«دعا کنید»! این جمله کوتاه واکنش معاون اول رییسجمهوری است نسبت به طرح این پرسش که «قرار است قیمتها کاهش پیدا کند؟» به گزارش روزنامه های ایران، این «راه کار» را آقای اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی در پاسخ به پرسش خبرنگاران گفته است!
این پاسخ بی ربط که نشانه ی بی مسئولیتی و در عین حال بی برنامگی دولت نسبت به گرانی و تورم افسار گسیخته در کشور است، موجی از اعتراض و تمسخر را در میان مردم و شبکه های اجتماعی به دنبال آورده است.
وضعیت اقتصادی کشور که پیش از آن نیز بحرانی و غیرقابل تحمل بود، از سال ۹۷ و پس از خروج آمریکا از برجام، بر اثر سیاست های ضدمردمی دولت و حکومت به منظور غارت و چپاول هر چه بیشتر جیب مردم و سردرگمی و سرگردانی سیاست سازان اقتصادی به طور روزانه رو به وخامت رفته است.
تورمی که دولت در چهار سال اول خود مدعی شده بود، تک رقمی شده، براثر این سیاست ها جهش روز افزونی یافت و اکنون دیگر کسی به درستی نمی داند به چند درصد رسیده است. وضعیت بازار ارز و سکه یکی از نشانه های اقتصاد از هم گسیخته ی ایران است.
گران کردن بنزین از جمله سیاست های فاجعه آمیز دولت بود که به گسترده ترین اعتراضات مردمی در ایران انجامید و بنا بر برخی آمار، حکومت برای فرو خواباندن آن حدود ۱۵۰۰ نفر را کشت و بیدادگاه های اسلامی هنوز مشغول صدور حکم اعدام و حبس های سنگین برای شرکت کنندگان در این اعتراضات هستند.
خط فقر بنابر بررسی های کارشناسان مستقل و تشکل های کارگری غیر وابسته به حکومت از مرز ده میلیون تومان گذشته است و خانواده های کارگری و طبقه ی کارگر با حقوق ناچیزی که به موقع هم پرداخت نمی شود، در حال تلاشی هستند.
فساد و دزدی که هر روزه گوشه ی کوچکی از آن فاش می شود و سرتاپای حکومت را فرا گرفته است، اندک سرمایه های مردم و ثروت های کشور را به جیب مشتی آقازاده و عوامل حکومتی سرازیر می کند و عوامل حکومت با کشیدن شیره ی جان مردم پول های بادآورده پارو می کنند و تا جایی که می توانند این پول ها را به خارج از کشور منتقل می سازند.
به همه ی این ها باید سیاست های حکومت در برابر بیماری کووید ۱۹ را اضافه کرد که اکنون کل ایران را در وضعیت فاجعه باری قرار داده است و مردم و به ویژه طبقه ی کارگر و بخش های تنگ دست را در برابر این بیماری بدون هیچ گونه حمایت موثر رها کرده است. مسئولان حکومت جز توصیه های خشک و خالی قدمی در جهت یاری کردن مردم و اختصاص بسته های حمایتی که حق مردم است، برای مقابله با این فاجعه بر نداشته اند.
نتیجه ی این حکومت – که همه ی جناح ها و دسته های حکومتی در آن مستقیما مسئولند – آن است که یک روز بیماران انسولینی با کمبود دارو مواجهند، یک روز روغن و کره نایاب میشود، یک روز نان و پیاز و گوجه با افزایش قیمت مواجه میشوند و هر روز نیز کارگران و زحمتکشان شرم زده و در غم سفره های خالی خود هستند. نتیجه ی این حکومت آن شده است که مردم اساسا از پسِ برآورده کردن نیازهای اولیهشان نیز برنمیآیند،
دولت اساسا منکر آن است که اقتصاد ایران در آستانه ی فروپاشی است، حسن روحانی هر روز درباره ی موفقیت ها و پیروزی های خود حرافی می کند، اگر هم زیر فشار واقعیات به «نارسایی ها» و «کمبود»هایی در زندگی مردم اعتراف کنند، آن را یک سره به گردن تحریم های آمریکا می اندازند تا سیاست های اقتصادی ضدمردمی خود را توجیه کنند.
باید گفت، ننگ و مرگ بر دولتی که به جای چاره اندیشی در برابر این وضعیت اسفبار و غیرانسانی از مردم می خواهد که برای نجات خود دست به دعا بردارند!