یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

ضدمنشور و منشورها – نینا کومار 

از بی اعتنایی که بگذریم، بعد از انتشار «منشور مطالبات حداقلی تشکل های صنفی و مدنی ایران» در بهمن ماه سالی که گذشت، شاهد دو واکنش عمده بودیم: یکی از سوی ضدمنشورها، یکی از سوی منشورها.  

پس از انتشار «منشور مطالبات»، کک به تنبان عده ای افتاد و علنا شروع کردند سینه زدن پای علم شاهزاده ای که با چرنده و پرنده لابی می زند مگر رؤیای برگشت او به ایران متحقق شود و در رهبری آینده کشور از قافله عقب نماند. 

جمع «منشورِ همبستگی و سازماندهی برای آزادی ایران» که در واقع باید آن را ضد منشور نامید، صدای افرادی با هویت مشخص است. یکی از آنها، آن روزها که مردم در جدال هرروزه برای آزادی پوشش با حاکمیت ایران دست به یخه بودند، خبرنگار مجلس بود و قبله گاه او اصلاحات. حالا اما از این که زینت گر شاهزاده باشد یا با امثال مایک پومپئو وزیر امور خارجه در دولت ترامپ (!) هم پالکی شود ابایی ندارد که هیچ، به آن افتخار هم می کند. یک بازیگر هم هست که اذعان می کند که سرجمع هشتاد روز در ایران بوده. بیست روزه بود که خانواده او از ایران خارج شدند و در دوازده سالگی باز به ایران سفر کرده. این تجربه دوماهه او را بدین نتیجه رساند که در میان ضد منشوری ها باشد! در این میان، داغدیده ای هم هست که دختر و همسرش در اسقاط هواپیمای اوکراینی جان باخته اند. اما این داغ او را با دیگر ضدمنشورچی ها هم صدا کرده است. باز هم هستند ولی همین قدر کافی است تا به یک نتیجه رسید. آنچه این صداها و امثال آن ها را هم کیسه می کند یک چیز است: رژیم آخوندی باید برود. و چون فکر می کنند هرکه بیاید از جمهوری اسلامی بهتر است برای رسیدن به این هدف به هر پیشنهاد که به تضعیف حاکمیت فعلی بینجامد خوشآمد می گوید: تحریم، ترور، بستن سفارت خانه ها. و حتی: حمله نظامی؟ شاید این تنها راه باشد. 

دخیل بستن این جماعت به سلطنت بی دلیل نیست. همه مطالبات این ها با باز گشت به رژیم پیشین تحقق پیدا می کند. تجربه بیش از چهل سال حاکمیت دینی که آزادی های ابتدایی را از مردم سلب کرده، باعث شده که این جماعت در بین بخشی از مردم، بیشتر در خارج از کشور، طرفدارانی هم داشته باشد. چیزی که از چشم این طرفداران پنهان می ماند، خطر بازگشت به استبداد غیر دینی است. در نوشته قبلی دیدیم که متن «منشور مطالبات حداقلی تشکل های صنفی و مدنی ایران» با دوراندیشی راه بر این خطر بسته است یعنی منشور مجالی برای شکل های دیگر استبداد از جمله نوع آریایی و سلطنتی آن باقی نمی گذارد.  

آلیاژ منشور و منشورها اما فرق می کند. خود خواننده می تواند ترکیب جمع پنج قران و یک شاهی بالا را با ترکیب اسم های زیر منشور مقایسه کند: کارگران (از جمله معلمان و بازنشستگان)، دانشجویان، دانش آموزان، زنان و مدافعان حقوق این ها. این صدای زنان و مردانی است که خیلی از آن ها به خاطر تلاش برای مبارزه در راه جامعه ای آزاد و برابر همین الان در زندان هستند. دانشجویانی که دردمندِ تمام خواسته های صنفی و سیاسی آحاد جامعه هستند. هنرمندان و نویسندگانی که از ابراز بیان و عقیده محروم شده اند. اقلیت هایی که می خواهند مطالبات خود را در منشور شفاف تر ببینند. فعالان و تشکل هایی از جنبش های کارگری، دانشجویی و زنان که به منشور انتقادهایی دارند تا آن جا که عده ای از آن ها پای امضای آن نرفته اند و عده ای دیگر منشورهای خود را نشر داده اند.  

با وجود اختلاف، همه این واکنش ها در خیلی چیزها اشتراک دارند. محورِ همه مطالباتی است که در زندگی مردم داخل ایران ریشه دارد. نویسندگان و تشکل های امضا کننده منشورها شک ندارند که مطالبات باید شفاف تر و دقیق تر بیان شوند و جاهایی «منشور مطالبات حداقلی تشکل های صنفی و مدنی ایران » لازم است تغییر کند. اما نه این که مطالبه محور هستند، ضدمنشورها را هدف نگرفته اند.  

قطب نمای منشورها معلوم است. به خوبی می بینند که این مطالبات در چارچوب حاکمیت فعلی دست یافتنی نیست. اما مبنای تحقق این مطالبات، بر خلاف ضدمنشورها، از اول، تغییر رژیم نیست. این نوع نگاه کردن به جامعه تبعات مشخصی برای کسی که در ایران زندگی می کند دارد. برای مثال می دانیم که افزایش تحریم ها بر زندگی فرماندهان سپاه و مقامات ارشد کشوری فشاری وارد نمی آورد اما به هرچه فقیرتر شدن ما مزدبگیران و تهیدستان می انجامد. به همین خاطر آن را طلب نمی کنیم. از این هم جلوتر برویم. با خواندن دوباره «منشور مطالبات حداقلی تشکل های صنفی و مدنی ایران» می توان دید که حتی این سوال که «ما الان برای تحریم ها چه کار کنیم؟ » در آن جایی ندارد. اگر این طور بود منشور دیگر «منشور مطالبات حداقلی» نبود.  

قدم بعدی برای منشورها پیدا کردن راههایی است که هرچه سریع تر به هرکدام از این مطالبه ها و به هر تعداد از آن ها که بشود دست یابند. برای این کار، کسی منتظر انقلاب نمی ماند، چون تلاش هرروزه خود را بخشی از انقلاب می داند. دنبال فرمول و دستورالعمل هم نمی گردد، چون می داند مطالبه ها نه با فرمول متحقق می شود و نه با دستورالعمل. 

https://akhbar-rooz.com/?p=200166 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

6 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

منشوریان که شورش را در آوردند.
حرکت اعتراضی در داخل شکل می گیرند
در خارج یک حرکت اعتراضی فقط به حمایت داخل انجام می دهند.
حاکمیت در داخل دچار وحشت می شود.
به امید اینکه حرکت اعتراضی در داخل فروکش کند
و به حرکات اعتراضی در خارج تبدیل شود .
که می بینیم در راستای آرزوی حاکمیت برکشور،
حرکات اعتراضی خاص و منشور سازی در خارج شروع می شود و …..
که درنهایت داخل به حاشیه رفت، بازی در خارج طنزگونه حتی دلقک گونه شکل کمیکی به خود گرفت.

حمید قربانی
حمید قربانی
1 سال قبل

انقلاب قهری کمونیستی، تنها راهگشا برای طبقه کارگر در شرایط کنونی است!
با منشورهای مطالبات حداقل که معلوم نیست، پس چرا؟ هنوز از انقلاب هم حرف می زنند، یا ضد چنین منشورها و بویژه منشورهای بچه شاه و امثالهم که همه نظام موجود اجتماعی را با سکوت و یا با صدای بلند حافظ و نکهبان هستند، چیزی به طبقه ی کارگر ایران نمی رسد! طبقه کارگر در ایران البته، مثل همه جهان باید در اندیشه سازمان دهی طبقاتی و تحزب کمونیستی انقلابی برای آماده شدن، برای به پیروزی رساندن انقلاب سرخ خویش، انقلاب قهری کمونیستی باشد تا با درهم شکستن دولت سرمایه داران، دولت خویش را جانشین آن نماید تا موفق به واژگونی کامل نظام موجود گردد و به رهائی دست یابد.
نظام موجود اجتماعی در سطج جهانی، چه رسد به جامعه ی دیکتاتوری لجام گسیخته سرمایه همواره در این ۱۰۰ ساله ایران، مگر در دو دوره ، ضعف و در هم ریختگی دولت سرمایه داران و ضعف نیروی سرکوب گرش مثل دوران از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ الی ۳۲ و ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰، لحظه ای از نیمه۸ آزادی برخوردار بوده، قدمی برای اصلاح نشام به نفع خویش برداشته است، دیگر اصلاح پذیربه نفع طبقه کارگر نیست، فقط در حین یک مبارزه ی حاد طبقاتی – همراه با مبارزه مسلحانه و یا دوران تدارک چنین مبارزه ای دولت طبقه سرمایه دار بنا به دستور طبقه سرمایه دار با اندیشه فریب طبقه کارگر، اندکی گشایش در زندگی واقعی طبقه کارگر ایجاد گردد! آیا منشوری ها چنین چیزی را طالب هستند؟، صدبار بایستی گفت نه! منشورچی های موجود از هر نوع و قماش اش، بحری از این راهکار می باشند. آنها ناراحت هستند که دولت جمهوری اسلامی حجاب را که واقعا هم بد بد است، بر سر زنان کرده است و به قول خودشان مسئولیت ناپذیراست!
آنها یا نمی دانند و یا خود را به نادانی می زنند که دولت سرمایه داری کمیته ایست برای اداره امور طبقه سرمایه دار و ضرورتش را از مهیا کردن شرایط اجتماعی می گیرد که در آن شرایط اجتماعی دستمزد کارگران به حداقل ممکن تنزل کند ” ضرورت دولت مدرن در اینست که شرایط اجتماعی را مهیا سازد که در آن دستمزد طبقه کارگر در حدی نگهداشته شود که مطابق میل طبقه سرمایه دار باشد”، اقتباس از کارل مارکس و بنا براین فقط و تنها در قبال طبقه سرمایه دارمسئولیت دارد و بس! دولت ابزار سرکوب طبقاتی – ابزار سرکوب طبقه حاکم برای سرکوب طبقه محکوم – دولت سرمایه داری ابزار سرکوب طبقه سرمایه دار برای سرکوب طبقه کارگر است. آیا واقعا و حقیقتا جمهوری اسلامی ایران اساسا همین کار را نمی کند؟
برشت : ” آنکس که حقیقت را نمی داند بیشعور است، ولی آنکس که حقیقت را می داند و آن را دروغ می پندارد، تبهکار – جنایت کار است”.
سرمایه کار بیمزد طبقه کارگر باید لغو گردد! این به معنی لغو طبقه کارگر بعنوان یک طبقه اجتماعی و تحول به انسان رهاست! دوران حداقل خواستن گذشته است، باید حداکثر را خواست!

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل
پاسخ به  حمید قربانی

این نظر دهنده قاطعانه می گوید:《 دوران حداقل خواستن گذشته است، باید حداکثر را خواست》
باید به این هموطن گفت: باشه، بگیر که آمد

نسیم
نسیم
1 سال قبل

“کک به تنبان عده ای افتاد”، “با چرنده و پرنده لابی می زند” شروع درستی برای یک تحلیل سیاسی نیست. مثلا” ادای کارگر خالص و از جوادیه بودن را در می آورید؟
اصلاح طلبان و راه توده ای ها مخالف تحریم و با این توجیه موافق رشد مافیای سپاه در اقتصاد (و در نتیجه سیاست) کشور هستند. آیا از ۱۴۰ میلیارد دلار اوباما و ۸۰۰ میلیارد دلار دوره احمدی نژاد ریالی نصیب مردم شد؟
خنده های تهوع آور هاشمی و روحانی و ظریف نشان اصلاح طلبان بود، این مقاله نشان می دهد که آن ها هم قافیه را باخته و دیگر قادر به حفظ ظاهر هم نیستند، علامت خوبی است!
تظاهرات اخیر نشان داد که تقسیم مردم به داخل و خارج رذالت جمهوری بچه کش بود و دیگر رسوا شده، تلاش شما هم به جایی نخواهد رسید.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل
پاسخ به  نسیم

ظاهرن مشخص شد ۱۴۰ میلیارد درست نبود
اما این هموطن آن ۱۴۰ میلیارد نادرست را در کنار ۸۰۰ میلیاردی که هوشمندانه چپاولگران باند حاکم بالا کشیدند،قرار می دهد و این دو را از یک جنس می خواهد نشان دهد مشکوک است
پرسشی آفریده می شود این هم وطن از این همانندی چه چیزی را می خواهد القا کند

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
1 سال قبل

منشور حداقلی صرفا برای الزامات این مرحله ی انقلاب چشم اندازی روشن از حق جامعه را تصریح نموده است تقسیم کار اجتماعی در یک جامعه تعیین وظائفی ست که هر فرد در جامعه به عهده گرفته است از اینرو هر صنف از این مجموعه دارای نظرات عقاید و مطالبات معینی ست که توسط مجامع عمومی هر کدام به عهده ی شورای آن صنف قرار می دهد از اینرو هرکدام دارای برنامه و اهداف معین و مشترکی هستند که در منشور حداقلی بازتاب دارد از اینرو کمبود در این دوره برای منشور وجود ندارد اما پیشرفت مبارزات اردوی کار یا بهتر است بگوئیم سازمان اجتماعی کار ما را به شرایط آزادانه تری خواهد رساند که مرحله ی قدرت دوگانه است در قدرت دو گانه منشور قیام و کسب قدرت سیاسی و ساختار قدرت سیاسی که در این منشور صرفا به شوراها اکتفا کرده به جزئیات بیشتری می پردازد از اینرو ملزومات همگانی سازمان کار و وظائف شوراهای هر صنف با یکدیگر تفاوت داردما به کاهش نقش دولت و زوال دولت اعتقاد داریم از اینرو دخالت در جزئیات هر صنف به قدرت و کسب قدرت ارتباطی نداشته و این خود آنها هستند که باید اراده ی خود را تعیین و اعمال نمایند آن هم در رشته ی کارو خدماتی که در تقسیم کار اجتماعی بعهده دارند یکی از اشکالاتی که در چپ قرن بیستمی وجود داشت همین نگاه از بالا به پائیین و دولتی کردن مطالبات بود که ما در قرن ۲۱ باید نسبت به آن موضع داشته و ارتقا بدهیم یعنی اینکه تصمیمات شورای هر صنف و برنامه های هر صنف مطابق نیازها ضرورتها و تصمیمات همان رشته ی تولیدی ست و از پائیین تصمیم گیری و مستقیم اجرا می شود نیاز به یک واسطه ای بنام حزب نیست انتخاب باید توسط اعضای هر صنف ولی در آزادی بی قید و شرط تمام احزاب صورت می گیرد . حزب در نزد چپ قرن بیستمی یک شورای نگهبان در قانون اساسی جمهوری اسلامی بوده است که حذف سایر احزاب و تک حزبی کردن و لم دادن روی این قدرت بدون پاسخگوئی زیرا همان ابتدا از بالای سر مردم سبب شد مردم را از قدرت خلع نموده و رابطه اش با مردم را یکطرفه تعریف نماید انقلاب زن زندگی آزادی می گوید مردم باید امکان انرا داشته باشند تا همیشه آزادانه جریان حزبی خودشان را انتخاب و اگر خواستند از ان آزادانه پیروی کنند من می خواهم آزاد باشم حتی اگر نخواهم از آزادی ام استفاده کنم

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x