سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

نیروهای اثرگذار در فرآیند خیزش های کنونی کشور – حسن نادری

نقطه عطف تغییرات اساسی درهر کشور، درهر منطقه و در روابط بین الملی می تواند متاثر از یک یا چند عامل خواسته و ناخواسته برنامه ریزی شده و یا خودجوش باشد. در تاریخ نمونه های برجسته انقلاب های موفق و ناموفق دیده می شوند که درمسیر خود، به تحولات کاملا غیر قابل انتظار منجر شدند. انقلابات سیاسی، صنعتی و فرهنگی همیشه دربازه های زمانی رخ می دهند تا موانع را ازسر راه بردارند. این جبر تاریخی نیست بلکه ضرورتی است در پاسخ به معضل حاکم بر فضای اجتماعی موجود.

بحران جاری در کشورمان حاصل ۴۳ سال تلنبار شدن موانع اعتلای کشور درجزیره پرتلاطم جهانی شدن ارتباطات و نیاز به رهایی بخشی از تنگنای کاست روحانیت و فرهنگ ناسازگاراراده حکومتی بر اراده مردم است.

تضاد بین ترقیخواهی فرهنگ بالنده و فراگیر و کثرتگرا در مقابل فرهنگ انحصاری شرع ( بخوان شرّ) کاست روحانیت است. برای دستیابی به رهایی از شرّ چاره ای جز برداشتن از مانع نیست و این هم منوط به اراده قوی با راهکارها و نقشه راه روشن و برنامه ریزی گذر از حال و رسیدن به آینده ای بهتر است.

 بدون شک باید همه نیروهای سیاسی مطرح در بازه زمانی کنونی را در نظر گرفت، نادیده گرفتن یکی و پربها دادن به دیگری سم مضریست برفرآینده تغییرات.

ـ نخستین و موثرترین نیرو، خود نظام حاکم، ولو با ده درصد نیروی سازمان یافته شامل روحانیون، مداحان، نیروهای نظامی و انتظامی سرکوبگر، بسیجی، سوء استفاده گر از فرهنگ شهیدپرور، نیروهای اقتصادی انحصاری رانتخواران حکومتی و رانتخواران غیر شرعی حلقه رابط نظام با روابط تجارت بین المللی است.

این نیرو تحت نظارت کامل سید علی خامنه ای، ولی فقیه و رهبر نابسامانی همه جانبه و سوق دهنده تشدید و تضاد کشور و در نهایت جنایات بیشتر است. او مدعی حاکم و مجری احکام اسلامی با ابزار ولایت مطلقه فقیه است. پس چاره ای جز برداشتن این ادعا نیست.

ـ سازمان مجاهدین خلق، دومین نیروی سازمان داده شده با پیشینه اسلامی است. این نیرو از همان روزهای نخست فاجعه ۱۳۵۷ رقیب بی چون و چرا و خواهان سهم در شکل جمهوری اسلامی دموکراتیک بود. این نیرو با دافع خمینی، از حلقه سهم خواهی پرتاب و از موضع اپوزیسون نظام برخاست. با شروع جنگ خانمانسوز ایران ـ عراق، این نیرو مسیر به غایت انحرافی در پیش گرفت و در جبهه جنگ صدام قرار گرفت. حوادث پس از جنگ، این نیرو را بیش از پیش به خود محوری و دوری جستن از همه نیروهای سیاسی اپوزیسیون کشاند. قدرت های رقیب منطقه ای و بین المللی مخالف با سیاست های جمهوری اسلامی، این نیروی سازمان داده شده با ایدئولوژی اسلامی و نظامی را مصادره کردند و با دو هدف تشدید مخالفت علیه سیاست های حاکم  و دورکردن این نیرو در چشم انداز ائتلاف وسیع همه نیروهای رهایی بخش در ایران سوق دادند.

ـ نیروهای مدعی سلطنت و برگشت به « تمدن بزرگ» محمد رضا پهلوی، درهر دوره ای از خیزش اعتراضات داخلی در خارج از کشوربه میدان می آیند. این نیروها با تضاد تاریخی خود از یک سو از زبان رضا پهلوی موضوع تعیین نطام آینده را منوط به مجلس موسسان می دانند، اما از سوی دیگر، وی از هم اکنون خود را شاهزاده و وارث سلطنت می داند. هواداران سلطنت هم در دالان های دیپلماتیک اتحادیه اروپا، آمریکا و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای برگشت سلطنت با هزینه ثروت مالی «شورای سلطنت” رایزنی می کنند. این نیرو در داخل ایران در مقابل اکثریت مردم جمهوریخواه کشور جایگاهی ندارد و در خارج از ایران تلاش دارد تا مسئولیت بن بست کنونی کشور را به گردن نسل های مبارز علیه نظام سلطنتی بیاندازد و چالشی را بین دو تا سه نسل ایجاد  کند و همبستگی همه ی اقشار جامعه و نسل مسن و جوان،زنان و مردان را به شکست بکشانند.

ـ جمهوریخواهان در اشکال چپ، جمهوریخواهان لیبرال و قومی ـ ملی کارنامه ای نه چندان درخشان، بلکه در بازه زمانی ۴۳ سال اخیرهمواره با انشعاب های پی در پی درونی و فاصله گذاری ایدئولوژی با همسایه فکری خود روبه رو بودند. من این انشعابات را حاصل فقدان عمیق دموکراسی و کج فهمی از سیاست و نداشتن برنامه منسجم آنها می دانم. کمبود دانش سیاسی و نداشتن ابزار تجزیه و تحلیل درمواجه با نظام و مهمتر ازهمه ناتوان از ارتباط گیری با نیروی بالنده داخل، شاخص این جریان است.

این طیف از نیروها هر یک به سهم و به نوبه خود با بزرگ کردن توهم و تصورات در حاکمیت، راه بی مسئولیتی را در پیش گرفتند (به قول انگلس، بی مسئولیتی ناشی از عظمت توهم است). این نیروها شامل اصلاح طلبان داخلی و بیرونی نظام تا منتظرین به شکوفایی جمهوری اسلامی، و نیز چپ های متوهم در تبریک گفتن به مردم برای تغییر درزمان «انتخاب» حسن روحانی، کارگزار نظام جمهوری اسلامی در ایران هستند. بخشی ازاین نیروها هنوز در انتظارند تا از نیروی متعهد به « اوجب واجبات» شاه کلید گشاینده درب های ضخیم ولایت فقیه بسازند.

در جریان اعتراضات ۱۳۸۸ ما شاهد بر جسته شدن هزاران نفر با دستبندهای نوار سبز معترضین داخلی و ورود سلبریتی های داخلی و خارجی بودیم. شکست موقت به واسطه فقدان یک سازمان سیاسی دموکراتیک ساماندهنده و هدایت کننده خسارات مادی و روحی بر جامعه وارد کرد.

اما امید مبارزه علیه نظام خاموش نشد. اندک اندک با خواسته های روشن تر وارد میدان شد. قتل مهسا امینی چنان به کرامت همه ایرانیان آگاه ضربه زد و زنان و جوانان ایران را با چالشی جدید روبه رو کرد.

از نظر من، ابعاد اعتراضات غیرقابل انتظار نبود. چنانکه از گزارش رفقای داخل در یک نظر سنجی شجاعانه بر می آمد، وقوع اعتراضات قابل پیش بینی اما لحظه اعتراضات به گونه ای که مشاهده می کنیم نبود. رفقای داخل در سال ۱۳۹۶(۲۰۱۷) گزارشی از یک نظر سنجی دادند که ۸۸ درصد مردم آماده پذیرش تغییر نظام هستند و کمتر از ۴۰ درصد آماده آمدن به خیابان ها بودند. ۴۰ درصد ناشی از مطمئن نبودن از حرکت، ترس از کشته شدن ..  ارزیابی شده بود. اینک این توازن بیش از گذشته به سوی افزایش تغییر و مبارزات خیابانی رقم خورد.

ـ نقش ابر قدرت ها درامور ایران تابع دفاع از منافع خودشان است. ابر قدرت ها از زمان انقلاب مشروطیت، کودتای ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت  ملی محمد مصدق وانقلاب (فاجعه) ۱۳۷۵ تا کنون از یک خط مستقیم با تاکتیک های گوناگون تبعیت کرده و تبعیت می کنند. هر ازگاهی از این یا آن نیروی اپوزیسیون ایرانی استفاده و بهتر است بگویم سوء استفاده کردند و به این کار ادامه می دهند. این قدرت ها اما فهمیدند با افزایش سطح فرهنگ و درک مردم ایران از منافع خود،از ابزارهای به کار گرفته شده در دیگر کشورها مانند عراق،سوریه،لیبی .. خودداری می کنند. این ابر قدرت ها فهمیدند که دیگر نمی توانند مردم ایران را فریب دهند، پس در پی مصالحه و زدوبند با خود نظام هستند. این ابر قدرت ها تا کنون نتوانستند « احمد چلبی» ایرانی بسازند.

اما چپاول و غارت ثروت های ملی از طروق قرارداد های غیر مستقیم ممکن است. یک نمونه فاجعه بار را باید پس شروع جنگ روسیه ـ اوکراین دید. عمق راهبردی خارجی سید علی خامنه ای ضمن نگاه هر چه بیشتر به شرق (روسیه ،چین …) کشورمان را به حداقل چانه زنی برای تامین بودجه کشوری و ارضای ولع رانتخواران سوق داد. رسانه های ایران با تیتر های بزرگ خبر از سفر تاریخی رئیسی به قطر دادند.

ابراهیم رئیسی، دوشنبه دوم اسفند(۲۱ فوریه،۲۰۲۲) به دعوت امیر قطر و برای شرکت در ششمین اجلاس سران اوپک گازی وارد دوحه شد.

رئیسی پس از گفت‌وگو با امیر قطر در کنفرانس خبری گفت که دو کشور به توافق رسیده‌اند “در حوزه‌های اقتصادی، تجاری، انرژی، زیرساختی، امنیت غذایی، سلامت و فرهنگی همکاری‌ها را به صورت جدی افزایش دهیم”. رئیسی نمی گوید با کدام سرمایه و از چه موضعی ۱۴ قرارداد را با قطر بسته است.

این در حالیست که در تیرماه ۱۴۰۱ (جولای ۲۰۲۲) قطراعلام می کند: پنجمین و آخرین شریک بین‌المللی قطر برای افزایش برداشت از میدان گازی مشترک با ایران تعیین شد. شرکت های نفتی بریتانیایی ـ هلندی به پروژه ۲۹ میلیارد دلاری تولید گاز از میدان گنبد شمالی( میدان مشترک گازی پارس جنوبی)،بزرگترین میدان گاز طبیعی به جمع کمپانی های بین المللی توتال انرژی،رکونوکو فیلیپس،اکسون موبیل،اِنی ملحق شدند. هدف از این تهاجم سرمایه گذاری افزایش گاز مایع از ۷۷ میلیون تن فعلی به ۱۱۰ میلیون تا سال ۲۰۲۷ است.

جای ایران در این قراردادها کجاست؟ همزمان با ادامه تحریم بخش انرژی ایران و افزایش مصرف داخلی گاز در کشور، قطر با بروز بحران انرژی در اروپا تاکنون با بریتانیا و آلمان برای افزایش صدور گاز به توافق های جدید دست یافت. بر پایه برآوردها، میدان گازی گنبد شمالی که با میدان گازی پارس جنوبی ایران مشترک است، حدود ۱۰ درصد از ذخایر شناخته شده گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد. آیا می توان یک دیوار زیر دریایی بین دو مرز کشید تا کشور همسایه دیگر نتوا ند به دستبردهای تاکنونی خود ادامه دهد؟

سهم ایران در این قراردادها،توافق ضمنی با قیمت ترجیحی، بهره برداری از فاز یازدهم به عنوان مرزی ترین نقطه گازی با قطر است. این میدان گازی نیاز به سکوهای فشار افزای تکنولوژی خارجی داشت. اما با خروج آمریکا از برجام،کمپانی توتال هم از قرار داد بهره برداری از این میدان خارج شد.

در شرایطی که مذاکرات احیای برجام در بن بست گرفتار شده و خبری از رفع تحریم نیست، قطر از فرصت عقب ماندگی ایران و تحریم روسیه برای سرعت دادن به توسعه میادین گازی خود استفاده می‌کند تا کم کم به منبع جایگزین گاز روسیه برای اروپا تبدیل شود. قطری‌ها نخستین گام را در این زمینه، روز سی ام اردیبهشت، توافق نامه همکاری با آلمان امضا کردند.  بعد از سفر بایدن و مکرو ن به کشورهای حوزه خلیج فارس،اینک اولاف شولتز،صدر اعظم آلمان در ۲۴ سپتامبر سال جاری برای تامین امنیت ذخیره گازی وارد دوحه،پایتخت قطر شد.

قطر تنها همسایه ایران نیست که از میادین مشترک نفت و گاز، از ایران سبقت می‌گیرد. عراق هم در غرب ایران در برداشت از منابع مشترک نفتی سرعت گرفته و تولید خود را تقریبا به دو برابر تولید ایران افزایش داده است. کویت و عربستان هم در میدان مشترک با ایران، بدون حضور ایران توافق کرده اند و در دریای خزر هم کشورهای دیگر نفت و گاز استخراج می‌کنند و ما نظاره گر هستیم. ایران همچنان درگیر تحریم است و نظاره گر رشد و پیشرفت کشورهای  منطقه در توسعه میادین نفتی و گازی! تا کی شکستن غرور ملی برای مطامع شیعه گری؟

چه باید کرد ؟

با یادآوری جملاتی از مقالات پیشین، مقدمأ به فراگشت کنونی جامعه می پردازم.

در ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ درمقاله ای با عنوان “پایان توهم به امید،آغاز فروپاشی نظام جهل و جنایت اسلامی” نوشتم:«فرآیند های تاریخی در فراز و نشیب های حوادث کشورمان متاثر از نیروهای اثرگذار درهرعصر و زمان است. میشل فوکو، فیلسوف، جامعه شناس فرانسوی، در فصل فضا،استراتژی و دستگاه اجرایی، می گوید: “رد صلاحیت حاکمیت “فضا” در نسل های گذشته شدنی است. فضا همان چیزی است که مرده، غیردیالکتیک و غیر محرک است. از سوی دیگر،مقوله “زمان” غنی، ثمربخش و دیالکتیکی است. اما توصیف “فضا”ی واقعیت، گفتار تجزیه و تحلیلی تأثیرات قدرت را که با آنها مرتبط است، باز می کند”. عناصر نیروی تغییر در قدرت،مقدم بر هرچیز به ماهیت قدرت حاکم برمی گردد که زمینه های”اشکال” گوناگون مقاومت را شکل می دهند. یعنی جنبش های اجتماعی در زمان های گوناگون به مخالفت با قدرت برمی خیزند و این تعرض مستقل از شیوه حاکمیت نیست».

از جمله فوق ما به مفهوم «جامعه مدنی» می رسیم که در طول تاریخ دستخوش تغییر و تحولات شد.اما درهر حال بیان کننده چارچوب فکری و سازمانی است که در خارج از دستگاه دولت مرکزی ومستقل از عملکرد آن می باشد.این مفهوم در عصر کارل مارکس و در نیمه دوم قرن نوزدهم به بهترین وجهی بر جسته شد وهدف از آن در تقابل قرار دادن آن با «طبقات حاکم» در دستگاههای دولتی به شمول پادشاهان،فئودالهاست.

آنتونیو گرامشی ازعبارت«جامعه مدنی»مفهوم جدیدی را ارائه می دهد و آن عبارتست ازمجموعه ای از کادرهای غیر دولتی است تا تداوم نظم جهانی معاصر را به عهده بگیرد.

از اعتراضات سراسری ایران که در آستانه دومین ماه پا می گذارد،می توان دریافت که جامعه مدنی اعتلا یافته و به سوی دردست گرفتن سرنوشت خویش در مقابل طبقات حاکم است. نیروهای بالنده خواهان تسخیر مقام خود در احترام به حقوق شهروندی،برابری و حق انتخاب زندگی و آزادیست. برای دستیابی به این امرازحرکت مسالمت آمیز در احقاق حقوق جنایتی که علیه یک هموطن ایرانی به نام مهسا امینی از دیار کردستان در تهران رُخ داد برخاست. اما حاکمیت ناتوان ترازآن بود و هست تا به یک خواست حقوقی و مدنی جواب دهد. نیروی بالنده وارد مقاومت مدنی شد.

استراتژی مقاومت مدنی؛ بقول “آدولف پِرز اسکیوال”،می گوید: مقاومت کردن خود آغاز پیروزی است. بطور قطع موضوع  مقاومت در آغاز دهه قرن بیست و یکم تحول بزرگی است که در مقابل شهروندان و همه کسانی که بی تفاوت نظارگر حوادث هستند، می باشد. مقاومت مدنی برای غلبه بر ظلم و ستم،علیه تحمیلات و خشونت بی چون و چرا …گذار از ترس و تسلیم به اقدام قاطع است.

زمان غلبه بر جبر وزور اما نه د رتلاش در ادامه راههای گذشته برای چالش های امروز با فرمول های معتبر روز فرا رسیده است. قطعا راه حل های مختلفی وجود دارند. اما آینده پایدار مبتنی بر احترام به حقوق بشر، حس مشترک و همبستگی،… نیاز به کشف مسیرهای جدید به آینده،آشکار کردن حقایق هنوز پنهان و یا مبدل شده، اختراع آینده برای اطمینان از منزلت همه انسان ها می باشد. بیش از این سکوت جایز نیست ! زمان ورود با حضور(اینترنت،اس.ام.اس ..)فرا رسید، لازمست صدای خود را بالا ببریم. باید دست ها را برای کمک رساندن و حمایت کردن دراز کرد. زانوها را برای برخاستن بکار گرفت نه برای تکریم و زانو زدن.

اقتصاد ناکارآمد نظام را باید به سمت توسعه اقتصادی و سرمایه گذاری در راستای فسادزایی و برگرداندن اموال ملی به خزانه ملی در راستای فقرزدایی در دست گرفت. باید فرهنگ خشونت و تحمیلی و برتری جویی نظام جهل و جنایت جمهوری اسلامی را به سوی فرهنگ گفتگو و آشتی همراهی کرد.از فرهنگ جنگ طلبی به سمت صلح خواهی.

مشخصات دیکتاتوری نظام حاکم :رهبری دولت مقتدر،معرف اجرای نظم خفقان و تبعیض جنسی و قومی ـ ملی ـ دینی در جامعه و محروم کردن اکثریت مردم از حقوق مدنی و اقتصادی خود به نفع جریان های فاسد و رانتخوار.

در مقابل دموکراسی: حقوق فردی،کسب اطلاع آزاد،حفظ حریم زندگی خصوصی، شیوه آزاد بیان و انتخاب پوشش است.

 گذار از دیکتاتور به دموکراسی. بزرگترین چالش در کشورهای اسلامی ـ عربی دیکتاتورهای حاکم به رسمیت شناختن کثرتگرایی است. بنابراین، اگر تصاویرو پوسترهای دیکتاتورها از راس سیستم های دیکتاتوری از بین بروند، اما تا دستیابی و ساختمان دولت قانونمدار همچنان فاصله داریم. فروپاشی این دیکتاتورها از طریق خیزشهای مردمی و متاسفانه با تلافات انسانی همراه بوده و همراه خواهد بود. اما صحنه جدیدی که آغاز می شود، به خصوص در مورد روابط ملی، اگر پیش فرض های ساختمان جامعه مدنی مورد توجه قرار نگیرند و با توجه به نیاز به آزادیهای فردی و سیاسی، اینگونه جوامع همواره با خطرات و امید ها رو به رو هستند.

در حال حاضر،این توهم زاست اگر فکر کنیم پایان رژیم های اقتدارگرا به طورخودکار منجربه رژیم های دموکراتیک با انتخابات آزاد نمایندگان مجلس،همانند آنچه که دراروپا مشاهده می کنیم،منتهی می شوند. بنابراین ما باید قبل ازهر چیزتلاش کنیم ازهم اکنون به مفاهیم دموکراسی اشراف داشته و به آن دست یابیم. بعبارتی دیگرعادت به بحث و تمرین دموکراتیک. این هم نیاز به استقرار و راه اندازی تکثر گرایی عقاید و تعدد احزاب و جنبشهای مدنی با رویکردهای مدرن و برخورداراز دموکراسی درون زا می باشد. اما مشکل دقیقا این است که چگونه بتوان اینگونه احزاب سیاسی را شکل داد.

یکی از ویژگی های مشترک رژیم های خودکامه، جلوگیری ازشکلگیری هر گونه حزب بمثابه واسطه بین جامعه و قدرت می باشد. شکلگیری این میانجی ها بین دولت و جامعه زمان بر هستند. عادت و خوی گرفتن دموکراتیک به مفهوم پذیرش در شنیدن دیگران است. ضروریست که احزاب سیاسی قبول کنند که ایده های دیگر با برنامه های مختلف می توانند وجود داشته باشند. بنابراین چالش بزرگ، بویژه برای کشورهای عربی ـ اسلامی پذیرش کثرتگرایی است. البته باید اذعان داشت که این تحول به سوی مثبت به سرعت به وقوع نمی پیوندد. این را باید اضافه نمود که دموکراسی یک ایده جدید در این کشورهاست، کشورهایی که بیش ازیک قرن از استقلال ملی و استقلال سیاسی محروم بودند.

با فرض برکناری جمهوری اسلامی در ایران ما به آزادی دست می یابیم، اما  برآیند دموکراسی ما نامشخص است. زیرا نه احزاب واقعا موجود برون مرزی برخوردار از دموکراسی هستند و نیروهای اپوزیسیون داخل سازماندهی نیستند و سیال هستند. در واقع، بازکردن درهای زندان یا بستن درب پادگان نیروهای سرکوبگر همانند و همسنگ ساختمان مکانیکی دموکراسی است. این انقلاب ها  به ما می آموزند که اجماع علیه دیکتاتوری می تواند زودگذر باشد. اما اجماع برای دموکراسی بخشی از رویا ی ما است .

در ۴ نوامبر ۲۰۱۹ در مقاله «اعتراضات اجتماعی ـ سیاسی،اینجا،آنجا و همه جا» آوردم که

ابعاد اعتراضات اخیر را می توان با اعتراضات دهه ۶۰ میلادی، که در اکثر کشورهای غربی و نیز در بخشی از کشورهای بلوک شرق رخ داده بود،مقایسه کرد. جنبش هایی خودجوش،بدون ارتباط با یکدیگر و حرکتی افقی. منشاء و علت هر یک از اعتراضات متنوع و گوناگون است.

ما اینک در آستانه چهارمین اعتراضات پس از جنبش « سبز» ۱۳۸۸ هستیم. جنبشی وسیع در اعتراض به «پیروزی» محمود احمدی نژاده به کمک سید علی خامنه ای. این جنبش به دستور سید علی خامنه ای سرکوب شد. ابعاد فاجعه از آمار دقیقی کشته، زخمی و زندانی معترضان پنهان است. گرچه مماشات رهبران وقت محصور درتفکر و حفظ نظام از« اوجب واجبات»، معترضین را بی پناه در خیابان ها رها کردند. این مماشات و بی مسئولیتی سیاسی آتش اعتراضات را خاموش و نابود نکرد، بلکه آتشی زیر خاکستر شد و دوباره در سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ شعله کشید. این بار اما جنبش رهایی خواهی به جای انتظار همراهی و کمک از «اصلاح طلبان دولتی و حامیان غیر رسمی آنها» که معترضین را در سال های پیشین اغتشاشگر می نامیدند و آب را به آسیاب ولی فقیه می ریختند، با دست های خالی به پیش گامی زنان و جوانان به خیابان ها آمدند. زیرا عصر مماشات اصلاح طلب اصولگرا  دیگر تمام شد. چنانکه بارها نوشتم، سرنوشت نظام در خیابان ها با هزینه زیاد و با مسئولیت حاکمان وقت رقم خواهد خورد.

انگیزه و دلایل اعتراضات:

تغییرات جمعیتی. نیروهای این اعتراضات را باید در برآمد تغییرات جمعیتی  دانست که خود را بیش از دیگران قربانی سیاستهای دیکتاتوری کاست روحانیت و نئو لیبرالیسم می دانند. این نیروها از آینده ناروشن خود در هراسند.

نقش ارتباطات در عصر انقلاب اطلاعاتی.

امروزه با انقلاب اطلاعاتی و جهانی شدن انواع شبکه های اجتماعی و فضای مجازی، شورهمراه شدن در راستای خواسته(های) دموکراتیک بیش از پیش در اعتراضات دیده می شود. اما تعدد اجتماعات بیان کننده تمایلات فردی در باره این و یا آن خواسته از مسائل حاد اجتماعی است و هنوز سنتز و اجماع عمومی در راستای یک آلترناتیو فرا نرسیده است. مثلا موضوع اقلیمی می تواند عامل اجتماعات شود. اما اگر گفته شود این دگرگونیهای اقلیمی ناشی از سیستم نظام سیاسی است که دارای ایدئولوژی اقتصادی بهره وری و بهره برداری به هر قیمت از منابع انسانی و طبیعی است،به ناگهان تعداد جمعیت کم می شود. این بدان معناست که هنوز فرهنگ جهانشمول همبستگی و اندیشه جهان نگری برای همگان به یک التزام عمومی فرانروئیده است. این گروه از اجتماعات و اعتراضات، فکر می کنند که با یک رای نمی توان بر نظرات دولتها تاثیر بگذارند. بر این تردید،باید نقش مطبوعات و رسانه های رسمی و پیروان اندیشه استبدادی دینی را افزود که بر رفتار شهروندان تاثیر می گذارند. اما نسل جوان خواستار پاسخگویی است. این نسل جوان آگاهانه و گاهی ناخودآگاه  با مفاهیم همبستگی، وابستگی متقابل، برادری و تعهد متقابل بین انسانها ، احترام به طبیعت ارتباط برقرار می کند. بنابراین نوک تیز شعارها در مطالبات باید روشن و فراگیر باشد.

آیا چپ های مدرن قادرند این برنامه “همبستگی” را در راس برنامه خود قرار دهند تا رنگ و نشان چپ را دوباره بازیابند؟ آیا جامعه ما می تواند مباحث مربوط به گذشته را که حل نشده است به روز کند تا حال و زمان فعلی را نجات دهند و آینده را دوباره ابداع کنند؟

بسط فرهنگ همبستگی نیاز به آموزش دارد. تاریخ ملل را دیگر نباید از زاویه فتوحات نظامی، بلکه باید از طریق تبادل فرهنگ ها و زبانها با دیگر ملل آموزش داد. به رسمیت شناختن متقابل فرهنگ ها می تواند به آرامش و صلح  پایدار کمک کند. می دانیم که بر خلاف این دعوت بشر دوستانه،حاکمیت کاست روحانیت با رویکرنئولیبرالیستی بیش از پیش بر شکاف جامعه اصرار می ورزد. اما در مقابل،علت اعتراضات را باید در سرکشی و نافرمانی مدنی به این پارادیم دانست. همبستگی مصمم ترین و مقاومترین رویه دموکراتیک و حریف رادیکال علیه کاست حاکم و نئولیبرالیسم فرسوده است. درغیر اینصورت این پارادایم یا همه را می بلعد و یا همه را با خود به پرتگاه می اندازد.

میشل فوکو در آستانه مرگش با عاریت گرفتن از کانت در باره روشنگری،گفت: شجاعت فکر کردن را داشته باشید.

جمله ادگار مورن،فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی که پیش ازاین”از شب بزرگ”(فرارسیدن انقلاب) روی برگردانده بود روشن است: “علائم تمدنی که میل به تولد دارد، تمدن بهزیستی،گرچه هنوز پراکنده است اما بیشتر و بیشتر آشکار می شود. حتی اگربرای لحظه ای  نیروهای عظیم تاریک اندیش و منادیان تاریک اندیش سودجو پُرولع بر تمدن فعلی حاکم هستند،اما نیروهای نجات بخش به سرعت پیش می روند. و” بدیل آن پادزهر “پایان تاریخ” وحشیگری است.

معضل نظام فقط در ناکارآمدی  در حوزه های اقتصادی، سیاسی،فرهنگی و روابط بین المللی نیست بلکه در پیچ و خم حل یک حجاب و عفاف به گِل نشسته و سردرگم است.

مثلا شورای انقلاب فرهنگی می گوید، مصوبه و توصیه‌ای در این خصوص(حجاب) نداشته و دبیر آن اعلام می‌کند که حتی ضرورتی برای برگزاری کلاس‌های آموزشی درمقرگشت ارشاد(خیابان وزرا) برای افراد بی‌حجاب وجود ندارد، کدام دستگاه و نهاد است که یک چنین بحران فراگیری را در کشور به وجود آورده است؟ آیا وزارت کشور دولت سیزدهم بدون مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، دستورالعمل برخورد‌های سلبی گشت‌های ارشاد با زنان و دختران را به نیروی انتظامی ابلاغ کرده است؟  سعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب می افزاید «درشورای(عالی انقلاب فرهنگی) هیچ مصوبه‌ای تحت عنوان گشت ارشاد نداریم!  

روزنامه “هم میهن” هم درخصوص گشت ارشاد نوشت: دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد، در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبه‌‏ای باعنوان گشت ارشاد وجود ندارد. اظهارات او در حالی است که ماموران نیروی انتظامی در قالب ون‏های پلیس امنیت اجتماعی و اخلاقی و تحت‌عنوان گشت ارشاد، بیش از ۱۰ سال است که در میدان‏های مهم و شلوغ شهر با عنوان «بدحجابی» اقدام به بازداشت زنان می‏‌کنند و درچند سال اخیر هم با توسعه فعالیت این گشت‏ها، افراد ناشناس و آموزش‌دیده درسطح شهر، بدحجابی درداخل خودرو‌ها را هم گزارش می‏کنند. شلوغی همیشگی مقابل در‌های پلیس امنیت اخلاقی در خیابان وزرای تهران، بر گسترش فعالیت گشت ارشاد طی یک‌سال اخیر صحه می‏گذارد. درهمین مدت هم ویدئو‌های زیادی از نحوه برخورد ماموران این گشت با شهروندان به اسم بدحجابی منتشر شد که نشان‏دهنده سیاست‌‏های سختگیرانه در این حوزه بود. با جان‏باختن «مهسا امینی» در ۲۵ شهریورماه، فارغ از این‌که چه عاملی منجر به فوت او شد، موج انتقادات نسبت به فعالیت این گشت، وارد فاز جدیدی شد. از یک ماه‌ ونیم پیش، بحث برسر فعالیت گشت ارشاد، افزایش یافت و افرادی در کنار یا مقابل آن قرار گرفتند”.

اظهارات جدید دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره گشت ارشاد، اشاره به طرح جامع عفاف است که تابستان سال ۸۴ با عنوان دقیق راهبرد‌های گسترش فرهنگ عفاف از سوی این شورا تصویب شد. نیروی انتظامی، وزارت کشور و وزارت اطلاعات ازجمله نهاد‌های عضو کمیته راهبرد‌های گسترش فرهنگ عفاف بودند. در این مصوبه به‌صراحت به موضوع گشت ارشاد اشاره نشده بود، اما این شورا در سال‏های ۱۳۷۶ و ۱۳۹۸ مصوباتی را در این زمینه داشت. تابستان سال ۸۵ نیروی انتظامی آغاز فعالیت گشت ارشاد را اعلام کرد و گفت، این گشت‏ها فقط وظیفه تذکردادن به افراد«بی‏حجاب» را دارند. در ماه‏های بعد، اما این رویه تغییر کرد و نیروی انتظامی از بازداشت تعدادی از زنان خبر داد.

برای پیدا کردن معما و تناقضات و هذیاگویی ها دست اندرکاران بزرگ و کوک و کمک درباز کردن گره باید به سید علی خامنه ای مراجعه و از او خواست تا از ادامه حماقت خود دست بردارد تا شادی وجامعه بالنده به کشور باز گردد. ریشه‌های بحران و ایجاد تغییرات اساسی در شیوه‌های حکمرانی هستند.

حل بحران ریشه ای و تاریخی درگرو ائتلاف نیروهای جمهوریخواه در راستای استقرار دموکراسی و فضای دموکراتیک و تقویت مطالبات زحمتکشان و مناطاق محروم، اعتلای هنر و فرهنگ و بیش از همه برابری حق و حقوق زن و مرد رعایت حقوق بشری است. امروزه همه اقشار و طبقات اجتماعی بیش از پیش در همسویی با هم در راستای زن،زندگی و آزادی حرکت می کنند.

انحلال باد نظام جهل و جنایت اسلامی.

https://akhbar-rooz.com/?p=178573 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x

Discover more from اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading