سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

گورستانها آواز می‌خواننداخوان کردستان

گورستانها آواز می خوانند

گورستانها در عبور از بدنهای رنجور

در بخار خون و سکوت

گورستانها خمیازه‌کشان

آوازها را به خاک می‌سپارند

تنهائی‌ام را تیر زده‌اند بانو

ناله‌هایم را بازداشت کرده‌اند

سایه‌ام در قرصی از خورشید خودکشی کرد

گورستانها می‌رقصند

گورستانها در عبور از چراغ‌های بی‌رمق

در میعان بوق و فریاد

قبرستان‌ها زوزه‌کشان

رقص‌ها را به خاک می‌سپارند

انقلاب من احساسات بنفشم

چشم‌هایی تا قرمز

رنگین‌کمانی که آبکشش کرده‌اند

تیرها در بی‌سایه‌گی‌ام

در خون‌پیماترین قلبی که غرق شد در کیانِ قایق‌ها

گورستان‌ها پرواز می‌کنند

گورستان‌ها در عبور از زجّه‌های کبود

در انجماد گریه و طوفان

قبرستان‌ها کشان کشان

پروازها را به خاک می‌سپارند

من قصّه‌ی آن درختم

که چوبش را به انسان داد و انسان آهنش را به او

پس تبر دوستیمان به جانم افتاد

در هر برگی پاییزی از خود به جای گذاشتم

در هر چشمی شاعری

پس پرنده‌ای شدم در سرب و سوت و پلیس

پرنده‌ای که لانه‌اش بر کفه‌ای از ترازوی قانون سنگینی کرد

آدم‌ها شاکی‌اند

آدم‌ها خون را بر لبخند پروانه آجر می‌کنند

گورستانها آدم‌ها را با خود به پروازم آوردند

گورستان‌ها تن‌شان در شعرهای من می‌لرزد

گورستان‌ها

شعرهایم را به خاک می‌سپارند.

شعری از «اخوان کردستان»

مهاباد، آذر ۱۴۰۱

https://akhbar-rooz.com/?p=185362 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x