اصلاحطلبان حکومتی، مدتها است که بیآبرو نزد مردم و دست رد خورده از هسته سخت قدرت برای مشارکت در امور عالی سیاسی، تنها برای تداوم حضور ریزهخوارانه بر سفره انقلاب، روزگار میگذرانند و در حالیکه ویژگی یک حزب سیاسی واقعی -حتی با توان متوسط و خردهپا- پایبندی به اصول حداقلی و تعیین چارچوبهایی در جهت حقوق جامعه است که از جایی، برای حفظ آبروی خود هم که شده، از آن خط قرمزها گذر ننماید، اصلاحطلبان حکومتی در سه دهه اخیر همواره از این شرط اولیه، محروم بودهاند و در تمام دوراهیهای سرنوشتساز، تداوم حضور بر خوان غارت انقلاب را بر حرکت در جهت منافع مردم ترجیح دادهاند.
این گروه ننگ رفتن زیر بار تبلیغ برای انتصاباتی را به جان خریده که به خوبی میداند که حتی اگر به فرض محال، در حالت کاملا آزاد هم برقرار گردد، حاصل آن مجلسی فرمایشی است که احکام حکومتی بیت رهبری و پیغامهای سپاه آن را اداره میکند و عملا نقشی در سرنوشت کشور ندارد، چه رسد به نوع نمایشی و بلا اثر فعلی که پس از حذف تمام گروهها طی چهار دهه اخیر کار به رد صلاحیت گسترده خودیهای نظام رسیده است.
آنان از عدم اقبال اکثریت مردم به خود نیز کاملا آگاه هستند، چنانکه حتی در صدا و سیمایی که فقط نزدیک انتخابات آزادیخواه میشود نیز کارشناسان توجیه شده آن بند را به آب داده، از فانتزی ترسناک درونی خود در مورد نزدیک بودن تیرک اعدام احمد خاتمی با محمد خاتمی در فضای پسا حکومت اسلامی پرده بر میدارند و این یعنی اصلاحطلبان حکومتی معنی شعار “اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا” را که از پشت میلههای دانشگاه تهران شروع و به سرعت در تمام کشور همهگیر شد را بهطور عمیق و دقیق درک کردهاند و میدانند که قرار نیست با حرکات نمایشی آنها در این سیرک مضحک، کسی به مشارکت در ناانتخابات ترغیب گردد.
اما در عین حال بسان حیواناتی دست آموز در این نمایش شرکت میکنند و برای خوش آمد سلطان دریغی از انجام هیچ نوع پشتک و واروی تبلیغاتی ندارند و حتی به دستور او -بسان همین بیانیه توخالی و تکراری روزنه گشایی در دعوت از مردم برای شرکت در انتخاباتی کاذب- از درون حلقهی آتشین حقارت و بیآبرویی نیز رد میشوند، چرا که اساسا نفس حضور آنان در این سیرک تصمیمی است که قبلا در بیت رهبری و نهادهای امنیتی گرفته شده، صرفا جهت اجرا به آنها ابلاغ میشود. دستوری قطعی و لازمالاجرا که عدم مشارکت در آن، به همان ترتیب و شکلی که مد نظر سلطان است، به معنی طرد و قطع حضور ریزهخوارانه بر سر سفره غارت انقلاب است و حداقل این صد نفر نماد فعلی اصلاحطلبی حکومتی نشان دادهاند که شرافت دل کندن از آن و ایستادن در سمت مردم را نداشتهاند.
از نگاهی دیگر، گویی هسته سخت قدرت نیز از نبود اقبال مردم به صندوقهای نمایشی رای و عدم تغییر نظرشان با چنین شامورتی بازیهایی از سوی اصلاحطلبان حکومتی آگاه است و در کنار سایر مسائل، انگار ولی فقیه مشهور به کینهجویی نیز، همچنان به گرفتن انتقام از آنان به خاطر آن یک دههای -از اواسط دهه هفتاد شمسی- که در تلاشی ناکام سعی کردند، بساط تزویر و ریاکاری حکومت اسلامی را از بیت رهبری، به نزد خود بیاورند ادامه میدهد. گویا سلطان عمدا تداوم حضور آنان بر سفره مفتخوری انقلاب را مشروط به انجام چنین اقدامات تحقیرآمیزی در پیشگاه جامعه نموده تا ارباب بودن خود و اینکه در این دیکتاتوری منشا فریبکاری، خدعه ورزی و تزویرگری تنها ولی مطلقهی فقیه میتواند باشد، را دائما به آنان گوشزد نماید.
بنابراین تمام دست و پازدنها از جمله بیانیه اخیر را باید در مسیر سعی همیشگی اصلاحطلبان حکومتی در حفاظت از اولویت اصلی خود، یعنی تداوم حضور بر سفره انقلاب ارزیابی کرد.
گروهی که دستاوردش کمک بزرگ به تداوم دیکتاتوری و کشتن فریبکارانه امید میلیونها ایرانی بوده هیچ نوع دغدغه، اصول یا خط قرمزی در جهت منافع مردم ایران ندارد؛
از همان تیرماه خونین ۱۳۷۸ که محمد خاتمی -سمبل اصلاحات- دانشجویان آزادیخواه حامی خود را به ثمن بخس “اروجعلی گیت” به بیت رهبری و نهادهای امنیتی فروخت تا همین سال گذشته و در اعتراضهای سراسری مردم، که بهزاد نبوی رهبر وقت ائتلاف آنان در سمت حکومتی ایستاد که مردم را در خیابانها میکشت و کور میکرد و در کمال بیشرمی، مردم معترض را دشمنانی نامید که اصلاحطلبان حکومتی تنها برای سرکوب آنان به خیابان خواهند آمد.