اعتراضات بشکل گسترده و روزافزون با پیوستن دانشآموزان به معلمان، کارگران و سایر بخشهای زحمتکش حقطلب در سرتاسر ایران ادامه دارد.
در این جریانات دستگیری و کشته شدن بی رحمانه دانشآموزان و همچنین دستگیری معلمان و مدیرانی که مانع بردن دانشآموزان آزادیخواه توسط بسیجیها شده بودند نتوانست جلوی اعتراضات و اتحاد دادخواهان حقطلب را بگیرد و این شجاعتشان پاسخ دندان شکنی در مقابل تهدیدات حکومت شد.
مردم بخوبی واقفند که عدم تداوم به اعتراضات باعث مرگ آزادیخواهان در بند، پایمال شدن خون کشته شدگان و نابودی تدریجی خودشان نیز خواهد شد.
در اعتراضات مدارس تعدادی مدیر مزدور و هم پیاله گان حکومتشان که قبلا بشکل برنامه ریزی شده برای چنین روزهایی در مدارس گنجانده شدهاند نه تنها برای ولی نعمتهای دزد و کودک کششان جاسوسی َمیکنند بلکه خودشان نیز دانشآموزان معترض را مورد ضرب و شتم قرارداده و با نهایت بی شرمی آنان را تحویل نیروهای سرکوبگر و اطلاعاتی میدهند.
جانباختن حدود بیش از ۶۰ تن از دانش آموزان ۷ تا ۱۸ ساله با ضربات باتوم، اصابت گلوله ساچمه ای و جنگی در این اعتراضات نه تنها برای مردم به تنگ آمده در ایران غیر قابل تحمل بوده، بلکه برای مردم آزادیخواه سایر کشورها امری ضد بشری و جنایتکارانه تلقی میشود.
رسوایی دستگیری و شکنجه کودکان و دانشآموزان و عدم آگاهی سازمان یونسکو از این موضوع یا بهتر است بگوییم عدم اهمیت جان کودکان و در عین مطلع بودن آنان از این فاجعه به دنبال اعتراض معلمان و فعالین فرهنگی در برخی شهرها، موجب شده تا حکومت جانیان اسلامی وادار شوند به بهانه آلودگی هوا کلاسهای درس را به فضای غیر حضوری بکشانند.
با توجه به شرایط ناامن موجود در مدارس اولیا باید از فرستادن فرزندانشان به مدارس ممانعت کننده و بنا به دلایل ذکر شده قاطعانه در مقابل دستور آموزش پرورش مبنی بر دایر شدن کلاسهای درس حضوری دست به اعتراض بزنند.
با حمام خونی که حکومت جنایتکار اسلامی در خیابانها به راه انداخته امروز زمان سکوت نیست و بیطرفی بخشی از زحمتکشان یا فرهنگیان کشور در این اعتراضات و مشارکت ناکافی آنان در مبارزه علیه زندان، شکنجه و کشتار که بخشی مربوط به دفاع از همکاران زندانی زیر شکنجه معلمان است، در شرایط کنونی به هیچ عنوانی قابل توجیه نیست. مسلما بخش غیر فعال معلمان در برابر معلمان و دانش آموزانی که در زندانند و همچنین در قبال کودک یا عابرانی که به ضرب گلوله آدمکشان اسلامی کشته میشوند باید احساس مسئولیت کنند.چرا که شاید عابر بعدی آنان باشند.
تنها راه فیصله دادن به این بدبختیها پایان دادن به حکومت سرمایه داری و اجازه ندادن به هرگونه خوب جلوه دادن بورژوازی جهانی برای رژیم چنج و در همین راستا گام برداشتن برای تصاحب قدرت سیاسی و اداره مملکت در پس سرنگونی توسط خود مردم و اجرای اداره شورایی است.
خوشبختانه معترضان در کف خیابان نیز با شعارهایی همچون “نه شاه میخوایم نه ملا، قدرت به دست شورا” خواست واقعی خود را کاملا آشکار کرده اند.
دوام مبارزات در شانزده آذر نیز نمود پیدا میکند. روز ۱۶ آذر باید با حضور تعداد پرشور دانشجویان پیشرو و نیز همراهی معلمان، اساتید، کارگران و سایر بخشهای معترض در کف خیابان باشد تا از یک سو هم صدای دانشجویان، دانشآموزان و سایر حق طلبان در بند باشد و همچنین از سوی دیگر با سر دادن شعارهایی در دفاع از مردمی که علی رغم کشتار و سرکوب بشکل گسترده به مقابله با جانیان اسلامی بپا خواسته اند بتوانند خشم و انزجار شان را از حکومت کودک کش اعلام کرده و گام بجلوی محکمی در جهت روند سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی بردارند.
از طرفی نتیجه اعتراضات فعالین چپ و کمونیست و هزاران ایرانی مقیم خارج عاملی بر وادار کردن فشار بر سران کشورهایی که تاکنون بدلیل مماشاتشان بر جنایات حکومت اسلامی سرپوش میگذاشتند به دفاع از اعتراضات مردم ایران، تروریست اعلام کردن سپاه پاسداران و صدور تحریم هایی سیاسی علیه گردانندگان حکومت فاشیست اسلامی شده است.
تاثیرات بین المللی اعتراضات مبارزات کنونی مردم در ایران نشان دهنده یک چیز است، تا دوام نداشتن و کام بجلو برنداشتن انقلابی مبارزات نه تنها در کف خیابان، بلکه اعتصابات کارگری و خواباندن چرخ تولید از یک سو و گره خوردن اعتراضات بخشهای مختلف از جمله مبارزات دانشجویی با بخش های مختلف برداشتن این گام انقلابی را تسریع خواهد کرد.
پیش بسوی انقلاب سوسیالیستی!