شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

دست دژخیمان از جان کودکان و جوانان کوتاه! – سوسن بهار

وقتی که سرود سلام فرمانده  به بازار مکاره ی جمهوری اسلامی آمد، وقتی که ابراهیم رئیسی حتی همان کنوانسیون تطبیقی حقوق کودکان که دولت  ایران در سال ۱۹۹۵ امضا و بر اجرای مفادش موظف شده بود، البته با تبصره ی تطبیقی! را هم پس گرفت، وقتی که سند ملی حقوق کودک ابراهیم رئیسی در تقابل با  پروژه­ی ۲۰۳۰ سازمان ملل، به خصوص در ضدیت با رویکرد این پروژه به تحصیل با کیفیت بالا، علمی و  خلاق  منتشر شد.  وقتی که در اواخر حکومت روحانی و آغاز سر کار آمدن رئیسی طرح ۲۱ ماده ای” اسکان دادن کودکان کار و خیابان ” ارائه شد، گفتم و نوشتم که: این طرح  جز جدا سازی کودکان از خانواده و تبدیل کردن آن ها به سربازان کوچک رهبر و گوشت دم توپ جنگ های احتمالی ارتجاعی هیچ هدف دیگری ندارد! همین طور  تبدیل شدن مدرسه به حوزه علمیه، سرود سلام فرمانده و سند ملی  اسلامی  حقوق کودکان.؟ امروز اما آن دلهره جایش را به امید و لرزیدن دل از شادی و غم توامان با دیدن جوانه های زیبائی که در برابر  باد مسموم  قدم علم کرده اند، داده است. شادی برای شعور و خلاقیت و توان این جان های کوچک ولی سترگ، غم در هم شکستن “نازک آرای تن های” شریف و جوان شان به دستان کثیف و بی شرم و به درستی همان گونه که خودشان در خیابن ها فریاد می زنند، بیشرف جلادان و دژخیمان این رژیم ارتجاعی سرمایه!

رسانه های  گوناگون خبر از کشته شدن ۲۳ کودک زیر ۱۸ سال در این روزها می دهند. جمهوری اسلامی در طی حاکمیت ۴۳ ساله ی خود، ده ها هزار جان جوان را گرفته است و نهال تازه جوانه زده را  پرپر کرده است، با اعدام های سیاسی دهه ۶۰ از بچه ی ۱۲ ساله  تا ۱۷ ساله.، به جرم پخش اعلامیه یا عضویت در تشکل های سیاسی. در زندان هایش بند “صغری ها” یعنی زیر ۱۸ ساله های سیاسی داشته است. شکنجه شان کرده. در قارنا و قالاتان به کودک قنداقی شلیک کرده است. برخلاف کنوانسیون حقوق سیاسی شهروندی دست به اعدام کودکان زیر ۱۸ ساله  مجرم زده است، با بی رحمانه ترین شکل ممکن  کودک را  در زندان نگه داشته  تا ۱۸ ساله و اعدام شود.  در مدارس با خشونت  و تنبیه جسمی و آزار های جنسی  روان شان را کشته است. در وعده کلید بهشت دادن  و امام زمان های ساختگی سوار بر اسب را  در جهبه های جنگ، به کودکان نشان دادن ، جان های کوچک را قربانی جنگ ارتجاعی ایران و عراق ساخته است.  با وضع قوانین رسما کودک آزار  شادی و امنیت و آزادی را از زندگی کودکان  حذف کرده است، کودک همسری وهن آور، ۹ ساله دختران را بالغ شمردن در قانون مدنی، قوانین آشکارا ضد کودک  مدنی، کار، جزائی  فقهی که همه و همه اسلامی و دشمنی  عریان با کودک است  ، مرگ تدریجی” نفس مقوله کودکی” در طول حاکمیت سیاه اینان برای بسیاری از کودکان ایران  بوده است. این بار هم  برای کودکان شمشیر از رو کشیده­اند. از یک طرف با قساوت غیر بشری با تیر یا ضرب و جرح  جانشان را می گیرند، از طرف دیگر عده ای از آنان را اجیر کرده  و به عنوان سرباز کوچولوهای ایدئولوژیک با  چوب و چماق و اسلحه به خیابان می آورند و  درمقابل هم سن و سال­های شان قرار می دهند.  با رسوا شدن سرود ارتجاعی فاشیستی  ” سلام فرمانده”  که حتی قبل از  خیزش سراسری به جوک و سوژه ی تیک تاک ها تبدیل شده بود، به مدارس می ریزند و کودکان و نوجوانان را به زور برای اجرای سلام فرمانده می برند و می کشند.  مورد ضرب و جرح قرار می دهند.  سال هاست که گفته­ام و به همراه همکارانم تلاش کرده ایم که در دادگاهی سمبلیک جمهوری اسلامی را به دلیل نقض حقوق کودکان به محاکمه به کشانیم. اگر تا دیروز مسائل جاری مساله کودکان را در دستور کار روز بسیاری از گروه ها و سازمان ها و نهاد های حتی حقوق بشری قرار نداده بود، و تمایلی برای این حرکت نشان داده نمی شد. امروز فریاد های  شیرین کودکانه و جوان عزیزان کوچک ما که از سر آگاهی و خواست آزادی که جزئی از طبیعیت زیبای کودکی و جوانی است،  توجه بسیاری را به مساله  کودکان  معطوف کرده است. حالا وقت داد خواهی است. جمهوری اسلامی را می بایست به دلیل کودک ستیزی و جنایاتش علیه بشریت و نقض حقوق کودکان به محاکمه  بین المللی  در راستای محاکمات خیابانی  در ایران، که بخش مهمی را خود این کودکان  علیه این رژیم ضد انسانی  به راه انداخته اند ، کشاند.

 یک نکته دیگر! در کنار فعالیت کودکان  و جوانان این روز ها استفاده ابزاری از کودکان نه تنها از طرف حکومت، بلکه از طرف بعضی ها براه افتاده است که نگران کننده است. این که کودکان  به خیابان آمده   و در مدارس  به آن شیوه های زیبا روسری از سر بر می دارند،  ناشی از عمق یک فاجعه  از یک طرف و اگر حرف نوام چامسکی را  قبول کنیم “همان درونی ترین لایه ی انسان  یعنی غریزه  آزادی” است. اما در یک جامعه  سالم کودک  قرار نیست  به میدان بیاید و حتی از حق خود دفاع کند، این مسئولیت جامعه بزرگسال است. آزادی بیان، و عقیده، داشتن نشریه ی خود، حق اظهار نظر در مواردی که به او مربوط می شود، رفاه امنیت و شادی ، بازی و تحصیل با کیفیت بالا،  تنها کار و وظیفه ی کودکان می بایست باشد. استفاده از بچه کوچولو ها برای سر دادن شعار “زن، زنده گی، آزادی” توسط بزرگترها همانقدر ایدئولوژیک و برای فکر و جسم کودک زیان آور است، که استفاده  ابزاری از کودکان توسط نیروی سرکوب. در ویدئوئی در فیس بوک پسرکی بسیار شیرین ترانه  رپ جذابی را اجرا می کند، به خودش دهه هشتادی می ­گوید در حالی که بیش از ده سال ندارد، و آب بندی ایدئولوژیک هم در ترانه او هست بر این مبنا: “کی گفته کودک نباید تلاش کنه؟” باید بگویم علم گفته است، روان شناسی مدرن گفته است، بچه باید کودکی کند، آزاد باشد، امنیت و رفاه داشته باشد، تلاش کودک به هیج وجه نمی بایست سیاسی باشد.  برای تحصیل برای علم. برای ورزش ، برای بازی، برای زندگی، این که کودکان و نوجوانان ایران ناگزیر و زیر فشار  نیروهای سرکوبگر به میدان آمده اند و این تبدیل به یک ضرورت شده است، ناشی از جبری است که در آن جامعه  در جریان است و به هیج وجه نمی بایست الگوی رفتاری کودک ۵ و ۶. ۷ ساله در خارج کشور برای دلخوشی والدین و بزرگ ترها باشد. واقعیت ها را می توان و باید  به کودکان گفت، آنها می توانند  به شیوه  خود و منطبق با سن و سالشان ، بیان احساس کنند، نقاشی بکشند، ترانه بخوانند اما از زبان خودشان با فکر خودشان، نه این که بزرگ ترها حرف در دهانشان بگذارند.  براستی دفاع از حق کودکی به معنی کودک بودن، شاد زیستن، علم آموختن، امنیت داشتن، مقوله ئی بسیار وسیع است. طبیعی است که مرکز ثقل  “دفاع از حق کودکی”  بر جلوگیری از بهره کشی از جان های کوچک،  رفع تبعیض جنسیتی از کودکان دختر، ممنوعیت آزار فیزیکی و  تنبیه کودکان،  استوار است، اما  در بعد وسیعی  جامعه  می بایست کودک محور باشد، بزرگ­تر ها می بایست، بیاموزند و با فرهنگ و زبان کودکان آشنا شوند. به عوض آن که  افکار خود و زبان و فرهنگ خودشان را به کودکان دیکته کنند.

 کلام آخر! این روز ها  وحشتی عظیم سراپای وجود مرا وقتی که می شنوم کودکان را برای آموزش دادن به کانون های اصلاح و تربیت  برده و در اختیار روان شناسان برای آموزش و  اصلاح قرار داده اند، فرا می گیرد آموزه های روانشناسی اسلامی  بالاترین حد خشونت  و انسان را به وحشیانه ترین  شکلی در معرض چیزی که نسبت به آن فوبیا دارد قرار دادن است. اینترنت پر شده از این روان شناسان اسلامی  که سخن شان را با درود به بزرگ ترین روان شناس عالم حضرت علی آغاز می کنند.  تصور این که این گونه افراد قرار است کودک و نو جوان به جان آمده از ظلم و زور و تجاوز آشکار به حق طبیعی انسانیش را طبق قوانین ضد کودک  جمهوری اسلامی، “روانکاوی، و اصلاح” کنند  تنم را می لرزاند. واقعا بدون درنگ برای آزادی جوانان و کودکان از چنگال دژخیمان ریز و درشت  جمهوری اسلامی، برای جلوگیری از چیده شدن جوانه های شاد به دست بی رحم سپاه و یگان، برای حمایت از حقانیت کودکان و جوانان ایران، برای مصونیت دانشجویان شریف دانشگاه، در برابر بی شرف های قاتل بی رحم، یک پارچه، همدل و  هم صدا: یک دو سه رنج و کار بسه بچه ها همه  سوی مدرسه! مدرسه ئی پر از علم،  دانش، آگاهی آزادی ، شادی.  محاکمه جمهوری اسلامی  به دلیل وضع قوانین کودک آزار و آزار و شکنجه و قتل کودکان  یک ضرورت عاجل است. همین امروز. از تمامی انسان های شریف و دوستدار کودک، از جامعه  روانشناسان، نهاد های حقوق بشر، می خواهم که بدون فوت وقت برای  باز پس گیری جان های کوچک از چنگال دژخیمان  و جلوگیری از به خون در غلتیدن جان های زیبا و شیفته رهائی  بیشتر،  به فعالین حقوق کودک در داخل  کشور یاری رسانند و  در سطح بین المللی با کمک افکار عمومی برای عملی شدن این امر اقدام نمایند.

https://akhbar-rooz.com/?p=174506 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x