هفتاد و چهارمین دوره جشنواره جهانی فیلم برلین، شنبه شب (بیست و چهارم فوریه، پنجم اسفند) به کار خود پایان داد. فیلم «کیک محبوب من»، ساخته بهتاش صناعیها و مریم مقدم، سهمی از جوایز اصلی جشنواره نداشت؛ فیلمی که همه کارشناسان متفقالقول بودند که برنده جایزه خرس طلای جشنواره خواهد بود و یک شب پیشتر هم جایزه منتقدان بینالمللی (فیپرشی) را به عنوان بهترین فیلم بخش مسابقه به خود اختصاص داده بود.
کیک محبوب من که در داخل ایران با پشت پا زدن به محدودیتهای رسمی ساخته شده و تصویری واقعی از تهران امروز است، جدا از محبوبیت میان منتقدان و تماشاگران، به دهها جشنواره معتبر جهانی دعوت شده و کشورهای زیادی هم امتیاز اکران آن را خریدهاند.
هیأت داوران امسال، با ترکیب غریب و نه چندان دلچسباش، دور از انتظارترین فیلمها را به عنوان آثار برگزیده اعلام کرد. خرس طلای جشنواره امسال به فیلم «داهومی» ساخته متی دیوپ رسید که مسأله استعمار را دستمایه خود قرار داده و فیلم ضعیف «احتیاجات یک مسافر» ساخته هونگ سونگسو، که بسیاری از منتقدان در میانه نمایش فیلم تالار را ترک کردند، جایزه بزرگ داوران به دست آورد.
«پپه» فیلم تجربی آماتوری نلسون کارلوس دو لوس سانتاس آریاس جایزه بهترین کارگردانی را برد و فیلم برونو دومون با عنوان «امپراتور» که مورد انتقاد جدی بسیاری از منتقدان بود و با تمسخر منتقدان به هنگام نمایش فیلم روبرو شد، جایزه داوران را به دست آورد.
به این ترتیب بهترین فیلمهای بخش مسابقه جشنواره، از کیک محبوب من تا «پایانی دیگر» ( پیرو مسینا)، «آشپزخانه» (آلونزو رویزپالیسیوس)، «از طرف هیلده، با عشق» (آندرآس درسن) و «به چه کسی تعلق دارم» (مریم جوبور) از جوایز بینصیب ماندند.
End of مطالب پیشنهادی
وداع کارلو چاتریان
کارلو چاتریان، مدیر هنری جشنواره، امسال آخرین دوره زمامداریاش را پشت سر گذاشت؛ پنج سال مدیریت نه چندان قابلدفاع که در آن برلین، مانند جشنواره لوکارنو، بیشتروبیشتر به سینمای تجربی، اجتماعی و سیاسی توجه نشان داد و از نامهای بزرگ تهی شد. حالا به نظر میرسد با مدیر انگلیسی جدیدش، که پیشتر جشنواره لندن را اداره میکرد، جشنواره برلین به سمتوسوی ستارهها و فیلمسازان صاحب نام بیشتر متمایل شود.
امسال هم، مانند سالهای اخیر، بخشهای مختلف جشنواره از پانوراما تا فروم، مملو از فیلمهای سیاسی با مایههای مد روز بود که بسیاری از آنها بیشتر از سینما به عنوان هنر، به مقالات شعاریای درباره حق و حقوق اقلیتها، همجنسگرایان، حقوق زنان و مسائلی از این دست میپرداختند.
اما بخش مسابقه در مجموع امسال قابل دفاعتر از سال قبل بود؛ با چند فیلم تماشایی که میتوان آنها را به خاطر سپرد که البته با انتخابهای بسیار عجیب داوران این خاطره هم مکدر شد.
سینماگران ایرانی
امسال سال خوبی برای سینماگران ایرانی خارجنشین بود که با چند فیلم در بخشهای مختلف حضور داشتند؛ از جمله سه فیلمسازی که داستان شخصی خود را به عنوان مهاجر با حوادث اجتماعی و سیاسی ایران پیوند زدند: «دیشب چی خواب دیدی پاراجانوف؟»، ساخته فراز فشارکی، «سیاره دزدیده شده من»، ساخته فرحناز شریفی و«شهید»، ساخته نرگس کلهر.
دیشب چی خواب دیدی پاراجانوف؟ فیلمی است تجربی که از ترکیب مکالمات اسکایپی فیلمساز با پدر و مادرش طی سالها شکل میگیرد که قرار است از خلال آن با روحیات فیلمساز در مهاجرت و حوادث ایران طی سالها آشنا شویم. همین مایه را در سیاره دزدیده شده من شاهدیم؛ فیلمساز که همزمان با انقلاب ایران به دنیا آمده، شرح حوادث این سالها و آنچه بر زنان را گذشته را در قالب متریال آرشیوی و گفتار روی تصاویر دنبال میکند.
اما موفقترین آنها شهید ساخته نرگس کلهر بود که جایزه کالیگاری را که به فیلمهای نوآور اهدا میشود، از آن خود کرد. کلهر داستان شخصی خودش و مشکلاتش برای حذف کلمه «شهید» از نام خانوادگیاش را با فضایی دیوانهوار میآمیزد که در آن سنتها و تاریخ خانوادگی و اجتماعی فیلمساز با رویاها و خواستههای امروزی یک دختر مدرن در آلمان ترکیب میشود و فیلمساز ابایی ندارد که در این راه از همه راههای غیر معمول استفاده کند؛ با فاصلهگذاریهای جذاب، استفاده از رقص و موسیقی و حتی پردهخوانی.
«خمیازه بزرگ»، ساخته علی یار راستی، در بخش برخوردها به نمایش درآمد، فیلمی که داستان عجیبی را درباره جستوجوی سکههای طلا در غار روایت می کند، با شروعی درگیرکننده و جذاب که اما بهتدریج بیهدف به نظر میرسد.هرچند جایزه داوران بخش برخوردها را از آن خود کرد.
«مایدگل»، ساخته سروناز علم بیگی، هم که در بخش نسل بالای چهارده سال به نمایش درآمد، داستان یک دختر نوجوان افغانستانی را در ایران دنبال میکند؛ دختری عاشق بوکس که هم در جامعه و هم در خانواده تحت فشار است.
محمد عبدی – بی بی سی