یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

 آقای مهتدی لطفا کمی تامل! – ئاوارە

(در بارە احتمال اتحاد مرکز همکاری احزاب کوردستان با گفتمان سلطنت)

قانونی جهانشمول از بدو پیدایش جامعە سرمایە سالار وجود دارد کە قطعیتش همسنگ قانون جاذبەنیوتن است!

قانون تبدیل سرمایە بە قدرت سیاسی و برعکس!

پول و سرمایە را میشود بە قدرت سیاسی تبدیل کرد و ازقدرت سیاسی می توان پول و سرمایە استخراج کرد!

قطعیت این قانون در شرق و غرب تفاوت هائی با هم دارد، از جملە اینکە درشرق عمدتا از قدرت سیاسی سرمایە استخراج

میشودو درغرب از سرمایە، قدرت سیاسی!

با همە این تفاوتها این قانون طلائی همە جا حاکم وپا برجاست و تا روزیکە کشمکشهای انسانی برسر تصاحب ثروت و سامان در سیارە ما وجود دارد، تاروز اتمام نبرد برای تصاحب سرمایە حاصل از نیروی کارانسان، این قانون صدق خواهد کرد!

سرمایە ملی غارت شدە توسط خانوادە پهلوی کە حاصل قدرت سیاسی محمد رضا، کنون دوبارە قابلیت تاق زدن با قدرت سیاسی پیدا کردە است! پولی کە توانائی داشتن تلویزیون شخصی و پرداخت پول در قالب کمکهای مالی بە دیگر تلویزیونها و خرید ژورنالیستها و سلبریتیها، خرید آکانت در رسانەهای دیجیتالی و …راممکن ساختە است.

رضا پهلوی با این قدرت مادی اش توانستە است در بطن جنبش رنسانس گونە و ضد اتوریتە ژینا خود را مطرح کردە و حتی توانستە است کەخود را بعنوان مدعی رهبری این جنبش مطرح کند. نکتە اساسی و نتیجە منطقی بحث من تا اینجا این خواهد بود کە منشاء قدرت سیاسی فرقە پهلوی ثروت غارت شدە مردم ایران است کە دوبارە با تبدیل بە قدرت سیاسی برای غارت و سرکوب دوبارە مردم بکار گرفتە می شود، بدون این امکانات مادی محال بود کە پهلوی بتواند تا این حد خود را تنها بر پایە خدمات سلطنت پدرش مطرح کند… اگر این پول نمی بود، من و توئی هم نمی بود کە کارکرد عادی یک دولت استبدادی را بە یک رویاء و نوستالژی فرا برویاند. بنا براین، این نیرو حضور و وجود خود را نە از نیازی تاریخی-اجتماعی بلکە از یک شبیخون بە ثروت ملی مردم ایران می گیرد. بدین سبب عیان است کە جریانی انگل صفت وغیر سازندە است و مخل روند تکامل اجتماعی در ایران.

باری فرقە پهلوی توانست گفتمان انقلاب ژینا را کج و معوج و تا حدودی تخریب کند و توانست محور آزادی خواهی جنبش زن زندگی آزادی و آن گفتمان جهانگیرش رابە گفتمان جمهوری یا سلطنت فرو بکاهد. سقوط جنبش تا آنجا کە بتوان در آن علنا از شکنجە برای دفاع از امنیت کشور دفاع کرد( گویا دیگر شکنجە گران جهان ادعای دیگری دارند)! فرقە پهلوی با استفادە از تونل زمانش توانست گفتمان صد سالە آزادی و دمکراسی را بە چهچە زدن برای راە آهن و کشف حجاب و پوشیدن دامن کوتاە تقلیل بدهد!

کنون از خود می پرسم کە چرا آقای مهتدی سراسیمە بە بارگاە فرقە پهلوی می شتابد؟

آیا میخکوب رسانە هایش و سلبریتی های ارسالی از ایران شدە است؟ از تعداد فالورهایش متحیر است؟ آقای مهتدی چە ارتباطی بین شروع، گسترش و محتوای گفتمان زن زندگی آزادی با گفتمان فرشگرد و حزب نوین ایران دیدەاست؟ کدام طیف ازجنبش زن زندگی آزادی در داخل کشور حاصل هدایت و تعلق خاطر بە گفتمان فرقە پهلوی بودە است؟

از خودم می پرسم، کدام پدیدە محرک آقای مهتدی ونمایندگان جنبش ناسیونالیستی کورد بودە و آنها را بطرف اتحاد با گفتمان سلطنت کشاندە است؟

میتوان در جواب بر اساس اصل احتمالات بە جواب های زیر رسید:

١- آقای مهتدی و همفکرانش می اندیشند کە آیندە ایران در دستان گفتمان فوق ناسیونالیستی فرقە پهلوی است

٢- سیگنال غرب بە کوردها، کە بایستی با پهلوی متحد شوند.

٣- آقای مهتدی و همفکرانش می اندیشند کە بدون شرکت دادن فرقە پهلوی در جبهە انقلاب، پیروزی ممکن نیست.

هر کدام از این جوابها کە درست باشد، یا هر جواب دیگری هم کە باشد، این اعتبار بخشی بە فرقە تمامیت خواە پهلوی دقیقا پشت پا زدن بە اصول شکوفائی اجتماعی تاریخی ایرانیان واز جملە مردم کورد بحساب میاید، چرا کە برسمیت شناختن این فرقە از سوی نیروهای دمکراتیک، خود کمک بەحرکت بسوی دیکتاتوری خواهد بود، دقیقا همانند شرکت شانە بە شانە آخوندها در انقلاب ۵٧. وارد کردن این فرقە در جنبش زن زندگی آزادی خود پشت پا زدن بە اهداف این جنبش است.

از آنجا کە عقیدە عموم کنشگران سیاسی بر اینست کە در تاریخ ١٠٠ سالە ایران ٣ گفتمان اساسی حضور دارند! گفتمان اسلامی، گفتمان سلطنت و گفتمان دمکراسی !

آقای مهتدی بایستی توضیح دهند کە چطور گفتمان سلطنتی را وارد گفتمان دمکراسی خواهی کردە است! سود مخدوش کردن خطوط بین گفتمانی با بیان اینکە همە پیکانها فقط و فقط بسوی جمهوری اسلامی ( آ. مهتدی) و هرکس از شکل حکومت آیندە حرف بزند خائن است ( خ. فراهانی) چیست؟ آیا این درخواست دقیقا اجرای فرمان ملوکانە نیست؟ امروز سکوت کنید، بعد رفراندوم خواهیم کرد؟ لابد سلطنت دمکراتیک آری یا نە؟ شبیە *من بە شازدە برای ایرانی آباد و دمکراتیک وکالت می دهم( کریمی و شرکاء)* البتە مخالفان پهلوی سکوت کنند، ولی پهلوی چیها در رسانەهایشان بە تقدیس سازی شازدە و تبلیغ سلطنت ادامە بدهند!

این برخورد تقلیل گرایانە کە آقای مهتدی تبلیغ می کند، فراموش می کندکە مردم ایران برای چە بە میدان آمدە اند؟ آیافقط جمهوری اسلامی بد است؟ یااصولا پرنسیب و گفتمان حکمرانی جمهوری اسلامی بد است؟ مردم از لباس آخوندی بدشان می آید و آقا زادە؟ عاشق کراوات اند و شاهزادە؟

آیا در گفتمان سلطنت هیچ ردپائی از پرنسیب حکمرانی جمهوری اسلامی دیدە نمیشود؟ آیا پرنسیب های ولی فقیە بە پرنسیب های پدر تاجدار ملت البتەبا کمی چاشنی مذهبی، شبیە نیست ؟ آیاهیچ شباهتی مابین گفتمان آریائی و شیعە ایرانی وجود ندارد؟

فرض را بر این بگذارید کە کسی بە یک جوان ایرانی کە برای آرمانهایش جان بر کف بە میدان مبارزە می آید بگوید: *فعلا در این مرحلە خفە خون بگیر و جانت را بدە، بعدا در مورد آرمانت و عقلایقت صحبت خواهیم کرد*! با توجە بە حضور تعداد زیادی جوان کورد در سوسیال مدیا، بی گمان انتظار می رود کەاین جوانان بنا بردرخواست آقای مهتدی از اظهار نظر در مورد فرقە پهلوی خودداری بکنند و بقولی خفە خون بگیرند و بفرمان رهبر حزبی شان از تفرقە با هواداران پهلوی بپرهیزند! اولا بنا بر آزمون تاکنون موجود، چنین چیزی ممکن نیست، ثانیا کسی حق ندارد انسانها را چون ابزار کار صرف، از علایق و سلایق خالی کند و چنان جسم بی جانی بکار بگیرد. من جانم را بدهم ولی در همان حال ذهنم و قلبم را سانسور کنم! چە بی انصافی بزرگی در حق جان انسان!

پیشنهاد می کنم کە یکبار دیگر بە محتوی زن زندگی آزادی بیاندیشیم.

و اما در کدام کتاب و گفتار رضا پهلوی بە سبک حکمرانی و استبداد پدرش انتقاد نمودە است؟ در مورد٢٨ مرداد؟ در مورد سرکوب جمهوری آذربایجان و کوردستان؟ شکنجە ها و زندان های ساواک؟

آقای عمر ایلخانی زادە در کلاب هاوس کوردی(١) فرمودند کە بە ما چە کە رژیم شاە چە کردە و یا نکردە ! یابە ما چە کە موسوی چە پیشینەای داشتە است؟ ما کوردها بدنبال آرمانهای خودمان هستیم! بقولی ما سیاست مداریم و این سوسول بازیها بە ما نیامدە است. این سیاست زدگی محض، این شکل از تقطیر سیاست از آرمانها عواقب خوبی نداشتە ونخواهد داشت! آقای ایلخانی زادە فراموش کردەاند کە بدون تثبیت آزادی های سیاسی، هیچ حقی برای مردم کورد نە در ایران و نە در هیچ جای دیگری متصور نیست! ایشان فراموش می کنند کە سرنوشت آزادیخواهان ایران و سرنوشت مردم کوردستان بهم گرە خوردە است. متصور نیست کە حکومت مرکزی بە کوردها خودمختاری بدهد ولی در تهران آزادی احزاب وجود نداشتە باشد و برعکس. (بنیاد فکری فرمولە کردن شعار معروف *دمکراسی برای ایران – خودمختاری برای کوردستان*).

فراموش نکنیم کە پشت پا زدن و نادیدە گرفتن روند تاریخی باعث بی تاثیری و کم اثری نیروهای آن نخواهد شد! و اما موسوی کە با پشتیبانی ژن پدری و یا حضورش در رکاب خمینی بە میدان نیامدە است و بر عکس در نفی گذشتەاش می کوشد کە خود را مطرح کند، در حالیکە رضا پهلوی موقعیتش را از گذشتە می گیرد، از افتخار بە آن وحکمرانی ایران سازپدرش! پس گذشتە سایە اش بر حال سنگینی کردە و عمل می کند! خود کومەلە هم بە این گذشتە ایمان و التزام عملی دارد، چرا کە هیچ یک از جناحهای کومەلە حاضر نشدند کەاز نام کومەلە صرفنظر کند، چرا کە همین نام در میان مردم کورد برای افراد فعال در این سازمان، ندیدە و نشنیدە، اعتماد و تائیدە بە ارمغان میاورد.

سوال من از آقای مهتدی اینست کە در صورت بایکوت فرقە پهلوی چە اتفاق بدی برای کل جنبش ژینا و کوردستان می افتاد؟ دقیقا کدام مولفە جنبش زن زندگی آزادی وابستە بە گفتمان پهلوی هاست؟ اگر قرار است کە کوردها از گفتمان فدرالیسم بعنوان درخواست حداکثری خودکوتاە بیایند و فردا در یک ایران دمکراتیک با روشهای متمدنانە برای کسب آن فعالیت کنند، چرا در مقابل جبهە ملی و بقیە جمهوری خواهان کوتاە نمی آیند؟

بزک کردن چهرە تمامیت خواە و دیکتاتور فرقە پهلوی و قبول بە رفراندوم گذاشتن درخواست غیر دمکراتیک بازگشت سلطنت از جانب احزاب کوردستانی از کمدی تراژدیهای تاریخ سیاسی ایران خواهد شد. آیا کوردها ازقربانیان اصلی رژیم پهلوی، از بە رفراندوم گذاشتن بازگشت سلطنت پشتیبانی می کنند؟ آیا این حرکت احزاب کوردی از پشتیبانی جامعە مدنی کوردوستان برخوردارست؟

آیا احزاب کورد منطق گفتگو و بیان نظرات این فرقە را در اروپا نمی بینند؟ آیا پولاریزە کردن اخبار و دستچین کردن و سانسور آن را در تلویزیونهایشان نمی بینند؟ آیا جهش شان را برای کسب هژمونی در سیرک شکست خوردە وکالت ندیدند؟ آیا خصیصە اصلی گفتمان ماقبل تاریخ و غیر دمکراتیک پادشاهی واساس *شاە پدر ملت است *را نمی بینید؟

بگذریم، اگر پهلوی چهرە دمکرات و مدرن بخود میگیرد، نتیجە نیازاو بە داشتن وجهەای امروزی است، تا بیطرف و مخالف را کرخت و بیخیال کند و طرفدارانش را بوجد آورد! زمانە چنین فیگوری از او میطلبد! خمینی هم با اعتقاد قلبی بە اشداعلی الکفار در پاریس گفت کە حتی کمونیستها هم در حکومت اسلامی او کە شبیە همین فرانسە است، آزادند! خمینی اقتضاء زمان و مکان را درک می کرد، چرا جناب پهلوی درک نکند؟ در مصاحبەهائی می گوید کە هیچ منصبی در آیندە سیاسی ایران نمی خواهد، در مصاحبە دیگرش می گوید، دوست ندارد کە در سعدآباد بنشیند و سالی یکبار متنی را قرائت کند و نظری از خودنداشتە باشد! در گفتگوی دیگری علنا کل ایران را احمق فرض می کند و دروغ میگوید کە گویادر جنگ، خلبان بودە واز آن بالا (بە طرف سمت چپ خود سر خم میکند) ایران را نگاە می کردە وهیچ مرزی مابین نقاط مختلف ایران نمی دیدە است( یعنی استفادە ازسلاح دروغ نزد ایشان موجه است)

دیگر آنکە یکی از شرایط چند گانەاش سکولاریتە هست، ولی دارد برای بیعت با سپاە و روحانیت شیعە تبلیغ می کند! می گوید در کشوری کە قرار است بە روحانیت حملەشود، ترجیح می دهد، جمهوری اسلامی بماند! در جای دیگری فرمایش می فرمایند کە تکیە گاهش همین سپاە، همین بسیج است و با آنها در ارتباط متقابل است! همە اینها را فراموش می کند و در جای دیگری میگوید کە شورشی است و از آقا بالاسر متنفر است و تحمیل مسئولیت پادشاهی بە او و خانوادەاش با حقوق بشر منافات دارد (کپی «باید بر ملتی کە همچو منی برای کاندیدای رهبری حتی مطرح است، خون گریست !») زنش شعار مرگ بر چپی و مجاهد می نویسد و او باسکوت تائید آمیزش، آنرا همراهی میکند!

همە اینها نشان از آن دارد کە فرقی مابین او و فالانژهای دوربر ایشان نیست و هر دو دارند یک تار عنکبوتی سیاە برای آیندە ایران می تنند! فرقە پهلوی با تحمیل خود در هر تظاهراتی، با رواج دروغ و شانتاژ علیە هر کس غیر خودی، با ترویج پیگیر فرهنگ تملق و چاپلوسی، ضربە مهلک فرهنگی دیگری بر پیکر جامعە خستە و بیزار از این آفت اجتماعی خواهد زد. سلطنت طلبها و خود پهلوی بخش ارتجاعی جامعە اند، کە گفتمان رنسانس گونە و همە جانبە ایرانیان را بە انحراف کشاندەاند! بر خلاف ادعا، پهلوی نە تنها مایە اتحاد ایرانیان نیست و نخواهد بود، کە مایە تفرقە و سر درگمی نیز هست!

کوتاە سخن ! آقای مهتدی با اعتبار جنبش دمکراتیک و آزادیخواە مردم کورد بازی نکنید! بند بازی سیاسی شما، بنام مردم کورد بە فرقە تمامیت خواە پهلوی اعتبار می بخشد! اگر پهلوی بە آرزوی فروپاشی کنترل شدەاش برسد، فقط با اعتماد بنفس بیشتر و پشتیبانی جهانی محکمتری کوردستان را سرکوب خواهد کرد. پهلوی و اعوان و انصارش بهیچ وجه بە آزادی احزاب اعتقاد ندارند، چە رسد بە قبول حضور زبان و هویت دیگری در ایران آریائی! لطفا بە تشکیل جبهە دمکراسی و جمهوری خواهی کمک کنید و از اعتبار بخشی بە فرقە دموکراسی ستیز پهلوی دست بردارید.

بهتر است کە از *منشور مطالبات حداقلی تشکل های مستقل صنفی و مدنی ایران* پشیبانی کنید و از آقابالاسر سازی آنهم با شرکت فرقە پهلوی دست بردارید!

(١) دیداری تایبەت؛ بەڕێز عومەر ئیلخانی زادە( ڕۆژهەلات) ١۴ فوریە ٢٠٢٣ کلاب هاوس

https://akhbar-rooz.com/?p=193330 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

10 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
yeki mesle hame
yeki mesle hame
1 سال قبل

جناب تحلیل گر محترم، ضمن احترام به روح بلند مهسا امینی، شما که اهل تدقیق در تاریخ هستید ممکن هست لطفا بفرمایید اولین بار در ایران شعار «رضا شاه، روحت شاد» را در چه تاریخی مردم ایران فریاد زدند؟ و تفاوت نمادین «مهسا»‌ را با «ندا» همچنین تحلیل جامعه شناسانه بفرمایید؟

ئاوارە
ئاوارە
1 سال قبل
پاسخ به  yeki mesle hame

دوست گرامی ! مردم بجان آمدە و درماندە، بە همە چیز پناە می برند! در آلمان در سالهای بحران شدید اقتصادی و بیکاری مردم بە هیتلر پناە بردند! سال ۵٧ بە خمینی! مشکل و مسئلە مردم ایران آزادی است! رضا خان و هیتلر و صدام و خمینی و استالین آزادی برای غیر خودی قائل نبودند! انسانی بدنیا می آید، رشد می کند وشروع می کند بە فهمیدن و اندیشیدن، اگر با کسانی کە قبل از اوبدنیا آمدەاند و حکومت می کنند، زاویە بگیرد، حق ادامە حیاتش از او سلب می شود! حق ادامە حیات همزمان با حق ابراز عقیدە و انتشار و تبلیغ آن ، حق مبارزە برای حقوق و امکانات زندگی و کار و…این یعنی آزادی!
آیا رضا خان و پسرش آن را برای دیگران قائل بودند؟ اگر بودند من هم می گویم روحش شاد! اگر قضیە راە آهن است کە استالین سراسر شوروی را ، ریل کشی کرد و یک جامعە روستائی را بە ابر قدرت جهان تبدیل کرد! هیتلر هم کلی از لحاظ صنعتی و علمی آلمان را پیش انداخت! پس هیتلر خان روحت شاد! رفیق استالین روحت شاد! قبول دارید؟
تفاوت نمادین مهسا و ندا؟ متاسفانە منظورتان را نفهمیدم
سرفراز باشید.

peerooz
peerooz
1 سال قبل

“کوری بود عصا کش کور دگر شود”.
مغروقین ۴۳ سال گذشته با رفتار “یتشبث بکل حشیش”, امروز در کنفرانس امنیتی! مونیخ به سخنان زلنسکی دلخوش کردند غافل از آنکه “گر اگر طبیب بودی, سر خود دوا نمودی” و با کاسه گدائی دور دنیا راه نمی افتاد و مبلغ کارخانه های اسلحه سازی نمی شد. گاهی آدم دلش به کارهای احمقانه میسوزد.

ئاوارە
ئاوارە
1 سال قبل
پاسخ به  peerooz

سپاس پیروز جان از کامتت!
جهان ما جهان نبرد بر سر کسب منفعت بیشترو برتری است! عمدتا هم این برتری و سود از راە پائین آوردن کیفیت زندگی و تخریب زیستگاە اکثریت مردم جهان و معاملە برسر هست و نیست آنها صورت می گیرد.
حقیقت اینکە اقلیت جهان بر اکثریت جهان حکم می راند و بقولی هنوز تا انسانی شدن مناسبات انسانها، راە درازی در پیش است !

کامران امیدوار پور
کامران امیدوار پور
1 سال قبل

جناب ئاواره فرمودید : آقای مهتدی لطفا کمی تامل ! ؟ می پرسم : پس چرا شما این را حالا می پرسید؟
نشست و برخاست او با شهریار آهی و امروز با رضا پهلوی چیز جدیدی نیست.

عرض کنم که در سال ۲۰۱۳ ( ۱۳۹۲ شمسی ) در آخر دوره ی احمدی نژاد/ تحرک هائی در خارج از کشور دیده شده بود. ما به لطف بازنشر گزارش های مخالفین جمهوری اسلامی در اخبار روز در جریان یار گیری های «خنده دار» مخالفین جمهوری اسلامی می افتادیم که انتقاد ما در زیر مقالات و گزارش های آنها بازتاب پیدا می کرد.
بحث های جنجالی عبارت بود از :
ـ کمک های «بشردوستانه »امپریالیسم …( شلیک خنده ها)
ـ چرا ازحمله نظامی به ایران دفاع می کنم
ـ تقاضای بمباران تاسیسات اتمی ایران ( در زیر مطلبی در این مورد در اخبار روز بیش از ۲۲۰ کامنت طولانی نوشته شد)
ـ بحث در کنفرانس های « اتحاد برای دموکراسی ایران »( به «شورای مدیریت گذار» تبدیل شد)

قبل از اینها ، وقتی بوی الرحمن جمهوری اسلامی همه جا را گرفت . داریوش همایون با پیش کشیدن گفتمان «مشروطه خواهی » مخالفین جمهوری اسلامی شمول برخی از چپ ها اغفال کرد که از جمهوری خواهان عقب نیفتد و «حزب مشروطه خواهان » را نیز راه انداختند .
در ان موقع هرچی در همین اخبار روز نوشتیم که این حضرات در فقدان حکومت پادشاهی و بعداز قروپاشی آن چه چیزی را می خواهند مشروطه کنند؟ دوستان باصطلاح چپ از «کرامات » داریوش همایون سومکائی و بعد رستاخیزی داد سخن گفتند که هنوز تکرار می کنند که آخر عمری عاقبت بخیر و مشروطه خواه شده. بهمان نشانی که سایت «حزب مشروطه خواهان ـ لیبرال » گواه مشروطه خواهی این حضرات می باشد با تارخ نویسی خاص خود و ادبیات شاه باوران که معرف حضور همه می بشد فرسنگها با مشروطه خواهی فاصله دارد..اصلا به جمهوری خواهد و چپ چه مربوط ؟

اما بر گردیم به کنفرانس های «اتحاد دموکراسی برای ایران» که بزعامت شهریار آهی در استکهلم ، پراگ ، بروکسل و دوباره استکهلم در ۲۰۱۳ برگزار شد.
بعضی از نیروهای سیاسی گروههای مختلف در این کنفرانس ها شرکت کردند و هرچه در مورد چگونگی تشکیل محفل و بودجه سفر ، هتل و دیگر هزینه ها سئوال شد پشت گوش انداختند در درون محفل هم مخفی کاری و باند بازی وجود داشت که در بار چهارم تعداد شرکت کنندگان بشدت کاهش یافت و تعطیل شد.

این ها را نوشتم که بگویم یکی از شرکت کنندگان در این «اتحاد دموکراسی برای ایران» جناب عبدالله مهتدی بود پس نشست و برخاست او با شهریار آهی و امروز با رضا پهلوی چیز جدیدی نیست.او بادیگر نیروهای چپ و پیشینه ی چپ به شهریارآهی ، حسن شریعتمداری ، خادم ، سازگارا و… پیوسته بودند که بعداز از هم پاشیدن آن سکت یا تجدید سازمان «شورای مدیریت گذار » را راه انداختند.
در همان کنفرانس استکهلم که شخصی معلوم الحال سوئدی ـ فردریک مالم ـ از حزب کوچک دست راستی بنام مردم ( امروز ـ لیبرال ) که بزور با ۴ در صد آرای لازم وارد مجلس سوئد می شود .ولی بدلایلی دهان بزرگی دارد ( روزی روزگاری در ۱۹۱۰ بزرگترین حزب سوئد بوده ست. اوووی ) از برگزار کننده شهریار آهی تشکر کرد و ایرانیان را به تحمل و ادامه مبارزه دعوت کرد که فعلا باید با تحریم ها حساب جمهوری اسلامی را رسید تا شرائط برای ضربه ی نهائی آماده شود پنگ ( حمله نظامی )

اما از حق نگذشته عبدالله مهتدی چنین گفت:
دبیر کل حزب کومله در سخنرانی خود در کنفرانس استکهلم ٢ گفت “برای تغییر ما بایستی به دنبال تحول سیاسی از طریق جنبش های مدنی و اجتماعی باشیم. این جنبش ها الزاما همگی بر اساس و محور انتخابات آزاد شکل نخواهند گرفت”.البته ترجمه این حرف را بخواننده واگذار می کنم. ( نقل از گزارش کنفراس ـ نک به لینک پائین)

ای ها را نوشتم که بگویم سالها ست که بعضی از نیروهای سیاسی شمول احزاب کردستان بی توجه به وظائف اساسی خود
برای رسیدن به اهداف اساسی با همراهی و همکاری با نیروهائی که برای خود استراتژی و تاکتیک راست گرا و تمامیت خواه دارند و دیدیم که فقط در جنبش رای من کو که مردم در خارج از کشور پشتیبانی جانانه ای از مردم ایران کردند …. . شاهی ها و دست راستی ها ناچار خودی نشان دادند ولی درسال ۹۶ و ۹۸ در سکوت قبرستانی ماندند چون آنها با شعار های رادیکال مردم کاری ندارند.
امسال هم سروکله اشان پیدا شد چون «زن ، زندگی ، ازادی » جهانی شد ولی تا همین اینجا لطمات جران ناپذیری به پیوستگی ایرانیان خارج از کشور زده اند. چرا چنین ست؟
بهمین دلایل نه فقط آقای عبدالله مهتدی بلکه تمام کسانی که علیه حکومت پادشاهی مبارزه کردند وطیفه دارند که خط و ربط های را مخدوش نکنند .
صف ما از طرفداران بازگشت پادشاهی جداست
صف ما از کسانی که با انواع و اقسام بهانه ها برای حکومت اسلامی یا بقای آن ، یا تغییرآن طفره میروند جداست.
برای اطلاع بیشتر با مراجعه به لینک زیر می توانید گزارش آقای دوشوکی ازآخرین کنفراس ( شورای دموکراسی برای ایران) ۲۰۱۳ مطلع شوید و فراموش نشود که تاکید بر جنبش جمهوری خواهی از سال ۲۰۰۲ بعداز شکست دوم خرداد ۷۶ پا گرفت که همین طرفداران مردد حکومت ولایت در خارج از کشور و حامیان رضا پهلوی وشاه باوران باعث تضعیف جمهوری خواهان شدند. هنوز هم از اعمال خود دست بر نمی دارند.
http://www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=53028

ئاوارە
ئاوارە
1 سال قبل

دوست گرامی! ممنون از اینکە وقت گذاشتید! راستش هرکسی در برهەای یا گوشەای بە نقد یک فرد، جنبش یا سیاست دست میزند و من در این برهە بە این امر دست بردم! با بیشتر گفتەهای شما همنظر وهمصدا هستم.
امید کە اینبار زحمات چندین نسل و بیشمار جانهای شیفتەای کە در راە آزادی و کرامت انسان بخون در غلتیدند، بهدر نرود
سرفراز باشید

ع. اسماعیلی
ع. اسماعیلی
1 سال قبل

جالب است شما در مقاله جواب خود را داده‌اید
“بدون شرکت دادن فرقە پهلوی در جبهە انقلاب، پیروزی ممکن نیست”
آیا باید با این وضعیت ساخت و حکومت اسلامی را تحمل کرد که شاید در آینده بخشی از اپوزیسیون به حاکمیت برسد و دیکتاتوری بر پا کند!!!!!!؟؟؟؟؟
چه علم سیاستی اینرا به شما آموخته؟ اگر در غرب زندگی می‌کنید نگاهی به اطراف خود بیندازید و ائتلاف‌های سیاسی را ببینید که برای پیروزی سیاسی و گرفتن قدرت حتی با احزاب منزوی و کوچک چند درصدی هم همکاری می‌کنند… می‌دانید چرا؟ چونکه مثل ما درگیر احساسات شخصی و بغض و کینه در معاملات‌ سیاسی نیستند و جامعه خود را آنگونه که هست می‌بینند نه آنگونه که در خیال خود دارند…..

ئاوارە
ئاوارە
1 سال قبل
پاسخ به  ع. اسماعیلی

دوست گرامی! سپاسگزار وقت شما هستم
متاسفانە شما احتمال سوم را کامل قید نکردەاید
من احتمال دادەام کە :٣- آقای مهتدی و همفکرانش می اندیشند کە بدون شرکت دادن فرقە پهلوی در جبهە انقلاب، پیروزی ممکن نیست.
این اعتقاد من نیست، بلکە حدس زدەام یا تصور کردەام کە شاید آقای مهتدی بر این باورند.
پیش فرض شما کە یا باید با این رژیم ساخت یا با پهلوی متحد شد را قبول ندارم. باوردارم کە انقلاب در پیچ و تاب خوردن است و پات موجود در بازی سیاسی میان مردم و رژیم، بدون کمک شازدە و حزب نوینش، توسط خود مردم بە کیش و مات رژیم منجر خواهد شد! بغض و کینە ای ندارم نسبت بە آقای پهلوی! شما فقط نظری بە ملازمان و فراشگرانش بیندازید! تصور اینکە اینها بعد رفتن آخوندها حاکمان ما میشوند، دیوانە کنندە است.
آنهمە انسان فرهیختە در ایران داریم، چە حاجت بە این کهنە پاسدارها داریم؟
سرفراز باشید

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
1 سال قبل

درود و ارج فروان بر تو! هم میهن عزیز، “ئاوارە” گرامی!
بسیار بهنگام، مسئولانه، راستی-بنیاد و درخشان نگاشتی!

ئاوارە
ئاوارە
1 سال قبل

دوست گرامی کاکو شیرازی
سپاسگرازم از کامنت پرمهرتان
سرفراز باشید

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x