سازمان حقوق بشر ایران؛ ۱۵ فروردین ۱۴۰۲: دویست روز از آغاز اعتراضات سراسری در ایران میگذرد. سازمان حقوق بشر ایران در این مدت ۵۳۷ تن را که در جریان اعتراضات سراسری به دست نیروهای سرکوب کشته شدند، ثبت کرده است. اکثر این افراد در ماههای نخست اعتراضات (شهریور، مهر و آبان) کشته شدند.
علاوه بر این، جمهوری اسلامی چهار معترض را پس از دادگاههای نمایشی اعدام کرد. این اعدامها با محکومیت شدید جامعه بینالملل و تحریمهای افراد وابسته به نهادهای سرکوب روبهرو شد.
با این حال، در همین مدت دستکم ۳۰۹ تن در زندانهای ایران با اتهامهای مختلف اعدام شدند، بدون آنکه جامعه جهانی واکنش درخوری نشان دهد. در میان آنها ۱۸۰ تن به اتهامهای مرتبط با مواد مخدر اعدام شدند.
سازمان حقوق بشر ایران با تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی از اعدام به عنوان ابزاری برای ارعاب جامعه استفاده میکند، افزایش چشمگیر اعدامها در مدت اعتراضات سراسری را در همین راستا میداند.
محمود امیریمقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، در این خصوص گفت: «توجه جامعه جهانی و واکنش مناسب به اعدام معترضان، هزینه این اعدامهای سیاسی را برای جمهوری اسلامی بالا برد ولی این برای توقف ماشین اعدام و کشتار جمهوری اسلامی کافی نبود. حکومت برای ارعاب مردم، اعدام متهمان به جرائم غیرسیاسی را تشدید کرد. حال، عدم واکنش جامعه جهانی نسبت به اعدامهای روزانه در ایران میتواند منجر به موج بیسابقه اعدام متهمان مواد مخدر، که قربانیان کم هزینه ماشین اعدام حکومت هستند، بشود.»
بر اساس آمار و اطلاعات سازمان حقوق بشر ایران، شمار کشتهشدگان اعتراضات سال ۱۴۰۱ که از دویست روز پیش آغاز شده، دستکم ۵۳۷ تن بوده است. براساس گزارشهایی که این سازمان ثبت کرده، دستکم ۴۸ تن از کشتهشدگان زن و دستکم ۶۸ تن کودک (زیر ۱۸ سال) بودهاند.
از ماه ژانویه تا آخر مارس ۲۰۲۳ جمعا ۱۶ نفر دیگر کشته شدند. بخشی از آنها مجروحانی بودند که در اعتراضات ماههای قبل زخمی شده بوند و جان خود را از دست دادند.
اعدام متهمان به جرائم غیرسیاسی در هفتههای پس از آغاز اعتراضات سراسری ناگهان تشدید شد و در سه ماهونیم پایانی سال دستکم ۱۶۴ نفر، که در بینشان دو معترض بود، اعدام شدند. این روند در ماههای نخست سال جاری میلادی (۲۰۲۳) هم ادامه داشته و در سه ماه نخست این سال در مجموع ۱۴۵ تن، از جمله دو معترض، اعدام شدند.
تفکیک استانی
کشتهشدگان تا امروز از ۲۶ استان مختلف گزارش شدهاند و بیشترین کشتهها به ترتیب از استانهای سیستان و بلوچستان، تهران، کردستان، آذربایجان غربی و مازندران بودهاند. استانهایی که کشتهشدن معترضان در آنها گزارش شده، به شرح زیر است:
سیستان و بلوچستان ۱۳۴ نفر، تهران ۶۹ نفر، کردستان ۵۷ نفر، آذربایجان غربی ۵۶ نفر، مازندران ۴۱ نفر، البرز ۳۱ نفر، گیلان ۲۸ نفر، کرمانشاه ۲۴ نفر، اصفهان ۱۹ نفر، خوزستان ۱۷ نفر، فارس ۱۵ نفر، خراسان رضوی ۹ نفر، آذربایجان شرقی ۵ نفر، قزوین ۵ نفر، کهگیلویه و بویراحمد ۳ نفر، هرمزگان ۳ نفر، زنجان ۳ نفر، لرستان ۳ نفر، مرکزی ۳ نفر، همدان ۲ نفر، ایلام ۲ نفر، اردبیل ۲ نفر، بوشهر ۲ نفر، گلستان ۲ نفر، سمنان ۱ نفر و خراسان شمالی ۱ نفر.
توضیح ضروری: محققان سازمان حقوق بشر ایران از روز نخست سرکوب اعتراضها، تحقیق در مورد کشتهشدگان را آغاز کردند. در جریان تحقیقات، برخی آمار تصحیح، حذف یا اضافه شدهاند. تغییرات احتمالی آمار کشتهشدگان در استانهای مختلف، بر مبنای آخرین آمار تاییدشده صورت گرفته است.
این آمار تنها معترضان کشتهشده را در بر میگیرد و شامل ماموران کشتهشده در حین سرکوب، نمیشود.
تاکید سازمان حقوق بشر ایران بر «حداقلی»بودن آمار کشتهشدگان
سازمان حقوق بشر ایران در حالی آمار ۵۳۷ کشته را منتشر میکند که تعداد گزارشهایی که این سازمان دریافت کرده و هنوز موفق به تایید آنها نشده، کماکان بیشتر است. بنابراین، آمار واقعی کشتهشدگان اعتراضات جاری احتمالا بیش از آمار ذکرشده برآورد میشود.
جنبشی که گزارش از خود را با سرکوب خویش شروع می کندِِ هر چه می تواند جز جنبشی انقلابی و عملی – پراتیکی! در اساس چنین جنبشی با همین تیر نشان می دهد که جنبشی نه تعرضی که خصیصه جنبش طبقاتی طبقه کارگر یعنی تنها جنبشی که می تواند ، رهائی را به ارمغان آورد، است، بلکه جنبشی دفاعی و عکس العملی است که جز شکست و مرگ ارمغانی ندارد! متأسفانه این از شعارهای جنبش به اسم مهسا و با شعار فرا گیر و وجیه امله اش ( زن زن آزادگی ) و پشتیبانان اش بویژه در سطح بین المللی که اساسا رئیس جمهوران، نخست وزیران، وزرای امور خارجه و دفاع دولت های سرمایه داری امپریالیستی و سلیبریتی های هنری و ورزشی شان و حتی فاشیست ها بودند و هستند، معلوم بوده و هست. باز هم باید گفت و نوشت و فراخوانش را داد که جز انقلاب قهری کمونیستی طبقه کارگر برای گذار از یک جامعه سرمایه داری در دوران امپریالیسم، انقلابی نمی تواند، شایسته نام انقلاب ( خصوصیت هر انقلاب اجتماعی ای پیروزمند در مرحله نخست تعویض دولت از دست طبقه حاکم بدست طبقه محکوم است.) و پیروزمند باشد. جنبش های همه با همی، جنبش برای به پیروزی رساندن انقلاب بدین منظور نیستند، بلکه ضد انقلاب در نام انقلاب می باشند!
جنبش در حال حرکت است و منتظر نمیماند که طبقه کارگر خود را متشکل کند و رهبری را عده دار شود ، جنبش فعلا رنگین کمانی است ، یعنی همه با همی ،یا اینطوری موجب ضعف حاکمیت فاشیستی میشود و یا در تحولات خویش به مرحله ای بالاتر با اکترهای منسجمتر و هوشمندتر مجهز میگردد.
مبارزه ادامه مییابد.