رفقا و دوستان عزیز مطمئنا همه شما فعالانه و با شور انقلابی در انقلاب زن زندگی آزادی شرکت و حتی گاها از سازمان دهندگان آکسیون های متعدد بودهاید و همگی ماهیت این شعار و خواستههای انقلابی مردم ایران را چپ ارزیابی می کنید. ولی متاسفانه چپ به عنوان یک وزنه قابل رویت بازتاب علنی و غیر قابل انکار و شایسته حضور کمی و کیفی خود را نداشته و بیشتر راست اپوزیسیون دست بالا را داشته است.
این نوشته به این میپردازد که چطور باید آکسیون های آینده چپ قابل رویت تر و گذشته از بعد تبلیغی به متحد تر شدن چپ ها کمک کند. پیشنهاد من فقط یک آغاز است مطمئنا رفقا و تشکل های با تجربه تری هستند که میتوانند ایده های جالب و عملی تری داشته باشند.
مردم ایران از هر طرف به شدت تحت فشارند حتی بخش بزرگی از خود حاکمیت جنایتکار ناراضی هستند. هر لحظه احتمال انفجار اجتماعی و انقلابی دیگر و سهمگین تر بیشتر می شود. بگذارید این اجازه را بخود بدهم و بگویم که زمان به نفع سازمان های چپ که قاعدتاً باید رهبری انقلاب کارگران، زنان و همه تودههای تحت ستم و به جان آمده را برعهده بگیرند، نیست. حتی آلترناتیو سازهای غیر کارگری در خارج به تکاپو افتادهاند. افشای آنها لازم است ولی اجازه بدهید بگویم چپ در زمینه نقد و بخصوص در برخورد به رفقای چپ متبحر و متاسفانه با فرهنگی غیر رفیقانه بسیار فعال است. چون آسانتر است. لازم تر و مشکل تر ولی کارکردن خود ما در جهت استحکام پیوند رزمندگان چپ است. ما کمبود جدی در این زمینه داریم. زمان را نمی توان متوقف کرد. ما تئوری انقلاب و تئوریسین کم نداریم. خیلی از نوشته و گفتار های با ارزش در این زمینه وجود دارند ولی انگار طلسم شدهایم که هر چه بیشتر اتمیزه شویم و نه اینکه به هم بپیوندیم. به جای انتقاد که البته شامل تک تک ما میشود، من با طرح یک پیشنهاد و تا آن حدی که عقلم میرسد و با خواهش های مکرر راهی را و قدم کوچکی را که البته می تواند آغازی برای قدم های بعدی باشد را مطرح می کنم. بنابراین این نوشته از قماش دیگر و اقدامی را مطرح میکند که ساده و در عین حال متحد کننده است و این مزیت را دارد که تک تک رفقای خواننده این ستور را در جایگاه تشکیل دهندگان و رزمندگان آن قرار دهد. پخش و نشر و ترغیب دیگران برای پیوستن، تنها راه موفقیت این قدم کوچک اولیه است که در عین حال نقش سمبولیک روانی هم دارد. قدمی که ارزش به عمل در آوردن را دارد. و قدم های بعدی را میتواند سادهتر نماید.
این نوشته یک پیشنهاد برای تشکیل جنبشی به نام جنبش سرخ پرچمان اختصاص دارد ولی در ابتدا توجه شما را به ۱۲ نکته زیر و با خواهش و تأکید بخصوص بر نکته یازدهم جلب می کنم:
۱. این نوشته به هیچ وجه به کار مرسوم حزبی و تشکیلاتی و اهمیت حیاتی آن نمیپردازد و به هیچ وجه نوشته ای انتقادی نیست. دست همه رزمندگان راه آزادی و سوسیالیسم را به گرمی می فشارم. هر چند شیوه فعالیت چپ ها دارای اشکالات مهم بوده و در آینده و بخصوص در صورت اوج گرفتن مجدد جنبش چپ باید آمادهتر و متحدانه تر به میدان بیاید.
۲. اگر انتقادی هست به این دلیل است که با وجود فعالیت و شور انقلابی هزاران نفر چپ های انقلابی در خارج و گاها سازماندهندگان آکسیون ها در انقلاب ژینا ولی متاسفانه چندان بازتاب شایسته خود را نداشته است و بر عکس دیگر جریان ها و افراد غیر چپ از آن سود بردهاند. این رویداد و کمبودعظیمی است که متاسفانه بسیار احتمال تکرارش هست وشایان یک همایش یا گردهمایی یا کنگره است که تکرار نگردد.
۳. چپ باید روی متدها و ایدههای غیر متعارفی کار کند که در دنیای امروز رایج و خود را مطرح و به موضوع بحث و مجادله بکشاند. آنچه که سریع از طرف مردم دیده میشود بیشتر در خاطر ها میماند. پرچم سرخ بدون گفتن هیچ کلامی چپ را تداعی میکند و ما با ساده لوحی از آن در میتینگهای عمومی صرفنظر کردهایم تا پرچم های سه رنگ بیشتر دیده شوند! به امید روزی که به جای حساسیت روی پرچمهای دیگر، پرچم پر افتخار سرخ ها دست بالا را داشته باشد.
۴. پیشنهاد من در این نوشته شاید در نگاه اول چندان چنگی به دل نزند و احتمالا خوشبینانه و شاید هم سادهلوحانه به نظر بیاید. ولی گاها و بخصوص امروزه که بسیار کم مطالعه و بیشتر شعار و سمبل و متن های بسیار کوچک است که تودهای می شوند حائز توجه است. تبلیغ دائم و همیشگی می تواند در نهایت و به سرعت جنبش سرخ پرچمان مورد نظر من را توده گیر کند و حتی به جنبشی به نام جنبش سرخ پرچمان معروف شود. چنین تکراری خود بخود نقش جذاب و جوش دهنده ای خواهد داشت.
۵. تحلیل من این است که هیچ طیف و سازمانهای موجود چپ به تنهایی نمیتوانند الترناتیو قدرتمندی بشوند ولی به عنوان یک جنبش امکان آن زیاد است. شرکت بدون پرچم و هماهنگ چپها در انقلاب ژینا نشان داد که بیت زیر صادق نیست.
تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
بگذارید به جای سواری دادن به گرایشات دیگر در آینده فعالیت و شرکت ما در انقلاب به حساب چپ نوشته شود.
۶. فکر می کنم پیشنهاد تشکیل جنبشی این چنینی از طرف فردی ناشناخته غیر حزبی و بی مدعا که طعمه چرب و نرم و حساسیت برانگیز برای منتقدان حرفه ای نیست و فقط برای طیف مشخصی از چپ که سالهای درازی افتخار همرزمی مشترک با آنها را داشتهام، آشنا میباشد، می تواند از خیلی از ملاحظات و موانع باز دارنده همگرایی مخصوصا برای هزاران چپ منفرد که به هر دلیلی در سازمانها و احزاب متشکل نیستند، عبور کند و به نتیجه ملموسی برسد. نتیجه ای که برای رزمندگان انقلابی در داخل ایران نوید بخش خواهد بود.
۷. چپ ها چندان هم نامتحد نیستند. تقریبا همگی در انقلاب ژینا از منشور ۲۰ تشکل صنفی در داخل ایران پشتیبانی کردند.
و چقدر خوب می شد و متحد تر میشدیم اگر خودمحوری و خودبزرگبینی، تمایل بیش از حد برای جدال و بحث های بیپایان نظری و بی رحمی نسبت به رفقای دیگر چپ نبود!
مبارزه متحدانه ما اگر نانی به سفره خالی کارگران و کمک به قدمی به جلو در مبارزات انقلابی باشد، می تواند قدم های بعدی را هموارتر کند.
۸. لطفاً اندکی وقت بگذارید و روی آن فکر کنید. در صورتی که آن را قابل اجرا و مناسب کاربرد در عرصه ی پراتیک یافتید به نحوی نظرتان را اعلام کنید. می شود تاریخی هم برای اعلام آن تعیین کرد.
۹. این پیشنهاد چپ های خارج نشین را مد نظر دارد.
۱۰. یک یادآوری تاریخی: در اواخر دوره ساسانی جنبش سرخجامگان بر علیه ظلم و ستم پادشاهان ساسانی و در اواخر قرن دوم هجری قمری به رهبری بابک خرمدین برعلیه عربها و خلفای عباسی جنگیدند و در تاریخ ایران خوشنام هستند. البته جنبشهایی با رنگهای دیگر هم وجود داشته و این نقش رنگها در شناساندن جنبش ها در بیشتر از هزار سال قبل را هم گواهی میدهد.
۱۱. این جنبش قابل تحقق و شکل گیری است. تنها شرط آن پیوستن هر چه وسیعتر چپگرایان در خارج است. به همین دلیل از همه خواهش می کنم در پخش و توزیع آن و همچنین اقناع دیگران همیاری کنند.
۱۲. همه ی پیش شرط ها و حتی امکانات و شروط موفق بودن تشکیل چنین جنبشی فراهم است. فقط اقدام مشترک را کم دارد که آن هم به همت همه ما انقلابیون چپ فراهم خواهد گردید.
ایده و یا پیشنهاد من:
در آینده باید حضور چپ درآکسیون ها و تظاهرات حال فراخوان داده شده از طرف خود و یا تشکل های دیگر، تهاجمیتر ، پر سرو صدا تر و به صورتی که رسانه های رسمی هم ناچار به انعکاس و نقش چپ ها در آن باشند.
پرچم های سرخ باید در هر تظاهراتی در صف پیش و جلو دوربین ها قرار گیرد. فعالان چپ که بسیاری از آنها آدم های بسیار آگاه و با داشتن آگاهی بالا هستند باید سعی کنند هر چه بیشتر در رسانه های رسمی و به اصطلاح الترناتیو ساز تا اندازه ای که امکانش هست شرکت کنند. بایکوت و تحریم آنها جایز نیست. و این تریبون ها را فقط در انحصار راستگرایان باقی نگذارند و نظرات انقلابی چپ را ارائه دهند. و همچنین در فضای مجازی.
لازم است که سرخ پرچمان چپ هم تیم های پروپاگاندای خود راتشکیل دهد که صدا و حضور چپ را با متد های امروزی قابل رویت تر کند. باید خود را در مرکز توجه قرار داد. دنیای امروز این را میطلبد .چند چپ آژیتاتور و آگاه به پروپاگاندا و دارای آگاهی به فوت و فن تبلیغاتی و به جلو دوربین کشاندن آکسیون ها و برجسته کردن و وادار کردن حتی مدیای رسمی و راست برای پخش آکسیون ها میتوانند بسیار بیشتر ازنوشته های تئوریک، کارگران و زحمتکشان را با روحیه تهاجمی تر به میدان بکشاند. چندین بار اعتراضات کارگری کره جنوبی را دیدهام که همگی با پرچم و پلاکارد های یکنواخت و با مارش تهاجمی سریعا به چشم میآیند. آنها هم شاید گرایشات سیاسی متنوعی دارند ولی در اعلام خواستههای مشترکشان همصدا و تهاجمی عمل می کنند.
من مخالف حزبیت و تشکل گرایی نیستم و وجود آن را لازم می دانم ولی اکنون عضو حزب و یا سازمانی نیستم، اما سالها فعال حزبی بودهام و می دانم که عمل مشترک چپ ها چقدر سخت و دشوار است. هزاران چپ منفرد و تعداد کثیری تشکل انقلابی، آزادیخواه، صمیمی و مبارز در خارج وجود دارند. واقعا چرا چپ ها نباید به مکانیسمی دست یابند که صدای آنها را رساتر و متحدانه تر و از لحاظ کمی هم فراوان تر به جامعه ارائه دهند؟ باید چپ روی حقانیت و اعتماد بنفس خود کار و خود را بیشتر قابل رویت سازد.
برای شروع و برای برجسته کردن حضور و نقش چپ ها من آکسیون هایی تحت عنوان سرخ پرچمان را پیشنهاد می کنم.
جنبش سرخ پرچمان
افراد شرکت کننده در هر آکسیونی با پرچم سرخ حضور یابند حتی اگر شد با دو تا پرچم. و بدون آرم و یا نوشتهای. فقط سرخ ساده تا موجب بحث و جدل نشود. و اگر توافقی هم بود می تواند در یک دست پرچم سرخ و در دست دیگر پرچم و یا علامت تشکیلاتی و اگر دوست دارد بر پشت و سینه و یا هر وسیله دیگری شعار های مطلوب خود را. و سعی کنند افراد دیگری را تشویق به شرکت و برای آنها هم پرچم سرخ رنگ را مهیا کنند. فکر می کنم هرکسی توان تهیه یک و یا چند پرچم را دارد. پرچم سرخ تاریخا مورد استفاده چپ ها بوده و رویت آن کافی است که مبارزان چپ را تداعی کند. و خیلی آسان چه خواستن ها را بدون ذکر کلامی و نوشتاری به بیننده منتقل کند. در آکسیون های قبلی در خارج این سلطنت طلبان و مجاهدین و یا ناسیونالیست ها بودند که با پرچم هایشان قابل رویت بودند ولی چپ ها حتی از پرچم های سازمانی شان صرفنظر کردند. این به نظر من غلط بود. در آینده جدا از همایش ها و آکسیون های مختص به چپ از هیچ تظاهرات دیگری به غیر از تظاهرات متعلق به طرفداران پهلوی خودداری نکرد و با پرچم سرخ حضور یافت.
این نوشته را برای تشکل های چپ و انقلابی و آزادیخواه و همچنین سایت های اینترنتی ایرانی میفرستم با امید جلب توجه و یا پیشنهادات عملگرایانه و مشترک.
عزیزان !!
برای هر انقلابی و بالاخص برای چپ ها این مایه شرمساری است که آلترناتیو ساز های غربی با همراهی مدیاهای رسمی راست و تعدادی جریان های اپوزیسیون راست ایرانی موفق بشوند چند تا سلبریتی و یک نفر شاهزاده را به عنوان رهبر به انقلابی به عظمت انقلاب زن زندگی آزادی تحمیل کنند. رفقای عزیز آنها حتی این زحمت را به خودشان هم ندادند که در معادلات خود فاکتور چپ را در نظر بگیرند چون میدانستند که چپ چقدر پراکنده و خود مشغول است. مجموعه چپ باید روی این متمرکز شود که به توازن نیرویی برسد که لااقل هیچ الترناتیو سازی این جرأت را بخود ندهد که قدرت چپ را نادیده بگیرد!!
یک جنبش و حرکتی با نام سرخ پرچمان اگر موفق شود چند آکسیون پر سرو صدا در خارج را عملی کند میتواند سریعآ در داخل بازتاب و دنبال کننده پیدا کند. این میتواند پیوند میان چپ انقلابی در خارج و داخل را مستحکم تر کند. واقعاً چرا همه تشکلات چپ نباید اهم وظیفه خود را بعد از انقلاب ژینا چنین همگرایی بی آزار و حداقل را در دستور قرار ندهند؟
در قدم بعدی چند رفیق جوان, توانا، پر انرژی، مسلح به آرمان های انقلابی کاملا قابل اعتماد و با اختیارات وسیع در سطح رهبری و یا هماهنگ کننده و در عین حال دارای روحیه متحد کننده و استفاده از مشاورت رفقای کارکشته تر و با سازمان دادن آکسیون های پر تعداد مجموعه چپ انقلابی تحت عنوان سرخ پرچمان میتوانند کوهی را بجنبانند.
پیروز باشید.
چهارشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۳
بادرود و تبریک نوروزی
ایدهای بسیار جالب و لازم برای برآورد و شناخت از جنبش چپ و استفاده ی درست و حداکثری از یک قدرت برآمده از “اتحاد چپ” .
و برای ائتلاف با دیگر نیروهای مبارز که لازمه پیروزی در این انقلاب دمکراتیک و ضد دیکتاتوری است . داشتن پرچم سرخ و پرچم سه رنگ شیر و خورشید دار توسط نیروهای چپ تاثیر بهتری خواهد داشت.