سیاست فرهنگی چپ بر روی امکان استفاده هر چه بیشتر شهروندان از امکانات و دستاوردهای فرهنگی از یک سو و امکان دموکراتیک خلق آثار فرهنگی از سوی دیگر تاکید میکند.
در این مسیر پرداختن به نکات زیر ضروری است:
۱- برقراری، بازسازی و توسعه زیرساختهای فرهنگی که در راه حفظ و اشاعه فرهنگ همه اقوام و مردم ساکن کشور ایران و انتقال دستاوردهای آن به نسلهای آینده اقدام مینماید. برای رسیدن به چنین هدفی لازم است که برای هر ۳۰۰۰ نفر شهروند حداقل یک خانه فرهنگ، یک کتابخانه عمومی (ثابت یا متحرک)، یک سینما، یک سالن مجهز برای اجرای تئاتر و یک گالری برای هنرهای تجسمی با پراکندگی جغرافیایی متناسب در کنار موزههای مختص فرهنگ مناطق مختلف در مراکز شهرستانها ایجاد شود.
۲- حمایت از فعالیتهای فرهنگی غیرحرفهای و آماتوری به منظور رشد فرهنگ اجتماعی سالم و بالنده.
۳- تخصیص امکانات ویژه به ناشران برای نشرکتاب و ترویج آن.
۴- به رسمیت شناختن جایگاه اجتماعی هنرمندان (تجسمی، موسیقی، تئاتر، اپرا، رقص، باله، فیلم، گرافیک و غیره)، نویسندگان و شاعران به عنوان نیروی خلاق جامعه تا به صورت حرفهای همواره امکان ارائه آثار خود را داشته باشند و از نظر اقتصادی تامین باشند.
۵-اختصاص ردیف کمکهزینه فرهنگی در حقوق شهروندان در کنار حق مسکن و اولاد و… در مشاغل و همچنین اختصاص محیطهای فرهنگی- هنری برای مجموعههای کاری، تسهیلات برای تأسیس مجموعههای ویژه فرهنگی – هنری برای مشاغل گوناگون.
۶- به رسمیت شناختن پایگاه مستقل اجتماعی هنر و فرهنگ بدون سانسور و دخالت سیاسی و دستهبندیهای ایدئولوژیک که آزادانه بدون هیچ مرزی امکان برقراری ارتباط با انسانها را داراست.
۷- رویکرد حمایتی دوگانه دولت به فرهنگ در خصوص آزادی بیان میبایست شامل حمایت منفی یعنی عدم مداخله دولت در فرهنگ و مثبت یعنی حمایت از هنرمندان و آفرینشگران فرهنگی در برابر مداخله گروههای دیگر در آزادی عمل آنها باشد. همچنین ممانعت از جرمانگاری در آفرینش هنری و فرهنگی با بهانههای واهی به نام دین، سیاست، حساسیت گروههای اجتماعی، جریحهدار شدن احساسات عمومی و… به طور کلی؛ و تمرکز پرونده به پرونده برای رسیدگی به ادعاهایی که ممکن است در این زمینه علیه هنرمندان طرح شود).
۸- تأکید، ترویج، حمایت و تسهیل فعالیتهای صنفی در کلیه رستههای هنری-فرهنگی با رویکرد دوگانه مثبت (حمایت و اختصاص امکانات ویژه به چنین تشکلهایی) و منفی (عدم مداخله بوروکراتیک و سیاسی در تشکیل، سیاستگذاری، تصمیمگیری، انحلال) به فعالیتهای گروهی صنفی در هر قالب و هر شکلی که گروه هنرمندان، نویسندگان، شعرا، مترجمان و سایر فعالان فرهنگی بر آن مصمم باشند.
۹- اختصاص کرسیهای مشورتی، ناظر و رأی دهنده در سیستم تصمیمگیری در سیاستهای توسعهی فرهنگی- هنری به گروههای مستقل، اتحادیهای و صنفی با رعایت مرکززدایی از پدیده فرهنگ و با ممانعت از تکصدایی در چنین تصمیماتی.
۱۰- به رسمیت شناختن زبانها و فرهنگهای گوناگون اقوام و امکان مساوی برای رشد و آموزش آنها در جامعه.
۱۱- برقراری ارتباط فرهنگی جهانی برای شناخت و آگاهی از فرهنگ جهانی و بازتاب فرهنگ داخلی در سطح جهانی.
۱۲- فرهنگ و هنر دستاوردی است برای تمام اقشار اجتماع؛ به همین دلیل امکان استفاده از آن برای همه در هر سطح امکان اقتصادی باید میسر شود.
۱۳- تمرکززدایی از فعالیتهای فرهنگی و کمک به تشکیل هر چه بیشتر هستههای فعالیت فرهنگی در سطح کشور.
۱۴- در اختیار گذاشتن بودجه فرهنگی کافی برای تولید آثار، آموزش و استفاده شهروندان از تولیدات فرهنگی. توزیع بودجه اختصاصی فرهنگ و هنر باید عادلانه و قاعدهمند بوده و بر اساس مقررات و آییننامهها در سطح شهر، استان و کشور پیشبینی شود. در همین مسیر سوبسید دولت برای امکان استفاده شهروندان از هر سطحی و در هر بخشی از فرهنگ باید تضمین شود.
۱۵- کمک مالی و بورسیه برای تکمیل و پیشرفت آموزش هنرمندان و آفرینشگران فرهنگی در رشتههای مختلف.
۱۶- توجه به گروههای متنوع مردمی و نیازهای ویژهی گروههای مختلف هم از نظر دسترسی، هم از نظر تنوع محتوایی و هم از نظر ساختار پرورش هنرمندان و آفرینشگران فرهنگی؛ به عنوان نمونه کودکان که نیازمند برنامهها و دسترسیهای ویژه و متنوعتر و همچنین سرمایهگذاریهای بیشتر هستند؛ اتباع خارجی مقیم در ایران و کارگران مهاجر نیز از دیگر مصادیق گروههایی هستند که نیاز به حقوق ویژهای در دسترسی دارند.
۱۸- توجه به اقلیتها و گروههای به حاشیه رانده شده و تأمین تسهیلات ویژه برای آنها جهت دسترسی به منابع همسان با سایر گروهها چه در مقام هنرمند و چه در مقام شهروند.
۱۹- توجه به حقوق مادی و معنوی هنرمندان و آفرینشگران فرهنگی و حمایت حقوقی از صاحبان حق اثر با تصویب قوانین مناسب از سوی دولت با تأکید بر آسانسازی پروسهی حمایت حقوقی جهت دسترسی واقعی کلیه هنرمندان.
جمعبندی:
فرهنگ میبایست آزاد باشد: بدون آزادی خلاقیت پویا میسر نمیشود، بدون خلاقیت آزاد پیشرفت و مدرنیته محقق نمیشود. حاکمیت بوروکراتیک بر فرهنگ خلاقیت را نابود میکند و به همراه خود جامعه را به سوی ایستایی میکشاند.
فرهنگ نهادی اجتماعی و میراث مشترک بشریت است: حاکمیت مردمی میبایست در این نهاد اجتماعی سرمایهگذاری کند، و همچنین در حفظ میراث فرهنگی آن. سرمایهگذاری دولتی در فرهنگ به معنای نظارت و تاثیرگذاری در خلاقیت و آزادی هنرمندان نیست.
فرهنگ باید دموکراتیک باشد: بدین معنی که هر ایده هنری و فرهنگی و نگاه زیباییشناسانه در اجتماع به صورت برابر امکان رشد و عرضه داشته باشد.
فرهنگ ارزش یک اجتماع است.
گروه تئاتر اگزیت
۱۳ دی ماه ۱۴۰۱
*طرح پوستر: طراحی گرافیک لیو
نکات جالب در راستای فرهنگ سازی پیشرو