شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

آوازهای توماج: (۱-رمه ی آرزوها) – مرضیه شاه بزاز

شب و توفان و رمه، من رمه بان 
صخره ی لیز و بلند و عمود 
سگ گله به زنجیره ی خواب
کرده است ماه چراغش خاموش
بتو ای جنگل تاریک پناهی آرم.

چه می یابم؟
سرگین ی، بر آن نشسته چند مگس، پروانه های بی بال
یادگار گذر کفتاری
که زوزه اش بر مجنونی بید، لرزه افکند                       
و آلاله های تُرد له شده در آستانه ی بلوغ
و خاطره ی شبح های مغشوش 
و چگالی مِه که راه را از من جنگلبان نیز دریغ کرد   
آی نشسته به هزار دالان اندوه در اندوه 
ای شب سبز
آن گذر
در خوابت بود یا به  بیداری
که به پایش پیچک نپیچاندی؟

کی گفته است مرغان این جنگل  پر ریخته و 
لال اند؟
کی گفته است 
به خاکش، آفتابگردانی دیگر از آفتاب نمی روید؟
گیسوان شبنم، با وحشِ هزار عطر در نمی آمیزند؟
کی گفته است الیافها راه بر هوا بسته،
تاک پیر دیگر میوه برنمی آرد؟
بر برگچه های فروتن مجنون 
آبتنی ماهیان نقره تاب را هر  صبح
کی انکار می کند؟ 

من، کُنهِ آواز پرنده ها را دریافته ام
پرواز را زیسته ام                
و اکنون با التهاب هر نفس
در منقار هر مرغ، سازی می دمم                            
گشاده دست هنوز من
یاران هفت هزار اقلیم را، به مِهر میزبانم 
کوته نظران را بار نمی دهم!         

من که به غروب،
اسب چموشِ زمان را، لگام 
آتش می کردم و بر سبزای، 
سرخ  می افروختم
من که از گندمزارِ رنج، هزار سیلو اندوختم
اکنون با نقش و نگار بازوان
هر دم در ولع خاک، نشایی می کارم 
نبض خاک در دستم، تب میکنم من نیز!

کی گفته است من پوست پاره نمی کنم، باز از آن به در نمی زنم؟

آه ای پرنده ی خوشخوان
به پیامی آتشین از آن ژرفا   
مرا گواه ی باش
تا باور کنند و به هفت زبان بنویسند
که نوای نی من
عاقبت رمه را از هراس بلند عمود
به دشتهای سرسبز می راند!

.

آتلانتا ماه مِه ۲۰۲۴

divanpress.com

مرضیه شاه بزاز

https://akhbar-rooz.com/?p=240438 لينک کوتاه

3 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x