چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

بیم ها و امیدهای جنبش مطالبات فرهنگیان

عنوان فرهنگی نکته مهمی است که این جنبش را متمایز می‌کند، جنبش فرهنگیان پتانسیلِ رادیکال شدن را دارد و هم به دلیل این عنوانِ "فرهنگی" می‌تواند نیروی خود را به سرعت از دست بدهد. اساسا توجه به فرهنگ و ذهنیّت‌ها در سامان‌دهی جنبش‌های اجتماعی هنگامی مهم شد که جنبش‌های کارگری در بسیاری از نقاط با شکست روبرو شد، فاشیسم ظهور کرد و سرمایه‌داری پس از فاشیسم با خشونت در جهان گسترش یافت

عنوان فرهنگی نکته مهمی است که این جنبش را متمایز می‌کند، جنبش فرهنگیان پتانسیلِ رادیکال شدن را دارد و هم به دلیل این عنوانِ “فرهنگی” می‌تواند نیروی خود را به سرعت از دست بدهد. اساسا توجه به فرهنگ و ذهنیّت‌ها در سامان‌دهی جنبش‌های اجتماعی هنگامی مهم شد که جنبش‌های کارگری در بسیاری از نقاط با شکست روبرو شد، فاشیسم ظهور کرد و سرمایه‌داری پس از فاشیسم با خشونت در جهان گسترش یافت

در دوران معاصر در سراسر جهان شاهد جنبش‌های اجتماعی گوناگونی بوده‌ایم، از جنبش‌های کارگری گرفته تا جنبش‌های دانشجویی که طلایه‌دارش “مه ۶۸” بود. ایران و سایر کشور‌های خاورمیانه نیز به سبب افزایش آگاهی توده‌ها و سایر عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و روند‌های بین‌المللی شاهد تحولات و تغییرات اجتماعی شگرفی بوده‌اند و جنبش‌های اجتماعی در این کشور‌ها نقشی کلیدی داشته‌اند.

به نقل از کتاب جنبش اجتماعی چیست؟ اثر هنک جانسون: «هرجا دولت‌ها پاسخ‌گو نباشند، جنبش‌های اجتماعی اتفاق می‌افتد».

بدیهی است که شدّت این جنبش‌ها بنابر عزم و اراده‌ دولت‌ها برای تغییر به نفع مردم متفاوت است. دیکتاتور‌هایی مثل بن‌علی و حسنی‌مبارک اگر عزمی برای تغییر داشتند، برنمی‌افتادند.

مشاهده‌ی میلِ به تغییر و اصلاح، در ایران کنونی دشوار شده است. گروه‌ها و صنف‌های متعدد در شرایطی که زندگی روزمره‌شان دشوار می‌شود و پاسخ‌گوییِ دولت بدل به شعاری تهی از معنا شده، در برابرِ خود چاره‌ای جز فریاد مطالبات از طریق کنش‌های جمعی و یادآوریِ انسان‌بودگی‌شان به مسئولیت‌ناپذیر‌ها نمی‌بینند.

جنبش مطالباتی فرهنگیان بنابر هویّت و ایده‌ای که معلّمین آن را نمایندگی می‌کنند، یعنی فرهنگ جنس خاصی به این جنبش داده و آن را متمایز ساخته که حقیقتا ارزش تحلیل و بررسی دارد. بگذارید از منظری کلّی‌تر به آن بازگردیم.

معلّمین همواره در تجربه زیسته‌ی ما زحمت‌کشانی بودند که چشم به آینده گشوده بودند و در پی آن بودند که انسان‌هایی پرورش دهند که شریف باشند و رنجی از این ملّت بکاهند. نظام سیاسی موجود، این رسالتِ مهم را نزد آن شریف‌مردان بی‌معنا کرده و صبر فرهنگی را لبریز و با بی‌پاسخیِ خویش راهی نگذاشته غیر از کنش‌های جمعی برای احقاق حقوق که با دستگیری معلمّین همراه شده است.

چرا جنبش مطالبات فرهنگیان سنخی متفاوت است؟ 

عنوان فرهنگی نکته مهمی است که این جنبش را متمایز می‌کند، جنبش فرهنگیان پتانسیلِ رادیکال شدن را دارد و هم به دلیل این عنوانِ “فرهنگی” می‌تواند نیروی خود را به سرعت از دست بدهد. اساسا توجه به فرهنگ و ذهنیّت‌ها در سامان‌دهی جنبش‌های اجتماعی هنگامی مهم شد که جنبش‌های کارگری در بسیاری از نقاط با شکست روبرو شد، فاشیسم ظهور کرد و سرمایه‌داری پس از فاشیسم با خشونت در جهان گسترش یافت. 

پیش از همه گرامشی بود که مجددا به روبنا توجّه کرد، او دریافت که انکار عوامل فرهنگی، اخلاقی در تحولات اجتماعی ناصواب است. این باور به فرهنگ، منافیِ عمل سیاسی نبود. از منظر گرامشی سرمایه‌داری در درون نهادهای فرهنگی، فکری، مدنی تداوم یافت. 

بررسی جزئی‌تر این نکات را مکتب فرانکفورت ادامه داد؛ از منظر این متفکرین مکتب فرانکفورت صنعت فرهنگ کارکردش تضعیف انتقاد از ساختِ سلطه‌ی مستقر و خاموش‌سازی هرگونه نیروی رهایی‌بخش است. 

صنعت فرهنگ مهم‌ترین نمودِ دنیای سلطه‌ی عقلانیت ابزاری است. این فرهنگ است که قادر است در انسان‌ها بسیاری از مقولات را طبیعی و بدیهی جلوه دهد. جنبش فرهنگیان اگر باور به روایتِ برساخته از فرهنگ و امید به همان دورنمای آینده داشته باشد، طبیعتا توان و نیروی خود را از دست می‌دهد و پس از ارتقای موقّت دستمزد‌ها دچار پراکندگی‌ نظر می‌شود و نیروی خود را از دست می‌دهد. بدیهی است پس از مدّتی مجددا آن مشکلات معیشتی با حاکمیت منطق بازار بازمی‌گردد اما دیگر آن نیرو از دست رفته است. 

فهم این کارکردِ صنعتِ فرهنگ در درونی‌سازیِ ارزش‌های جهانِ موجود عنصر مهمی است که می‌تواند امیدی به رهایی ایجاد کند و طبیعتا برخورد ایده‌هایی که فرهنگیان در ناخودآگاه خود دارند یعنی همان اعتقاد به کار فرهنگی و تاثیرگذاری در آینده در اثر برخورد با سایر جنبش‌های فعّال و نیمه فعّال جامعه‌ی ایران به گفتمانی متفاوت بدل خواهد شد و توان و نیروی بیشتری را کسب خواهد کرد. این مبادله دو جانبه خواهد بود زیرا همانطوری که آدورنو فیلسوف آلمانی به ما می‌آموزد، شاید واقعیت اجتماعی از محدودیت مفهومی سخن بگوید اما موجب نفی افق‌ بهبودی و دگرگونی آن مفهوم نیست؛ به این صورت هرچند در عصر کنونی فرهنگ تبدیل به ابزار گشته اما نمی‌توان از افقی که فرهنگ به روی ما می‌گشاید چشم پوشید. 

مفهوم فرهنگ به ما می‌آموزد که همواره محدودیت‌ها و امکان‌ها را بشناسیم و یک گام جلوتر و نتیجه عملی نظریات خویش را بببینیم؛ این خدمتی است که جنبش فرهنگیان به سایر جنبش‌ها می‌کند. خدمتی که جنبش‌فرهنگیان از ایده‌ی نقّادی رادیکال که ایده‌ی مرکزی برخی از جنبش‌ها در ایران است می‌بیند، این است که نسبت به صنعت شدنِ فرهنگ در عصر حاضر باید هوشیار بود و لازم است تا بسیاری از ارزش‌های تداوم‌دهنده‌ی وضع موجود را درونی‌زدایی بکنیم تا نیروی بیشتری برای رهایی کسب کنیم.

انجمن اسلامی دانشجویان آزاداندیش

منبع: شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران

https://akhbar-rooz.com/?p=159009 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x