دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

حزب کمونیست ایران، سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر): خیزش انقلابی شکوهمند “زن، زندگی، آزادی” به قیم نیاز ندارد!

کنفرانس امنیتی مونیخ در آلمان، امسال در شرایطی برگزار شد که یک از سال جنگ ویرانگر اوکراین در قلب اروپا می گذرد. بر این واقعیت نمی توان چشم پوشید که قدرت های اصلی شرکت کننده در کنفراس مونیخ خود مهم ترین برهم زنندگان امنیت جهان، زمینه سازان و طراحان آغاز جنگ ها، تشدید نظامی گری و رشد و رونق صنایع جنگی یا صنایع مرگ هستند. همین سیاست ها هستند که جنگ ها را که معمولاً در فاصله های دورتر از مراکز قدرت های جهانی سرمایه داری به وقوع می پیوست، اکنون به مرکز قاره اروپا، به درون خانه، کشانده است. برای اولین بار درچند دهه اخیر، به خاطر بحران ناشی از جنگ اوکراین، نمایندگان روسیه و به همراه آن نمایندگان دولت جمهوری اسلامی به این کنفراس دعوت نشده اند.

سیاست رهبر جمهوری اسلامی برای همکاری هر چه نزدیک تر با دولت های روسیه و چین، پیوستن به پیمان شانگهای، همکاری تسلیحاتی تنگاتنگ (پهپادی) با روسیه در جنگ اوکراین و قرار گرفتن در مدار بلوک شرق در عرصه های گوناگون، جمهوری اسلامی را در کنار روسیه وارد جنگ در مرکز اروپا کرده است. خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی با کنار گذاشتن سیاست «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» و وابسته شدن هر چه بیشتر به بلوک چین و روسیه، رژیم خود را به انزوای هرچه بیشتری در سطح بین المللی کشانده است.

در چنین شرایطی قدرت های جهان غرب در مواجهه با انقلاب ژینا، یا انقلاب “زن، زندگی، آزادی” با توجه به وابسته شدن هر چه بیشتر جمهوری اسلامی به بلوک روسیه و چین (شرق)، دست بازتری برای حمایت از آن بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی پیدا کرده اند که علناً طرفدار سیاست های دولت های آمریکا و اتحادیه اروپا (یا غرب) هستند. در همین ارتباط است که در غیبت نمایندگان جمهوری اسلامی در کنفراس مونیخ، سه تن از شرکت کنندگان در همایش دانشگاه جرج تاون در واشنگتن (رضا پهلوی، مسیح علینژاد و نازنین بنیادی) به عنوان مهمان، به پنلی درباره ایران  دعوت شدند که در حاشیه کنفراس برگزار شد.  قدرت های اصلی غربی به این ترتیب تلاش می کنند تا با میدان دادن به اپوزیسیون طرفدار خود، هم فشار به جمهوری اسلامی برای تضعیف همکاری با روسیه در جنگ اوکراین و امتیاز گرفتن در مذاکرات احیاء برجام را افزایش دهند و هم چنین، در روند  تحولات انقلابی که در ایران در حال وقوع است برای بدیل های طرفدار خود تریبون های موثر تبلیغاتی در نظام رسانه ای مسلط دست و پا کنند.

تردیدی نیست که جایگاه واقعی و اصلی  مبارزه برای آزادی، دمکراسی، برابری و سوسیالیسم در داخل کشور است و هر گام در پیشرفت این مبارزه به گسترش پیکار مردم از پائین و همبستگی هر چه بیشتر صفوف جنبش های رزمنده زنان، جوانان، اقلیت ها و بویژه جنبش مزد و حقوق بگیران و  زحمتکشان وابسته است. انقلاب ژینا با شعار “زن، زندگی، آزادی” مبارزه ای است علیه استبداد مذهبی حاکم و برای دست یابی مردم ایران به حق تعیین سرنوشت سیاسی مردم. در چنین شرایطی، مردم  ایران خواهند توانست درباره همه مسائل از جمله سیاست خارجی تصمیم بگیرند. بنابراین جنبش انقلابی ایران نه نیازی به وکلاء و نمایندگان خود خوانده برای بازی در بساط قدرت های جهانی دارد و نه  به مثابه انقلابی درون خیز سرنوشت خود را  به دخالت این یا آن قدرت خارجی خواهد سپرد. زیرا تاریخ نشان داده است دخالت های خارجی همواره به مصادره کردن حق حاکمیت مردم برای تعیین سرنوشت شان توسط قدرت های سلطه گر انجامیده  است.

سیاست رسوای “نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی” نیز در چهل و چهار سال گذشته یکی از ابزارهای سرکوب مردم برای پایمال کردن حق حاکمیت مردم ایران برای تعیین سرنوشت سیاسی شان بوده است. هزینه ویرانی های هولناکی که این رژیم غیروابسته به قدرت های خارجی در چهار دهه گذشته برای ایران به بار آورده، اگر از هزینه اشغال خارجی بیشتر نبوده باشد ، کمتر نیست. انقلاب ژینا اکنون رهائی از حاکمیت جمهوری اسلامی و از جمله سیاست “نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی” را در دستور کار خود قرار داده است. انقلابی که در صورت پیروزی می تواند سیاست اصولی عدم تعهد به بلوک های جهانی، ضمن رابطه با همه بلوک ها، با “شرق” و “غرب”، “شمال” و “جنوب” بدون و ابستگی به هیچ کدام از آن ها، به عنوان یکی از اصول بنیادی سیاست خارجی خود در پیش گیرد. بنابراین همه چیز در گرو گسترش انقلاب از پائین و پیروزی خیزش انقلابی شکوهمند “زن، زندگی، آزادی” است.

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

حزب کمونیست ایران

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

پیروز باد انقلاب مردم ایران

زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم

۳۰ بهمن ۱۴۰۱ برابر با  ۱۹ فوریه ۲۰۲۳

https://akhbar-rooz.com/?p=193640 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

12 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رویا
رویا
1 سال قبل

من همه نقطه نظرات را به دقت خواندم و اعلامیه مشترک را باز هم مرور کردم به نظر من همانطور که هوران گفته است اعلامیه بسیار خوب و بجا منتشر شده است  چرا که در فضای سیاسی با جوی که بوجود آوردن دارن مرزها را بهم می ریزن. عبدالله مهتدی از بنیانگذاران کومله که ظاهراً یکی از شخصیت های  چپ بوده حالا تمام گذشته خودش رو کنار گذاشته و با سلطنت و عوامل آنها( شرکت در شوی جرج تاون) یکی شده است. حتی بهزاد کریمی اکثریتی سابق و حزب چپی کنونی شرکت در اقدماتی مثل بروکسل و رم را رد نمیکند. این ها هیچ موضع قاطعی در برابر جناح راست جمهوریخواهان که حالا با سلطنت وارد ائتلاف شد اند ندارند شاید فکر میکنند که در آینده با آنها وارد معامله شوند. همانطور که مهتدی هم پس از سمینار کردها گفت که با این ها به عنوان دلال سلطنت وارد رابطه و گفتگو شده است. در چنین فضائی است که اعلامیه مشترک نیروهائی که هم کمونیست هستند و هم به آزادی و دمکراسی اعتقاد دارند اهمیت پیدا میکند. 

هوران
هوران
1 سال قبل

من با نظر فرهاد موافقم که اساساً داخل تعیین کننده سرنوشت این انقلاب است و حداکثر کاری که در خارج میتوان انجام داد حمایت هر چه قوی تر از مبارزات داخل است. فرهاد باز به درستی بر روی اغراق کردن درقدرت سلطنت توسط رسانه های بزرگ تاکید میکند اما علاوه بر آن باید تاکید کرد که قطب بندی های خرج از کشور را خود سلطنت طلبان دامن زاده اند. البته فرهاد به درستی میگوید که سلطنت طلبان در داخل کشور فاقد نفود هستند اما باید توجه کرد که انها برای جبران این عدم نفود در داخل کشور تلاش میکنند برای مطرح شدن شان در خارج اقدامات نمایشی انجام دهند و به کمک رسانه های بزرگ  مدعی رهبری جنبش انقلابی شوند. 

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
1 سال قبل

مثلا رفقای راه کارگر که یک جریان کارگریست را ببینید رفقای غزیز جریان اپوزسیون راست قرار است چه مشکلی از غرب حل کند که جمهوری اسلامی نمی تواند این اپوزسیون رفته آنجا تا از آنها درخواست کمک کند و به آنها بقبولاند که اینها از جمهوری اسلامی بهتر مشکل گشا هستند اما غرب در گوآدالوپ این اپوزسیون راست فعلی را با رژیم حاکم آن روز مردود اعلام کرد حال به زعم شما در جنگ با چین و روسیه چه مشکل حل می کند نیرو و سرباز می فرستد ؟ با کدام پشتوانه ؟ اسلحه می فرستد یا نمی فرستد کدام سلاح ؟ از لحاظ ایده های نوین و انقلابی به کمک غرب می روند با کدام ایدئولوژی ؟ بیخود جنبش را توی بغل آنها پرتاب نکنید اعتماد به نفس داشته باشید این اپوزسیون سلطنت طلب هیچی در بساط ندارد تمام هزینه هایش را آن مردک فرانسوی دلال اسلحه که جنگ لیبی را با ۹ میلیون دلار پول قطر راه انداخت و در دادگاه هم محکوم شده تامین می کند مشاورینش هم یکی از یکی کودن تر تا حالا بیش از ده برنامه ی سیرک راه انداخته همه دچار شکست شده است حتی در مونیخ هم از او پرسیدن تو چه کاره هستی گفت من سه تا دختر دارم بروید از زنم بپرسید که من طرفداران زنان هستم . خوب شد نگفت از مامانم بپرسید . هیچی در بساطشان نیست و فقط پشت هم دروغ می گویند آن هم پیش سیاستمدارهای غربی که در ایران سفارت داشته و مو را از ماست می کشند . هنوز منشور بیرون نیامده بود که ند پرایس موضع گیری کرد و گفت : این جامعه ی مدنی ایران واقعا شگفت انگیز است حالا شما دو دستی روی حوله انقلاب را گذاشته اید تقدیم مدعی تاج و تخت می کنید البته ما در داخل از شما انتظاری نداریم به جز اینکه سیاهی لشکر اینها حداقل نشوید از طلا گشتن پشیمان گشته ایم مرحمت فرمائید و ما را مس کنید . کمک از شما در داخل نمی خواهیم حداقل خارج را سروسامان بدهید یعنی عرضه ی این کار را هم ندارید و از قبل خودتان باختتان را قبول کرده اید ؟ واقعا که

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل

آقای حسن, کامنت شما سراسر پر از توهم و تخیل است. توهم از اینکه هر کسی که مخالف باشد حتماً سلطنت طلب است و تخیل از اینکه هنوز بعد از گذشت ۴۰ سال که از جنبش مدرن چپ جهانی عقب افتاده اید فکر میکنید با افکار کمونیستی متعلق به دهه های اول قرن بیستم با شماری حدود ۴۰ تا ۵۰ نفر که به سن ۸۰ سال نزدیک می شوند می توانید رهبری یک جنبش جوان سکولار را به عهده بگیرید. برای همین است که به جای این که بتوانید جایگاه خود را در جنبش ایرانیان نشان بدهید به مبارزان کوبانی بر علیه داعش  اشاره می‌کنید. این نشان دهنده ضعف منطق شماست.

توهم های شما هم مثل سلطنت طلبان و مجاهدین مرز ندارد. هر سه گروه فکر می کنید آینده ایران از آن شماست. این در حالی است که در ایران کسی امضا کنندگان بیانیه های فوق را نمی شناسند. این جنبش آخرین فرصت برای بیداری شماست. 

حسن
حسن
1 سال قبل

آقای مهرداد شما در گوشتان پنبه گذاشته اید و بر چشم تان نقاب سیاه تا از سوالات واقعی در بروید. اولاً در تاریخ معاصر ایران این نیروهای کمونیست و چپ بودند که در صف مقدم مبارزه علیه دیکتاتوری قرار داشتند. حتی همین دو سازمان امضاء کننده این بیانیه را نگاه کنید کوموله هزاران جوان مبارز در جنگ با جمهوری اسلامی از دست داده راه کارگر صدها نفر را. یا به روژاوا نگاه کنید که مقاومت قهرمانانه کوبانی نقطه آغاز شکست داعش بود و واحدهای مسلح پسران و دختران جوان برای شکست قطعی داعش دوازه ده هزار نفر شهید دادند. اصلاً شما از جائی که این شعار زن، زندگی، آزادی پیاده شده خبر دارید . از کانتون های روژاوا که دمکراسی پایه بنیاد برای اولین بار در خاورمیانه در متن حملات فاشیست های ترکیه، نیروهای اسد و همکاران جمهوری اسلامی پیاده شده است. این یک دمکراسی در زندگی واقعی است یا یک دیکتاتوری کمونیستی که مدافع آن واحدهای مسلح جوان پسر و دختر هستند.

اما آن چه که به ایران بر مربوط است با گذشت پنج ماه از انقلاب ژینا با شعار محوری « زن، زندگی، آزاذی »   جریانات مختلف اپوززسیون از سویی دیگر در مقابل هم صف آرائی کرده اند. بطوری که  اپوزیسیون خارج کشور نیز دچار شکاف جدی تر و عمیق تری گردیده است. جناح راست این اپوزیسیون و بویژه سلطنت طلبان افراطی، به مانعی جدی در راه پیشروی اعتراضات توده گیر در خارج کشور تبدیل شده اند.  افق سیاسی این جریان، اگر چه در داخل کشور پایگاهی ندارد، اما بازگشت به سلطنت و تکرار دوباره حکومت ساقط شده پهلوی است. در بروکسل این ها پیام های جنگ طلبان آمریکائی مانند بولتون و جرج بوش دوم را میخوانند و خواهان دخالت دولت های خارجی برای سوارشدن به انقلاب ژینا میشوند. در طی یک قرن گذشته سلطنت و روحانیت دو رکن اصلی سرکوب و سلب حقوق مردم بوده اند. هیچ تغییر ریشه ای در جامعه اتفاق نخواهد افتاد اگر اقتدار روحانیت، دستگاه مذهب و بنیاد سلطنت برای همیشه از قدرت سیاسی کنار زده نشوند.بخش مذهبی اپوزیسیون که سازمان مجاهدین خلق ایران بارزترین نماد آن است، در محتوای واقعی خود از ارائه مدلی متفاوت از نوع دیگری از حکومت اسلامی ناتوان است و  به همین دلیل قادر به جلب اعتماد زنان و مردان جوانی که بر علیه حکومت دینی به پا خاسته اند، نیست.

بدین ترتیب در انقلاب «ژینا» دو جهان کهنه و نو را به‌وضوح در مقابل هم قرار داده است. از یک سو رژیم مرتجعی است که با اتکاء به ثروت و قدرت و بکارگیری وحشیانه‌ترین ابزارهای سرکوب بر قدرت سیاسی چنگ انداخته است. در کنار آن جریانی راست و ناسیونالیست افراطی را می بینیم که  أساسا در خارج کشور سر بر آورده است. این جریان با اتکاء به منابع مالی نامحدود خویش  تلاش می کند که وجود خود را بر این انقلاب تحمیل نماید. آنها طرفداران بازگشت رژیم پادشاهی به ایران هستند و با حرکتهای فالانژگونه خود در خارج کشور، به ایجاد تفرقه در میان مبارزین خارج کشور می پردازند.

از سوئی دیگر دنیایی نو با رهبری زنان، جوانان، کارگران پیشرو و آگاه، جریانات مترقی و سکولار سر بر آورده است که با آرزوی بنیاد نهادن جامعه ای نوین، مدرن، آزاد، برابر و مرفه به میدان آمده است. این جریان خواهان جامعه ای است که در آن خبری از ستم و سرکوب، از تبعیض و نابرابری نباشد. فقر و گرسنگی، بیسوادی و محرومیت، آسیبهای دردناک اجتماعی نظیر تن فروشی و اعتیاد ریشه کن شده باشد. برای دستیابی به چنین جامعه ای، راهی جز این وجود ندارد که استراتژی، تاکتیک، سیاست و برنامه نیروهای چپ این جامعه به این جریان پیوند بخورد و مقبولیتی در مقیاس اجتماعی کسب نماید. حال شما آقای مرداد بدون فرار از پاسخ به سوال های اساسی بگوئید که در کدام صف ایستاده اید اگر چه از نوشته شما روشن است که فعلاً در صف بازگشت استبداد سلطنت وابسته به قدرت های خارجی قرار دارید!

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل

محض اطلاع جناب حسن به خاطر کامنت زیر و اشاره درست به مخالفت با قیمومیت و دیکتاتوری, یادآور می شوم که کمونیست های اصیل و قدیمی به شمول امضاکنندگان بیانیه فوق، خود همیشه خواستار نوعی دیکتاتوری کمونیستی بوده‌اند. بنابراین اتهام دیکتاتوری به کسانی چون گلشیفته که فقط یک هنرمند ایرانی است کمی مضحک است. ایشان باید بداند که نسل جوان امروز که به طغیان علیه حکومتی که ناشی از انقلاب ۵۷ است برخاسته است گوش به کسانی که در حدود سنی ۷۵ تا ۸۰ هستند و هنوز مبلغ مکاتب قرن بیستم هستند فرا نمی دهند. این یک قائده ساده اجتماعی است که هر گونه تخطی از ان با انقراض نسل پیشین همراه خواهد بود.

حسن
حسن
1 سال قبل

به نظرم بحث خوبی است که موضع گیری این اعلامیه راه انداخته است. مهرداد تائید میکند که این جنبش نیاز به قیم ندارد بعداًٌ مدعی میشود که چرا با نقد قیمومیت جماعت بازیچه قدرت های خارجی چوب لای چرخ کمپین های خارج از کشور میگذاری و میگوید کنار محور مقاومتی ها قرار میگیرند. تحریف از این جا شروع میشود که محورمقاومتی ها حامی جمهوری اسلامی هستند اما کمونیست ها خواهان سرنگونی حکومت آخوندی بدون دخالت قدرت های خارجی. جناب مهرداد شما هم مثل گلشیفته مخالف انتقاد هستی و عملاًٌ میخواهی که از این جنبش جوان یک دیکتاتوری دیگر بیرون بیاید. اتفاقاً همانطور که هوران توضیح داده شعار اصلی این جنبش شعار و عمل کمونیستی کردستان سوریه است که در این مورد حتی کتاب مربوطه در اخبار روز منتشر شده است. من امیدوارم که نیروهای چپ به شکل هر چه جامع تری درباره عوامل وابسته به نیروهای خارجی روشنگری کنند.

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل

دقیقا به قیم احتیاجی نیست. شما هم لطفا احساس قیمومیت خود در مورد این جنبش جوان که کوچکترین سنخیتی با آرمان های کمونیستی شما ندارد را کنار بگذارید. با چوب لای چرخ گذاشتن کمپین های خارج کشور فقط خود را در کنارمحور مقاومتی ها قرار میدهید و منزوی تر میشوید.

نیک
نیک
1 سال قبل

دوستان چرا وقایع را آنچنان که میخواهید میبینید نه آنچنان که هست. این جنبش نه از نوع رهایی بخش در کشور های جهان سومی از دست استعمار است , نه سوسیالیستی است , نه ضد امپریالیستی است و نه ناسیونالیستی. این جنبشیست لیبرال دموکراتیک متأثر از همین لیبرال دموکراسی موجود در غرب. شبکه های مجازی, اینترنت, سفر های خارج از کشور و دیدن دگرگونی ها در حتا کشور های همسایه و بالاخره سیل عظیم مهاجران ایرانی و ارتباط مستمر با دوستان و اقوام در داخل سبب شده که نسل جوان و در راس آن دختران جوان را پس از سالیان توهین و سرکوب و محرومیت در پی مرگ اسف انگیز مهسا به خیابان کشاند “برای داشتن یک زندگی معمولی”. مینویسید که ” جنبش انقلابی ایران نه نیازی به وکلاء و نمایندگان خود خوانده برای بازی در بساط قدرت های جهانی دارد و نه ….”اتفاقا نماینده واقعی این جنبش را میباید در مسیح علینژاد و نازنین بنیادی و گلشیفته فرهانی به عنوان بهترین نمونه همین نسل معترض دید. رضا پهلوی و حامد اسماعیلیون و شیرین عبادی و حزب کومله اگر چه به درستی از این جنبش حمایت کرده و میکنند اما همچون آن سه زن, نمونه و نماینده این جنبش نیستند. اینان چون هر فردی دارای این حق اند که برای خواست ها و حقوق دموکراتیک خود دست به فعالیت سیاسی بزنند. در این راه ممکن است مورد حمایت مردم قرار بگیرد و یا نه. هیچیک از اینان خود را رهبر و یا رییس جمهور مردم نخوانده اند. واژه “نماینده خود خوانده” را کسانی بکار میبرند که اتفاقا فقط خود را نماینده واقعی مردم و طبقه کارگر میدانند اما دریغ از یک قدرت نمایی و دعوت ساده به یک میتینگ و راه پیمایی تا معیار نمایندگیشان مشخص شود. چپ میباید با نشان دادن شایستگی خود به حمایت و بسط این جنبش بپردازد نه با تخریب دیگران خود را بی اعتبارتر از پیش کند.   

هوران
هوران
1 سال قبل
پاسخ به  نیک

آقای نیک شما اتفاقاً این جنبش که با شعار “زن، زندگی، آزادی” شروع شده ملهم از تجربه کردستان سوریه است است که این شعار مبنای ساختاری اقتصادی اجتماعی کانتون های آن را تشکیل میدهد. از پی قتل دولتی مهسا و مراسم تدفین او در آرامستنان سقز این شعار توسط زنان کردی که در مراسم تدفین شرکت داشتند و حجاب های خود را سوزانده و موهایشان را بریدند فریاد شد. این زنان قهرمان کرد بودند که شعار را که مبنای یک جامعه سوسیالیستی در روژاوا می باشد در تمام ایران سراسر ی کردند. اما امثال مسیح علینژاد که و نازنین بنیادی که از گردن پمپوئو ها، ماکرون ها، و تمامی نمایندگان قدرت های امپریالیستی آویزان می شوند عروسک های کوکی قدرت های سلطه گر امپریالیستی برای دزدیدن انقلاب فمینیستی ایران هستند که اگر لازم شد سوار بر روی تانک های ناتو وارد با اشغاگران وارد کشور خواهند شد. گلشیفته فراهانی بی تردید یک هنریشه بسیار خوب و موفق اما یک سیاست مدار بسیار ناشی و ساده لوح است که حرفش این است که هرکس به جماعیت رسوای سلطنت و مجاهدین درشرایط حاضر انتقاد کند به انقلاب خیانت کرده است. صدها فعال زنی که اکنون در زندان ها در ایران بسر می برند و یا به طور موقت آزاد شده و دوباره دستگیر میشوند قهرمانان واقعی این جنبش هستند نه مسیح علینژاد و نازنین بنیادی و گلشیفته فرهانی که به بازیچه قدرت های سلطه گر مبدل شده اند. این لیبرال دمکراسی غرب شما همان دمکراسی در پرانتز است که حکومت های نظیر عربستان و محمد بن سلمان را که قاشقچی را تیکه تیکه در اسید سوزنداند تا دندان مسلح میکند و شیوخ شورای همکاری خلیج فارس که در آن حتی یک انتخابات نمایشی هم نیست در کنار تمامی دیکتاتوری های خاورمیانه در سایه حمایت انها قرار دارد. این لیبرال دمکراسی به راست نیاز به مسیح علینژاد و نازنین بنیادی و گلشیفته فرهانی ها دارد که در کنفراس های ناتو فریاد بزنند که چرا دمکرات ها ی و اقعی در سراسر جهان مخالف مداخله نظامی هستند.

نیک
نیک
1 سال قبل
پاسخ به  هوران

با سلام. اتفاقا نوشته شما تائیدی بود بر آنچه نگاشتم. شما دقیقا نه آنچه هست که آنچه میخواهید را به جنبش کنونی نسبت میدهید. بکار بردن واژه ” زن زندگی آزادی” بریدن موها و سوزاندن حجاب ها با شعار غالب مرگ بر دیکتاتور و خواندن ترانه زیبای ” برای” حتا اگر با الهام از زنان کردستان باشد هیچ ربطی به ماهیت آن جنبش ندارد همانگونه که جنبش سبز به رهبری مهندس موسوی هیچ ربطی به جنبش سبز در اروپا که حامیان محیط زیست آن را نمایندگی میکنند ندارد و نداشته. اگر باور نمیکند نگاهی به نوشته های چپ های ارتدوکس بیاندازید تا متوجه شوید که دلیل عدم پشتیبانی آنان از این جنبش را همین سوسیالیستی نبودن آن میدانند. اگر چه شما خود چند سطر پایین تر جنبش را انقلاب فمینیستی ایران معرفی میکنید. از طرف دیگر آنچه این گونه برداشت های دلبخواه را تشدید میکند عدم پایبندی به نقد متن است. برای نمونه شما میفرمایید “این لیبرال دمکراسی غرب شما…” شما از کدام بخش نوشته من به این نتیجه رسیدید که من هوادار لیبرال دمکراسی غرب هستم؟ آیا اگر پزشگی علت بیماری شخصی را عفونت میکروبی تشخیص داد و پزشک دومی علت را واکنش آلرژیک تشخیص داد آیا میتوان پزشک اول را هوادار و طرفدار میکروب دانست ؟ آیا فقدان پشتیبانی کارگران و مدعیان رهبری طبقه کارگر و اکثریت شعار های این جنبش کافی نبود و نیست تا دریابید که در این جنبش نه صحبت از حکومت شوراییست و نه لغو مالکیت بر ابزار تولید؟ شاید چپ پیام این جنبش را نگرفته باشد اما غرب پیام را بخوبی گرفته و در حال سرمایه گذاری روی آن است و بسیار خوشحالند که چپ در آن نقشی ندارد و ضدیت با ” قیم ” ها از سوی چپ خیال آنان را بیش از پیش از این بابت آسوده کرده باشد.   

هوران
هوران
1 سال قبل

موضع بسیار اصولی و سنجیده از طرف دو تشکیلات مهم چپ در باره کنفراس مونیخ که رسانه های وابسته به از ما بهتران این همه سروصدا برای آن بپا کردند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


12
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x

Discover more from اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading