دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

نگاهی به آزار جنسی و تجاوز در زندان های جهوری اسلامی ایران – سیمین افشار

آزار جنسی و تجاوز به دستگیر شدگان و مخالفان سیاسی ، از سالهای کوتاهی پس از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی ، به شکل سرتاسری و سیستماتیک ، پدیده‌ای روشن، قطعی و اثبات شده است.شکنجه آغشته به تعرضات جنسی نیروهای امنیتی، بازجویان و زندانبانان در زندانها، بازداشتگاه ها و خانه های امن جمهوری اسلامی چه به شهادت بخشی از بنیانگذاران این رژیم (نامه منتظری به خمینی در زمان دستگیری ها و اعدام های دسته جمعی ۶۷، اعتراض کتبی مهدی کروبی کاندیدای معترض انتخابات ۸۸ به رفسنجانی ، خانواده هایی که پس از اعدام دخترانشان از بازجویان آنها پول کمی بابت مهریه و تجاوز قبل از اعدام دریافت کرده اند ، تجاوز به معترضان مرد و زن زندانی در زندان کهریزک ، نمونه های بیشماری که در کتابهای منتشر شده از خاطرات زندان به زبان قربانیان ویا شاهدان عینی ذکر شده اند ، که از جمله می‌توان به کتاب" زیر بوته های لاله عباسی از نسرین پرواز، " جنایت بی عقوبت " , " تحقیق و تدوین عدالت برای ایران " و همچنین مقالات ، سخنرانی ها و مصاحبه های بیشماری که در این زمینه به اطلاع افکار عمومی رسیده اند ، مراجعه نمود.
اما آنچه که به اعتقاد من هنوز در بسیاری از این مکتوبات و مصاحبه ها، جایگاه کافی به آن اختصاص داده نشده است و تاکید من در این نوشته است ، سهمی است که خانواده وفامیل، اهالی محل ، همشهری ها وکلا جامعه نزدیک و دور پیرامونی این قربانیان شکنجه، در خارج از زندان وپس از رهایی از اسارت، در ادامه یافتن موقعیت تحت فشار و شکنجه در خارج زندان خواسته ویا ناخواسته بر عهده می گیرند. بخشی که دور از چشم و کنترل بازجویان و مزدوران جمهوری اسلامی و در جامعه ادامه می یابد و لزومی به حضور مستقیم  این جانیان ندارد. بخشی که به نیابت از مزدوران جمهوری اسلامی ، توسط خانواده ، محله ، شهر و جامعه این افراد نمایندگی می شود.
در ابتدا لازم است که با وجود شباهت  لطمات جسمی و روحی هر نوع آزار جنسی و تجاوز در قربانیان ، به تمایزاتی دراهداف واشکال اشاره شود:
 
۱) خشونت جنسی وتجاوز در شرایط عادی و زندگی روزمره
۲) خشونت جنسی و تجاوز در جنگها بعنوان جنایت جنگی
۳) شکنجه ی آغشته به آزار جنسی و تجاوز در اسارت و زندان 
 
۱-خشونت جنسی و تجاوز در زندگی و شرایط عادی و روزمره ، به آزار جنسی و تجاوزی اطلاق می شود که در آن ،  عملی جنسی بدون رضایت و پذیرش فرد و در شرایط عادی و روزمره زندگی صورت می گیرد.
امروزه در قوانین جزایی کشورهای متعهد به حقوق بشر وبرابری زن و مرد ، این اعمال در ردیف اعمال جنایتکارانه رده بندی شده است . عمل متجاوز به صراحت در شمول مجازات اعمال جنایی قرار گرفته و درصورت اثبات جرم ، متجاوز بر اساس میزان مجازات های در نظر گرفته شده در قانون ، مجازات می شود.
به عنوان نمونه می توان از یکی از جدیدترین ودرعین حال جنجالی ترین این موارد که در مورد هاروی  وین اشتین (Harvey Weinstein) تهیه کننده پرآوازه هالیوود بود ، اشاره کرد. این تهیه کننده ۶۷ ساله که در سال ۲۰۲۰ بدلیل شکایت قربانیان او با اتهام آزار جنسی و تجاوز  مورد محاکمه قرار گرفت ، با رآی هیئت منصفه دادگاه نیویورک به ۲۳ سال زندان محکوم شد.  این محکومیت که بوسیله جمع آوری مدارک و مقالات دو روزنامه نگار زن در روزنامه های معتبر آمریکا ازجمله نیویورک تایمز و شهادت قربانیان صورت گرفت نه تنها منجر به نابودی موسسه‌ تولید فیلم متعلق به او(Weinstein Company) شد ، بلکه اوتمام آنچه را که دهه ها به عنوان تهیه کننده ای موفق بدست آورده بود، از دست داد.
 
۲- آزار جنسی و تجاوزات جمعی و گسترده در موقعیت جنگی وبه عنوان سلاحی بر علیه دشمن متخاصم:  آزار جنسی وتجاوز در قوانین قضایی بین المللی ، تا سال ۲۰۰۲ ، به عنوان اعمالی غیر قابل تفکیک از سایر جنایات جنگی تلقی شده و جایگاه ویژه ای به آن اختصاص نیافته بود.برای اولین بار از جولای ۲۰۰۲, در قوانین جزایی بین المللی، آزار جنسی و تجاوز به طور جداگانه نامیده شده ودر زمره جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی قرار گرفت.این قانون با رای مثبت ۸۹ کشور دنیا به تصویب رسید . تا این تاریخ به آزار جنسی وتجاوز که به عنوان سلاحی استراتژیک ، کارا و ارزان  در جنگ‌ها  مورد استفاده قرار میگیرد و از طریق اثرات مخرب ودرازمدت جسمی و روحی به جای گذاشته ، بیش از همه ، اهداف درازمدت نابودی یک نژاد و یا ملت را دنبال می کند، توجه کافی مبذول نشده بود. 
به عنوان مثال تجاوز دسته جمعی در بنگلادش در اعتراضات استقلال ، که توسط ارتش و نیروهای سرکوبگرمسلمان پاکستان و با هدف نابودی اقلیت هندو  صورت گرفت ، مطابق آمار موسسه دیده بان نسل کشی (Gendercide Watch) در مدتی کمتر از یکسال ( مارس ۱۹۷۱ تا ژانویه ۱۹۷۲) ۳ میلیون کشته و ۱۰ میلیون متواری برجای گذاشت. در این ده ماه همچنین تعداد قربانیان تجاوز جنسی از۲۰۰,۰۰۰ تا ۴۰۰,۰۰۰ تخمین زده شده است. نیروهای مسلح با هدف نابودی همبستگی هسته های پایه ای جامعه ، یعنی خانواده ، فامیل ، محله وشهر ، بسیاری از زنان را در ملا عام و در مقابل دیدگان خانواده ، بستگان و هم محلی ها مورد تجاوز قرار دادند . بسیاری از این زنان بعد ها بدلیل حفاظت از "شرافت " خانواده و فامیل یا از خانواده رانده و متواری شدند و یا خودکشی کردند. می توان تصور کرد که قربانیان این تجاوزات تنها زنها نبودند و با این تجاوزات بنیاد خانوادگی از هم گسسته شده وکودکانی که بدون مادر بر جای ماندند ، لطمات همه جانبه این تجاوزات را با خود به نسل های آینده منتقل کردند .
ویا طبق آمار منتشر شده ، حدود یک میلیون زن آلمانی ، پس از پایان جنگ جهانی دوم ، توسط آمریکایی ها ، انگلیسی ها، فرانسوی ها و روس ها مورد تجاوز آت جمعی سربازان قرار گرفتند. به نقل از کودکان ، نوه ها ونسل های بعدی که بوسیله این کودکان بوجود آمدند ، این خانواده ها تا امروز نیز اثرات دردآور این تجاوزات را که بوسیله مادر بزرگ ها به مادران  ودر نتیجه به خود آنان منتقل شده است، در زندگی خود می یابند.(کودکان بی پدر رشد یافته، تشنج اعصاب مادران در خواب و بیداری ، کودکانی که با مادران کابوس تجربه کرده رشد یافته اند، بزرگسالانی که خود کودکان این تجاوزات بوده اند وحضور آنها یادآور کابوس تجاوزمادر تلقی می شده است ، فشار روانی جامعه بر این خانواده ها بدلیل آنچه بر آنان گذشته بود، تحمل عناوینی چون " فاحشه روسها"  و یا " نم کرده ارتشی ،...").
تجاوز جمعی سربازان به نقل از میریام گبهارد(  Miriam Gebhard -  تاریخ نویس و نویسنده آلمانی) در این دوران اهداف گوناگونی را دنبال می کرده است. از جمله اینکه به عنوان پاداشی به سربازان در مقابل تمام محرومیت ها وسختی های جنگی محسوب می شده است. علاوه بر آن همبستگی وپیوند خصوصی میان سربازان را که بخصوص در شرایط جنگی حائز اهمیت است ، افزایش می داده است. در مقابل همبستگی وپیوند جمعی طرف مقابل را درهم شکسته و علاوه بر آن با ایجاد ترس و وحشت ، روحیه حریف را در جنگ تضعیف کرده و درخدمت شکستن مقاومت ، تمایل به فرار ویا تسلیم قرار داشته است.
یودن لویشت (Joden Leucht روانکاو آلمانی ) در رابطه با نتایج تجربیات خود ، که حاصل ۲۵ سال مشاور ه وتحقیق در مورد نتایج خانوادگی و اجتماعی در نسل های بعدی این تجاوزات است ، از جمله چنین می نویسد : "  اکنون که حدود ۷۵ سال از اتمام جنگ می گذرد ، آهسته آهسته نتایج اجتماعی تجاوزات آن دوره در نسل های بعدی مورد توجه قرار گرفته و به اطلاع افکار عمومی می رسد.این تجاوزات باعث ویرانی واز هم پاشیدگی شیرازه روانی این زنان بوده است.از هم پاشیدگی که از جمله در عدم توانایی اعتماد و نزدیکی به دیگری و به انسان ها به طور کلی ، که بدون آن اصولاً رابطه انسانی ممکن نخواهد شد ، تجلی می یافته است. کودکانی که توسط مادرانشان طرد شده و وجودشان در موارد بسیاری کتمان می شده است .بزرگسالان امروزی که در کودکی مانند چسبانک به دنبال مادران بی احساس خود روانه بوده اند تا ذره ای محبت و گرما دریافت کنند ،  وخود امروز به بزرگسالانی تبدیل شده اند که به نوبه خود هرگز نتوانسته اند زندگی عادی و نرمالی داشته باشند. تعدادی اعم از زن و مرد خود را عقیم کرده اند تا هرگز بچه ای نداشته باشند."  لویشت نشان می دهد که چگونه تجاوزات سیستماتیک در دوره جنگ واشغال ،  بنیان های اساسی جامعه یعنی خانواده و پیوند ملی را تا دهه ها تحت تاثیر مخرب خود قرار می دهد.
در طول سالیان اخیر مکتوبات متعددی به مسئله استفاده از تجاوز به عنوان سلاح جنگی پرداخته اند. از جمله تعدادی از زنانی که در جنگ بوسنی مورد تجاوز قرار گرفته اند، شکایات خود را به دادگاه دن هاگ ارجاع داده و خواهان محکومیت متجاوز ان  به جرم جنایت علیه بشریت و تعقیب و دستگیری ومجازات عاملان در هرکجای دنیا که هستند ، شده اند.
نمونه های متعدد دیگری نیز در رابطه با تجاوزات جنگی ارتش اتیوپی در سومالی و اوگاندا ، تجاوزات سیستماتیک ارتش سوریه در مقابله با گروه های مخالف بشار اسد، تجاوزات جمعی ارتش روسیه در جنگ اخیر اوکراین و.... نیز به دادگاه دن هاگ ارائه شده که شکایت کنندگان خواهان صدور حکم جنایت علیه بشریت علیه عاملان و مسببان این تجاوزات هستند.
 
۳- شکنجه آغشته به آزار جنسی و تجاوز : 
 
با وجود شباهت هایی که شکنجه آغشته به آزار جنسی و تجاوز با تجاوزات جنسی اشاره شده در بالا دارد، توجه به تمایزات و تفاوت هایی در میان این سه موقعیت ، ضرورت دارد.
در تجاوزات جنسی در موقعیت جنگی ، معمولاً استفاده از هر نوع شکنجه و فشار با هدف نابودی دشمن صورت می گیرد ، در حالیکه چه در تجاوز جنسی در موقعیت عادی ‌و شرایط روزمره زندگی وچه درتجاوز در اسارت و زندان ، مرگ و نابودی قربانی ضرورتا هدف اولیه متجاوز را دنبال نمی کند.
الین سکاری (Elaine Scarry،  استاد ادبیات انگلیسی - آمریکایی و زبان شناس دانشگاه هاروارد ) ، در کتاب خود با عنوان " جسم در درد" در مورد شکنجه به شکل عام می نویسد: " در پروسه شکنجه ، هر لحظه زندگی به درد مبدل می شود و این تبدیل نه اتفاقی وغیرقابل انتظار ، بلکه با اعلام از طریق شکنجه گر به عملی قریب الوقوع و قابل انتظار برای قربانی صورت می گیرد.بدلیل مطلع کردن زندانی با استفاده از کلمات و توضیح واقعه پیش از آغاز آن ، عملاً صدا وکلمات خود به عاملی در خدمت ایجاد درد و فشار قرار می گیرند.مکالمه ای که در آن تسلط وقدرت مطلق بازجو وشکنجه گر از یک طرف و موقعیت درمانده ، گرفتار و واداده گی قربانی از طرف دیگر ، خود مسبب ایجاد درد در قربانی می شود." 
در شکنجه آغشته به تعرضات جنسی نیز در درجه اول نمایش قدرت و غلبه بازجو بر زندانی وتحقیر ، پست شمردن وابزاری کردن قربانی دنبال می شود.
موسسه عام المنفعه "هینریش بول" (Heinrich Böll Stiftung "، موسسه ای نزدیک به حزب سبزهای آلمان که هدف خود را دفاع از آزادی، بیداری وجدان عمومی وارزش گذاری برهنروفرهنگ دگراندیش و مستقل ، قرار داده است، در مقاله ای با عنوان " خشونت همراه با آزار جنسی وتجاوز در هولوکاست " , می نویسد: " هردو جنس در معرض تعقیب و شکنجه قرارداشتند.... خشونت ،کاراجباری،گرسنگی ،تبعید،تحقیرو... . ولی تنها زنان بودند که با نتایج و عواقب حاملگی ، سقط جنین و عمل های جراحی اعضای جنسی شأن نیز مواجه بودند. البته مردانی نیز بودند که تحت شکنجه های جنسی هم قرار گرفته بودند ، ولی اکثریت مطلق قربانیان این نوع شکنجه زنان بودند ".
برای اولین بار در دنیا در دادگاهی که در سال ۲۰۰۱ برای رسیدگی به جنایات حکومت کودتایی پینوشه در شیلی برگزار شد، سه مأمور سابق امنیتی زندان به جرم استفاده از آزار جنسی و تجاوز به زنان سیاسی چپ  مخالف پینوشه ، که در شش مورد ، در دادگاه به اثبات رسید، هر کدام به پانزده سال زندان محکوم شدند. علاوه برآن ، دولت موظف به پرداخت ۸۸۰۰۰ دلار غرامت به این زنان شد. 
بازجو با تجاوز به خصوصی ترین حریم های فردی (عریان کردن با اجبار، لمس کردن  ، صدمه زدن وزخمی کردن قسمت های مختلف جنسی  ، تکمیل کردن تصورات جنسی بازجو ، به کار بردن الفاظ رکیک جنسی، خود ارضایی ، انجام تست بکارت با انگشت، ایجاد عفونت های مقاربتی ، تجاوز در اتاق ها و راه روهای منتهی به اتاق اصلی بازجویی با هدف اینکه کسانی که در اتاق های دیگر تحت بازجویی قرار دارند، از آن مطلع شوند، تجاوز مستقیم وپیاپی چند بازجو همزمان ، ایجاد بارداری و...)، سعی در شکستن شخصیت و مقاومت زندانی وتسلیم او در مقابل رژیمی دارد، که آنها به عنوان مأمور آن عمل می کنند.
در حالی که در تجاوزات در موقعیت عادی زندگی ، بر حسب میزان متفاوت پایبندی به حقوق بشر در همه جوامع بشری ، قوانین کم و بیش تعریف شده ای امکان تعقیب ، پی گیری و در نتیجه مجازات متجاوز را فراهم می کند ، قربانیان موقعیت جنگی و همچنین اسرا وزندانیان می دانند که تجاوزات اعمال شده بر آنان در بسیاری از موارد ناشناس ، غیر قابل پیگیری ومجازات باقی خواهد ماند. و نمونه دادگاه برگزار شده در شیلی ، از موارد بسیار نادری متحقق می شود.
 علاوه بر آن در حالیکه در تجاوزات جنگی سربازانی ناشناس که عدم شناسایی آنها،  خود باعث ایجاد فاصله میان متجاوز وقربانی است ، عاملان تجاوز هستند ،   در اسارت و زندان معمولاً رابطه ای آشنا و بی واسطه میان بازجو وقربانی ایجاد می شود  ، که خود بر بار وفشار روانی عمل تجاوز می افزاید. زندانبانان وبازجویان متجاوز پس از تجاوز نیز به ملاقات هایشان ادامه داده و در ارتباط با زندانی باقی می مانند.
علاوه برعوارض جسمی، آزار جنسی و تجاوز  تاثیرات عمیق و مخرب روانی نیز برجای می گذارد.کسانی که مورد تجاوز قرار می گیرند ، معمولاً در حالت شوک روانی ای قرار می گیرند که معمولاً روزها بطول می انجامد. تعدادی از قربانیان احساس بیگانگی با محیط پیرامونی خود را تجربه می کنند.بنظر می رسد که زندگی تا کنونی آنها برای همیشه پایان یافته و دیگر وجود ندارد.اکثر این زندانیان احساس سرگردانی را تجربه می کنند.آنها تلاش می کنند آنچه که برایشان اتفاق افتاده را بفهندوکنترل مجدد زندگی شأن را بدست بیاورند. تعدادی در خود فرو رفته واز محیط فاصله می گیرند ، در حالیکه افراد دیگری رفتاری بسیار کنترل شده ، منطقی وخشک از خود نشان می دهند.تعدادی قادر به توضیح آنچه که تجربه کرده اند، نیستند و کلمات مناسب را نمی یابند. بیش از همه احساس ارزشمندی خویش ، جنس خویش و بدنشان  زیر علامت سئوال قرار میگیرد . احساس دربند بودن، تسلیم وبیچارگی، شرمندگی و چندش با یکدیگر عجین می شود . تعدادی خود را شماتت کرده ، گناهکار دانسته و خود را تحقیر می کنند. در ادامه می تواند ترس های مداوم وغیرمنطقی، بی خوابی و وسواس نظافت ، افسردگی و حتی خودکشی ظهور کنند .
علاوه بر عوامل مذکور ، فشار روانی آزار جنسی و تجاوز بر قربانیان ، در جوامعی با ارزشهای مرد-/پدر سالارانه در روابط جنسی ، بخصوص در جوامع سنتی ، مذهبی و مسلمان که در آنها بر حفظ بکارت ، ممنوعیت رابطه جنسی قبل از ازدواج و یا خارج از ازدواج تأکید می شود ،  به مراتب بیشتر است.این عوارض روانی ، تقلیل هویت و شخصیت انسانی به اعضای جنسی در جوامع سنتی /اسلامی باعث ایجاد فشار مضاعفی است که در خارج از زندان وپس از آزادی نیز به حیات خود ادامه می دهد.
قربانیانی که پس از آزادی از زندان به دامان خانواده ها ،فامیل، محلات ، شهرها وجامعه ای باز می گردند که همچنان ارزش وهویت انسان و بخصوص زنان به اعضای جنسی آنها تقلیل یافته و همچنین نقش های کلیشه ای و تعریف شده ای در رابطه جنسی وجود دارد ، حمله و دسترسی "بیگانه" به این قسمت های بدن به کل ارزش انسانی و حیثیت و شرف انسانی او گسترش می یابد.مردانی نیز که مورد تجاوز قرار گرفته اند،با تکیه بر همین فرهنگ و ارزش‌های مردسالارانه اسلامی/مردسالاری / سنتی جامعه ایران ، با عناوین تحقیرآمیز ی چون " مفعول "،"خانم"، "نامرد" و...  چه در ذهن وروان و ارزیابی شخصی این مردها وچه در محیط پیرامونی خود مواجه هستند.به عبارت دیگر اهداف بازجویان وزندانیان و عاملان دستوردهنده آنها در خارج از زندان به وسیله خانواده ،فامیل، دوستان ، آشنایان ، اهالی محل وسایر شهروندان ادامه می یابد.تعدادی از این قربانیان پس از رهایی از زندان در برابر این فشار های روانی تاب نیاورده و حتی دست به خودکشی زده اند.
نسرین پرواز نویسنده کتاب "زیر بوته های لاله عباسی "و از بازماندگان اعدام های ۶۷ که ۹ سال در زندان های جمهوری اسلامی محبوس بوده است ، در گفتگویی با رادیو فردا در مورد آنچه که در دوران بازداشت و زندگی در زندان های ایران بر او گذشته و همچنین دیده ها و شنیده هایش از جمله چنین می گوید:"  در زندان با دختری به نام آناهید آشنا شدم که همراه دختر خاله اش دستگیر شده بود. او زمان دستگیری ۱۲ ساله و دختر خاله اش ۱۴ ساله بوده است . بازجو به دختر خاله او تجاوز کرد و او که در سلول مجاور او زندانی بوده است ، از او شنیده بود، که بدلیل تجاوزی که به او شده است، دیگر تمایلی به ادامه زندگی ندارد.  او سرانجام نیز خودکشی کرد".  و یا در نمونه دیگری نسرین پرواز می گوید که دختر ی را در زندان گوهردشت به انفرادی بردند.پس از آنکه دو روز بعد به بند عمومی بازگشت ، حال روانی بسیار بدی داشت. به یکباره شروع به فریاد زدن می کرد وحرفهایی را تکرار می کرد که ظاهراً هنگام دفاع از خود در حین تجاوز فریاد زده بود. او پس از چند سال آزاد شد و به خارج از کشور رفت و در آنجا دست به خودکشی زد. خانواده این زن زندانی دلیل واقعی این خودکشی را مخفی کرده و همه جا تصادف با اتومبیل را بعنوان دلیل مرگ اعلام کردند.
در پی اعتراضات اخیر ۱۴۰۱نیز گزارشات متعددی از آزار جنسی و تجاوز ماموران امنیتی و لباس شخصی ها به دستگیر شدگان ، در شهرهای مختلف ایران انتشار یافته است.از جمله شبکه سی ان ان در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۱ اعلام کرد که در نتیجه تحقیقاتش به اسنادی دست یافته که نشان می دهد که جمهوری اسلامی ازتعرض جنسی به عنوان ابزاری برای اعمال فشار وشکنجه  دستگیر شدگان اعتراضات اخیر استفاده می کند. به گفته این خبرگزاری دستگاه های امنیتی در موارد بسیاری از این تجاوزات فیلم برداری هم می کنند، تا با حربه " پخش علنی وبردن آبرو "، مقاومت زندانی را در هم شکسته و او را وادار به اعترافات اجباری و همکاری کنند. 
همچنین در اخبار مندرج از پسران جوان دستگیر شده در زاهدان و سیستان و بلوچستان از جمله به تجاوز جنسی به آنها اشاره شده است.
خیال خامی است اگر تصور شود که شعار فعلی خیزش انقلابی در ایران " زن ، زندگی ، آزادی " حقیقتا به معنای تغییر ریشه ای تمامی زوایا و ارزش های مرد سالاری در جامعه ماست. تا زمانی که پیکر زن همچنان ناموس وغیرت خانواده و جامعه تلقی می شود ، تا زمانی که باکره بودن ویا نبودن ، نه در حیطه مسائل خصوصی و شخصی ، بلکه در حوزه شرافت خانواده  فامیل و جامعه قرار دارد، تا زمانی که بقول شروین باید از دیده شدن به هنگام بوسیدن ، ترسید، تا زمانی که رابطه جنسی قبل از ازدواج و یا خارج از ازدواج ، نه در حیطه معیارها و اخلاقیات شخصی  بلکه به حوزه داشتن و یا نداشتن شرافت خانواده گسترش داده می شود ، تا زمانی که مردانی برای بازگرداندن شرافت خود و خانواده ، به جای مخفی ماندن از مجازات و شرمندگی ، با غرور ولبخند وافتخار ، سر بریده همسر وخواهرانشان را در خیابان می چرخانند، تا زمانی که به جای حمایت قانون از حق آزادی پوشش ، در بررسی هر آزار جنسی و تجاوز به سراغ این می رویم که قربانی چه پوشیده بود،  چه گفته و یا کرده بود ، تا زمانی که رفتاری شادمانه ، روحیه ای شاد و سبکبال وخنده ای بلند واز ته دل ، به معنای کارت دعوت و مجاز بودن تجاوز به حقوق فردی معنا می شود ، تا زمانی که خانواده ها سواستفاده و تجاوز به زنان، دختران ، پسران و کودکان خود را مخفی می کنند و به جای مجازات وطرد متجاوز و حمایت از قربانی ، به نام حمایت از " شرافت" خانواده ، مجرم را در چهاردیواریشأن مخفی می کنند ، تا زمانی که انتخاب  همجنس بعنوان شریک زندگی نه در حیطه حقوق فردی  انسانها، بلکه در حوزه حقوق جامعه ، عرف و قانون  قرار دارد و ... تجاوزات در بازداشت و زندان ، باری بیش از سایر شکنجه ها یافته و جامعه آگاهانه و یا غیر عمد ، همکاران و همدستان شکنجه گران، بازجویان و مأموران امنیتی جمهوری اسلامی در خارج از زندان می شوند و خانواده ها ادامه شرایط حاکم در " خانه های امن " شکنجه گران جمهوری اسلامی را در خانه های خود مهیا می کنند. قربانیان شکنجه جنسی در زندان به دامان خانه های امن خودی تری باز می گردند که در آنها نیز احساس حقارت ادامه یافته ، متجاوزان دیگری مخفی و بی مجازات باقی می مانند ، قربانیان همچنان تحت تاثیر معیار های خانوادگی به سکوت وادار شده ، خود را بی حیثیت ، لکه دار وبی شرافت تلقی می کنند و در زیر بار شرمساری وحقارتی که در واقع به متجاوز تعلق دارد ، چه بسا که پایان زندگی شأن را ترجیح می دهند. 
استفاده از شیوه آزارو تجاوز جنسی بر دستگیرشدگانی که پرچم مبارزه با دیوصفتان را بر دوش می کشند، زنان ، مردان و جوانان بپاخاسته ای که  برای ساختن ایرانی دمکراتیک وبر شالوده دستاورد های حقوق بشر در مرحله کنونی خیزش انقلابی از پا ی نمی نشینند ، بیش از هر زمان دیگر ضرورت بازنگری ستون های ارزشهای ارتجاعی جمهوری اسلامی در اذهان ما را ایجاب کرده است. نشستن بین دو صندلی ، نوسان میان گذشته و آینده ، تردید در انتخاب  سنت و مدرنیته ، میان ارتجاع و ترقی تنها  بذر بیمار حیات فرهنگی جمهوری اسلامی را آبیاری میکند. 
 
 

https://akhbar-rooz.com/?p=193000 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x

Discover more from اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading