پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

ضرورت تغییر – جابر حسینی

مردم ایران با لشگرکشی خیابانی بیگانه نیستند بارها انرا تجربه کرده اند.جمهوری اسلامی هربارکه از حل بحرانها به شیوه معمولی به بن بست می رسد به این روش متوسل می شود .برای جمهوری اسلامی این راهی است برای موجه کردن سرکوبهاوپاک کردن صورت مسئله. این شیوه سه اصل اساسی و دائمی دارد ۱-غوغا یی رسانه ای به مدد بلندگوهای تبلیغاتی وایجاد هیجان ۲-به خیابان کشاندن حامیان خویش برای مردمی جلوه دادن عمل خود ۳-سرکوب و اعلام پیروزی .تغییر شرایط جامعه هرسه مورد بالایی را از کارایی انداخته است ودیگر ان شیوه و روش پاسخگو نیست .۱- دیگر انحصار رسانه هااز دست انها خارج شده است ۲-نظام قدرت بسیج مردم را از دست داده است .۳- از همه مهمتر مردم دیگر از این تهدیدها نمی ترسند.

چرا باتوجه به شرایط جامعه ،جمهوری اسلامی راه دیگری را نمی ازماید؟

معمولا نظامهای ایدئولوژِی یک هویت کاذب از خود تعریف می کنند و حامیان خود را حول ان بسیج می کنند ودر مروز زمان در تغییر شرایط خود گرفتار پندارهای خود ساخته می شوند و می ترسند تغییردر ذهن هوارداران انها شک و شبه ایجاد کند.این ترس از تغییر پاشنه اشیل نظامهای ایدئولوژی است.

طی این سالها جامعه ما با تغییرات بنیادی مواجه بود. ولی نظام هنوز بر طبل گذشته می کوبد .باور ندارد .

ان سبو بشکست ان پیمان ریخت.

هیاهویی که امروز در خیابانها شاهد هستیم یاد اور سالهای ۶۷ است با یک فرق اساسی ، سال ۶۷ توانستند ولی امروز نمی توانند.

با تمام تفاوتهایی که شرایط امروز با ان سالها دارد در یک موضوع شبیه هم هستند .

هدف نظام در هر دومورد یکی است .تسخیر فضای از دست رفته و باز پس گیری دستاوردها جامعه

سال ۶۷ سرکوب چپ ها سر اغاز یورش به دستاوردها ی کارگران و فرودستان بودکه طی سالهای اول انقلاب بدست اورده بودند .بعداز پایان جنگ چرخش نولیبرالی و برای اجرای تعدیل اقتصادی لازم بود کارگران و فرودستان را سر جای خود بنشانند برای رسیدن به این هدف باید چپها رااز فضای سیاسی جامعه حذف می کردند. چپ ها را سد راه اجرای برنامه های نولیبرالی خویش می دانستند .امروز هم دقیقا هدف همین است برای باز پس گرفتن دستاوردهای جنبش زن زندگی و ازادی باید زنان را به موقعیت قبل از جنبش برگردانند .تا بتوانند دوباره بر کلیت فضای سیاسی مسلط شوند .

امروزه دیگر اثبات حقانیت این گفته مارکس که تاریخ دوبار تکرار می شود یک بار به صورت تراژدی و بار دیگر کمدی چندان کار دشواری نیست .زیرا دقیقا ما در همان موقعیت قرار گرفته ایم .

در موقعیتی که رژیم مارا قرار داد باتمام تلخی ها و درد و رنج یک موقعیت کمدی است نه می توانیم بخندیم و نه گریه کنیم .رژیم تلاش می کند یک موضوع ناشدنی را به جامعه تحمیل کند ولی مردم نمی پذیرند انها هرچه بیشتر تقلا می کنند بیشتر به مضحکه مردم قرار می گیرند .

نظام باور ندارداتوریته و مشروعیت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود را از دست داده است .به بیان کلی تر حکومت ازکارکرد عمومی خود مانند تثبیت اقتصادی ،تامین کار و اشتغال ورفاه عمومی عاجز است .وبجای سعی در تامین همبستگی و فائق امدن به بحرانهای تودرتو به صورت خطرناک سعی میکند مردم را رو در روی هم گذاشته و شکافها را به نزاع تبدیل کند .نمی فهمد دامن زدن به نزاع مردم در نهایت دامن خود را خواهد گرفت.

جنبش زن ، زندگی ، ازادی ،ریشه در یک واقعیت عینی اقتصادی و اجتماعی دارد این جنبش را نمی توان به شیوه های گذشته سرکوب کرد .این جنبش تا به سر مقصد نرسد ارام نخواهد گرفت .

https://akhbar-rooz.com/?p=240090 لينک کوتاه

1.6 12 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مترجم
مترجم
9 ساعت قبل

جالب است که نویسنده که در خیالات خود تحلیل دقیق ارائه می دهد و ادعای دقت در بازخوانی واقعیات موجود دارد ولی روشن نمی کند منظورش در اینجا از “مردم” دقیقا کدام گروه های اجتماعی هستند و منظورش از ” چپ” دقیقا کدام جریان را مد نظر دارد. و برای تغییر، ایشان به کدام نیروی اجتماعی موجود چشم دارند. ایشان به نظرمی رسد که جنبش زن زندگی آزادی را مد نظر دارند. همان جنبشی که های هوی آن عمدتا رسانه ای بود و کنش آن هم در شکل نخبگانی آن در دانشگاه ها با شعار ” نه این وری نه آن وری …. تو بیت رهبری و دیگر شعارهای کاف دار و هم لینچ کردن و آتش زدن مامور راهنمایی و رانندگی بروز داشت.
خواندن چنین “تحلیلهایی” به نطرم مفید است. نه از آن جهت که انتظار توشه راهی داشته باشیم، از تحلیلهایی که هیچ ربطی به واقعیات میدان ندارد و نتیجه تراوش فکری فرد در کنج عزلت خود می باشد، جنین انتظاری نمی توان داشت و نباید جدی گرفت. ولی خواندن آن برای درک میزان درست بودن خود نخبه پنداران مفید است

کهنسال
کهنسال
12 روز قبل

جناب جابر؛

جهت اطلاع شما:از سال ۵۸ و تا قبل از کشتار تابستان ۶۷؛ ده ها هزار نفر از سازمانهای انقلابی چپ ( سازمان مجاهدین هم که جای خود دارد) در راه مبارزه برای نان-کار-آزادی و.. در تمامی استانهای کشور به اسارت درآمده و اعدام شدند.
شوراهای دهقانی ترکمن صحرا و کارگری کارخانجات کشور و بنکه ها در سنندج و….به خاک و خون کشیده شدند.
این چه رسمی است که اخیرا رواج یافته؟ هر کسی تاریخ را آنطور که خود دوست دارد تفسیر و آنرا به نقل قولی هم از مارکس “مزین” کند؟ بیچاره مارکس!
چند روز پیش فردی بنام نوید شمالی مبدا کشتار از طرف جمهوری اسلامی را ۴۰ سال پیش و از سال ۶۳ اعلام کرد.
حال هم در ادامه فرد دیگری سال ۶۷ را بعنوان:

“سال سرکوب چپ ها و سرآغاز یورش به دستاوردها ی کارگران و فرودستان ..” تحلیل میکند.

ظاهرا کیلویی نوشتن مد شده است!؟ 

جنایات ۴۵ ساله حاکمان جنایتکار را نه فراموش می کنیم! و نه می بخشیم!  

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x