از شب گذشته ایران بار دیگر در التهاب اعدام های تازه فرو رفته است. گزارشها حاکی است که خانوادههای چهار زندانی سیاسی کرد محکوم به اعدام به نامهای پژمان فاتحی، محسن مظلوم، محمد فرامرزی و وفا آذربار برای ملاقات با فرزندانشان به زندان اوین فراخوانده شدهاند. این خانواده ها ابراز نگرانی کردهاند که این ملاقات ممکن است آخرین ملاقات این چهار زندانی سیاسی کُرد باشد.
بیان عظیمی، همسر پژمان فاتحی، با انتشار ویدئویی در شبکههای اجتماعی گفت: «امروز از سوی شعبه اجرای احکام و نهادهایی امنیتی همزمان با خانواده چهار زندانی سیاسی کُرد تماس گرفته شد تا فردا صبح برای ملاقات با فرزندانشان به اوین مراجعه کنند.»
همسر پژمان فاتحی اضافه کرد: «از مردم ایران، مردم کردستان و همه سازمانهای بینالمللی تقاضای کمک دارم.»
او میگوید خانوادههای این چهار زندانی سیاسی در «راه تهران »هستند و این «ممکن است آخرین ملاقات» آنها باشد.
ماریا محمودی، همسر محمد فرامرزی، نیز در ویدئویی با اشاره به حضور خانوادههای این زندانیان در مقابل زندان اوین، از «مردم ایران» در خواست کمک کرده است.
وکیل وفا آذربار، محمد (هژیر) فرامرزی، محسن مظلوم و پژمان فاتحی، چهار زندانی سیاسی کرد که به اعدام محکوم شدهاند ۲۶ دی ماه اعلام کرد که درخواست اعاده دادرسی موکلانش رد شده است.
مسعود شمسنژاد، وکیل این چهار زندانی، در توییتی نوشت که دیوان عالی کشور درخواست اعاده دادرسی را «به دلیل عدم پیوست دادنامههای بدوی و فرجامی» رد کرده است.
او یادآور شد که در پروندههای امنیتی، دادنامهها در اختیار وکلا قرار نمیگیرد.
منابع حقوق بشری اخیرا گزارش دادند که این چهار زندانی کرد به اتهاماتی مانند «همکاری با اسرائیل» به اعدام محکوم شدهاند.
جزئیات اتهامات و احکام صادر شده برای این زندانیان روشن نیست و نهادهای حقوق بشری با اشاره به پنهانی بودن تمامی مراحل بازداشت و محاکمه، از احتمال اعدام قریبالوقوع این زندانیان ابراز نگرانی کردهاند.
مسعود شمسنژاد چندی پیش نوشت از زمانی که وکالت خانوادههای این چهار زندانی را قبول کرد، نه او و نه موکلینش از حقوق خود برخوردار نبودند و وکالت او به رغم «دوندگی بیسرانجام» تنها روی کاغذ بود.
بیانیه جمعی از زندانیان زندان قزلحصار: این بار هم سهشنبه به دار آویخته شدیم
خطر اعدام قریبالوقوع محسن مظلوم، وفا آذربار، محمد فرامرزی و پژمان فاتحی، چهار زندانی سیاسی کرد جدیتر از همیشه شده است. جمعی از زندانیان زندان قزلحصار در بیانیهای نوشتهاند: «پیوسته خبر جگرسوز آخرین ملاقات دادهشده به یکی از همبندیان و یا هم سلولیهایمان را میشنویم و به دنبال آن و با طلوع صبح صدای آمبولانس وحمل پیکرِ پاک و بیجان عزیزانمان برای تحویل به خانوادههایشان.»
روزگاری میخواندیم و میشنیدیم که فقط در روزهای جمعه «خون جای بارون میچکد».
از دهه شصت اغلب روزها و اکنون تمام روزهای هفته است که از پیکر این سرزمین و مردمش خون میچکد. تمام سحرگاهان، همه بامدادان و هر بانگ نماز را به خون آغشته و رنگین کردهاند و ما که در زندان قزلحصار در مرکز این کشتار و قتل عام سراسری قرار داریم، همه روزه (و عموما) روزهای سهشنبه وچهارشنبه با اعدامِ هم سلولیها و همبندیهایمان روز را آغاز میکنیم.
پیوسته خبر جگرسوز آخرین ملاقات دادهشده به یکی از همبندیان و یا هم سلولیهایمان را میشنویم و به دنبال آن و با طلوع صبح صدای آمبولانس وحمل پیکرِ پاک و بیجان عزیزانمان برای تحویل به خانوادههایشان.
در سراسر دنیا حکومتها نمادهایی چون شاهین و شیر و عقاب و غیره را بعنوان نماد قدرت و اقتدار خود برگزیدهاند. ولی این حکومتِ سرداران و مشایخ اعدام «حلقه طناب دار» را به نماد قدرت خود تبدیل کرده است… وحقوق بشر را هم با طناب دار حلقآویز و یا به سنگسار کشیدهاند…!
ولی زهی افتخار و شرف و سربلندی برای این مردم وجوانانِ پاکبازش که در چنین شرایط کشتار و اختناقی چهرههایی چون ژینا و سارینا، نوید افکاری ومیلاد زهرهوند، محسن شکاری، مهدی کرمی و قاسم و ایوب و حال محمد قبادلو و فرهاد سلیمی را نماد و سمبلی بر پرچمهای خود انتخاب میکنند؛ تا از این پس چهرههای پاک و معصوم این قهرمانان باشد که برای کوهها نماد مقاومت و ایستادگی، برای بهار سرمشق زندگی، برای مشعل الگوی شعلهوری، برای قلبها نماد عشق و برای پرچم نماد هویّت و افتخار باشند تا چهره و رخساره آنها برای فداکاری و ایثار مصداقی عینی باشد و برای همیشه تاریخ در اهتزاز.
یادشان گرامی وراهشان پر رهرو
جمعی از زندانیان زندان قزلحصار – بهمن ماه ۱۴۰۲
مردم ایران ! با حضور جدی خودتان در جلو زندانی که قرار است هموطنان کرد شما را به قتل برسانند، مانع از این عمل جنایتکارانه حکومت شوید. حکومت برای بقای خود در قدرت، مردم ما را می کشد. آیا ما در مقابل مردم کشور خود نبایستی احساس مسئولیت اجتماعی و انسانی و وجدانی کنیم؟ آیا نبایستی هر کاری از دستمان برمی آید را انجام دهیم، و به ندای وجدان خود پاسخگو باشیم؟
بی گمان روشن است که اتهامات واهی بادادرسی ناعادلانه وعدم استقلال قوه ی قضائیه همراه با عدم رسمیت شناختن حقوق معترض سبب پرونده سازی می شود حتی مگر اقدام مسلحانه برای بدست آوردن حقوق ملت جرم است ؟ اما سرداران بی خاصیت خامنه ای بدلیل تنگ شدن قافیه و شکست و بی آبروئی در همه ی عرصه ها از یک ماه پیش اصرار دارند تا بر ابعاد جنایتهایشان بیفزایند از دخالتهای نظامی در اوکراین تا ایجاد هرج و مرج در خاورمیانه شلیک موشک به سه کشور همسایه تا رها کردن مردم زیر دست و پای بمب گذارها و فرار خودی هاشان از صحنه تا بگیر و ببندها و اعدامها حتی اقدام تروریستی سپاه پاسدارلان در بلوچستان وپرونده سازی علیه گروههای مسلح بلوچ و …. همگی نشان از شمارش معکوس این حکومت است به همین دلیل تلاش دارد تا با تشدید اقدامات فاشیستی اش رعب و وحشت بیشتری بیافریند اما غافل است از اینکه اگر هزاران نفر از ما را به قتل برسانی ما باز دوباره باز خواهیم گشت و تو را سرنگون خواهیم کرد چون ما چیزی برای از دست دادن نداریم دژخیم ننگت باد