات سلاح های نسل امروزی که بسیاری از کشورها آغاز کرده اند، تبیین عواقب اقتصادی آن، هم برای روسیه و هم برای عرب-امریکا، بر بستر آرام نارضایتی هایی در فرآیند وقوع در میان باشندگان جهان، که ناخواسته خسارات مالی تا جانی جنگ ها را میپردازند، زمینه ای برای طراحان و برنامه ریزان گذاشته است که با انحراف افکار، فکر بکر تازه ای را سازمان دهند، تا چند مدتی جهانی که میرود اعتراضات خود را به خیابانها بیاورد را سرگرم نمایند. برچنین بستری سناریوهایی که میتواند بر پایه منطق از این ستون تا ان ستون فرجی باشد، محتمل می گردد. در منطق جهان توانمندان میتوان با اعتشاش در مرکز تامین سوخت جهان و خرید ارزان نفت و گاز، ساخت و سازهای بعد از ویرانی جنک ضمن فروش خدمات-کالا به قیمت گزاف، حفره های خزانه های خالی دولتهای عربی که در مساله کرونا و تامین مخارج نظامی اکرائین تبیین شده است، را موقتا پر نمود، سرپوشی بر بحرانهای اقتصادی در حال وقوع در آتی گذاشت، آتش های زیر خاکستر را هم خاموش کرد. رویکردی که در زمان و مکان خودش بسیار جذاب و فریبنده است.  

در این راستا، جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن، همان ابزار آنابیوز عقل جهانیان است که از چهل سال گذشته مورد بهره برداری طیف توانمندان قرار گرفته است و در فرونشاندن مطالبات ۹۹درصدی ها نقش خود را با نمره بیست انجام داده است. چرا باید این بار بلااستفاده بماند؟. شاید زدوبندهای اخیر امریکا-غرب و عدم حمایت از خیزش اخیر مردم، صیانت آشکار از جمهوری اسلامی با چنین هدفی صورت گرفته باشد؟.

بظاهر اگر ساده نگر باشیم، رژیم ولایی به کارگردانی اینسایدرها در فیلم سینمایی مهیج، وانمود جنگی سخت میان دستگاه ولایی “ضد ضهیونیستی” با عوامل صهیونیسم جهانی درجریان است که نقطه عطف مردم فریبی است، در این سوی جبهه چنان آراستگی “ضد صهیونیستی” سازمان یافته است، که اگر با سیاستهای جهان و دیالک تیک مبارزه طبقاتی، بهمراه تضاد کار و سرمایه را درک نکنیم، این تصور قدرت میگیرد، که رژیم حاکمان جنایت کار اصل مبارزان “ضد ضهیونیسم” جهان هستند. حماس و سایر عوامل رژیم در جبهه “ضدصهیونیستی” هنرنمایی میکنند، رژیم در میان برخی از نیروها سیمایی “انقلابی” مییابد و بیهوده نیست که در لندن و مادرید تظاهر کنندگان پرچم سرخ شوروی را در دست گرفتند، به توجیح جنایت حماس پرداختند،  پایه خشم مردمی در جبهه ضدصهیونیستی عملا به انحراف رفته است، با مهارت تمام اردوگاه دوست و دشمن مقشوش میگردد. بدین ترتیب بخش بزرگی از نیروهای مبارز بر نقش ویرانگر دولت نتانیاهو متمرگز کشته است. گرچه باید خاطرنشان کرد که جنایت شکل خاص و منحصر بفردی ندارد، کشتن انسانهای بی گناه و دور از اهداف سیاسی- نظامی فاجعه ای غیر قابل پذیرش است. 

تلاش در راستای توضیح آنچه که میگذرد و عواقب آن برای ایران به مکث بر چند سنایوری احتمالی می پردازیم تا شاید تیری در تاریکی زدوبندهای پشت پرده اسرار گردد!.

اگر لحظه ای فرض را براین بگذاریم که عقل ناقص رژیم ولایی توانسته است چنین حمله مهمی را تاجایی که گنبد آهنین اسرائیل ناکارآمد شود (که بنوبه خود پرسش انگیز است)، نیروهای حماس با چتر به خاک اسرائیل فرود آیند و کشتار کنند، اسیر بگیرند، موفق به غزه برگردند (انگار مرزبانی اسرائیل خواب بوده است)، سازماندهی و اجرا نماید، انگاه رژیم موظف میشد، واکنش منطقه ای اسرائیل و امریکا برپایه منطق، هرکنشی، واکنشی بهمراه دارد، در چنین عملیاتی قبل هرچیز در نظر میگرفت.

رژیم بایست میدید که در انصورت اسرائیل با موافقت امریکا- اروپا، براحتی میتواند جنگ را به خاک ایران بکشد، جنگی که گسترش منطقه ای خواهد داشت، پای بسیاری از کشورها به آن کشیده میشود.

در انصورت چه اتفاقی برای ایران( بخوان رژیم) خواهد افتاد؟.

سناریوی ۱. درست زمانی که رژیم از کمترین میزان حمایت مردمی برخوردار است، زمانی که شعله های اعتراضات اخیر حول شعار”زن، زندگی، آزادی، نه تنها فروکش نکرده، بلکه همانند آتش زیر خاکستر میرود که ابعاد گسترده تری با شعارهای بنیادی تری بگیرد، کشوری که وضعیت آن از تمامی جهات مشخصا ملتهب است و کنترل نیز برپایه جو موجود از دست حاکمان بطور کامل خارج شده است، استارت جنگ با اقتصادی غیر مولد و ناکارامد، در بدترین حالت میتوان با بمباران کشور توسط اسرائیل همزمان گردد- آغاز جنگ. در این سناریو جنک به نعمت الهی تبدیل نمیشود، مردم نیز نه تنها به حمایت سپاه نمی آیند، بل برعکس پایگاه های بسیج –سپاه … را مورد حمله قرار خواهند داد، شکست برق آسای رژیم را در پی خواهد داشت، کلیه عوامل رژیم در چنین وضعیتی در کشمکش های میان ارتش بیگانه و خشم جهانی و مردم درون، جان سالم بدر نخواهند برد، سربه نیست خواهند شد. نمیشود گفت دست اندرکاران ناقص المغز رژیم چنین فرجامی را ندیده، عواقب انرا نسنجیده باشند.

سناریوی ۲. وضعیت اقتصادی رژیم ولایی در این چهار دهه هرگز تا به این حد ویران نبوده، در هیچ نکته ای از تاریخ چهل ساله خودش این چنین خالی از حمایت مردمی نبوده است. امری که بسیاری از سران اینک به عین از ان سخن می گویند. آیا در چنین اوضاع و احوالی رژیم جهت افزایش بقای خود و فریب پایگاه اندک هواداران خود که اینروزها در کوچه و پس کوچه مورد خشم مردم هستند، میتواند جهت مظلوم نمایی و انحراف افکار دست به چنین حرکتی بزند؟.

باتوجه به رویکردهای بحران ساز، بویژه تاکید بر دشمن، بن بست در همه عرصه های زندگی اقتصادی-اجتماعی، سیاسی چنین رویکردی کاملا محتمل میشود. همانند آن ضرب المثل که “آب که از سرگذشت، چه یک وجب چه صد وجب” دقیقا حال روز حاکمان امروز ایران است. در این سناریو، جنگ در راستای تحریک حس ملی، انسجام هواداران ذوب در ولایت فقیه، حمل کلیه دشواری ها بر موضوع جنگ بمثابه نعمت الهی، میتواند در مرکز اتاق فکر رژیم قرار گیرد، عقل ناقص دستگاه را بفریبد، کار بدستش بدهد.   

سناریوی ۳. جهان توانمندان برنامه های دیگری در چنته دارند، چه رژیم ولایی ایران و چه دولت اسرائیل مامورند و معذور. در این صورت با توجه به تضمیناتی که سران رژیم در راستای حفظ جان و مال میگیرند، بعید نیست که با چنین رویکردی موافقت کرده باشند، با سقوط رژیم هستی و مال خود را حفظ کرده، در مناطقی دور از ایران همانند بسیاری از دیکتاتورهای دیگر به زندگی خود ادامه دهند!. در تاریخ تمدن ما با چنین رویدادهایی برخورد داشته ایم. هماکنون نیز بسیاری از چنین امکاناتی پس از پایان ماموریت برخوردار شده اند در جایی دنج به زندگی و سرمایه گذاری مشغول هستند. در اجرای هرکدام از این سناریوهای احتمالی، بازنده اصلی کشته های اسرائیلی، ویرانی غزه، خطرات احتمالی انهدام زیرساختهای ایران، مرگ و میر هم میهنان میباشد. برندگان آن نیز توانمندانی که سودهای هنگفت به حساب بانکی شان روان خواهد شد، که در نهایت با پیشبرد سیاست های برنامه ریزی شده به اهداف شان در منطقه خواهند رسید.

https://akhbar-rooz.com/?p=219647 لينک کوتاه

1.9 8 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x