جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

جنبه های یک انقلاب؛ کتاب گرافیکی درباره ی اعتراضات در ایران

در بیستم نوامبر سال گذشته کتاب گرافیکی «زن زندگی آزادی» توسط نشر روولت در فرانسه منتشر شد. ویراستار این کتاب گرافیکی مرجانه ساتراپی است.

مرجانه ساتراپی با رمان گرافیکی خودزندگی نامه «پرسپولیس» که در آن از دوران کودکی خود در ایران و همچنین دوران تحصیل دور از خانواده اش در لیسه فرانسوی وین می گوید به مخاطبان میلیونی رسید. وی در سال‌های اخیر به سینما روی آورده و اخیراً فیلم «ماری کوری – عناصر زندگی» را فیلمبرداری کرده است. یک سال بعد از جنبش ژینا او مجموعه ی گرافیکی جدیدی را منتشر کرده است.

او که اکنون ۵۳ ساله است و در فرانسه زندگی می کند، در پیش گفتاری بر این کتاب می نویسد: «این کتاب دو هدف دارد. از یک سو سعی می‌کند آنچه را که در ایران می‌گذرد توضیح دهد، رویدادهای پیچیده و ظرایف آن‌ها را برای خوانندگان غیرایرانی رمزگشایی و تا حد امکان قابل فهم‌تر کند، (…) از سوی دیگر. این کتاب می خواهد “برای ایرانیان نشانه ای باشد و به آنها یادآوری کند که تنها نیستند.”

پنج تصویرگر ایرانی (شبنم ادیبان، بهاره اکرمی، رهی رضوانی و برادران مانا و توکا نیستانی) همراه با تصویرگرانی از فرانسه و اسپانیا، نقاشی های این کتاب را فراهم آورده اند.

روزنامه ی تاتس در آلمان در این هفته به معرفی این کتاب برای خوانندگان آلمانی اقدام کرده است. این روزنامه نوشته است: «زن، زندگی، آزادی» درباره جنبش اعتراضی در ایران است. این کمیک که توسط مرجان ساتراپی ویرایش شده است، از شجاعت و ظلم می گوید.

در ادامه ی این مقاله آمده است:

طراحی افراد مختلف این به طور طبیعی به انواع سبک ها منجر می شود، که جالب است زیرا تصویرگران، رویکردهای بصری بسیار متفاوتی برای به تصویر کشیدن شیطان پیدا می کنند. شر، کاملا روشن است: رژیم دینی-بنیادگرا که از سال ۱۹۷۹ بر ایران مسلط شده و با سه اصل تعریف می شود، «مردسالاری، تلخی و تسلیم».

اختلاف بین وضعیت کنونی و حالت ایده آل از نظر بصری واضح است. فصل هایی که به وضعیت موجود می پردازند عمدتاً تاریک هستند و سرد به نظر می رسند. از سوی دیگر، چشم اندازهای خوش بینانه از آینده رنگارنگ است.

تک تک گرافیک ها هیجان انگیز است، اما جریان خواندن را که هرگز شکل ثابتی به خود نمی گیرد، مختل می کند. این می تواند به این دلیل باشد که کتابی که توسط ساتراپی و فعال سیاسی فرید وحید طراحی شده، داستانی خطی را بیان نمی کند. این کتاب شامل ۲۵ فصل است که جنبه هایی از مبارزات ایرانیان برای آزادی را روشن می کند.

نقطه شروع، شرح وقایعی است که با درگذشت مهسا امینی در سال ۲۰۲۲ آغاز می شود. در ادامه بخش هایی از تاریخ پارسی، تصاویری از تاکتیک های ظلم و تحقیر ملموس سپاه پاسداران، مشکلات زیست محیطی، فساد، سانسور و تبلیغات دولتی نشان داده می شود. با توجه به فرم به شدت کوتاه شده، به سختی می توان با قهرمانان داستان که عمدتاً به عنوان سوژه های شورشی به تصویر کشیده می شوند، همذات پنداری کرد.

این کتاب با اولین کمیک ساتراپی متفاوت است: این هنرمند ایرانی-فرانسوی شخصیت های خود و از جمله خودش را در «پرسپولیس» به شیوه ای شیک تر ترسیم کرده بود. برای مرجان کوچولو و پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ ناامیدش که از سرکوب و شکست‌های مداوم عذاب می‌کشیدند، همدردی زیادی وجود داشت.

کتاب از طریق تنوع چهره‌ها در فصل های مختلف، به طور کلی یک چشم‌انداز خواندنی از وضعیت را نشان می‌دهد. به عنوان مثال، روحانیون جوان متعصب که چگونه به زندگی های لوکس و تجملی روی می آورند. هر جوانی که پدرش در فساد دست ندارد، تنها می تواند خواب چنین زندگی هایی را ببیند.

هر که جوان است و از نظام فعلی بهره ای نمی برد به خیابان می آید. در فصلی که با خطوط ظریف سیاه و سفید ترسیم شده است، دو تظاهرکننده درباره تجهیزات خود برای اعتراضات بعدی صحبت می‌کنند: تلفن‌های همراه در خانه می‌مانند، دستمال‌هایی برای محافظت در برابر گاز اشک‌آور همراهشان خواهد بود. شلوار باید گشاد باشد. آنقدر که با آمدن اراذل رژیم بتوان سریع دوید.

قوانین ناگفته ای وجود دارد، قانون شماره شش این است: “برای جلوگیری از حمله گاوهای نر موتور سیکلت سوار به صورت زیگزاگ بدوید…” قانون شماره هفت: “برای بدترین ها آماده باشید!”

اخرین قسمت این کتاب، گزارش یک دیدار بین ساتراپی و وحید با تاریخ‌نگار ایرانی-آمریکایی عباس ملک‌زاده میلانی و خبرنگار فرانسوی ژان-پیر پرین است. با نقاشی هایی از افراد مکالمه کننده که کمی تکراری شده است. در ابتدای فصل نوشته شده: “ایران چه رنگی است؟”. پاسخی ارائه نمی‌شود، اما پنل‌های بعدی همه صورتی رنگ هستند.

از نظر محتوایی این بهترین بخش کتاب است. آن ها می پرسند: چگونه به این جا رسیدیم و آینده چطور خواهد بود؟ ساتراپی می گوید: “ایالات متحده فکر می‌کرد که با بمب‌ها و قوطی ها نوشابه، همه چیز قابل تغییر است، اما اینطور نشد”.

و چرا کسی به آن ها که برای آزادی می‌جنگند کمک نمی‌کند؟ ساتراپی می‌پرسد، و از دنیا می‌خواهد تصورات خود را از ایران تغییر دهند: «بسیاری از فیلم‌های ایرانی که در کن می‌بینید برای جذب مخاطب فرانسوی ساخته شده‌اند، تپه، الاغ، اگزوتیسم.» و با عصبانیت اضافه می‌کند: «هیئت داوری متشکل از افراد ثروتمند که به فیلم‌هایی که شرق فقیر را تصویر می کنند، جایزه می‌دهند.» این همان چیزی است که شما به آن «وجدان خوب» می‌گویید.

https://akhbar-rooz.com/?p=229363 لينک کوتاه

2 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x