شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

وطن دلتنگ و من هم – هادی خرسندی

وطنم گفت پریشب که کجایی فرزند؟
چند وقت است که این سمت نیائی فرزند

گفتم ای جان وطن من همه جا پیش توام
دمخور غصه تو، همدم تشویش توام

 یکی از ملت هشتاد و سه میلیون نفرم*
وز بد حادثه چندیست که در این سفرم

از همیشه به تو نزدیکترم، ایرانم!
فرصت بیشترم نیست، خودم میدانم

هرکجا میروم البته که پابند توام
قلوه سنگی که به دامان دماوند توام

برگی از جنگل سرسبز فریباتم من
ماهی گمشده ای در دل دریاتم من

واژه ای تازه به تاریخ کهنسال توام
هرکجا میروم ای جان وطن مال توام

من سراینده «این گربه هه ایران» هستم
وز رها کردن این گربه پشیمان هستم

گربه جان حیف که در رنج و بلا افتادی
گیر سگ های امامزاده عبا افتادی

چشم من در همه احوال به تو دوخته است
مثل شن های کویر تو دلم سوخته است

در عوض جنگل تو تازه کند جان مرا
یاد تو جمع کند ذهن پریشان مرا

وطن اخبار غم انگیز تو سازد کسلم
با زمین لرزه تو لرزه بیفتد به دلم

خبر تلخ تو تلخی بدهد کامم را
سیل و سیلابه تو میبرد آرامم را

نه فراموش منی تو نه فراموش توام
مادرم! منتظر گرمی آغوش توام

یاد تو شادی و اخبار تو غم آوَرَدَم
دو فراورده بیگانه ز هم آوَرَدَم

لشگر ظلم که بر خاک وطن تاخته است
خارج از خاک وطن کار مرا ساخته است

کوه های تو نماد غم پنهان من است
آب دریای تو در گوشه چشمان من است

دلم از داغ عزیزان تو جزغاله شده
شعر شادم هم مرثیه شده ناله شده

تو هم ای جان وطن گرچه چو من سوخته ای
چشم امید بر این نسل جوان دوخته ای

میرسد بار دگر نوبت دلشادی تو
بر سر بام جهان پرچم آزادی تو

ای وطن با منی و باز ترا دلتنگم
روز و شب با غم دلتنگی خود در جنگم

واژه ای نیست که توصیف کند حال مرا
پس ببخشید در این حال، نَک و نال مرا

دوری ات تلخ ترین فصل زمانست وطن
دل من تنگترین جای جهان است وطن

—————
* آمار بیشتر است. فقط آدم ها را حساب کردم!

—————-
هادی – لندن – ۴ فروردین ۱۴۰۳

https://akhbar-rooz.com/?p=236970 لينک کوتاه

4.1 15 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

4 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مرضیه شاه بزاز
مرضیه شاه بزاز
29 روز قبل

ای واژه ی تازه به تاریخ کهنسال، چه زیبا و دل انگیز می سرایی، باز که خوانندگانت را با سروده ای دلنشین شوکه و شاد و اندوهبار کردی. در ستونهای آهنین و محکم بیتها و فرم، چه لطیف و پر از احساس آفریدی! نه واژه ای کم، نه واژه ای زیاد. نه لرزشی در فرم، نه تپقی در محتوا، اینهمه احساس ، چه فرزند دلبندی! حیف که دور افتاده از دیار. چه یگانه ای با زبان و جغرافیا و فرهنگ مادرت پس از اینهمه دوری. چه شرمی که خانه از وجودت خالی باشد!

هادی
هادی
26 روز قبل

شاگرد شمام

مجید بیات
مجید بیات
30 روز قبل

سلام
عالی بود
ممنون از جناب خرسندی.

هادی
هادی
26 روز قبل
پاسخ به  مجید بیات

سپاس قربان

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x