این حصارکشی چیزی نیست جز همان بازگشت به ریشه تاریخیاش؛ یعنی اخراج طبقات فرودست از حیات جمعی شهر به سود طبقات فرادست که هم حکمرانی شهری و هم هنرمندان نخبه است. زمانی به نام حفاظت از میراث فرهنگی این کار را میکنند، تصویر واقعی را از جلوی چشمها کنار میبرند؛ یعنی تصویری روی صحنه میآورند که حفاظت از آثار باستانی است و بلافاصله باید بپرسیم پشت این تصویر چه تصویری از صحنه محو میشود؟
دلبرِ افسونگر و زیبای تهران را دارند از مردم جدا می کنند. کلنگ ایجاد حریم یا حصار برای مجموعه فرهنگی هنری تئاتر شهر با حضور مسئولان تئاتر و ارشاد دوم دی بر زمین زده شد. پروژهای که مسئولان برای نهایی شدن آن وعده یک ساله داده اند.
ایجاد حصار دور محوطه تئاتر شهر تهران با مخالفتهای زیادی روبروست، اما موافقانی هم دارد که میگویند کشیدن حصار برای جلوگیری از آسیب به این مجموعه است.
انتقادها و اعتراضات نسبت به این طرح و اجرای آن در اطراف یکی از مهمترین اماکن فرهنگی شهر تهران در میان فعالان رسانهای و هنرمندان کم نیست. گرچه وضعیت فضای اطراف تئاتر شهر همیشه موضوع مهمی بوده، اما برخی هنرمندان معتقدند مسئله چیزی فراتر از دیوار کشیدن است. مخالفان، طرح را سیاسی و با “پیامی نامناسب” برای شهروندان میدانند.
مقامات حکومتی و طراح حصار مجموعه تئاتر شهر ادعا می کنند که این حصار مردم را از تئاتر جدا نمیکند. با این وجود طرحهای سه بعدی منتشر شده از این حصارکشی نیز نامشخص هستند و نمیتوان با اطمینان گفت قرار است ورود به محدوده اطراف تئاتر شهر به معنای عبور از یک حراست یا مسیر ویژه با بازرسی خاصی باشد یا ورود به این محدوده برای عموم آزاد است. با این وجود طرحی که اول هفته جاری کلید خورد، مود نقد و اعتراض هنرمندان، شهروندان و کارشناسان قرار دارد. برخی منتقدان می گویند: عملیات خالص سازی که در ادبیات سیاسی کشور مفهومسازی و تثبیت شده است، از حوزه نیروهای سیاسی فراتر رفته و در «عرصه عمومی» و «فضاهای شهری» در حال اجرا شدن است.
همزمان با انتشار خبر حصارکشی محوطه تئاتر شهر، صفحهی پنجرهای به دیروز در فیسبوک تصویری از محوطه تئاتر شهر در دههی پنجاه شمسی را منتشر کرد که مورد توجه کاربران قرار گرفته است.
مجسمه مرد نیلبکزن اثر بهمن محصص نیز در تصویر دیده میشود، این مجسمه از مقابل تئاتر شهر برداشته شد.
تئاتر شهر را به عنوان بزرگترین مجموعههای نمایش تئاتر ایران، میتوان از مهمترین بناهایی دانست که در طول هفته تعداد زیادی از تئاتریها را به سمت سالنهای خود جذب میکند. ساختمان تئاتر شهر امکانات لازم برای اجرای نمایش های مختلف دارا است. قبل از اینکه تئاتر شهر احداث گردد در این مکان ساختمان مهمان خانه بلدیه یا کافه شهرداری برقرار بود که محلی برای تفریح و گذران اوغات فراغت مردم تهران بود.
این مهمان خانه در سال ۱۳۰۹ ساخته شد و در محوطه ای از فضای باز کافه شهرداری نمایش هایی را برگزار می کردند. کافه شهرداری مکانی برای نویسندگان، شاعران و دیگر هنرمندان معروف بود. در دهه۴۰ گروه هایی که تئاتر های شهری را برگزار می کردند افزایش پیدا کردند. از هنرمندان تئاتر آن زمان می توان آربی اوانسیان، اکبر رادی، بهرام بیضایی، بهمن مفید، عزت الله انتظامی، علی نصریان و … را نام برد.
توسعه نمایش ها باعث شد که به فکر راه اندازی محلی برای اجرای نمایش تئاتر باشند، در نهایت در سال ۱۳۴۶ امکانات مورد نیاز طراحی سالن نمایش را مهیا نمودند و ساخت بنا را شروع کردند. بعد از گذشت ۵ سال توانستند کار ساخت و ساز سالن را به اتمام برسانند. این مجموعه در سال ۱۳۵۱ با اجرای نمایش باغ آلبالو، درهای سالن اصلی این مجموعه به روی علاقهمندان تئاتر گشوده شد. تالار شماره دو و سالن چهار سوی آن بعد از مدت کوتاهی افتتاح شد. به مرور زمان سالن های مختلفی به این سالن اضافه شدند.
تغییرات فضای اطراف این مجموعه در طول سالهای مختلف، شامل حذف نردههایی است که حدود ۳ دهه پیش اطراف تئاتر شهر وجود داشت و در دهه هفتاد، این نردهها حذف شد. حالا با گذشت چندین دهه دوباره حصارکشی اطراف تئاتر شهر شروع شده است.
معماری سالن تئاتر شهر
معماری سالن تئاتر شهر را بیژن انصاری با نظارت مستقیم مهندس سردار افخمی انجام داده است. در معماری این ساختمان از معماری سنتی و مدرن استفاده کرده اند. مهم ترین و زیبا ترین شاخصه معماری آن مدور بودن ساختمان است. این سبک از معماری ترکیبی از معماری روم و یونان است که در زمان قاجاریان رواج پیدا کرد.
ستون هایی که بالای ساختمان وجود دارد به صورت زاویه دار به هم وصل شده اند و فاصله های بین آن ها را با کاشی کاری های مربعی و مثلثی شکل تزئین کرده اند. نمای ظاهری ساختمان دایره ای است و سنگ فرش های پارک دانشجو تصویری از تکیه دولت را به رخ می کشند. در فضاهای داخلی قرینه سازی انجام شده است و پیچ و خم هایی که دارد باعث می شود چشم هر گردشگری را به سوی خود جذب نماید.
استفاده از کاشی های فیروزه ای و آجرهای رنگی در نمای ساختمان هنر ایرانیان را به نمایش می گذارد. مساحت این بنا حدود ۵۶۰۰ متر مربع است که ۱۵ متر ارتفاع دارد. سالن اصلی تئاتر شهر از دو طبقه درست شده و ظرفیت ۵۷۹ نفر را دارا است. در این سالن تجهیزاتی مثل آسانسور دکور، سیستم آویز، بالا برنده دکور، متحرکه صحنه و … وجود دارد.
تالار چهار سو در طبقه زیر زمین ساختمان قرار گرفته و ظرفیت آن ۱۲۰ نفر بود که با تغییراتی که بر روی آن ایجاد شد به ۳۵۰ نفر افزایش ظرفیت داد. تالار قشقایی از دیگر تالار های این ساختمان است که ان را به شکل سه گوش ساخته اند و برای ۲۵۰ نفر ظرفیت دارد. برای اینکه بتوانید از ساختمان قدیمی و منحصر به فرد تئاتر تهران دیدن نمایید می توانید به سایت معتبر مستر بلیط مراجعه نمایید و بلیط مورد نظر خود را خریداری نمایید و راهی سفری لذت بخش شوید.
در حال حاضر ساختمان تئاتر شهر چند سالن دارد که هر کدام از امکانات متفاوتی برخوردار هستند. این تالار ها شامل تالار اصلی نمایش، تالار سایه، تالار قشقایی، تالار چهار سو و کارگاه می شود. در گذشته دو تالار دیگر وجود داشت که به دلیل تعمیرات امروزه نمی توان از آن استفاده کرد. امروزه تالار شماره دو را که به علت تعمیرات بسته بودند به عنوان تالار مشاهیر مورد استفاده قرار داده اند که محلی برای برگزاری همایش ها و سمینار ها است.
به غیر از سالن اصلی نمایش تمامی تالارهای این ساختمان در قسمت زیر زمین قرار گرفته اند و وارد شدن آن از طریق ساختمان اصلی انجام می شود. در سالن اصلی تئاتر و سالن چهار سو کافه تریاهایی وجود دارد که تماشاگران می توانند در آن ها به استراحت بپردازند.
در این ساختمان کتابخانه ای وجود دارد که در آن از کتاب ها و اسناد نمایشی نگهداری می شود. این کتابخانه محلی برای تحقیقات مختلف دانشجویان است. در کتابخانه تئاتر شهر حدود ۲۵ هزار جلد کتاب وجود دارد و زمان تاسیس آن به سال ۱۳۶۶ باز می گردد.
حصار با هدف امنیتی، سیاسی و حذف مردم
این مجموعه به دلیل داشتن معماری منحصر به فرد و مکانی مهم برای اهالی تئاتر شهر به عنوان مرکز فرهنگی و هنری در فهرست میراث ملی ایران قرار دارد. اما این بنای تاریخی که محصور در چهارراه ولیعصر مانده، هر روز با یک داستانی روبهرو است؛ از ماجرای حفر زمین برای عبور مترو گرفته تا بلاهایی که بر سر بنا میآید. حفاریهای مترو چهارراه ولیعصر برای خیلی از افراد به خصوص هنرمندان تئاتر شهر به یادماندنی شد؛ آنجا که همه به این اقدام اعتراض کردند ولی کسی به حرفشان گوش نکرد و در نهایت یکی از خروجیها دقیقا در چند متری بنا باز شد. حالا نتیجه این اقدام آن شده که هر دو دقیقه یک بار بنای تئاتر شهر میلرزد. ساخت مسجد ولیعصر نیز در همین محل یکی از اقداماتی بود که نارضایتی اهالی فرهنگ و تئاتر را به دنبال داشت.
علت اصلی مخالفت با ایجاد حائل پیام نامناسبی است که شهروندان با مشاهده حصار فیزیکی پیرامون تئاتر شهر یا در هر فضای عمومی دیگری دریافت میکنند. مخالفان این ایده معتقدند حصارکشی ارتباط شهروندان و هنرمندان را مخدوش خواهد کرد و در عین اذعان به وجود برخی آسیبهای اجتماعی در محوطه بوستان دانشجو که ساختمان تئاتر شهر در آن واقع شده، تاکید میکنند که حل این معضل از طریق مدیریت فضای عمومی و رونقبخشی به آن به واسطه تعریف رویدادهای گوناگون ممکن است؛ کما اینکه پیام اصلی مکانیابی برای ساخت یکی از برجستهترین تئاترهای تهران در این نقطه، ضرورت ارتباط مستمر بین شهروندان با اهالی هنر است.
کاربری در واکنش به حصارکشی تئاتر شهر در شبکه ایکس نوشته است:
… به نظرم بهجای حصار، خندق حفر میکردن راحتتر نبود؟ اینجوری راحتتر ارتباط شهر رو با فضای تئاترشهر قطع میکردند.
کاربران مختلفی نیز به سابقه جمع کردن حصار دور پارکها در گذشته اشاره کردند. یکی از کاربران با اشاره به این موضوع نوشته است:
فضای عمومی دریچهای به سوی دموکراسیست، مسئله نه طراح است، نه طراحیاش و نه اساسا موضوع بر سر معماری است؛ نبود فضای عمومی یک استراتژی است.
یکی دیگر از کاربران با انتشار عکسی از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با کلنگ نمادین این طرح، نوشته است:
مثل روز روشن است که این کلنگی که وزیر ارشاد در محوطه تئاتر شهر بر زمین میکوبد، مقدمه ویرانی آن است.
عده ی دیگری از کاربران کازاری برای جلوگیری از اجرای طرح جداسازی تئاتر شهر از فضای عمومی به راه انداخته و متن “درخواست توقف طرح حصارکشی محوطۀ تئاترشهر تهران” را برای جمع آوری امضا منتشر کرده اند. در این فراخوان خطاب به مقامات حکومتی و مسئولان آمده است:
از دوم دیماه طرح «حصارکشی محوطۀ تئاتر شهر تهران» که از آن به عنوان حریم یاد میشود، کلنگ خورده و مراحل عمرانی آن شروع شده است. طرحی که چند سال بر سر اجراییشدن آن مناقشه و مباحثه بود. اما در هیچکدام این مناقشات، نظر شهروندان و ذینفعان اصلی این محیط در نظر گرفته نشد. ایجاد محیط فرهنگی و تأمین امنیت، با حصارکشی ممکن نیست.
محوطۀ عمومی تئاتر شهر یکی از مهمترین عرصههای شهری در قلب شهر تهران و متعلق به مردم است. تحدید این فضای عمومی با هرگونه حصار و مانع، ظلم بزرگی به حق مردم، پویایی شهر و بنای ارزشمند تئاتر شهر است.
ما امضاکنندگان این نامه، بهعنوان شهروندان شهر تهران و فعالان فرهنگی و شهری، درخواست توقف فوری طرح حصارکشی را داریم. همچنین امیدواریم که در مرحلههای بعدی، بدون نیاز به دخالت کالبدی و یکجانبه در عرصۀ این اثر ارزشمند، بتوان با راه حلهای مشارکتی و مردممحور مشکلات موجود را برطرف کرد.
بسیاری از مخالفان، طرح ایجاد حصار دور محوطه تئاتر شهر را پروژهای سیاسی و با هدف حذف شهروندان از فضای عمومی میدانند. نظیر طرحی که در چهارراه ولیعصر اجرا شد تا نبض نقطهای از تهران که مرکز رویدادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به شمار میرود از تپش بیافتد.
ایمان واقفی، کارشناس ارشد جامعهشناسی، درباره ایجاد حریم برای ساختمان تئاتر شهر به بهانه حفاظت از این بنای میراثی و فرهنگی به «شرق» میگوید: اگر به تاریخ حصارکشی رجوع کنیم، بخشی از واقعیتی که اتفاق میافتد، آشکار میشود. حصارکشی سابقه تاریخی دارد و به اواسط قرن ۱۸ برمیگردد. اولین باری که حصارکشی رخ داد، داستان خصوصیسازی اراضی مشاع بود که این اراضی از سوی ساکنان آن خطه استفاده میشدند و مالکیتش جمعی بود و هیچ مالکیت خصوصیای نداشت. اولین بار وقتی بزرگ مالکان در دوران فئودالی تصمیم گرفتند این اراضی عمومی یا اراضی مشترک را به نفع خود خصوصی کنند، جنبش حصارکشی شروع شد؛ یعنی زمینهای بزرگ و یکی، دو روستا را حصارکشی کردند و بین مالکان بزرگ تقسیم کردند که اولین نتیجهاش خروج دهقانان از زمینهایی بود که تا پیش از آن میتوانستند از آن بهصورت مشترک استفاده کنند.
او ادامه میدهد: کمکم این دهقانان به ساکنان بیزمین تبدیل شدند؛ ساکنانی که تا پیش از این زمینی هم برای ماندن و هم برای کارکردن داشتند که بعد از حصارکشی کمکم از منطقهای که زندگی میکردند، اخراج شدند. این حصارکشی همان موقع هم با آرامش و مسالمتآمیز انجام نشد و در یک بازه صدساله حدود هزار حکم اعدام برای دهقانانی که از قانون حصارکشی سرکشی میکردند، صادر شد؛ یعنی کسانی که تا قبل از این بهصورت سنتی استفاده میکردند و دیگر اخراج شده بودند؛ ولی داعیه بازگشت به زمینها را داشتند. از همان اول همدستی بین حاکمان آریستوکرات یعنی اشرافزادگان و نجیبزادگان و طبقه فئودال علیه طبقات پایینتر مثل دهقانان و کشاورزانی که صاحب زمین نبودند، شکل گرفته بود.
به گفته این جامعهشناس شهری در اواسط قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ همین شکل حصارکشی در بنادر پاریس رخ داد. آن موقع بنادر جایگاه ملوانان و کسانی بود که برای توقف کشتی میخواستند چند روزی در بندر بمانند و بنادر پاتوق گدایان، ولگردان و روسپیان بود و بیماریهای عفونی در آنجا شایع شده بود و حکمران شهری برای کنترل و محصورکردن طبقات فرودست، زنان، ولگردان و روسپیان این بنادر را محصور کرد. حالا با همین منطق در تئاتر با اتکای همدستی حکمرانی شهری و بخشی از هنرمندان در حال انجام است و هدفش محصورکردن یک فضای عمومی به نفع هنرمندان برای اخراج افرادی است که درحالحاضر در این مکان حضور دارند، پارک جنب تئاتر شهر یکی از کانونهای زنده حیات شهری است؛ یعنی این پارک مرکز اقشار نهچندان برخوردار و ثروتمند مثل دستفروشان، طبقات متوسط رو به پایین و هنرمندان کمی فرودستتر بود و یک فضای عمومی بود که در آنجا گرد هم جمع میشدند و فضای جمعی میساختند؛ از تئاتریها یا برنامههای خیابانی گرفته تا دورهمیهای دوستانه، دستفروشی از سوی کسانی که از امکان داشتن مغازه محروم بودند که بعد از خصوصیشدن این فضا از آن محروم خواهند شد؛ مانند کافهها و مالها که ورود به آنها نیازمند حدی از تمکن مالی است.
واقفی معتقد است: این حصارکشی چیزی نیست جز همان بازگشت به ریشه تاریخیاش؛ یعنی اخراج طبقات فرودست از حیات جمعی شهر به سود طبقات فرادست که هم حکمرانی شهری و هم هنرمندان نخبه است. زمانی به نام حفاظت از میراث فرهنگی این کار را میکنند، تصویر واقعی را از جلوی چشمها کنار میبرند؛ یعنی تصویری روی صحنه میآورند که حفاظت از آثار باستانی است و بلافاصله باید بپرسیم پشت این تصویر چه تصویری از صحنه محو میشود؟ ضلع شمالی تئاتر شهر مدتی بود به بازارچه رسمی تبدیل شده؛ یعنی دستفروشانی که بدون مجوزو غیررسمی در آنجا بودند، عامل خطر قلمداد شدند و پاکسازی شدند و به جایش غرفههایی که مجوز داشتند، مستقر شدند.
او ادامه میدهد: ایجاد این حریم را به دلیل حفاظت از میراث هنری عنوان کردند؛ اما هنر چیزی جز این نبود که امکان حضور ساکنان شهر و مداخله در حیات جمعی مهیا باشد. وقتی این را محصور میکنند، آن فضا دیگر فضای قبلی نیست و از فضای قبلی که فضای زنده حیات شهری بود، محافظت نمیکنند و یک فضای جدید میسازند که اصطلاحا به آن فضای توریستی میگویند؛ یعنی هرکس میخواهد وارد شود، باید یک مجوز بگیرد و از گِیتی رد شود و ببیند و در قامت یک بیننده منفعل ظاهر شود، نه یک مداخلهکننده فعال و این چیزی است که از مجموعه تئاتر شهر میخواهند و قرار است فاز دوم و سومش هم اجرا شود؛ یعنی تهیکردن فضایی که افراد بهصورت فعال در حیاتش مداخله و مشارکت میکردند، به استفادهکنندههای منفعلی که صرفا برای بازدید از یک اثر هنری به آنجا میروند؛ بنابراین اصل داستان وقتی از حفاظت میراث هنری صحبت میکنیم، چیزی نیست جز ازبینبردن حیات قبلی و تهیکردن از مشارکتکنندگان فعال.
این جامعهشناس شهری درباره اینکه تلاش این عده برای حصارکشی به نتیجه میرسد؟ هم میگوید: اینکه به نتیجه برسد، خیلی بستگی دارد به توان دو طرف در منازعهای که شکل گرفته است. در یک طرف حکمرانی شهری داریم که بخشی از هنرمندان را به نفع خود بسیج کرده و یک طرف هم مردم بدون منابع و کموبیش فرودست است که آنجا را چه برای معاشرتهای متناوب و چه برای معیشت روزمرهشان مأمن خود کرده بودند. این روزها از تاریخ یکسالهای که گذشته، زور حکمرانی شهری میچربد؛ یعنی توانسته مقاومت جمعی و ائتلاف غیررسمی که بین طبقات فرودست و طبقات متوسط رو به پایین را شکسته، به نفع طرحهای آمرانهای که دارد، استفاده کند. این را که در این زمینه هم موفق خواهد شد، آینده جواب میدهد و هیچگونه پیشبینیای برایش نداریم.
با طرح حجاب اجباری احتمالا رژیم برای هماهنگی در صدد است که تئاتر شهر را هم مشمول این طرح نماید تا وزارت ارشاد در یک سال باقی مانده به حکومت رئیسی برای دولتهای آینده که باید برچینند کار ایجاد می کند هم برای خودش و هم برای دولت آینده این دولت مثل دولت روحانی تک خور نیست این دولت فکر آینده هم می کند ولی پیشنهاد می کنم که کل تئاتر شهر را با یک چادر که تمام ساختمان را بپوشاند شروع کنند و باقی طرح را برای بعد بگذارند چون جمع اوری چادر راحتر از جمع آوری دیوارهاست بخصوص که دیوار کل ساختمان را نمی پوشاند خدایا این حکومت را آدم کند