سوگنامهای در وداع با حنجرهی جاویدان گلها، استاد اکبر گلپا
استاد اکبر گلپایگانی طلایهدار بزرگ آوازهای جاویدان گلها به قافله جاودانِ همسفران خاطره سازش به آرامستان ابدی پیوست. هنرمندی که بیتردید با صدای منحصر به فرد و آوازهایی شگرف و جادویی، نقش بزرگی در حافظهی شنیداری آواز ایرانی ایفا کرده و علاقهی بسیارانی را به این هنر اصیل سوق داده است. اما متاسفانه در حالیکه گلپا در اوج هنری خود قرار داشت، کسانی جسارت یافتند تا در چهار دهه پیش خانه نشیناش کنند و اجازهی آواز خواندن را از هنرمندی که بر آن بود داوود پیامبر هم با صدایش پیامبر شده، بستاند. تضییع این حق و فتوای صدور مرگ هنری برای هنرمندی تراز اول را باید جنایتی هنری و فاجعهای تلخ نامید که لطمات و صدمات آن هرگز قابل جبران نخواهد بود.
چه آوازها و چه ترانهها که طی این چهار دهه میتوانست قلبها را بلرزاند و روحها را بِپرّاند اما این فرصت از استاد گلپایگانی و همهی طرفداران و علاقمندان او ستانده شد. هنرمندی که به رغم همهی ستمهای رفته به او، تا پایان عمر عاشق این آب و خاک باقی ماند و با رنجها و آرزوها و شادیها و اندوههای مردمش، پیوند خود را لحظه ای نگسست و نامی نیک از خود به یادگار نهاد.
ذکر خاطره ای در این روز تلخ از استاد، شاید حکایت از ناگفتههای غمناکی باشد که بر درون پردرد او مدام میرفت. بعد از درگذشت زنده یاد ایرج بسطامی روزی در منزلشان خدمتشان رسیده بودم که صحبت بسطامی رفت، استاد گلپایگانی گفتند: «من فکر میکنم ایرج راحت شد. مرگ خیلی چیز خوبی است. چون هر کی رفته تا الان برنگشته . آدما هرجا برن خلاصه برمیگردن سر خونه و زندگیشون تنها جایی که میرن و برنمیگردن مرگه. حتماً جاش خیلی خوبه» (نقل به مضمون )
گلپا جان! اکنون کنار مرتضی خان محجوبی آسوده بخواب و “مست مستم” را از آن حنجرهی جادویی بر فرشتگان هفت گنبد افلاک بخوان و مستترشان کن. دیگر دشمنان هنر و صدایت قادر به خاموش کردن آن، آنِ جاودان نهفته در سینهی نغمه آفرین تو نیستند.
اینجانب با اندوه و تألم بسیار و تأثری عمیق، هجران استاد اکبر گلپایگانی را به همهی دوستداران و علاقمندان صدای نابش ـ که دیگر اکنون حسرت شنیدن آواز و کنسرت های او را در سرزمینش را به همراه استاد گلپا به خاک میسپرند ـ صمیمانه و غمگنانه تسلیت و تعزیت میگویم. بی تردید رضوان اعظم الهی و مینوی نیکو، جزای باقیات و صالحات هنری آن آوازهای شگرف و ماندگاری است که از حنجرهی جاویدان گلها استاد اکبر گلپا بر جای مانده است.
بار اندوه غمت را به چه حیلت بکشد
حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست
عزیز قاسمزاده
زندان لاکان رشت – بند میثاق
یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۰۲