دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

شکست پروژه‌‌های اپوزیسیون سلطه‌خواه، یک پیروزی برای جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» است – ریوار آبدانان

وضعیت حاد و به‌بن‌بست‌رسیده‌ی رژیم جمهوری اسلامی در مقابل جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» همچنان ادامه دارد. رژیم، کاملا از مسیر عادی خود خارج شده و شدیدا بحران‌زده است. اما عملکرد غوغاسالارانه‌ی اپوزیسیون سلطه‌طلب ایرانی، نه‌تنها کمکی به جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» نکرد بلکه یک کودتای سیاسی علیه «زن زندگی آزادی» بود. تلاشی بود برای به انحراف بردنِ انقلاب مردمی و دموکراتیک «زن زندگی آزادی» و تبدیل آن به یک انقلاب رنگی و لیبرال. رفتار آگاهانه‌ی جنبش در قبال اپوزیسیون اثبات کرد که نه ناسیونالیسم مرکزگرا و نه ناسیونالیسم اتنیکی هیچکدام نمی‌توانند پاسخگوی خواست جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی« باشند. اصولا جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» گذار از این دو نظریه و جریان سیاسی بود. طی چند ماه اخیر دیدیم که اپوزیسیون مرکزگرا که پشت خاکریز «حفظ تمامیت ارضی» سنگر گرفته و اپوزیسیون اتنیک‌گرا که پشت سپر «ملی‌گرایی و تجزیه» خود را پنهان کرده، به هم رسیدند و برای تقسیم قدرت در آینده‌، حتی دست به ائتلاف زدند. منفعت‌طلبی و نان به نرخ روز خوردنِ هر دو جریان کاملا آشکار شده است. وقتی این جریانات انحصارطلب در درون خودشان گروه فشار و رفتارهای دیکتاتورمآبانه دارند و عملکردشان غیردموکراتیک است، واضح است که ماهیتا تفاوتی با جمهوری اسلامی ندارند. تا اینجای کار، اپوزیسیون راست‌گرا و اقمار ملی‌گرای اتنیکی و «حزب باد»های ارتجاعی که با آن‌ها زدوبند کرده‌اند به هر ترفندی متوسل شده‌اند، نتوانسته‌اند جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» را با مقاصد پلید خود همراه سازند. آن‌هایی که برای تقسیم قدرت در آینده‌ی رؤیایی‌شان با هم اعلان «همبستگی» کرده بودند به وضعیت دشواری گرفتار شده‌اند. زیرا حواله‌کردن مطالبات دموکراتیک زنان و ملت‌های ایران به یک «صندوق رأی» که گزینه‌های انتخابی‌اش را از هم‌اکنون معلوم کرده‌اند، هیچ اقبالی در میان مردم پیدا نکرد. معنای صندوق رأی در نظر اپوزیسیون سلطه‌طلب این است که پس از براندازی، مردم رأی بدهند و اختیارات خودشان را تسلیم برخی اشخاص و جریانات مشخص نمایند، سپس صحنه‌ی سیاست را ترک کنند و بروند خانه‌نشین شوند. این همان شیوه‌ی استبدادی است که استراتژی‌اش در طول تاریخ ایران، جلوگیری از مبدل‌شدن مردم و توده‌های رعیت به «ملت دموکراتیک و اراده‌مند» بوده است. از این لحاظ هیچ فرقی بین شاهان قاجار، رضاخان و خمینی نیست. اما آنچه جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» در افق خود دارد صرفا رأی‌دادن برای حکومت آینده یا برخورداری از برخی حقوق لیبرال، آزادی‌های محدود فردی و کنوانسیون‌های حقوق بشری نیست و ماهیتی بسیار رادیکال و انقلابی دارد.

صندلی قدرت در دموکراسی حقیقی، نهایتا خالی خواهد ماند. زیرا قرار نیست کسی به‌عنوان تصمیم‌گیرنده‌ در رأس قرار بگیرد و دیگران مجری محض و گوش‌به‌فرمان باشند. بنابراین هر جریانی بخواهد با هدف کسب قدرت، بر موج انقلاب سوار شود از نظر جامعه هیچ تفاوتی با جمهوری اسلامی ندارد و تداوم استبداد چندهزارساله‌ی ایرانی محسوب خواهد شد. و این بزرگ‌ترین درسی است که مردم ایران به‌درستی از تاریخ خود کسب کرده‌اند. رژیم جمهوری اسلامی از یک سو با سرکوب وحشیانه و از سوی دیگر با بازگذاشتن میدان برای همبستگی برخی جریانات مخالف و به‌ظاهر برانداز، تلاش کرد جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» را منفعل سازد. به همین دلیل تضعیف و شکست پروژه‌های نادموکراتیک اپوزیسیون سلطه‌خواه، برای جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» یک پیروزی و گام رو به جلو محسوب می‌شود.

با تضعیف اپوزیسیون سلطه‌گرا و شکست زنجیر همبستگیِ جریاناتِ انقلاب‌ستیز، از این پس نیروهای انقلابی می‌توانند با همگرایی در میان خود، یک جبهه‌ی دموکراتیک و ضدفاشیستی تشکیل دهند و با تمرکز بیشتر بر روی تاکتیک‌های نوین، جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» را به پیش ببرند.

زنان و ملیت‌های ایران از طریق جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» یک دگرگونی و جهش کیفیتی صورت دادند. مساله صرفا مقابله با یک رژیم نیست بلکه دگرگونی عمیق فکری و نمودیافتن آن در زندگی فردی و اجتماعی است. مقابله‌ی مستمر با حجاب اجباری و اعتصابات کارگران و رنجبران، گامی مهم در رد زندگی برده‌واری است که جمهوری اسلامی با تحمیل آن بر جامعه، بقای قدرت خود را تضمین می‌کند. این مبارزات و اعتصابات اگر گسترش یابند، می‌توانند مانند یک بازوی قوی عمل کنند و جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» را وارد مرحله‌ی جدیدی از رویارویی با رژیم نمایند.

جریانات و گروه‌های سلطه‌طلبی که خواهان «رهایی به هر قیمت ممکن» هستند به هیچ وجه تغییرات اجتماعی و گذار به شیوه‌های زندگی مدرن و دموکراتیک را در برنامه‌ی خود ندارند و تنها دغدغه‌شان گذار از نظام فعلی است. یعنی نهایتا به جابه‌جایی قدرت در بالا رضایت می‌دهند. این شیوه از سیاست‌ورزی به هیچ وجه با خصلت جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» همخوانی ندارد. آنچه می‌تواند برای زنان و ملیت‌های ساکن ایران، آزادی و برابری و عدالت به ارمغان بیاورد این است که خصلت انقلابی «زن زندگی آزادی» در تمام عرصه‌های زندگی اجتماعی و سیاست مبنا قرار داده شود. به این ترتیب باید هر نوع ملی‌گرایی، مرکزگرایی و سلطه‌خواهی مردود شمرده شود. یک همگرایی کنفدرال و دموکراتیک گسترده (که در حال حاضر در چارچوب جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» به‌شکل طبیعی در بین تمام هویت‌های ساکن ایران شکل گرفته)، می‌تواند به یک برنامه‌ی سیاسی مشخص و نظام‌مند منتهی شود و جنبش را به‌شکل فعال‌تری از درون رهبری کند. تمام افراد و نیروهای مدرن و دموکراتیکی که خواهان سامان‌دهی به حیات سیاسی و اجتماعی‌شان بر اساس ارزش‌های انقلاب «زن زندگی آزادی» هستند می‌توانند در این ائتلاف مشارکت کنند. قرارداد اجتماعی مدرن و دموکراتیک ایران می‌تواند از دل چنین همگرایی دموکراتیکی پدید آید. با چنین شیوه‌ای، گروه‌های متنوع هویتی، زنان و ملیت‌های مختلف ایران، اصناف و طبقات گوناگون می‌توانند انقلاب «زن زندگی آزادی» را به‌شکل سازمان‌یافته‌تری پیش ببرند. در حال حاضر شاهد تکثیر هزاران کانون و سلول مقاومت اجتماعی علیه رژیم هستیم که به اشکال مختلف علیه سرکوبگری و وحشی‌گری رژیم ایستادگی می‌کنند. اگر این سلول‌ها و کانون‌های متکثر حول یک سازماندهی نامتمرکز، دموکراتیک و کنفدرال همگرا شوند، قطعا جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» با شیوه‌های تازه و نیرومندتری بر رژیم ضربه خواهد زد و دستاوردهای بزرگ‌تری را رقم خواهد زد. رمز تداوم و پیروزی جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی»، تشکیل یک شبکه‌ی بزرگ «کنفدرال دموکراتیک» در میان همه‌ی هویت‌ها، ملیت‌ها و زنان ایران است.

ریوار آبدانان، عضو شورای رهبری کنفدرالیسم دموکراتیک جوامع کوردستان (ک.ج.ک)

https://akhbar-rooz.com/?p=201260 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

11 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مظفراف
مظفراف
11 ماه قبل

آبدانان لُر است چه ربطی به مسئله‌ی کورد داره …!.😂

کاوه
کاوه
11 ماه قبل
پاسخ به  مظفراف

آبدانان بخشی از کوردستان است که هم کوردهای کلهر و لک در آنجا زندگی می‌کنند و هم لرها. نویسنده‌ی مقاله خودش کورد همانجاست. ضمنا شما با این حرف‌ها تفرقه درست می‌کنید. بهتره نظر ندین.

الف باران
11 ماه قبل

.. وقتی آمریکا و اسرائیل آهنگ آن کردند در آغاز دهه دوم قرن بیست یکم با قوای نظامی به ایران حمله کنند، تمامی این احزاب کُرد جانب آمریکا را گرفته و حاضر شدند در پارکابی امپریالیسم آمریکا زیر نقاب ” جبهه سوم ” به ایران حمله کنند . پس دلسوزی این جریان‌های تجزیه‌طلب برای مردم ایران و به ویژه کردستان نیست، آنان خواهان جدائی از ایران هستند و فقط در پی فرصت مناسب‌اند. جریان‌های تجزیه‌طلب کُرد کُردهای ایرانی را به سلیمانیه می‌بردند و در اردوگاه‌ها خود تعلیمات نظامی داده و آنها را بر ضد هویت ایرانی آموزش می‌دادند و به آنها می‌گفتند پرچم ما پرچم ایران نیست و در واقع همان پرچمی است که در اردوکشی ناتو در برلن و شهرهای سوئد از آن استفاده کردند. سازمان‌های سیاسی کُرد نفرت ضدفارس را مانند گرگ‌های خاکستری ترک تبلیغ می‌کنند. این آقای عبدﷲ مهتدی را که چندی قبل با اتهام همکاری با مراجع امنیتی کنار گذارده بودند، امروز به یکی از چهره‌های مهم تجزیه‌طلبی در ایران بدل شده است…

کاوه
کاوه
11 ماه قبل
پاسخ به  الف باران

کوردها با مبارزات دموکراتیک‌شان و به‌راه انداختن انقلاب زن زندگی آزادی به کانون دموکراسی‌خواهی در کل ایران و خاورمیانه مبدل شده‌اند. کسانی که به کوردها انگ تجزیه‌طلبی می‌زنند گرایشات فاشیستی دارند. البته این عبدالله مهتدی و جریان حدکا که از پادوهای رضاپهلوی و مجاهدین هستند حسابشان جداست. ولی عموم کوردها و خاصه کنفدرالیسم دموکراتیک کوردستان به هیچ وجه تجزیه‌طلب نیستند و این برچسب‌ها تنها کار اذهان بیمار و فاشیستی است.

الف باران
11 ماه قبل
پاسخ به  کاوه

این پرچم‌های “کردستان بزرگ ” که از استرالیا ، تمامی کشورهای اروپایی و کردهای کوبالی سوریه نمایش داده می‌شوند بچه منظور اند ؟

کاوه
کاوه
11 ماه قبل
پاسخ به  الف باران

اولا چیزی به اسم پرچم کردستان بزرگ نداریم. ثانیا همانطور که پان‌ایرانیست‌های شوونیست پرچم شیروخورشید علم می‌کنند برخی کوردهای پان‌کورد هم وجود دارند که ملی‌گرا هستند. جریان کنفدرالیسم دموکراتیک هم ملی‌گرایی کوردی را رد می‌کند و هم ملی‌گرایی ایرانی را. نباید همه چیز را با هم مغلطه کرد.

قاسم
11 ماه قبل

جناب آبدانان، در مقام رهبر یک جریان انتظار می رود وقتی از پیروزی سخن میرود، چیز دندان گیری را به مردم مصیبت زده نشان داد، چیزی که حداقل دردی از دردهای بی سامانشان را درمان کرده باشد. حیف است که در این دورو زمانه ملانصرالدینی به دنیا نگریست. آنجا که زن ملا در حملهٔ دزدان کشته شد و اموالش غارت گردید اما گفت عجب پیروز از این نبرد بیرون آمدم. لطفا از سیارهٔ آواره در کهکشان خیالی، پایین آیید و کشته ها و اقتصاد فاجعه آمیز و زندگی سراسر رنچ زنان و طاعونی که به جان و جوانی آنان افتاده است نگاه کنید، به جای نان، جمع و تقسیم اعداد اپوزیسیون را در سفرهٔ مردم نگذارید. هیچ معلوم است در کدام سیاره زندگی می کنید؟

کاوه
کاوه
11 ماه قبل
پاسخ به  قاسم

معلوم است که شکست پروژه‌ی پهلوی و وکالت و جرج‌تاون خیلی از فاشیست‌ها را نگران کرده است. مردم دارند کار خودشان را می‌کنند و رژیم را کاملا دچار بحران کرده‌اند. برای رژیم خونخوار جمهوری اسلامی دلسوزی نکنید.

باران اذرمینا
باران اذرمینا
11 ماه قبل

شما عضو رهبری کنفدراسیون جوامع کردستان هستید یعنی می خواهید جامعه های کردستان خاور میانه را دریک کنفدراسیون گردهم اورید و حتمن انها را ار کشورهای ترکیه و سوریه و عراق و ایران و جمهوری اذربایجان جدا سازید اگر این برداشت من درست باشد بفرمایید ربط هدف شما با پیکار مردم غیر کرد ایران چیست ؟ ما در ۲۰۰ سال گذشته یک تجربه موفق و دو تجربه نا موفق از تاسیس کنفدراسیون داشته ایم۱ـ سوییس که با گردهمایی چند کانتون که هریک اقتصاد زبان فرهنگ و نظام حکومتی ویژه خود راداشتند بنیاد گذاری شد۲ کنفدراسیون ایالت های برده دار جنوب امریکا در سال ۱۸۶۰ که به جنگ داخلی انجامید و سرانجام با ۸۰۰ هزار کشته و ویرانی های بسیار برچیده شدو۳ـ کنفدراسیون یوگسلاوی که با گرد همایی دولتهای مستقل اروپای مرکزی و خاوری تشکیل شد که پس از فرو ریزش رژیم کمونیستی ازهم پاشید و جنگ داخلی در گرفت که با دخالت بیگانه پایان یافت.بنا براین شما می خواهید ۵ دولت کردی تشکیل دهید و از انها یک کنفدراسیون بسازید؟ در ایران هم همین طور؟

کارو
کارو
11 ماه قبل

متأسفانه برداشت شما از سیاست«کنفدراسیون جوامع دموکراتیک»درست نیست.آنچه گفتید صرفاً بیان سوءظن شماست نه اهداف و مواضع رسمی این جریان و یا مشی آن درعمل. کنفدرالیسم دموکراتیک نه به معنای تشکیل دولت است و نه به معنای جداسازی بخش هایی از کشورهای مختلف.مفهوم کنفدرالیسم دموکراتیک به معنای عمل از پایین و کار غیردولتی است وهیچ ارتباطی با سیاست دولتی ندارد و از اساس در برابر دولتگرایی احزاب ناسیونالیست کلاسیک کورد مطرح شده است.خودگردانی و لامرکزی در این سیستم بر بنیاد مشارکت مستقیم مردم در قالب کمون ها و شوراها سازمان می یابد و درواقع دموکراسی مستقیم را در همه جا و همه سطوح ممکن می سازد.تجربۀ موفقیت یا شکست کنفدرالیسم در کشورهایی که ذکر کردید هریک دلایل مشخصی دارد که در تاریخ آن کشورها قابل بررسی است.نه میتوان با استناد به موفقیت آن در سوئیس موفقیت آن در ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه را تضمین کرد و نه می توان بر اساس شکست آن در آمریکا و یوگسلاوی از حتمی بودن شکست آن در ایران و خاورمیانه سخن گفت.

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
1 سال قبل

در انقلاب جاری موضوع ائتلاف مطرح نیست هر گروه اجتماعی با مطالبات گروه اجتماعی خود می تواند بخشی از انقلاب باشد زیرا هر گروه اجتماعی در درون خود با انتخابات بنابر تعریف خودشان و منافع خودشان رهبران اجتماعی خود را انتخاب می کنند و در کنار گروههای اجتماعی دیگر برای منافع اجتماعی خود در انقلاب مبارزه می کنند این روند در بعد از پیروزی هم ادامه دارد وقتی ما برای انتخاب نمایندگان شورا حرف می زنیم احزاب دخالت دارند پس از انتخاب اعضا دیگر شورا متعلق به منافع آن گروه اجتماعی ست شما هم شورای خودتان را تشکیل دهید و مطابق منافع خودتان در کنار سایر شوراها مبارزه کنید بسیار ساده است ائتلاف معنا ندارد چون ائتلاف مفهوم قدرت از بالاست که با بده بستان بدان می رسند و شوراها دربست متعلق به یک حزب است که ما به شدت با آن مخالفیم الان هم موقع انقلاب است نه انتخابات . ناسیونالیسم اتنیکی و ناسیونالیسم عظمت ظلب هر دو جریان در منشور سلطنت طلبها کنار هم نشستند و شاهد بودیم که برسر تقسیم غنائم دچار اختلاف شدند …

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x