گریه ها را
برای تنهائی بگذار
حالا وقتِ همدلی
با مادر ” آرین “جنگجویِ کوبانی است
باید رقصید، نه رقصِ معمولی
رقصِ اسپند رویِ ساجِ داغ
”آرین “با کلاشنیکُف
به جنگِ تانک ها رفته است
امروز شجاعت معنی پیدا کرده است
گُرد آفرید به میدان آمده است
بوی گیسویت در سنگر پیجیده است
خودت گفته بودی
ُسال ها بعد
مادر بوی مرا
از دیوار های این خانه
خواهد شنید
خانه ای که روبرویِ دروازه ی کوبانی است
سنگرِ من و دوستانم ُ .
کریم سهرابی -فرزنو