جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

چرا زنان باید برای سوسیالیسم بجنگند؟ Anrea D’Atri، ترجمه: پروین اشرفی

آیا سرنگونی سرمایه داری و ایجاد پایه های یک جامعه جدید سوسیالیستی، برای پایان دادن به ستم بر زنان کافی است؟ نه، اما آنها یک مرحله ضروری می باشند. همه تعصبات جنسیتی و کلیشه‌هایی که برای حفظ تبعیض علیه زنان بازتولیدمی‌شوند،ریشه درشرایط مادی بازتولید...

“تاریک‌اندیشی جنسیتی” سرمایه داری حاوی بخش بزرگی از توجیه ایدئولوژیک برای این ایده است که کار بدون دستمزد، عشق است و این عشق با زنان همخوانی دارد. هر زنی که این پیش فرض های محض و اجدادی در مورد جنسیت خود را به چالش بکشد، در هر مقطعی ممکن است در معرض تمسخر، اهانت، تحقیر، فشار اقتصادی یا قانونی، ضرب و شتم یا کشته شدن قرار بگیرد

اخبارروز: Anrea D’Atri یکی از رهبران حزب سوسیالیست کارگری در آرژانتین و یکی از پایه گذاران گروه زنان نان و گل سرخ است. او نویسنده کتاب نان و گل سرخ: جنسیت و طبقه در تحت سرمایه داری می باشد که در آرژانتین، ونزوئلا، برزیل، مکزیک، اسپانیا، ایتالیا، فرانسه و آلمان به چاپ رسیده است. مقاله ی “چرا زنان باید برای سوسیالیسم بجنگند؟” ابتدائا به زبان کاتالان در مجله Catarsi منتشر گردید و سپس به همت ناتانیل فلاکین به انگلیسی برگردانده شد. اینجا ترجمه ی فارسی آن را می خوانید:

***

رسیدن به توافق در مورد مزایایی که سوسیالیسم برای زندگی، توسعه و رفاه زنان به ارمغان می آورد، می تواند دشوار باشد. شاید بتوان راحت تر بر این شناخت توافق کرد که سرمایه داری، بشریت و کره زمین را به سوی بدبختی، ویرانی و بربریت سوق می دهد.

همین ۱۵ سال پیش، متوسط درآمد ۱۰۰ تن از ثروتمند ترین خانوارها در ایالات متحده، ۱۰۸ هزار و ۷۶۵ برابر بیشتر از درآمد ۹۰ درصد فقیرترین خانواده ها بود. اگر این نسبت را با دیگر دوره های تاریخ مقایسه کنیم، شاید بتوانیم بگوییم که این تفاوت در ثروت مادی، معادل آن رقمی است که در اوج امپراتوری روم، بین یک سناتور و یک برده وجود داشت. همه‌گیری کووید – ۱۹، که از آغاز سال ۲۰۲۰ جهان را درگیر کرد، این شکاف نابهنجار را عمیق‌تر نموده است. شاید آمازون نمونه خوبی از این ادعا باشد: صدها هزار کارگررا در مشاغل موقت مخاطره آمیز به کار می گیرند که فاقد حق عضویت در اتحادیه نیز می باشند و فقط اقتصاد را، در ازای دستمزدی ناچیز، در حرکت نگه می دارند، در حالی که صاحب شرکت، در همین دوره کوتاهی که بیش از چهار و نیم میلیون نفر جان خود را از دست داده اند، ثروت خود را ۷۲ میلیارد دلار افزایش می دهد.

بحران ناشی از کووید – ۱۹، فقط روندهایی را که مدت ها در حال رشد بود، تسریع کرد. اما فراتر از آن، همچنین نشان داد که تضادهای سرمایه داری نه تنها اقتصادی، بلکه اکولوژیکی و بازتولیدی نیز می باشند. در این بحران، اصل بدیهی سرمایه داری مبنی بر اینکه سود مهمتر از جان است، به شیوه ای ناپسند برای میلیون ها انسان آشکارترگردید. در واقع با هر بحران سرمایه داری، این تضاد به طور فزاینده ای غیرقابل قبول می شود. به همین دلیل است که بسیاری از صاحب نظران بر این توافق دارند که ایده های سوسیالیسم در میان نسل های جوان، حتی در قلب کشورهای امپریالیستی، دوباره خلق شده و رشد می یابند.  

گره کور

در سال ۲۰۱۹، قبل از شیوع ویروس کرونا در سراسر کره زمین، زنان ۵۰ درصد از جمعیت در سن کار جهان را تشکیل می دادند، با این حال آنها فقط ۳۹ درصد از کل جمعیت شاغل محسوب می شدند. زنان بیشتر از مردان در شرایط کاری متزلزل و غیررسمی کار می کنند، به ویژه در کشورهای جنوب صحرای آفریقا، آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین. بیش از ۲۱ درصد از زنان در سن کار، به طور تمام وقت مشغول کارهای مراقبتی بدون حقوق هستند، در حالی که تنها یک و نیم درصد از مردان در این چنین شرایطی کار می کنند.

در همین سال، ۱۳ میلیون زن و دختر پیش از۲۰ سالگی مادرشدند، در حالیکه در ۱۱۹ کشور، دسترسی به سقط جنین محدود گردیده است و تنها ۳۸ کشور، اخراج کارگران باردار را ممنوع می کند، ضمن این که ۸۶ کشور، حتی زمان مصرف شده برای مراقبت از کودکان را، در بازنشستگی اصلا مورد محاسبه قرار نمی دهند. در سال ۲۰۱۸، ۵۲ درصد از میان افراد بالای ۱۵ سال مبتلا به HIV، زن بودند. از سال ۱۹۹۰ این نسبت به طور پیوسته ای در حال افزایش بوده است.

با همه گیری کووید، شکاف‌های جنسیتی از قبل موجود، فقط افزایش یافت. در اوایل سال جاری، مجمع جهانی اقتصاد در داووس برآورد کرد که بیش از ۱۳۵ سال طول می کشد تا نابرابری های جنسیتی در جهان از بین برود. این زمان حدود ۳۶ سال بیشتر از زمانی است که در سال ۲۰۲۰ تخمین زده شده بود. دولت ها با تصمیماتی که در واکنش به همه گیری کووید – ۱۹ گرفتند، موفق شدند این زمان را، که به باور آنها هدف برابری جنسیتی بود، یک نسل دیگر به تأخیر بیاندازند.

باور بر این که این شکاف دیر یا زود کاهش خواهد یافت، تخیلی بیش نیست اگر چنانچه بگذاریم سرمایه داری همین مسیر خود را دنبال کند، و یا حتی در یک نسخه ای مترقی تر، جنبش های اجتماعی و قانون گذاران دموکراتیک، یک سری قوانین را برای کاهش این شکاف تصویب کنند. امروزه در ایالات متحده، زنان با یک عقب نشینی از حق سقط جنین روبرو هستند. ما در سال های اخیر شاهد همین افت و خیزها در ایالت های اسپانیایی زبان کشور نیز بوده ایم. در افغانستان، زنان دوباره مجبور می شوند تمام بدن خود را بپوشانند، تا اصلا بتوانند به خیابان ها بروند. سرمایه داری اکنون در زمان توسعه خود نیست، بلکه با تکیه بر بحران های مکرر، در زمان حفظ بقاست. این سیستم برای آنکه بهبود یابد، نیاز به این خواهد داشت که نابودی نیروهای مولده را در پی داشته باشد. و حتی اگر قرار باشد لحظه ای بطور خیالی هم تصور کنیم که نظم نئولیبرال می‌تواند شکوفا شود، باید از خود بپرسیم در کدام کشور شکوفا خواهد شد و با هزینه چه کسانی؟ زنجیره های مراقبت جهانی که عمدتا بر دوش زنان سنگینی می کند، به ما پاسخ می دهد. زنان حتی در پیشرفته‌ترین کشورهای سرمایه داری هم اگر قادر گشته اند در مشاغل کاری و یا تحصیلی خود به پای مردان برسند، به خاطر این است که کار بدون دستمزد مورد نیاز برای بازتولید نیروی کار آنها، به سایر زنان فقیر، مهاجر، سیاه و قهوه ای سپرده شده است.

هیچ قانون یا افزایشی در تولید ناخالص داخلی وجود ندارد که بتواند این وضعیت را تغییر دهد. این یکی از محکم ترین گره هایی است که سرمایه داری ایجاد کرده است و باز کردن آن در همین سیستم ناممکن می باشد.

کار بدون دستمزد و بازهم کار بیشتر بدون دستمزد

کار خانگی مستقیماً توسط سرمایه داران کنترل نمی شود. با این وجود سرمایه داران از حفظ بخش بزرگی از نیروی کار لازم برای بازتولید نیروی کار در حوزه خصوصی، سود می برند. بدین ترتیب، دستمزد نیازی به پوشش همه هزینه های بازتولید کارگر مزدبگیرندارد. بخشی از این وظایف را خود کارگران مزد بگیر در خانه هایشان و بدون هیچ دستمزدی پوشش می دهند. البته اکثریت قریب به اتفاق کسانی که این وظیفه بی جیره و مواجب را به عهده دارند – چه شغل با دستمزد هم داشته باشند و چه نداشته باشند – زن هستند. به عبارت دیگر، این کار بدون دستمزد باز تولید نیروی کار، که بیشتر توسط زنان در خانه هایشان انجام می شود، مقدار ارزش اضافی را، که سرمایه داران از استثمار کارمزدی کسب می کنند، به طور غیر مستقیم افزایش می دهد.

بنابراین، گرچه ستم بر زنان ریشه در پیدایش جامعه طبقاتی در دوران باستان دارد، اما سرمایه داری با به کار گیری این انقیاد در مکانیسم استخراج ارزش اضافی، مجدداً آن را فرموله می کند. سرمایه داری تولید کالاها را فتیش می کند، ضمن اینکه وجود نیروی کار مازاد را، از طریق پرداخت دستمزد پنهان می نماید. و همزمان نیز “وجه خانگی” کار را، که برای بازتولید آن کالای بسیار خاص شناخته شده به عنوان نیروی کار، ضروری است، از حوزه تولید جدا نگه می دارد. به همین دلیل، نویسندگان مختلف فمینیست مارکسیست استدلال می‌کنند که کار خانگی، یعنی کاربازتولید اجتماعی بدون مزد، یا آنچه که در معنایی وسیع‌تر و برای توده های وسیع تری می‌تواند کار مراقبتی نامیده شود، یک محصول اصلی جامعه سرمایه‌داری است.

حفظ چنین نابرابری عظیمی، مستلزم فشار ایدئولوژیک بسیار زیادی است تا افراد این هنجار را به مثابه تمایل خود بپذیرند. به عبارت دیگر، مردان و زنان در نهایت به این باور برسند که کاری که زنان انجام می دهند، کار بدون دستمزد نبوده، بلکه عشق است. بنابراین، عشق رمانتیک – در میان چیزهای دیگر – نیز اختراع سرمایه داری است.

سرمایه داری که قادر است اسرار طبیعت و کیهان را بگشاید، نمی تواند تعصبات، دیکته ها و کلیشه هایی را که مقرر می کند زن چیست، یک زن خوب باید چگونه باشد، حقوق و مسئولیت های او کدام اند و آرزوها و اقدامات وی چه باید باشند را به طور کامل از بین ببرد. این “تاریک‌اندیشی جنسیتی” حاوی بخش بزرگی از توجیه ایدئولوژیک برای این ایده است که کار بدون دستمزد، عشق است و این عشق با زنان همخوانی دارد. هر زنی که این پیش فرض های محض و اجدادی در مورد جنسیت خود را به چالش بکشد، در هر مقطعی ممکن است در معرض تمسخر، اهانت، تحقیر، فشار اقتصادی یا قانونی، ضرب و شتم یا کشته شدن قرار بگیرد.

به همین دلیل است که ما مرتبا تکرار می کنیم که در هیچ دموکراسی سرمایه داری و حتی در پیشرفته ترین کشورها، هیچ گونه سیاست پیشرفت اجتماعی، هیچ رونق اقتصادی فوق العاده و یا قانون جنسیتی شگرفی وجود ندارد که بتواند ستم بر زنان را به طور کامل از بین ببرد، آنها را رها سازد، یا حتی برابری کامل با مردان را فراهم کند.

بنا به گفته مارکس و انگلس، ما سوسیالیسم را “جنبش واقعی ای که وضعیت کنونی امور را منسوخ می‌کند” می‌نامیم. و این “وضعیت کنونی”، وضعیتی است که در آن، یک اقلیت کوچک به طور وقیحانه ای ثروتمند می شود، حتی در میانه یک بیماری همه گیر و به بهای کار پرمخاطره اکثریت عظیمی که بازتولید آنها به مثابه یک نیروی کار، به طور اجتناب ناپذیری به کار بدون دستمزد زنان متکی است.

رهایی زمان از ساعت سرمایه داری

سرمایه داری که از انگیزه ذاتی خود برای رقابت تغذیه می شود، زمان کار اجتماعا لازم برای تولید کالا را به سرعت کاهش می دهد. محصولات بیشتر در زمان کمتر، به معنای محصولات ارزان تر و مصرف بیشتر است. برای سرمایه داران، این به معنای سود بیشتر می باشد. برای اکثریت کارگران مرد و زن، این امر به معنای دزدی هرچه بیشتر است: در مدت زمانی که برای ساختن یک عدد کالای معین طول می‌کشد، اکنون ۱۰۰ عدد از آن کالا تولید می‌شود، اما فردی که آنها را تولید می‌کند، همان حقوق پیشین را دریافت می‌نماید. این امر هم به این دلیل است که به آنها برای آنچه که تولید می کنند دستمزد تعلق نمی گیرد، بلکه نیروی کار آنها برای مدت معینی به اجاره گرفته شده است. سرمایه‌دار برای پایین آوردن دستمزد افراد شاغل، به استثمار فوق‌العاده بخشی از طبقه کارگر با نرخ‌های بالای تولید، اضافه‌کاری و روزهای کاری طاقت‌فرسا تکیه می‌کند، ضمن اینکه توده وسیعی از کارگران، بیکار مانده یا در مشاغل شدیدا پرمخاطره باقی می مانند.

پیشرفت علم و تکنولوژی، رسیدن به چنین سطح بالایی از تولید را برای نیروی کار ممکن ساخته است. این تکنولوژی همچنین می‌تواند زمان کار به کار گرفته شده در تولید و بازتولید شرایط مادی هستی جامعه را تا حد زیادی کاهش دهد. آنچه که ما به عنوان سوسیالیست در نظر داریم، از این قرار است: کاهش نیروی کار لازم به حداقل، به طوری که همه مردم بتوانند توانایی های انسانی خود را در هنر، علم، ورزش و مراقبت از دیگران و کره زمین پیشرفت بدهند. همه ما با صرف زمان بسیار کمتری نسبت به زمانی که در حال حاضر برای دریافت حقوق خود صرف کار می‌کنیم، به کار خواهیم پرداخت. البته این امر باعث تضعیف سود سرمایه داران می شود و آنها در برابر هرگونه تلاشی که جهت حذف امتیازاتشان صورت گیرد، مقاومت خواهند کرد. (این طرح ما به معنای رویارویی با قوانین، دادگاه‌ها، پلیس‌ و ارتش‌های آنان نیز است و همچنین مقابله ای است با تفرقه‌هایی که آنها از طریق مذاهب، نژادپرستی، بیگانه‌هراسی و زن‌ستیزی به صفوف ما تحمیل می‌کنند) هیچ چیز در جهان وجود ندارد که قبلا رخ نداده، دیده نشده و یا خلق نشده باشد: سوسیالیسم یک جنبش واقعی است که از همان ابتدا، خود را در مبارزه دائمی طبقه کارگر برای رهایی از یوغ استثمار بیان می کند. این امر شامل مبارزه تاریخی کارگران برای کاهش ساعات روز کاری به هشت ساعت، کسب حق مرخصی با دریافت دستمزد و حق سازماندهی اتحادیه ای و همچنین ایجاد کنترل کارگری بر تولید است. جنبشی از بردگان شورشی از هر جنسیتی.

انقلاب مداوم است وگرنه ره به جایی نمی برد

آیا سرنگونی سرمایه داری و ایجاد پایه های یک جامعه جدید سوسیالیستی، برای پایان دادن به ستم بر زنان کافی است؟ نه، اما آنها یک مرحله ضروری می باشند.

قبلاً اشاره کردم که همه تعصبات جنسیتی، دیکته‌ها و کلیشه‌هایی که برای حفظ تبعیض علیه زنان بازتولید می‌شوند، ریشه در شرایط مادی بازتولید و تولید اجتماعی سرمایه‌داری دارند. با این حال، به دست گرفتن قدرت، آسان تر از از بین بردن تبعیض است. منطقی است که این چنین تبعیضاتی، حتی زمانی که شرایط مادی ای که آنها را ممکن ساخته است به شدت تغییر کرده باشد، ادامه خواهد داشت. بنابراین، رهایی زنان، یک نتیجه‌ای خودبخودی نیست که پس از حمله صرف “به کاخ‌های زمستانی” و اجتماعی‌ کردن ابزار تولید، باید منتظر آن بود، آنگونه که “رفقای” استالینیستی و دیگران ادعا نموده، و مارکسیسم را به مثابه یک کاریکاتور اقتصادی فلاکت‌بار تحریف کرده اند.

اما اجتماعی کردن کار خانگی و کارهای مراقبتی، از طریق ساخت مسکن جمعی و سایر موسسات جمعی (مانند رستوران، رختشویی، مدارس، مهدکودک، خانه های سالمندان و مراقبت های خانگی) و ساخت فضاهای تفریحی (پارک، زمین ورزش، باشگاه، مراکز فرهنگی)، و حذف آنها از حوزه خصوصی خانه و تبدیل آنها به مشاغلی که توسط کارگران مزدبگیر، مردان و زنان انجام می شود، مبنایی است ضروری برای شروع حذف “بردگی خانگی” که در عمل مانع از برخورداری و لذت بردن زنان از”برابری” خود با مردان در هر جائیکه کسب کرده اند، می گردد.

نسل‌های آتی که از کار روزانه مضاعف بدون دستمزد، رهایی یافته‌ و در کاهش ساعت روز کاری به حداقل زمان پیروز شده اند، به تدریج تعصبات جنسیتی را از بین خواهند برد و آن تعاریف جدیدی را برای عشق خواهند یافت که به فداکاری خاموش، کار نامرئی و تسلیم بی‌قید و شرط گره نخورده باشد.

ما قول نمی دهیم که سوسیالیسم بهشتی فوری برای زنان خواهد بود. اما چقدر این امرصحیح است که مبارزه برای جامعه‌ای بدون استثمار از نیروی انسان، استثماری که به نفع یک اقلیت انگلی است و انقیاد زنان در کار روزانه نامرئی و بدون دستمزد برای بازتولید این نیروی عظیم را می طلبد، تنها مبارزه‌ای است که زندگی ما را قابل زیست تر می کند. می خواهید بخشی از وضعیت کنونی امور باشید، یا بخشی از “آن جنبش واقعی که وضعیت کنونی امور را منسوخ می کند”؟ انتخاب کنید.

https://akhbar-rooz.com/?p=147890 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x