پدیدهی زن کُشی در طول تاریخ بشریت همیشه وجود داشته و موضوع جدیدی نیست. ولی آنچه امروزه این نوع قتل را از قتلهای دیگر مجزا میکند، کشته شدن زنان به خاطر جنسیتشان است. به طور مثال در سال ۲۰۲۱ در بلژیک تعداد ۲۲ زن توسط همسران خود کشته شدند و این زن کُشی به دلیل جنسیتی صورت گرفته است. به همین منظور و در برنامهای ملی، بلژیک تصمیم دارد که در سال جاری به مبارزه با خشونت علیه زنان و زن کُشی بپردازد. قابل تامل است که در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ تعداد زنانی که به دست همسران خود در بلژیک کشته شدهاند به ۲۴ نفر میرسد و این رقم حتی در سالهای پیش از آن بیشتر هم بوده است. البته باید اشاره کرد که این آمارها رسمی نیستند، چون زن کُشی به طور رسمی در بلژیک ثبت نمیشود و به احتمال زیاد آمار واقعی زنان کشته شده بیشتر از اینها میباشد.
تعریف از زن کُشی چیست؟
دیانا روسل، جامعهشناس بلژیکی، در سال ۱۹۹۰ اولین تعریفی که از زن کُشی داد، عبارت از «کشتن زن به دست مرد به خاطر زن بودنش» است. مرگی که انگیزهاش تنفر، لذت، سرکوب و مالکیت بر آن دیگری است. این تعریف نشان میدهد که زن کُشی میتواند به دلایل مختلف صورت گیرد. در این رابطه، کنوانسیون استانبول، اولین ارگان حقوقی است که توسط شورای اروپا تهیه و در سال ۲۰۱۱ به تصویب رسیده است. این کنوانسیون سعی دارد تا از طریق قانونی با خشونت علیه زنان و خشونت خانگی مبارزه کند و تاکید بر این دارد که زنان به دلیل زن بودن نباید مورد ضرب و شتم و یا آزار و اذیت قرار گیرند. در بسیاری از نقاط دنیا زنان از حقوق اولیه انسانی و شهروندی برخوردار نیستند و به خاطر جنسیت خود مورد خشونت قرار گرفته و یا به قتل میرسند.
این خشونت در خیلی از موارد، در نگاه عموم عادی جلوه داده میشود و از آن به نام خشونت علیه زنان که نیمی از جامعه میباشند، یاد نمیشود. در متن کنوانسیون استانبول از خشونت فیزیکی، روحی – روانی، جنسی و اقتصادی در حق زنان صحبت میشود. این پیماننامه میگوید بایستی از حق همهی زنان و دختران قربانی، حتی آنهایی که به عنوان مهاجر و بنابر قانون الحاق خانواده، به همسر و خانواده خود میپیوندند، حمایت کرد. زیرا در موارد زنان مهاجر، گاهی قانون کشور میزبان چشم خود را به روی خشونت خانگی میبندد. کشور بلژیک قرارداد استانبول را در سال ۲۰۱۶ به رسمیت شناخت ولی همهی موارد اشاره شده در آن را رعایت نمیکند. به طور مشخص، امضاکنندگان کنوانسیون بایستی موارد زن کُشی را به عنوان یک مقولهی قانونی جداگانه در کشور خود بپذیرند و از آنها آمار رسمی تهیه کنند.
به رسمیت شناختن واژهی زن کُشی بیش از آنکه جنبهی حقوقی داشته باشد، اهمیت سیاسی و اجتماعی دارد. زیرا موجب خواهد شد تا توجه ویژهای به عمق این نوع جنایات جلب شود.
در طی تاریخ به زنان به خاطر جنسیتشان، خشونت فیزیکی و روحی بسیاری اعمال شده و این خشونتها قربانیان بیشماری را گرفته است. زنکشی یکی از جنبههای بسیار قابل تامل در جامعهشناسی به شمار میرود زیرا هر چه ساختار جامعه، زن ستیزتر باشد، اعمال خشونت در حق زن در آن بیشتر به چشم میخورد. موارد چند همسری، ختنهی دختران جوان، ازدواج اجباری دختران در سنین بسیار پایین یا کودک همسری، زن کُشی و قتلهای ناموسی، همه، چه از لحاظ حقوقی و چه از لحاظ اجتماعی، خشونت در حق زنان و دختران محسوب میشوند.
در بسیاری از جوامع، در صورت خشونت و عدم رعایت حقوق آن دیگری، افراد مرتکب به این اعمال بر طبق قوانین کشوری، مورد قضاوت قرار می گیرند و به مجازات محکوم میشوند. ولی کمتر از خشونت به زنان، دختران و کودکان به عنوان خشونت خاص در حق آنها صحبت به میان میآید.
در جوامعی که حقوق بشر و بهخصوص حقوق زنان در آن رعایت نمیشود، زنکشی آمار بالایی دارد، زیرا افکار عمومی به فرهنگ مردسالاری که گرایش به خشونت نسبت به زنان و اقلیت های جنسیتی دارد خو گرفته است و با آن مقابله نمیکند. ترس جامعهی سنتی از ناهنجاریهاست. زیرا اینگونه سیستمها با قوانین زن ستیز خود تحمل تغییرات اجتماعی را ندارند و سعی آنها در پیشگیری از همه آزادیهای فردی در مورد انتخاب جنسیت، مذهب و فرهنگ است.
نقش افکار عمومی در تغییر کلیشههای مربوط به زن به عنوان جنس دوم، بسیار کارساز است چون تا زمانی که زن به عنوان ملک مرد محسوب شود، آن دیگری در مورد ملک خود صاحب اختیار است. اگر چه حتی قانون کشور این تفکر را به چالش بگیرد و آن را محکوم کند. در قرن حاضر، زن و دختر صاحب اختیار بدن خود هستند و میتوانند برای آن تصمیم بگیرند، ولی در افکار عمومی بسیاری از جوامع سنتی یا در افکار افراد زنستیز هنوز تصور بر این است که زنان و مردان نقش مشخصی در زندگی دارند و از آن نقش و کادر تعیینشده نبایستی خارج شوند و در صورت عدم رعایت، محکوم به تحمل خشونت در زندگی خانوادگی و اجتماعی هستند. زن کُشی در کشورهایی که مردان کاملاً نقش مردانه خود را در زندگی زناشویی حفظ کردهاند، تعداد بیشتری را به خود اختصاص میدهد. زنان در این نوع جوامع در صورت خارج شدن از کادر تعیینشده، تهدید به خشونت و مرگ میشوند و مردان در قبال آزار و اذیت به زنان، به اندازه کافی مورد بازخواست قرار نمیگیرند و به همین دلیل زنآزاری و زن کُشی به یکی از پدیدههای همهگیر جامعهی مورد نظر تبدیل میشود.
پدیدهی زن کُشی بیشتر در چه زمانی از رابطهی زناشویی اتفاق میافتد؟
اغلب پدیدهی زن کُشی در زمان جدایی یا طلاق اتفاق میافتد. در بیشتر این وقایع، فرد تحمل از دست دادن دیگری را ندارد. چون او را از آن خود میداند و نمیخواهد آن را با کسی تقسیم کند. زنکشی معمولاً در فضای خصوصی خانواده اتفاق افتاده و در اختلافات بین زوج ریشه دارد. در پدیده زن کُشی، فرد مورد تهدید، خود را اغلب مسبب شرایط به وجود آمده میداند، در حالی که اعمال خشونت و زنکشی در هر صورت محکوم است. اعمال خشونت به فرد قربانی او را در شرایطی قرار میدهد که اعتماد به نفس خود را نسبت به تواناییهایش از دست داده و احساس گناه کرده و فکر میکند که چون کار غلطی را انجام داده و یا بهاندازه کافی تلاش نکرده تا آن دیگری را خشنود کند، مستحق خشونت است.
در دوران کرونا که افراد در فضای بسته به مدت طولانی زندگی کردند، آمار طلاق در بلژیک بسیار بالا رفت ولی تعداد زن کُشی این آمار را دنبال نکرد چون زنان نمیتوانستند به گونهای از محیط همیشگی خود خارج شده و یا فرار کنند.
چگونه میشود با پدیده زن کُشی مقابله کرد؟
برنامه ملی زنان در سال ۲۰۲۲ در بلژیک آن است که هر مورد زنکشی در آمار رسمی کشور و بهخصوص در آمار پلیس ثبت و در هر مورد، دلایل آن به درستی و در جزئیات بیان شود. در این معضل و به تقاضای وزیر برابری حقوق زنان و مردان، خانم سارا شلیتس، همهی موارد شکایت زنان از همسران خود بایستی توسط پلیس جدی گرفته شده و دوباره بعد از مدتی با این زنان تماس به عمل آید تا اطمینان حاصل شود که شرایط خشونت خانگی آنان پایان یافته و یا هنوز ادامه دارد.
همچنین خانم شلیتس پیشنهاد میکند که همهی نهادهای قانونگذاری و مجریان قانون از یک برنامه مشترک در مورد مبارزه با زن کُشی و اعمال خشونت به زنان تابعیت کنند تا با همکاری دقیق بتوانند به بهترین وجهی همهی اطلاعات لازم در این امور را جمعآوری کرده و از تکرار دوبارهی آنها جلوگیری کنند. خانم دومینیک دشایس مسئول حقوق زنان در سازمان عفو بینالملل معتقد است که با تصویب یک قانون یگانه در مورد زن کُشی میتوان همهی مسئولین را به چالش با این معضل دعوت کرد زیرا در صورت مقابلهی ملی با خشونت به زنان به خاطر زن بودنشان میشود تا حدود زیادی از زن کُشی جلوگیری کرد و با دلایل آن، قبل از بروزشان، آشنا شد.
هدف پیش رو در سال ۲۰۲۲ بیشتر از هر زمان دیگر، نه فقط معرفی پدیدهی زن کُشی، بلکه روش پیشگیری و یافتن راههای برونرفت از این معضل اجتماعی و خانوادگی است.